جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
بدون خلاصۀ ویرایش |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = عصمت امام | | موضوع مرتبط = عصمت امام | ||
خط ۸: | خط ۷: | ||
== پیشینه تاریخی == | == پیشینه تاریخی == | ||
[[قرآن کریم]]، [[سنت نبوی]] و [[سیره]] [[صحابه پیامبر اکرم]]{{صل}} در سالهای آغازین [[ظهور اسلام]] تا [[زمان]] [[وفات]] ایشان، همگی از این [[واقعیت]] پرده برمیدارند که مسئله [[عصمت]] در آن زمان نیز مطرح بوده است، و [[مسلمانان]]، گفتههای آن [[حضرت]] را [[واقعی]] و [[وحیانی]] و وی را از [[گناهان]] [[معصوم]] میدانستند؛ اگرچه شاید همه آنان در این باره اندیشهای یکسان نداشتند. | [[قرآن کریم]]، [[سنت نبوی]] و [[سیره]] [[صحابه پیامبر اکرم]] {{صل}} در سالهای آغازین [[ظهور اسلام]] تا [[زمان]] [[وفات]] ایشان، همگی از این [[واقعیت]] پرده برمیدارند که مسئله [[عصمت]] در آن زمان نیز مطرح بوده است، و [[مسلمانان]]، گفتههای آن [[حضرت]] را [[واقعی]] و [[وحیانی]] و وی را از [[گناهان]] [[معصوم]] میدانستند؛ اگرچه شاید همه آنان در این باره اندیشهای یکسان نداشتند. | ||
[[جامعه]] [[شیعی]] پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، با توجه به [[روایات]] متعددی که از آن حضرت درباره [[عصمت امامان]] [[پاک]]{{عم}}، به ویژه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} صادر شده بود، به طور غالب، عصمت [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را پذیرفته بود. اگرچه در [[قلمرو عصمت]] وی، میان [[اصحاب]] وفاقی وجود نداشت، انصافاً درباره [[عصمت امام علی]]{{ع}} از [[گناه]] و نیز از [[اشتباه]] در [[تبیین دین]]، در بدنه اصلی جامعه شیعی تردیدی نبود. | [[جامعه]] [[شیعی]] پس از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، با توجه به [[روایات]] متعددی که از آن حضرت درباره [[عصمت امامان]] [[پاک]] {{عم}}، به ویژه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} صادر شده بود، به طور غالب، عصمت [[امیرمؤمنان]] {{ع}} را پذیرفته بود. اگرچه در [[قلمرو عصمت]] وی، میان [[اصحاب]] وفاقی وجود نداشت، انصافاً درباره [[عصمت امام علی]] {{ع}} از [[گناه]] و نیز از [[اشتباه]] در [[تبیین دین]]، در بدنه اصلی جامعه شیعی تردیدی نبود. | ||
[[امامان]] پاک{{عم}}، نقش انکارناپذیری در [[ترویج]] [[اندیشه]] [[عصمت امام]] داشتهاند، و نخستین برهانهای عصمت امام در روایتهای آنان انعکاس یافته است. پس از آن، [[شاهد]] حضور همان برهانها در کلمات اصحابی همچون [[هشام بن حکم]] هستیم. | [[امامان]] پاک {{عم}}، نقش انکارناپذیری در [[ترویج]] [[اندیشه]] [[عصمت امام]] داشتهاند، و نخستین برهانهای عصمت امام در روایتهای آنان انعکاس یافته است. پس از آن، [[شاهد]] حضور همان برهانها در کلمات اصحابی همچون [[هشام بن حکم]] هستیم. | ||
با اینکه در [[اعتقاد]] اصحاب به عصمت امام، از [[زمان امام علی]]{{ع}} تردیدی نیست، [[حق]] این است که هشام بن حکم را نخستین کسی بدانیم که مسئله عصمت امام را به طور مستدل و [[علمی]] تئوریزه کرد و پای آن را به مجامع علمی عصر خود گشود. | با اینکه در [[اعتقاد]] اصحاب به عصمت امام، از [[زمان امام علی]] {{ع}} تردیدی نیست، [[حق]] این است که هشام بن حکم را نخستین کسی بدانیم که مسئله عصمت امام را به طور مستدل و [[علمی]] تئوریزه کرد و پای آن را به مجامع علمی عصر خود گشود. | ||
