عیسی بن زید بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = عیسی بن زید بن علی
| موضوع مرتبط = عیسی بن زید بن علی
| عنوان مدخل  = عیسی بن زید بن علی
| عنوان مدخل  = عیسی بن زید بن علی
| مداخل مرتبط = [[عیسی بن زید بن علی در تاریخ اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[عیسی بن زید بن علی در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
از جمله کسانی که با [[محمد بن عبدالله بن الحسن]] و برادرش [[ابراهیم]] بود و در [[نبرد]] با [[سپاهیان]] منصور حضور داشت، عیسی بن زید بن علی بن الحسین{{ع}} است. [[کنیه]] او [[ابویحیی]] است و هنگامی که [[هشام بن عبدالملک]] پدرش زید را به [[شام]] احضار کرده بود مادرش به او حامله و همراه زید در مسیر شام بود و در بین راه در دیری فرود آمدند و او را درد زائیدن گرفت و در آن شب که مقارن با میلاد [[حضرت مسیح]] بود به [[دنیا]] آمد لذا پدرش زید او را عیسی به نام حضرت مسیح [[عیسی بن مریم]]{{ع}} نام نهاد<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضت‌های پس از عاشورا (کتاب)|نهضت‌های پس از عاشورا]]، ص ۴۳۳.</ref>.
از جمله کسانی که با [[محمد بن عبدالله بن الحسن]] و برادرش [[ابراهیم]] بود و در [[نبرد]] با [[سپاهیان]] منصور حضور داشت، عیسی بن زید بن علی بن الحسین {{ع}} است. [[کنیه]] او [[ابویحیی]] است و هنگامی که [[هشام بن عبدالملک]] پدرش زید را به [[شام]] احضار کرده بود مادرش به او حامله و همراه زید در مسیر شام بود و در بین راه در دیری فرود آمدند و او را درد زائیدن گرفت و در آن شب که مقارن با میلاد [[حضرت مسیح]] بود به [[دنیا]] آمد لذا پدرش زید او را عیسی به نام حضرت مسیح [[عیسی بن مریم]] {{ع}} نام نهاد<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضت‌های پس از عاشورا (کتاب)|نهضت‌های پس از عاشورا]]، ص ۴۳۳.</ref>.


== [[شخصیت]] عیسی ==
== [[شخصیت]] عیسی ==
خط ۲۷: خط ۲۶:
به هر حال شرایط [[قیام]] برای عیسی بن زید فراهم بود و یارانش که بر گرد او جمع شده بودند از او می‌خواستند که او قیام کند، اما او از این کار [[امتناع]] نمود و قیام نکرد و علت آن این بود چنانکه [[ابوالفرج]] از [[علی بن جعفر]] نقل کرده است که او گفت: پدرم برایم [[حدیث]] کرد که: من و [[اسرائیل بن یونس]] و حسن و علی پسران [[صالح بن حی]] با گروهی از اصحابمان نزد عیسی بن زید جمع شدیم، [[حسن بن صالح]] به او گفت: تا چه [[زمان]] ما را از خروج و قیام باز می‌داری در حالی که در [[دیوان]] تو نام ده هزار مرد ثبت شده است؟
به هر حال شرایط [[قیام]] برای عیسی بن زید فراهم بود و یارانش که بر گرد او جمع شده بودند از او می‌خواستند که او قیام کند، اما او از این کار [[امتناع]] نمود و قیام نکرد و علت آن این بود چنانکه [[ابوالفرج]] از [[علی بن جعفر]] نقل کرده است که او گفت: پدرم برایم [[حدیث]] کرد که: من و [[اسرائیل بن یونس]] و حسن و علی پسران [[صالح بن حی]] با گروهی از اصحابمان نزد عیسی بن زید جمع شدیم، [[حسن بن صالح]] به او گفت: تا چه [[زمان]] ما را از خروج و قیام باز می‌داری در حالی که در [[دیوان]] تو نام ده هزار مرد ثبت شده است؟


