معاویة بن معاویه مزنی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[معاویة بن معاویه مزنی در تاریخ اسلامی]] - [[معاویة بن معاویه مزنی در تراجم و رجال]]</div> | <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[معاویة بن معاویه مزنی در تاریخ اسلامی]] - [[معاویة بن معاویه مزنی در تراجم و رجال]]</div> | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[معاویة بن معاویة المزنی]]، که به او لیثی نیز گفته میشود، فرزند مقرن است. مقرن [[فرزندان]] زیادی داشت که عبارتاند از: [[عقیل]]، [[معاویه]]، [[معقل]]، [[ضرار]]، [[عبدالله]]، [[نعیم]]، [[سعید]]، [[سنان]]، سواد، نعمان و [[مرضی]]، فرزندان مقرن در بین [[صحابه]] معروف بودند<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۸. </ref>. | [[معاویة بن معاویة المزنی]]، که به او لیثی نیز گفته میشود، فرزند مقرن است. مقرن [[فرزندان]] زیادی داشت که عبارتاند از: [[عقیل]]، [[معاویه]]، [[معقل]]، [[ضرار]]، [[عبدالله]]، [[نعیم]]، [[سعید]]، [[سنان]]، سواد، نعمان و [[مرضی]]، فرزندان مقرن در بین [[صحابه]] معروف بودند<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۸. </ref>. | ||
[[عبدالله بن مغفل]]، یکی از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}}، نوه دختری او است که فرزند دخترش عبله و مغفل بن عبد نهم است و به عبدالله ذو النجادین معروف شد<ref>المعارف، ابن قتیبه دینوری، ص۲۹۷.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[معاویة بن معاویه المزنی (مقاله)|مقاله «معاویة بن معاویه المزنی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۳۴۲.</ref> | [[عبدالله بن مغفل]]، یکی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}}، نوه دختری او است که فرزند دخترش عبله و مغفل بن عبد نهم است و به عبدالله ذو النجادین معروف شد<ref>المعارف، ابن قتیبه دینوری، ص۲۹۷.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[معاویة بن معاویه المزنی (مقاله)|مقاله «معاویة بن معاویه المزنی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۳۴۲.</ref> | ||
==معاویه و خواندن [[سوره توحید]]== | == معاویه و خواندن [[سوره توحید]] == | ||
اطلاعات زیادی درباره معاویه در دست نیست اما دو تن از اصحاب رسول خدا{{صل}} به نامهای [[ابوامامه]] و [[سعید بن مسیب]] نقل میکنند که ما به همراه [[پیامبر]]{{صل}} در [[جنگ تبوک]] حضور داشتیم. [[جبرئیل]] خبر [[مرگ]] [[معاویة بن معاویه لیثی]] را که در [[مدینه]] در گذشته بود، برای پیامبر{{صل}} آورد و گفت: "خوب است جنازه او را ببینید". سپس [[جبرئیل]] با اشاره بالش، [[پستی]] و بلندی [[زمین]] را برطرف کرد تا اینکه آن [[حضرت]] مدینه را دید و همراه هفتاد هزار [[فرشته]] بر او [[نماز]] خواند. سپس پیامبر{{صل}} به جبرئیل فرمود: "ای جبرئیل! به چه سبب [[خداوند]] این گونه [[مقام]] معاویة بن معاویه را گرامی داشته است؟" جبرئیل گفت: "به این دلیل که او سوره توحید را زیاد میخواند، چه در حال نشسته یا ایستاده و نیز هنگام [[راه رفتن]]، در شب و [[روز]] در همه وقت، این [[سوره]] را زیاد بخوانید که شناسنامه خدای شماست و هر کس سوره توحید را پنجاه بار بخواند، خداوند پنجاه هزار [[درجه]] [[حسنه]] برای او مینویسد و اگر زیادتر بخواند، بر درجاتش هم خواهد افزود"<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۸۹، ص۳۵۴.