حاجت در معارف دعا و زیارات: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۱۶: خط ۱۶:
پس از این مقدمه، که با برداشت [[آزاد]] از نیایش‌های [[امام سجاد]] {{ع}} جمع‌بندی شد، چکیده‌ای از [[دعاهای صحیفه سجادیه]] را درباره حاجت، در چند بند مرور می‌کنیم.
پس از این مقدمه، که با برداشت [[آزاد]] از نیایش‌های [[امام سجاد]] {{ع}} جمع‌بندی شد، چکیده‌ای از [[دعاهای صحیفه سجادیه]] را درباره حاجت، در چند بند مرور می‌کنیم.
# '''توصیف [[خداوند]] به عنوان برآورنده [[حاجت]]''': «ای [[یاور]] [[نیازمندان]] و رانده‌شدگان!»<ref>نیایش شانزدهم.</ref>. «بار خدایا! ای آن‌که درگاه تو آخرین مقصد [[حاجات]] است و تنها در نزد توست که به [[خواسته‌ها]] می‌توان رسید. ای خداوند که در برابر نعمت‌هایت [[بهایی]] نستانی. ای خداوندی که زلال عطایت را به منّت تیره نگردانی. ای خداوندی که همگان به تو [[بی‌نیاز]] شوند و کس را از تو [[بی‌نیازی]] نیست... ای خداوندی که حاجت حاجتمندان از تو منقطع نشود.»..<ref>نیایش سیزدهم.</ref>.
# '''توصیف [[خداوند]] به عنوان برآورنده [[حاجت]]''': «ای [[یاور]] [[نیازمندان]] و رانده‌شدگان!»<ref>نیایش شانزدهم.</ref>. «بار خدایا! ای آن‌که درگاه تو آخرین مقصد [[حاجات]] است و تنها در نزد توست که به [[خواسته‌ها]] می‌توان رسید. ای خداوند که در برابر نعمت‌هایت [[بهایی]] نستانی. ای خداوندی که زلال عطایت را به منّت تیره نگردانی. ای خداوندی که همگان به تو [[بی‌نیاز]] شوند و کس را از تو [[بی‌نیازی]] نیست... ای خداوندی که حاجت حاجتمندان از تو منقطع نشود.»..<ref>نیایش سیزدهم.</ref>.
# '''خداوند، تنها [[مرجع]] [[شایسته]] دریافت حاجات''': «[[سپاس]] خداوندی را که جز به خود، در نیاز را به روی ما فرو بست»<ref>نیایش یکم.</ref>. «ای خداوندی که... آفریدگانت را به [[نیازمندی]] [[وصف]] کرده‌ای و آنان را سزاست که به تو [[نیازمند]] باشند. پس هر که بخواهد نیازمندی خویش را به خواهش از درگاه تو رفع کند و گَردِ [[بی‌نوایی]] از چهره خود بیفشاند، حاجت خود را از جایی خواسته که بایدش خواست و به دریافت مقصود از راهی رفته است که بایدش رفت»<ref>نیایش سیزدهم؛ همچنین بنگرید به نیایش‌های بیستم، بیست‌و‌هشتم، چهل‌وهشتم و پنجاه‌و‌یکم.</ref>.
# '''خداوند، تنها [[مرجع]] [[شایسته]] دریافت حاجات''': «[[سپاس]] خداوندی را که جز به خود، در نیاز را به روی ما فرو بست»<ref>نیایش یکم.</ref>. «ای خداوندی که... آفریدگانت را به [[نیازمندی]] وصف کرده‌ای و آنان را سزاست که به تو [[نیازمند]] باشند. پس هر که بخواهد نیازمندی خویش را به خواهش از درگاه تو رفع کند و گَردِ [[بی‌نوایی]] از چهره خود بیفشاند، حاجت خود را از جایی خواسته که بایدش خواست و به دریافت مقصود از راهی رفته است که بایدش رفت»<ref>نیایش سیزدهم؛ همچنین بنگرید به نیایش‌های بیستم، بیست‌و‌هشتم، چهل‌وهشتم و پنجاه‌و‌یکم.</ref>.
# '''بی‌نیازی از دیگران، به‌ویژه از بَدان و [[فرومایگان]]''': «بار خدایا!... رشته پیوند مرا با خودت مگسل و در این نیاز که اکنون مراست، یا هر نیاز دیگر، مرا به غیر خود وامگذار»<ref>نیایش سیزدهم.