عیسی به او گفت: وای بر تو، آیا تو تعداد بسیار را به من یادآوری می‌کنی؟ من آنان را می‌شناسم و به ویژگی‌های آنان داناترم، بدان که به [[خدا]] [[سوگند]] اگر من در میان آنان سیصد مرد را می‌شناختم که [[خدای عزوجل]] را قصد کرده‌اند و از [[جان]] خود برای او می‌گذرند و هنگام [[ملاقات]] با [[دشمن]] در [[اطاعت خدا]] راست می‌گویند، پیش از صبح خروج می‌کردم تا نزد خدا معلوم باشد که برای [[مقابله با دشمنان]] خدا این افراد آماده‌اند و امر [[مسلمانان]] را بر [[سنت]] او و سنت پیامبرش{{صل}} جاری سازم ولی من کسی را که مورد [[وثوق]] من باشد و به [[بیعت]] خود برای خدای عزوجل [[وفا]] کند و هنگام روبه‌رو شدن با دشمن [[ایستادگی]] و [[مقاومت]] کند نمی‌شناسم<ref>مقاتل الطالبیین، ص۴۱۸.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضت‌های پس از عاشورا (کتاب)|نهضت‌های پس از عاشورا]]، ص ۴۳۸.</ref>
عیسی به او گفت: وای بر تو، آیا تو تعداد بسیار را به من یادآوری می‌کنی؟ من آنان را می‌شناسم و به ویژگی‌های آنان داناترم، بدان که به [[خدا]] [[سوگند]] اگر من در میان آنان سیصد مرد را می‌شناختم که [[خدای عزوجل]] را قصد کرده‌اند و از [[جان]] خود برای او می‌گذرند و هنگام [[ملاقات]] با [[دشمن]] در [[اطاعت خدا]] راست می‌گویند، پیش از صبح خروج می‌کردم تا نزد خدا معلوم باشد که برای [[مقابله با دشمنان]] خدا این افراد آماده‌اند و امر [[مسلمانان]] را بر [[سنت]] او و سنت پیامبرش {{صل}} جاری سازم ولی من کسی را که مورد [[وثوق]] من باشد و به [[بیعت]] خود برای خدای عزوجل [[وفا]] کند و هنگام روبه‌رو شدن با دشمن [[ایستادگی]] و [[مقاومت]] کند نمی‌شناسم<ref>مقاتل الطالبیین، ص۴۱۸.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضت‌های پس از عاشورا (کتاب)|نهضت‌های پس از عاشورا]]، ص ۴۳۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۹: خط ۳۸:
[[رده:عیسی بن زید بن علی]]
[[رده:عیسی بن زید بن علی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۷

مقدمه

از جمله کسانی که با محمد بن عبدالله بن الحسن و برادرش ابراهیم بود و در نبرد با سپاهیان منصور حضور داشت، عیسی بن زید بن علی بن الحسین (ع) است. کنیه او ابویحیی است و هنگامی که هشام بن عبدالملک پدرش زید را به شام احضار کرده بود مادرش به او حامله و همراه زید در مسیر شام بود و در بین راه در دیری فرود آمدند و او را درد زائیدن گرفت و در آن شب که مقارن با میلاد حضرت مسیح بود به دنیا آمد لذا پدرش زید او را عیسی به نام حضرت مسیح عیسی بن مریم (ع) نام نهاد[۱].

شخصیت عیسی

او در میان اهل خود از نظر دیانت و علم و پرهیزکاری برترین بود و دارای بصیرت در امر خود و مذهبش بود و علم بسیاری داشت و حدیث نقل می‌کرد و هم در دوران کودکی و هم در سنین بزرگی در پی تحصیل علم و دانش بود. عیسی از پدرش و از جعفر بن محمد و دیگران روایت کرده است.

