قریه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{نبوت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قریه | عنوان مدخل = قریه | مداخل مرتبط = قریه در قرآن - قریه در حدیث | پرسش مرتبط = }} ==جغرافیای قریه، در سور مبارکه قرآن مجید== واژه قریه، ۵۶ بار در قرآن مجید، به صورت اسم معرفه، نکره، مضاف، با صیغهها...» ایجاد کرد) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
قریه به معنی خانههای بسیاری است که در کنار هم جمع شده باشند؛ نظیر روستا، ده و [[شهر]] و همچنین مردمی که در کنار هم [[زندگی]] میکنند. | قریه به معنی خانههای بسیاری است که در کنار هم جمع شده باشند؛ نظیر روستا، ده و [[شهر]] و همچنین مردمی که در کنار هم [[زندگی]] میکنند. | ||
برخی نویسندگان در نهایت میگویند: بلی میشود، از استعمال قریه در [[قرآن]] چنین نتیجه گرفت که مدینه به معنی [[آبادی]] بزرگ و شهر است، ولی قریه اعم از آن میباشد.<ref>قرشی، قاموس قرآن.</ref>.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۸۶.</ref> | برخی نویسندگان در نهایت میگویند: بلی میشود، از استعمال قریه در [[قرآن]] چنین نتیجه گرفت که مدینه به معنی [[آبادی]] بزرگ و شهر است، ولی قریه اعم از آن میباشد.<ref>قرشی، قاموس قرآن.</ref>.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۸۶.</ref> | ||
==جغرافیای [[قریه]]، در [[سوره مبارکه بقره]]== | |||
#{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ...}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمتهای) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزشهای شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را میافزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا...}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>. | |||
منظور از قریه در [[آیه]] ۵۸ بقره؛ طبق [[ترجمه قرآن]] برخی نویسندگان<ref>زین العابدین رهنما، ترجمه قرآن، ج۱، ص۱۲۵.</ref>، اشاره به [[شهر]] شطیم است؛ که در فصل ۲۳ آیه ۴۹ و ۵۰ از [[سفر]] اعداد [[تورات]] آمده... اما در [[تفسیر مجمع البیان]] نوشته شده که مقصود شهر [[بیت المقدس]] یا اریحا است. | |||
در کتاب مجمع البحرین و مطلع النیرین<ref>مطلع النیرین، چاپ سنگی، ص۷۱.</ref> در مورد قریه در آیه فوق، چنین نقل شده: {{عربی|قول ادخلوا هذا القریه، قیل هی بیت المقدس و قیل هی اریحا من قرای شام، امروا بدخلوها بعد التیه}}. | |||
برخی از [[علما]] نقل مینمایند: «قریه گرچه در زبان روزمره ما به معنی روستا است؛ [[ولی در قرآن]] و لغت [[عرب]]، به معنی هر محلی است که [[مردم]] در آن جمع میشوند؛ خواه شهرهای بزرگ باشد، یا روستاها و منظور در اینجا<ref>بقره ۵۸.</ref> [[بیت المقدس]] و [[اراضی]] [[قدس]] است»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۶۸.</ref>. | |||
برخی [[علما]] و بزرگان بیان داشتهاند: «بعضی گویند. مقصود از این [[قریه]] اریحا است که در ناحیه [[غربی]] [[شهر]] [[اردن]] و در شرقی بیت المقدس بوده بعضی گویند، که اریحا همان بیت المقدس است. از یک سوی [[سیاق آیات]] ظاهر در این است؛ که [[موسی]]{{ع}} چندی پس از این دستور زنده و با [[بنی اسرائیل]] به سر میبرده است، از سوی دیگر در [[تاریخ]] [[وفات]] او پیش از رسیدن به این شهر آمده است و چون متبادر از قریه شهر نیست... پس شاید مقصود یکی از قراء میان راه، یا محلهای [[بادیهنشین]] بوده که برای مدتی محدود و پیش از [[هبوط]] در شهر که - در سه [[آیه]] بعد یادآوری شده - در آنجا [[مسکن]] گزیدند»<ref>محمود طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۶۶.</ref>.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۸۷.</ref> | |||