</ref>. «بار خدایا! منّت هیچ [[گنهکار]] [[کافر]] بر دوش من مَنِه و برای هیچ یک از آنان در نزد من [[نعمت]] و بهره‌ای قرار مده و مرا نیز به آنان محتاج مکن»<ref>نیایش بیست‌و‌یکم.</ref>. «بار خدایا!... روزی من از من دریغ مدار و مرا به دیگر آفریدگانت وامگذار و تو خود نیاز من برآر و تو خود [[کفاف]] من بر عهده دار»<ref>نیایش بیست‌و‌دوم.</ref>.
# '''بی‌نیازی از دیگران، به‌ویژه از بَدان و [[فرومایگان]]''': «بار خدایا!... رشته پیوند مرا با خودت مگسل و در این نیاز که اکنون مراست، یا هر نیاز دیگر، مرا به غیر خود وامگذار»<ref>نیایش سیزدهم.</ref>. «بار خدایا! منّت هیچ [[گنهکار]] [[کافر]] بر دوش من مَنِه و برای هیچ یک از آنان در نزد من [[نعمت]] و بهره‌ای قرار مده و مرا نیز به آنان محتاج مکن»<ref>نیایش بیست‌و‌یکم.</ref>. «بار خدایا!... روزی من از من دریغ مدار و مرا به دیگر آفریدگانت وامگذار و تو خود نیاز من برآر و تو خود [[کفاف]] من بر عهده دار»<ref>نیایش بیست‌و‌دوم.</ref>.
# '''چرا باید از [[خدا]] بخواهیم؟''' «خداوندا! هر کس که حاجت به یکی از [[بندگان]] تو بَرَد، یا یکی از بندگانت را سبب رواشدن حاجت خود پندارد، جز حِرمان [[نصیبی]] حاصل نکند و سزاوار است که تو [[احسان]] از او بازگیری»<ref>نیایش سیزدهم.</ref>. و نیز: «خداوندا!... درخواست برآوردن نیاز، از کسی که او خود به روا شدن [[حاجت]] [[نیازمند]] توست و برای دست یافتن به خواسته‌اش از تو [[بی‌نیاز]] نیست، خود خطایی است از خطاهای [[خطاکاران]] و لغزشی از لغزش‌های [[گنهکاران]]»<ref>نیایش سیزدهم.</ref>. «ای خداوندی که هر چه خواهندگان از تو خواهند، خزاین نعمتت فنا نپذیرد... چسان [[نیازمندی]] [[دست]] نیاز به سوی نیازمند دیگر بَرَد و چشان [[بینوایی]] به بینوای دیگر روی کند؟... کَرَم تو از سؤال هیچ سائلی به تنگنا نمی‌افتد و دست عطای تو فراتر از هر دست دیگر است»<ref>نیایش سیزدهم.</ref>. «ای خداوندی که [[تحقیر]] نمی‌کنی آنان را که دست نیاز به سوی تو دراز کنند.»..<ref>نیایش چهل‌و‌ششم.</ref>.
# '''چرا باید از [[خدا]] بخواهیم؟''' «خداوندا! هر کس که حاجت به یکی از [[بندگان]] تو بَرَد، یا یکی از بندگانت را سبب رواشدن حاجت خود پندارد، جز حِرمان [[نصیبی]] حاصل نکند و سزاوار است که تو [[احسان]] از او بازگیری»<ref>نیایش سیزدهم.</ref>. و نیز: «خداوندا!... درخواست برآوردن نیاز، از کسی که او خود به روا شدن [[حاجت]] [[نیازمند]] توست و برای دست یافتن به خواسته‌اش از تو [[بی‌نیاز]] نیست، خود خطایی است از خطاهای [[خطاکاران]] و لغزشی از لغزش‌های [[گنهکاران]]»<ref>نیایش سیزدهم.</ref>. «ای خداوندی که هر چه خواهندگان از تو خواهند، خزاین نعمتت فنا نپذیرد... چسان [[نیازمندی]] [[دست]] نیاز به سوی نیازمند دیگر بَرَد و چشان [[بینوایی]] به بینوای دیگر روی کند؟... کَرَم تو از سؤال هیچ سائلی به تنگنا نمی‌افتد و دست عطای تو فراتر از هر دست دیگر است»<ref>نیایش سیزدهم.</ref>. «ای خداوندی که [[تحقیر]] نمی‌کنی آنان را که دست نیاز به سوی تو دراز کنند.»..<ref>نیایش چهل‌و‌ششم.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۶