[[اعتقاد به عصمت]] در [[عصر حضور]] [[امامان شیعه]]، در دوره امامان متأخر به کمال خود نزدیک میشود، تا اینکه فضای جامعه شیعی درباره مسئله عصمت چنان میشود که [[حسین بن سعید اهوازی]]، از [[شاگردان امام جواد]]، [[هادی]] و [[عسکری]]{{عم}} [[علمای شیعه]] را در قبول آن متفق میداند. | [[اعتقاد به عصمت]] در [[عصر حضور]] [[امامان شیعه]]، در دوره امامان متأخر به کمال خود نزدیک میشود، تا اینکه فضای جامعه شیعی درباره مسئله عصمت چنان میشود که [[حسین بن سعید اهوازی]]، از [[شاگردان امام جواد]]، [[هادی]] و [[عسکری]] {{عم}} [[علمای شیعه]] را در قبول آن متفق میداند. | ||
پس از پایان [[دوران حضور]] [[امام]]{{ع}} و آغاز [[دوران غیبت حضرت مهدی]]{{ع}} جامعه شیعی به طور عمده حضور در [[جبهه]] [[فکری]]، با دو [[گرایش]] متفاوت را در خود [[احساس]] میکرد. جبهه نخست در [[اختیار]] [[محدثان]] [[امامیه]]، به ویژه محدثان مدرسه و [[حوزه قم]] و [[ری]] بود، و جبهه دوم در اختیار [[متکلمان امامیه]]، به ویژه [[متکلمان]] [[مکتب]] [[بغداد]]. | پس از پایان [[دوران حضور]] [[امام]] {{ع}} و آغاز [[دوران غیبت حضرت مهدی]] {{ع}} جامعه شیعی به طور عمده حضور در [[جبهه]] [[فکری]]، با دو [[گرایش]] متفاوت را در خود [[احساس]] میکرد. جبهه نخست در [[اختیار]] [[محدثان]] [[امامیه]]، به ویژه محدثان مدرسه و [[حوزه قم]] و [[ری]] بود، و جبهه دوم در اختیار [[متکلمان امامیه]]، به ویژه [[متکلمان]] [[مکتب]] [[بغداد]]. | ||
اندیشههای [[محدثان]] از [[روایات اهل بیت]]{{عم}} - فارغ از بررسیهای [[عقلانی]] آن - سرچشمه میگرفت. با وجود آن، [[جامعه]] [[حدیثی]]، از [[زمان غیبت]] [[امام]]{{ع}} تا [[قرن پنجم هجری]] را به [[حق]] باید [[معتقد]] به آموزه [[عصمت امام از گناه]] دانست، و این مدعا با مراجعهای کوتاه به آثار محدثاتی همچون برقی صفار، [[کلینی]]، [[ابن بابویه]]، [[شیخ صدوق]]، ابن قولویه و [[نعمانی]] ثابت میشود. | اندیشههای [[محدثان]] از [[روایات اهل بیت]] {{عم}} - فارغ از بررسیهای [[عقلانی]] آن - سرچشمه میگرفت. با وجود آن، [[جامعه]] [[حدیثی]]، از [[زمان غیبت]] [[امام]] {{ع}} تا [[قرن پنجم هجری]] را به [[حق]] باید [[معتقد]] به آموزه [[عصمت امام از گناه]] دانست، و این مدعا با مراجعهای کوتاه به آثار محدثاتی همچون برقی صفار، [[کلینی]]، [[ابن بابویه]]، [[شیخ صدوق]]، ابن قولویه و [[نعمانی]] ثابت میشود. | ||
با وجود این، [[روایات]] «[[سهوالنبی]]{{صل}}» در آثار اندیشمندانی همچون کلینی، ابن بابویه و شیخ صدوق موجود است. از اینرو، باید این بزرگان را به همراه ابن ولید طرفدار [[نظریه سهوالنبی]] به شمار آورد؛ اما وجود این روایات به معنای [[انکار عصمت امامان]] به طور مطلق نیست. برای نمونه، مرحوم شیخ صدوق با وجود [[اعتقاد]] به نظریه سهوالنبی{{صل}}، از [[باور]] خود به [[عصمت امامان از گناه]] دست نکشیده و در کتابی همچون [[الاعتقادات فی دین الامامیه]] آن را مطرح کرده، که درحقیقت