==جمعبندی مدارک== | |||
از جمعبندی مطالب یاد شده به این نتیجه میرسیم: | |||
#بنا به نوشته [[تورات]] منظور از قریه شهر شطیم است. | |||
#بنا به نقل مجمع البحرین و [[تفسیر نمونه]] غرض از قریه در آیه یاد شده بیت المقدس یا اریحا میباشد. | |||
#طبق نظر تحقیقی برخی از علما و بزرگان منظور از قریه [[آبادی]] و یا محلهایی، بین راه بیت المقدس است.<ref>محمود طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن.</ref>. | |||
ما با احتمالی که قویتر به نظر میرسد، به جغرافیای بیت المقدس در زیر اشاره میکنیم: | |||
===جغرافیای قدس=== | |||
«شهر بیت المقدس، شهری که امروز [[مرکز حکومت]] [[فلسطین]] اشغالی است قدس گویند، که در کتب مذهبی [[اسلام]] بیت المقدس میگویند و به [[زبان عبری]] [[اورشلیم]] گفتهاند. | |||
این شهر قرنها مرکز [[حکومت دولت یهود]] بود و [[حضرت داوود]] و [[سلیمان]]{{ع}} در آنجا [[سلطنت]] داشتند و [[حضرت عیسی]]{{ع}} در [[بیت اللحم]]: که چند کیلومتری قدس است؛ متولد شد و به [[عقیده]] [[منجمین]] همان جا [[مصلوب]] مرفوع گردید و اکنون محل [[تولد]] او کلیسای معظم [[مسیحیان]] است. | |||
[[شهر]] [[قدس]] یعنی [[بیت المقدس]] مورد [[احترام]] [[مسلمانان]] نیز میباشد؛ زیرا مدتی [[قبله]] [[پیغمبر اسلام]]{{صل}} بود و بدان سوی [[نماز]] میگذارد و در [[معراج]] هم از [[مسجد اقصی]] به [[آسمان]] [[عروج]] نمود. | |||
بیت المقدس؛ تنها شهر مقدسی است که [[مورد اتفاق]] و احترام [[یهود]] و [[نصاری]] و [[مسلمین]] است و [[پیروان]] هر سه [[دین]]، به نظر احترام بدان مینگرند و در آن نماز میخوانند. | |||
شهر قدس، در [[زمان]] [[خلافت عمر]] به دست [[اسلام]] افتاد و در [[جنگهای صلیبی]]، پس از کشمکشهای دامنهدار... در [[قرن ششم]] [[صلاح]] الدین ایوبی آن را از مسیحیان، گرفت و به دست مسلمین داد. | |||
شهر قدس، کوهستانی و بسیار مصفا است. ارتفاع آن از سطح دریا ۸۰۰۰ متر و دارای [[صفا]] و روحانیتی خاص میباشد. بیت المقدس در جنوب شرقی [[بحرالمیت]] قرار گرفته و بین [[فلسطین]] و [[اردن]] میباشد»<ref>حسین، عماد زاده تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص۶۳۲.</ref>. | |||
و اگر فرض کنیم که ممکن است. منظور از [[قریه]] در [[آیه]] مورد بحث اریحا باشد؛ به منظور تکمیل این تحقیق، توضیحی هر چند کوتاه در مورد آن شهر، ذکر مینماییم: | |||
برخی نویسندگان، در مورد اریحا مینویسند: اریحا جریکو یکی از شهرهای [[فلسطینی]] اشغالی است، که [[انسان]] عصر [[حجر]] در آن ساکن بوده و [[کنعانیان]] آن را بر پا ساختند و [[یشوع بن نون]] آن را [[تصرف]] نمود و داستان آن در کتاب [[عهد قدیم]] و جدید بیان شده است.،<ref>{{عربی|اریحا jericho مدینه فی فلسطین سکنها الانسان منذ العصر الحجری و اقام فیها الکنعانیون. فتحا یشوع بن نون ورد ذکرها فی العهد القدیم و الجدید}}؛ لویس معلوف، المنجد</ref>. | |||
برخی نویسندگان مینویسند: «اریحا = اریخا = اریخه jericho [[عبری]] شهر قدیم فلسطین واقع در ۲۳ کیلومتری بیت المقدس».<ref>دکتر معین، فرهنگ معین.</ref>. | |||
اما منظور از قریه در آیه ۲۵۹ بقره چیست؟ آیا نام روستا یا شهر و یا جمعیتی است؛ که در محل سکونت داشتهاند، در زیر به توضیح آن میپردازیم.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۸۹.</ref> | |||
==[[شناخت]] [[قریه]]، در [[آیه]] ۲۵۹== | |||
برای شناخت مفهوم قریه آشنایی مختصری با حادثهای که در آن قریه رخ داده؛ ضروری به نظر میرسد، که مختصر آن حادثه را از [[تفسیر المیزان]] در ذیل میآوریم. | |||