مقدمه

انسان غیر از فقر وجودی و ذاتی که نسبت به خداوند دارد در فرآیند زندگی خود نیز حاجت‌ها و نیازهایی دارد و در این زمینه از چند جهت محتاج خداوند است؛ نخست، اینکه می‌تواند با هدایت الهی راه برون‌رفت از مشکل را بیابد و با نیروی معنوی که از خدا می‌گیرد، سختی‌های راه را تحمل کند و بر دشواری‌ها چیره شود. دوم، اینکه در واقع خداوند غنی علی الاطلاق و برآورنده نهایی همه خواسته‌ها و برطرف‌کننده همه نیازمندی‌هاست. هر انسانی هر چه دارد، اعم از ثروت و قدرت و اعتبار و وجاهت و... از او دارد و همه قدرت‌ها و دارایی‌ها در نهایت به او ختم می‌شد. سوم، از آن جهت که دگرگون‌سازی دل‌ها به دست خداست، اگر او نخواهد هیچ کاری انجام نمی‌گیرد. اوست که می‌تواند دل‌های آدمیان را به سوی یکدیگر متمایل سازد و آنان را به سمت برآوردن نیازهایشان هدایت فرماید، هم‌چنان که اگر او نخواهد و اراده عام یا خاص او تعلق نگیرد، هیچ‌کس قادر به انجام هیچ کاری برای دیگری نیست. چهارم، برای اینکه بخشش او بی‌کرانه، مهر او مرزناپذیر، دَهِش او به دور از تنگ‌چشمی، منّت‌گذاری، آزاررسانی، خوارسازی، و بی‌هیچ چشم‌داشت و به دور از هر نوع تحقیر است؛

بر این پایه، تنها باید حاجت به پیشگاه خدا برد و رفع نیاز از او طلب کرد، چرا که هر کس جز خدا یا قادر به تأمین خواسته ما نیست، یا نمی‌خواهد برای ما کاری انجام دهد، یا بخشش او محدود و پایان‌پذیر است، یا کمک‌های خود را با منّت و اذیت و تحقیر و بی‌مقدار کردن ما همراه می‌سازد، و یا پس از برآوردن خواسته ما توقعاتی دارد که با توان و شخصیت ما سازگار نیست و انسانیت ما را به اسارت در می‌آورد. پس از این مقدمه، که با برداشت آزاد از نیایش‌های امام سجاد (ع) جمع‌بندی شد، چکیده‌ای از دعاهای صحیفه سجادیه را درباره حاجت، در چند بند مرور می‌کنیم.