از دیدگاه وی چنین اعتقاداتی، [[اندیشه]] جامعه [[شیعی]] است. افزون بر آن، وجود روایتهایی درباره [[عصمت امامان]] در آثار این بزرگان، دلیل دیگری بر اعتقاد آنان به عصمت امام از گناه است. | با وجود این، [[روایات]] «[[سهوالنبی]] {{صل}}» در آثار اندیشمندانی همچون کلینی، ابن بابویه و شیخ صدوق موجود است. از اینرو، باید این بزرگان را به همراه ابن ولید طرفدار [[نظریه سهوالنبی]] به شمار آورد؛ اما وجود این روایات به معنای [[انکار عصمت امامان]] به طور مطلق نیست. برای نمونه، مرحوم شیخ صدوق با وجود [[اعتقاد]] به نظریه سهوالنبی {{صل}}، از [[باور]] خود به [[عصمت امامان از گناه]] دست نکشیده و در کتابی همچون [[الاعتقادات فی دین الامامیه]] آن را مطرح کرده، که درحقیقت از دیدگاه وی چنین اعتقاداتی، [[اندیشه]] جامعه [[شیعی]] است. افزون بر آن، وجود روایتهایی درباره [[عصمت امامان]] در آثار این بزرگان، دلیل دیگری بر اعتقاد آنان به عصمت امام از گناه است. | ||
اندیشههای متکلمان بغداد، عمدتاً همراه با [[عقلگرایی]] و [[نقد]] [[احادیث]] بوده است. از اینرو، [[شاهد]] بیشترین استدلالها و برهانهای [[عصمت امام]] - اعم از [[عقلی]] و [[نقلی]] - در این حوزه [[فکری]] هستیم. | اندیشههای متکلمان بغداد، عمدتاً همراه با [[عقلگرایی]] و [[نقد]] [[احادیث]] بوده است. از اینرو، [[شاهد]] بیشترین استدلالها و برهانهای [[عصمت امام]] - اعم از [[عقلی]] و [[نقلی]] - در این حوزه [[فکری]] هستیم. | ||
روشن است که نباید [[انتظار]] داشت مسئله [[عصمت]]، با همه جزئیات خود در عصر [[حضور امام]]{{ع}} منعکس شده باشد. از اینرو، [[رشد]] و [[تکامل]] تبیین عصمت، در قرون بعد، به ویژه به دست متکلمان مکتب بغداد رخ داد.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۴۰۷.</ref> | روشن است که نباید [[انتظار]] داشت مسئله [[عصمت]]، با همه جزئیات خود در عصر [[حضور امام]] {{ع}} منعکس شده باشد. از اینرو، [[رشد]] و [[تکامل]] تبیین عصمت، در قرون بعد، به ویژه به دست متکلمان مکتب بغداد رخ داد.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۴۰۷.</ref> | ||
==مفهوم عصمت== | == مفهوم عصمت == | ||
مفهوم عصمت در طول قرون اولیه شکلگیری جامعه شیعی به طور غالب بر عصمت از [[گناه]] اطلاق میشد. این نحوه اطلاق در سخنان [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} و نیز کلمات [[اصحاب]] همسان بود. با وجود این نباید از روایاتی (اگرچه اندک) که ضمن آنها مفهوم عصمت درباره [[خطا]] و [[اشتباه]] نیز به کار رفته است، [[غافل]] شد. چنین کاربردی اگرچه در کلمات [[صحابه]] و [[یاران امامان]] [[پاک]]{{عم}} حضور چندانی ندارد، به تدریج در کلمات برخی [[محدثان]]، همچون [[شیخ صدوق]] و پس از وی متکلمانی همچون [[شیخ مفید]] و دیگران جایگاه خود را به دست آورد؛ تا آنجا که در پایان [[قرن پنجم هجری]] و پس از [[وفات]] مرحوم [[نوبختی]]، وقتی سخن از مفهوم [[عصمت]] به میان میآید، دیگر نمیتوان آن را به عصمت از [[گناه]] منحصر کرد.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۴۰۹.