عیسی بن زید در نهضت محمد بن عبدالله (نفس زکیه) شرکت کرد و فرماندهی میمنه (طرف راست) سپاهیان او را عهده‌دار بود و در نهضت «باخمری» ابراهیم بن عبدالله نیز شرکت کرد و فرماندهی طرف راست سپاه را به عهده داشت[۲].[۳]

امان‌نامه مهدی عباسی

عتبة بن منهال گوید: جعفر احمر و صباح زعفرانی امر عیسی بن زید را عهده‌دار بودند، مهدی خلیفه عباسی به وسیله یعقوب بن داود به عیسی بن زید اموال و پاداش‌هایی را داد و دستور داد در شهرها فریاد زنند که عیسی بن زید در امان است تا عیسی خبردار شود، چون عیسی مطلع شد و به جعفر احمر و صباح زعفرانی گفت: مهدی اموالی را به من داده است و من به خدا سوگند هنگامی که به کوفه آمدم آهنگ خروج بر او را ننمودم و اگر من در حالت ترس و بیم یک شب را سپری کنم نزد من محبوب‌تر از همه دنیا و از همه آنچه به من بذل کرده است[۴].

حسن بن صالح

او یکی از نزدیکان عیسی بن زید بود و با عیسی بن زید در ایام خلافت مهدی عباسی به حج آمده بودند، در آنجا شنیدند که منادی ندا می‌دهد: این خبر را حاضر به غایب برساند که عیسی بن زید چه ظاهر شود و یا پنهان باشد در امان است. عیسی بن زید نگاه به چهره حسن بن صالح کرد و دید آثار شادی در او نمایان شد، به او گفت: گویا به آنچه شنیدی شاد شدی. گفت: آری. عیسی بن زید گفت: به خدا سوگند یک ساعت ترساندن ایشان توسط من نزد من محبوب‌تر از چه و چه است[۵].[۶]

چرا عیسی قیام نکرد؟

همان‌گونه که ذکر شد عیسی بن زید از فرماندهان سپاه محمد بن علی (نفس زکیه) و پس از کشته شدن او از فرماندهان سپاه برادر او (ابراهیم) صاحب نهضت باخمری بود و پس از کشته شدن او عیسی بن زید متواری و پنهان شد، اما یاران این دو گرد عیسی بن زید جمع شدند.

به هر حال شرایط قیام برای عیسی بن زید فراهم بود و یارانش که بر گرد او جمع شده بودند از او می‌خواستند که او قیام کند، اما او از این کار امتناع نمود و قیام نکرد و علت آن این بود چنانکه ابوالفرج از علی بن جعفر نقل کرده است که او گفت: پدرم برایم حدیث کرد که: من و اسرائیل بن یونس و حسن و علی پسران صالح بن حی با گروهی از اصحابمان نزد عیسی بن زید جمع شدیم، حسن بن صالح به او گفت: تا چه زمان ما را از خروج و قیام باز می‌داری در حالی که در دیوان تو نام ده هزار مرد ثبت شده است؟

عیسی به او گفت: وای بر تو، آیا تو تعداد بسیار را به من یادآوری می‌کنی؟ من آنان را می‌شناسم و به ویژگی‌های آنان داناترم، بدان که به خدا سوگند اگر من در میان آنان سیصد مرد را می‌شناختم که خدای عزوجل را قصد کرده‌اند و از جان خود برای او می‌گذرند و هنگام ملاقات با دشمن در اطاعت خدا راست می‌گویند، پیش از صبح خروج می‌کردم تا نزد خدا معلوم باشد که برای مقابله با دشمنان خدا این افراد آماده‌اند و امر مسلمانان را بر سنت او و سنت پیامبرش (ص) جاری سازم ولی من کسی را که مورد وثوق من باشد و به بیعت خود برای خدای عزوجل وفا کند و هنگام روبه‌رو شدن با دشمن ایستادگی و مقاومت کند نمی‌شناسم[۷].[۸]

منابع

پانویس