«دقت در این آیه، این معنا را به دست میدهد؛ که شخص نام برده در آیه مورد تحقیق یکی از [[بندگان]] [[صالح]] خدای و دانای به [[مقام]] او و مراقب او امر او بوده، بلکه میتوان به دست آورد؛ که وی [[پیامبری]] بوده که از [[غیب]] با وی [[گفتگو]] میشده... به هر حال، پس شخص مزبور... از [[خانه]] خود بیرون آمده؛ تا به محلی دور از [[شهر]] خودش [[سفر]] کند، به دلیل این که الاغی برای [[سوار شدن]] همراه داشته و طعامی و آبی، با خود برداشته... به راه افتاد، تا به مقصد خود برود، در بین راه به قریهای رسیده که... مقصدش آنجا نبوده، بلکه گذارش به آن محل افتاده و قریه، نظرش را جلب کرد؛ لذا ایستاد و در امر آن به [[تفکر]] پرداخت و از آن چه دیده [[عبرت]] گرفت، که چگونه اهلش نابود شدهاند، آن گاه نگاهش، به استخوانهای پوسیده افتاد، که در پیش رویش ریخته بود... به هر حال... با خود گفت: [[عجب]] صاحب این استخوانها چند سال است که مردهاند؟ | |||
لذا [[خدای تعالی]] امر را برایش... روشن کرد... که خود او را میراند و دوباره زنده کرد و پرسید چقدر مکث کردی؟ پاسخ داد یک [[روز]]، یا پارهای از یک روز... [[خدای سبحان]] پاسخش داد... بلکه صد سال خوابیدی.»..<ref>محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۴، صص ۲۸۵-۲۸۷.</ref>. | |||
«اما درباره این که کدام یک از [[پیامبران]] بوده، احتمالات گوناگونی داده شده است بعضی او را [[ارمیا]] و بعضی [[خضر]] دانستهاند؛ ولی مشهور و معروف این است که [[عزیر]] بوده است و در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} نیز این موضوع [[تأیید]] شده است. | |||
همچنین درباره این که این [[آبادی]] [[قریه]] کجا بوده است؛ بعضی آن را [[بیت المقدس]] دانستهاند که بر اثر حملات [[بخت النصر]] ویران و در هم کوبیده شده، اما این احتمال بعید به نظر میرسد». | |||
گرچه برخی [[علما]]<ref>آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه.</ref>در مورد قریه مذکور مرقوم داشتهاند بعید به نظر میرسد منظور از قریه بیت المقدس باشد، برخی نویسندگان، در [[ترجمه قرآن]]<ref>زین العابدین رهنما، ترجمه قرآن، ج۱، ص۲۲۳.</ref> مینویسد: «قریهای که خراب افتاده بود، همان بیت المقدس بوده، که طبق [[تفسیر]] [[سید محمد]] علی، بخت النصر، در سال ۵۹۰ بیت المقدس را محاصره نمود و در سال ۵۸۸ آنجا را فتح کرد و [[معبد]] را طعمه حریق ساخت و به کلی ویران کرد. | |||
[[کوروش]]، [[پادشاه ایران]]، پس از فتح [[بابل]]، [[یهودیان]] را از [[اسارت]] [[بابلیان]] [[نجات]] بخشید و با کمال [[عطوفت]] و [[مهربانی]] آنان را به [[وطن]] خودشان بازگردانید، آنها در سال ۵۴۶ پیش از میلاد [[مسیح]] وارد بیت المقدس شدند، جشنها گرفتند و قربانیها کردند، از این [[تاریخ]] همواره یکی از [[پادشاهان]] [[اجازه]] تعمیر بیت المقدس را میداد، ولی [[پادشاه]] دیگری [[قوم یهود]] را از این کار باز میداشت. | |||
به سال ۴۶۷ پیش از میلاد مسیح، [[عزیر]] [[پیامبر]] وارد بیت المقدس شد. از این تاریخ [[پیشرفت]] [[یهود]] آغاز شد، ولی از [[ابن عباس]] [[سبب نزول]] این [[آیه]] ۲۵۹ بقره را پرسیدند گفت: «بخت النصر به [[کشور]] [[بنی اسرائیل]] [[حمله]] کرد عدهای را کشت و عدهای را [[اسیر]] کرد که عزیر در میان آنها بود. عزیر روزی سوار خر، وارد قریه شد... در قریه گردش کرد... در [[شگفتی]] فرو رفت و گفت: [[خدا]] دیگر چگونه این قریه را زنده و آباد خواهد کرد؟ | |||