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[معاویة بن معاویه المزنی (مقاله)|مقاله «معاویة بن معاویه المزنی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref> | اطلاعات زیادی درباره معاویه در دست نیست اما دو تن از اصحاب رسول خدا {{صل}} به نامهای [[ابوامامه]] و [[سعید بن مسیب]] نقل میکنند که ما به همراه [[پیامبر]] {{صل}} در [[جنگ تبوک]] حضور داشتیم. [[جبرئیل]] خبر [[مرگ]] [[معاویة بن معاویه لیثی]] را که در [[مدینه]] در گذشته بود، برای پیامبر {{صل}} آورد و گفت: "خوب است جنازه او را ببینید". سپس [[جبرئیل]] با اشاره بالش، [[پستی]] و بلندی [[زمین]] را برطرف کرد تا اینکه آن [[حضرت]] مدینه را دید و همراه هفتاد هزار [[فرشته]] بر او [[نماز]] خواند. سپس پیامبر {{صل}} به جبرئیل فرمود: "ای جبرئیل! به چه سبب [[خداوند]] این گونه [[مقام]] معاویة بن معاویه را گرامی داشته است؟" جبرئیل گفت: "به این دلیل که او سوره توحید را زیاد میخواند، چه در حال نشسته یا ایستاده و نیز هنگام [[راه رفتن]]، در شب و [[روز]] در همه وقت، این [[سوره]] را زیاد بخوانید که شناسنامه خدای شماست و هر کس سوره توحید را پنجاه بار بخواند، خداوند پنجاه هزار [[درجه]] [[حسنه]] برای او مینویسد و اگر زیادتر بخواند، بر درجاتش هم خواهد افزود"<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۸۹، ص۳۵۴.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[معاویة بن معاویه المزنی (مقاله)|مقاله «معاویة بن معاویه المزنی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۹
مقدمه
معاویة بن معاویة المزنی، که به او لیثی نیز گفته میشود، فرزند مقرن است. مقرن فرزندان زیادی داشت که عبارتاند از: عقیل، معاویه، معقل، ضرار، عبدالله، نعیم، سعید، سنان، سواد، نعمان و مرضی، فرزندان مقرن در بین صحابه معروف بودند[۱].
عبدالله بن مغفل، یکی از اصحاب رسول خدا (ص)، نوه دختری او است که فرزند دخترش عبله و مغفل بن عبد نهم است و به عبدالله ذو النجادین معروف شد[۲].[۳]
معاویه و خواندن سوره توحید
اطلاعات زیادی درباره معاویه در دست نیست اما دو تن از اصحاب رسول خدا (ص) به نامهای ابوامامه و سعید بن مسیب نقل میکنند که ما به همراه پیامبر (ص) در جنگ تبوک حضور داشتیم. جبرئیل خبر مرگ معاویة بن معاویه لیثی را که در مدینه در گذشته بود، برای پیامبر (ص) آورد و گفت: "خوب است جنازه او را ببینید". سپس جبرئیل با اشاره بالش، پستی و بلندی زمین را برطرف کرد تا اینکه آن حضرت مدینه را دید و همراه هفتاد هزار فرشته بر او نماز خواند. سپس پیامبر (ص) به جبرئیل فرمود: "ای جبرئیل! به چه سبب خداوند این گونه مقام معاویة بن معاویه را گرامی داشته است؟" جبرئیل گفت: "به این دلیل که او سوره توحید را زیاد میخواند، چه در حال نشسته یا ایستاده و نیز هنگام راه رفتن، در شب و روز در همه وقت، این سوره را زیاد بخوانید که شناسنامه خدای شماست و هر کس سوره توحید را پنجاه بار بخواند، خداوند پنجاه هزار درجه حسنه برای او مینویسد و اگر زیادتر بخواند، بر درجاتش هم خواهد افزود"[۴].[۵]
منابع
پانویس
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۸.
- ↑ المعارف، ابن قتیبه دینوری، ص۲۹۷.
- ↑ کاظمی، محمد ایوب، مقاله «معاویة بن معاویه المزنی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۳۴۲.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۸۹، ص۳۵۴.
- ↑ کاظمی، محمد ایوب، مقاله «معاویة بن معاویه المزنی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۳۴۲-۳۴۳.