</ref> | مفهوم عصمت در طول قرون اولیه شکلگیری جامعه شیعی به طور غالب بر عصمت از [[گناه]] اطلاق میشد. این نحوه اطلاق در سخنان [[امامان]] [[پاک]] {{عم}} و نیز کلمات [[اصحاب]] همسان بود. با وجود این نباید از روایاتی (اگرچه اندک) که ضمن آنها مفهوم عصمت درباره [[خطا]] و [[اشتباه]] نیز به کار رفته است، [[غافل]] شد. چنین کاربردی اگرچه در کلمات [[صحابه]] و [[یاران امامان]] [[پاک]] {{عم}} حضور چندانی ندارد، به تدریج در کلمات برخی [[محدثان]]، همچون [[شیخ صدوق]] و پس از وی متکلمانی همچون [[شیخ مفید]] و دیگران جایگاه خود را به دست آورد؛ تا آنجا که در پایان [[قرن پنجم هجری]] و پس از [[وفات]] مرحوم [[نوبختی]]، وقتی سخن از مفهوم [[عصمت]] به میان میآید، دیگر نمیتوان آن را به عصمت از [[گناه]] منحصر کرد.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۴۰۹.</ref> | ||
==تعریف عصمت و ویژگیهای آن== | == تعریف عصمت و ویژگیهای آن == | ||
لغتشناسان نامی [[اسلام]]، هنگام بررسی معنای لغوی واژه «عصم» و «العصمة» چند مؤلفة معنایی برای آن بیان کردهاند؛ از جمله آنکه فعل «عصم» به معنای دفع، منع یا [[حفظ]] است. این فعل، متعدی است و مطاوعه آن افعالی همچون «اعتصم» و «استعصم» است. از اینرو، در فرایند اجتناب و عصمت از گناه، [[خداوند]] [[عاصم]] است، و [[عبد]] معتصم به شمار میآید که با [[اختیار]] خود و استفاده از [[لطف خدا]]، خویشتن را از گناه میرهاند. | لغتشناسان نامی [[اسلام]]، هنگام بررسی معنای لغوی واژه «عصم» و «العصمة» چند مؤلفة معنایی برای آن بیان کردهاند؛ از جمله آنکه فعل «عصم» به معنای دفع، منع یا [[حفظ]] است. این فعل، متعدی است و مطاوعه آن افعالی همچون «اعتصم» و «استعصم» است. از اینرو، در فرایند اجتناب و عصمت از گناه، [[خداوند]] [[عاصم]] است، و [[عبد]] معتصم به شمار میآید که با [[اختیار]] خود و استفاده از [[لطف خدا]]، خویشتن را از گناه میرهاند. | ||
میتوان چنین تعریفی را با همین ویژگیها در کلمات [[امام صادق]]{{ع}} نیز یافت. پس از آن نیز [[متکلمان]] نامدار [[شیعه]]، با تعریف عصمت به [[لطف]] همین روش را در پیش گرفتند و بر [[الهی]] بودن آن تأکید کردند؛ به گونهای که میتوان مدعی شد همه متکلمانی که در حوزه پنج قرن نخست درباره عصمت نظریهپردازی کرده و به تعریف عصمت پرداخته بودند، بر لطف بودن عصمت تأکید داشتند. از اینرو، میتوان تعریف عصمت به لطف را، تعریف رایج آن عصر دانست. | میتوان چنین تعریفی را با همین ویژگیها در کلمات [[امام صادق]] {{ع}} نیز یافت. پس از آن نیز [[متکلمان]] نامدار [[شیعه]]، با تعریف عصمت به [[لطف]] همین روش را در پیش گرفتند و بر [[الهی]] بودن آن تأکید کردند؛ به گونهای که میتوان مدعی شد همه متکلمانی که در حوزه پنج قرن نخست درباره عصمت نظریهپردازی کرده و به تعریف عصمت پرداخته بودند، بر لطف بودن عصمت تأکید داشتند. از اینرو، میتوان تعریف عصمت به لطف را، تعریف رایج آن عصر دانست. | ||
