مثل: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مثل در قرآن]] - [[مثل در حدیث]] - [[مثل در اخلاق اسلامی]] - [[مثل در معارف دعا و زیارات]] - [[مثل در معارف و سیره سجادی]] - [[مثل در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = مثل (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مثل در قرآن]] - [[مثل در حدیث]] - [[مثل در اخلاق اسلامی]] - [[مثل در معارف دعا و زیارات]] - [[مثل در معارف و سیره سجادی]] - [[مثل در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = مثل (پرسش)}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[مَثَل]]، به معنای [[حجت]]، [[دلیل]]، علامت، صفت، حال و سخنی است که با سخن و مطلب دیگر شباهتی دارد و برای روشن کردن آن سخن و مطلب به کار میرود. مثل که جمع آن امثال است اقوال مشهوری است که در میان عامّه [[مردم]] رواج دارد. بیشتر موارد استعمال مثل در [[قرآن]] به همین معنا است. [[خداوند]] جریان و حکایتی را میآورد و سپس مطلب مورد نظر را با آن [[تطبیق]] مینماید. در واقع مثل برای تفهیم است. قرآن میگوید: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد * به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۴-۲۵.</ref>. | [[مَثَل]]، به معنای [[حجت]]، [[دلیل]]، علامت، صفت، حال و سخنی است که با سخن و مطلب دیگر شباهتی دارد و برای روشن کردن آن سخن و مطلب به کار میرود. مثل که جمع آن امثال است اقوال مشهوری است که در میان عامّه [[مردم]] رواج دارد. بیشتر موارد استعمال مثل در [[قرآن]] به همین معنا است. [[خداوند]] جریان و حکایتی را میآورد و سپس مطلب مورد نظر را با آن [[تطبیق]] مینماید. در واقع مثل برای تفهیم است. قرآن میگوید: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد * به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۴-۲۵.</ref>. | ||
[[امام سجاد]]{{ع}} در [[دعای ختم قرآن]] چنین عرض میکند: {{متن حدیث|وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا... حَتَّى تُوصِلَ إِلَى قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ...}}<ref>نیایش چهلودوم.</ref>؛ «قرآن را در [[تاریکی]] [[شب]] مونس ما قرار ده و در برابر کششها و گرایشهای [[شیطان]] و خاطرات وسوسهانگیز [[نگهبان]] ما قرار ده... تا عجایب قرآن و مثلها و قصههای هشداردهنده آن - که کوههای سخت از [[تحمل]] آن ناتوانند - به دلهای ما [[راه]] یابد». | [[امام سجاد]] {{ع}} در [[دعای ختم قرآن]] چنین عرض میکند: {{متن حدیث|وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا... حَتَّى تُوصِلَ إِلَى قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ...}}<ref>نیایش چهلودوم.</ref>؛ «قرآن را در [[تاریکی]] [[شب]] مونس ما قرار ده و در برابر کششها و گرایشهای [[شیطان]] و خاطرات وسوسهانگیز [[نگهبان]] ما قرار ده... تا عجایب قرآن و مثلها و قصههای هشداردهنده آن - که کوههای سخت از [[تحمل]] آن ناتوانند - به دلهای ما [[راه]] یابد». | ||
آنچه که [[حضرت]] فرمود بیانگر اهمیت و [[جایگاه]] والای مثلهای [[قرآنی]] است که [[شایسته]] اهتمام ویژه از سوی خوانندگان قرآن است.<ref>صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۷۵، چاپ دوم، قاموس قرآن، سیدعلیاکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۱، چاپ ششم؛ قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی: مفردات الفاظ القرآن، حسینبنمحمد راغب اصفهانی، دارالقلم، بیروت، ۱۴۱۲، چاپ اول.</ref>.<ref>[[امیر شیرزاد|شیرزاد، امیر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «مثل»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹۲.</ref> | آنچه که [[حضرت]] فرمود بیانگر اهمیت و [[جایگاه]] والای مثلهای [[قرآنی]] است که [[شایسته]] اهتمام ویژه از سوی خوانندگان قرآن است.<ref>صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۷۵، چاپ دوم، قاموس قرآن، سیدعلیاکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۱، چاپ ششم؛ قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی: مفردات الفاظ القرآن، حسینبنمحمد راغب اصفهانی، دارالقلم، بیروت، ۱۴۱۲، چاپ اول.</ref>.<ref>[[امیر شیرزاد|شیرزاد، امیر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «مثل»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹۲.</ref> | ||
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۰
مقدمه
مَثَل، به معنای حجت، دلیل، علامت، صفت، حال و سخنی است که با سخن و مطلب دیگر شباهتی دارد و برای روشن کردن آن سخن و مطلب به کار میرود. مثل که جمع آن امثال است اقوال مشهوری است که در میان عامّه مردم رواج دارد. بیشتر موارد استعمال مثل در قرآن به همین معنا است. خداوند جریان و حکایتی را میآورد و سپس مطلب مورد نظر را با آن تطبیق مینماید. در واقع مثل برای تفهیم است. قرآن میگوید: ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۱]. امام سجاد (ع) در دعای ختم قرآن چنین عرض میکند: «وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا... حَتَّى تُوصِلَ إِلَى قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ...»[۲]؛ «قرآن را در تاریکی شب مونس ما قرار ده و در برابر کششها و گرایشهای شیطان و خاطرات وسوسهانگیز نگهبان ما قرار ده... تا عجایب قرآن و مثلها و قصههای هشداردهنده آن - که کوههای سخت از تحمل آن ناتوانند - به دلهای ما راه یابد». آنچه که حضرت فرمود بیانگر اهمیت و جایگاه والای مثلهای قرآنی است که شایسته اهتمام ویژه از سوی خوانندگان قرآن است.[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ «آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد * به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۴-۲۵.
- ↑ نیایش چهلودوم.
- ↑ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۷۵، چاپ دوم، قاموس قرآن، سیدعلیاکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۱، چاپ ششم؛ قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی: مفردات الفاظ القرآن، حسینبنمحمد راغب اصفهانی، دارالقلم، بیروت، ۱۴۱۲، چاپ اول.
- ↑ شیرزاد، امیر، مقاله «مثل»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۹۲.