  1. توصیف خداوند به عنوان برآورنده حاجت: «ای یاور نیازمندان و رانده‌شدگان!»[۱]. «بار خدایا! ای آن‌که درگاه تو آخرین مقصد حاجات است و تنها در نزد توست که به خواسته‌ها می‌توان رسید. ای خداوند که در برابر نعمت‌هایت بهایی نستانی. ای خداوندی که زلال عطایت را به منّت تیره نگردانی. ای خداوندی که همگان به تو بی‌نیاز شوند و کس را از تو بی‌نیازی نیست... ای خداوندی که حاجت حاجتمندان از تو منقطع نشود.»..[۲].
  2. خداوند، تنها مرجع شایسته دریافت حاجات: «سپاس خداوندی را که جز به خود، در نیاز را به روی ما فرو بست»[۳]. «ای خداوندی که... آفریدگانت را به نیازمندی وصف کرده‌ای و آنان را سزاست که به تو نیازمند باشند. پس هر که بخواهد نیازمندی خویش را به خواهش از درگاه تو رفع کند و گَردِ بی‌نوایی از چهره خود بیفشاند، حاجت خود را از جایی خواسته که بایدش خواست و به دریافت مقصود از راهی رفته است که بایدش رفت»[۴].
  3. بی‌نیازی از دیگران، به‌ویژه از بَدان و فرومایگان: «بار خدایا!... رشته پیوند مرا با خودت مگسل و در این نیاز که اکنون مراست، یا هر نیاز دیگر، مرا به غیر خود وامگذار»[۵]. «بار خدایا! منّت هیچ گنهکار کافر بر دوش من مَنِه و برای هیچ یک از آنان در نزد من نعمت و بهره‌ای قرار مده و مرا نیز به آنان محتاج مکن»[۶]. «بار خدایا!... روزی من از من دریغ مدار و مرا به دیگر آفریدگانت وامگذار و تو خود نیاز من برآر و تو خود کفاف من بر عهده دار»[۷].
  4. چرا باید از خدا بخواهیم؟ «خداوندا! هر کس که حاجت به یکی از بندگان تو بَرَد، یا یکی از بندگانت را سبب رواشدن حاجت خود پندارد، جز حِرمان نصیبی حاصل نکند و سزاوار است که تو احسان از او بازگیری»[۸]. و نیز: «خداوندا!... درخواست برآوردن نیاز، از کسی که او خود به روا شدن حاجت نیازمند توست و برای دست یافتن به خواسته‌اش از تو بی‌نیاز نیست، خود خطایی است از خطاهای خطاکاران و لغزشی از لغزش‌های گنهکاران»[۹]. «ای خداوندی که هر چه خواهندگان از تو خواهند، خزاین نعمتت فنا نپذیرد... چسان نیازمندی دست نیاز به سوی نیازمند دیگر بَرَد و چشان بینوایی به بینوای دیگر روی کند؟... کَرَم تو از سؤال هیچ سائلی به تنگنا نمی‌افتد و دست عطای تو فراتر از هر دست دیگر است»[۱۰]. «ای خداوندی که تحقیر نمی‌کنی آنان را که دست نیاز به سوی تو دراز کنند.»..[۱۱].
  5. لزوم تلاش قلبی برای تأمین نیاز: «بار خدایا! مرا به تو حاجتی است که کوشش من از دست یافتن به آن قاصر آمده و راه‌های چاره به روی من بسته شده.»..[۱۲].
  6. حاجت‌خواهی در دل شب: «بار خدایا! شبم را آباد دار به بیدار ماندنم برای عبادت تو... و آوردن حوائج به درگاه تو.»..[۱۳].
  7. درخواست برآورده شدن حاجت: «بار خدایا! تو می‌دانی که دنیا و آخرت مرا چه چیز به صلاح می‌آورد، پس به مهربانی حوائج من برآور»[۱۴]. «بار خدایا! حاجت به تو آورده‌ام پس بر محمد و آل او درود بفرست و روا گردان هر نیازی که مراست، که تو بر آن توانایی و این بس بر تو آسان است... زیرا... در امور این جهانی و آن جهانی جز به تو امید ندارم»[۱۵].[۱۶].[۱۷]

منابع

پانویس

  1. نیایش شانزدهم.
  2. نیایش سیزدهم.
  3. نیایش یکم.
  4. نیایش سیزدهم؛ همچنین بنگرید به نیایش‌های بیستم، بیست‌و‌هشتم، چهل‌وهشتم و پنجاه‌و‌یکم.
  5. نیایش سیزدهم.
  6. نیایش بیست‌و‌یکم.
  7. نیایش بیست‌و‌دوم.
  8. نیایش سیزدهم.
  9. نیایش سیزدهم.
  10. نیایش سیزدهم.
  11. نیایش چهل‌و‌ششم.
  12. نیایش سیزدهم.
  13. نیایش چهل‌و‌هفتم.
  14. نیایش بیست‌ودوم.
  15. نیایش چهل‌و‌هشتم؛ و نیز بنگرید به نیایش‌های دوازدهم و بیست‌و‌پنجم.
  16. راهنمای موضوعی صحیفه سجادیه، علی شیروانی، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ ش؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبد المحمد آیتی، انتشارات سروش، ۱۳۸۵ ش؛ فرهنگ‌نامه موضوعی صحیفه سجادیه سیداحمد سجادی، مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان، چاپ اول، ۱۳۸۵ ش.
  17. باقری‌فر، علی، مقاله «حاجت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۷۶.