البته درباره اینکه واژه عصمت، تنها برای اجتناب از [[گناهان]] به کار میرفت یا اینکه افزون بر آن، به ادای [[واجبات]] نیز اطلاق میشد، باید [[اذعان]] کرد که اختلافاتی بود. برای نمونه، مرحوم شیخ مفید، عصمت را با [[توفیق]] مساوق و آن را هم درباره اجتناب از گناهان و هم ادای واجبات قابل استفاده میدانست؛ در حالی که مرحوم [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]]، عصمت را با [[توفیق]] مساوی نمیدانستند و ضمن جداسازی آنها، [[عصمت]] را درباره اجتناب از [[گناهان]] و توفیق را درباره ادای [[واجبات]] به کار میبردند. | البته درباره اینکه واژه عصمت، تنها برای اجتناب از [[گناهان]] به کار میرفت یا اینکه افزون بر آن، به ادای [[واجبات]] نیز اطلاق میشد، باید [[اذعان]] کرد که اختلافاتی بود. برای نمونه، مرحوم شیخ مفید، عصمت را با [[توفیق]] مساوق و آن را هم درباره اجتناب از گناهان و هم ادای واجبات قابل استفاده میدانست؛ در حالی که مرحوم [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]]، عصمت را با [[توفیق]] مساوی نمیدانستند و ضمن جداسازی آنها، [[عصمت]] را درباره اجتناب از [[گناهان]] و توفیق را درباره ادای [[واجبات]] به کار میبردند. | ||
همچنین غالب [[متکلمان امامیه]] در پنج قرن نخست، بر اختیاری بودن عصمت تأکید کردهاند؛ بدین معنا که در فرایند [[اجتناب از گناه]] [[معصوم]]، افزون بر حضور [[لطف الهی]]، [[اختیار]] معصوم در استفاده از آن نیز امری مسلم است. گفتنی است میتوان [[زیباترین]] بیان را در این باره در کلمات [[شیخ مفید]] [[مشاهده]] کرد<ref>برای یافتن تحلیل دقیق رابطه میان الهی بودن عصمت و قدرت معصوم بر ارتکاب گناه، ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۷۹-۸۲، ۱۶۶-۱۶۷، ۲۹۰-۲۹۱؛ احمد حسین شریفی و حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۵۳-۶۸؛ محمدحسن قدردان ملکی، «تحلیل و بررسی ماهیت عصمت»، پگاه حوزه، شماره ۱۳۵، ۱۳۶ و ۱۳۹.</ref>. | همچنین غالب [[متکلمان امامیه]] در پنج قرن نخست، بر اختیاری بودن عصمت تأکید کردهاند؛ بدین معنا که در فرایند [[اجتناب از گناه]] [[معصوم]]، افزون بر حضور [[لطف الهی]]، [[اختیار]] معصوم در استفاده از آن نیز امری مسلم است. گفتنی است میتوان [[زیباترین]] بیان را در این باره در کلمات [[شیخ مفید]] [[مشاهده]] کرد<ref>برای یافتن تحلیل دقیق رابطه میان الهی بودن عصمت و قدرت معصوم بر ارتکاب گناه، ر. ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۷۹-۸۲، ۱۶۶-۱۶۷، ۲۹۰-۲۹۱؛ احمد حسین شریفی و حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۵۳-۶۸؛ محمدحسن قدردان ملکی، «تحلیل و بررسی ماهیت عصمت»، پگاه حوزه، شماره ۱۳۵، ۱۳۶ و ۱۳۹.</ref>. | ||
در این میان مرحوم [[سید مرتضی]]، افزون بر بیان دو ویژگی یادشده، سه ویژگی دیگر نیز به این ویژگیها افزود که عبارتاند از: متکامل بودن عصمت؛ منحصر نبودن آن به [[انبیا]] و [[امامان]]؛ تشکیکی بودن آن<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۴۰۹.</ref> | در این میان مرحوم [[سید مرتضی]]، افزون بر بیان دو ویژگی یادشده، سه ویژگی دیگر نیز به این ویژگیها افزود که عبارتاند از: متکامل بودن عصمت؛ منحصر نبودن آن به [[انبیا]] و [[امامان]]؛ تشکیکی بودن آن<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۴۰۹.</ref> | ||
==پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
* [[پیشینه نظریه عصمت امام چیست؟ (پرسش)]] | * [[پیشینه نظریه عصمت امام چیست؟ (پرسش)]] | ||
خط ۴۴: | خط ۴۳: | ||
[[رده:مصادیق عصمت]] | [[رده:مصادیق عصمت]] | ||