درختها پر از میوه بود و او از میوههای آن خورد... و خوابیاد خدا او را در خوابش برای یک صد سال میراند<ref>بخش دوم تفسیر کبیر، ص۴۸۵.</ref> فرقی که در قول [[مفسران]] هست این است که بعضی از قول [[ابن عباس عزیر]] نوشتهاند و بعضی نحمیا یاد کردهاند<ref>نقل از تفسیر سید قطب، ص۳۱۸.</ref>. | |||
برخی نویسندگان مینویسد: «در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا}} نوشتهاند عزیر از [[پیغمبر]] زادگان بود و روزی به راهی میگذشت به دهی رسید که نام آن هرقیل بود و در سایه درخت نزدیک آنجا، خر خود را بست و وارد ده شد، باغ و [[بستانی]] فراوان داشت که از دهات [[بیت المقدس]] بود.»..<ref>حسین عماد زاده، تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص۷۵۰.</ref>. | |||
برخی از [[علما]] و بزرگان<ref>آیة الله طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن، ج۲۳، ص۲۱۷.</ref> در تفسیر آیه مذکور مینویسند: «در این [[آیه]]<ref>بقره ۲۵۹.</ref> نام و نشانی از آن شخص و قریهای که از آن میگذشت و [[تاریخی]]، که در آن میزیست... نیامده... [[اندیشه]] [[مفسران]] نخستین، برای یافتن آنها به سوی [[سرزمینها]] و [[تاریخ]] [[بنی اسرائیل]] رفته و اندیشه دیگران هم در پی آنها! و هر چه به سوی اعماق تاریخ مبهم پیش رفته و چشم دوختهاند، از عبرتها و حکمتهای این گونه [[آیات]]؛ به دور ماندهاند و هر چه [[قرآن]] خواسته، که مثلها و داستانهایش کلی و مطلق باشد و رنگ [[زمان]] و مکان خاصی نداشته باشد؛ تا همه آموزنده باشد، این [[مفسرین]] و شارحین کوشیدهاند؛ که آنها را به رنگهای خاص درآورند». | |||
مطابق آنچه آن مرحوم ذکر فرموده، نتایج حاصل از اتفاقات بدون قید زمان و مکان و فاعل دارای اهمیت است، که به [[یقین]] نظر [[درستی]] است؛ ولی با وجود این [[انسان]] کنجکاو و جستجوگر؛ علاوه بر استفاده از عبرتهای حوادث؛ نقش زمان و مکان و ساکنین یک منطقه را، که حادثه در آن رخ داده، خالی از فایده نمیداند، به همین دلیل است که ما، در حد توان در این زمینه میکوشیم.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۹۰.</ref> | |||
==نتیجه بررسی== | |||
بر هر تقدیر، از جمعبندی اظهارنظرهای مورخین و مفسرین در مورد [[قریه]] در این مقوله، میتوان به این نتیجه رسید، که قهرمان این داستان عزیر بوده که گذرش به روستای هرقیل که نزدیک [[بیت المقدس]] است؛ میافتاد و آن اتفاق [[عبرت]] انگیز؛ که موضوعش [[حقیقت]] [[معاد]] را روشن میکند؛ رخ میدهد.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۹۲.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۳
جغرافیای قریه، در سور مبارکه قرآن مجید
واژه قریه، ۵۶ بار در قرآن مجید، به صورت اسم معرفه، نکره، مضاف، با صیغههای مفرد، مثنی، و جمع با معانی مختلف، در آیات گوناگون بیان شده و در هر مورد، دارای معنی خاصی در همان آیه میباشد. از آنجا که هدف ما در این نوشتار، توضیح جغرافیای اماکن قرآنی است؛ توجه به معنی و مدلول هر آیهای، که واژه قریه در آن به کار رفته است و نظری که مفسرین محترم در آن مورد اعلام داشتهاند برای ما حائز اهمیت است و در ضمن، از احادیث معصومین(ع) و تاریخ علوم قرآنی، نیز کمال بهره را بردهایم. با استفاده از متون تفسیری در مورد واژه قریه به این نتیجه دست یافتیم؛ که قریه بیش از یک معنی دارد که در این گفتار بیان میشود.[۱]
معانی و مفهوم قریه در قرآن
همانگونه که در بالا اشاره شد قریه دارای بیش از یک مفهوم است و در هر آیه، به تناسب مدلول آن، معنی خاصی از آن اراده شده است و ما در این گفتار ابتدا از تحقیقات صاحب نظران استفاده نمودهایم و سپس در هر آیه که قریه معنی مکانی داشته باشد، به توضیح جغرافیایی آن میپردازیم. برخی نویسندگان[۲]. مینویسند: «قریه، به نام موضعی است؛ که مردم در آن جمع شوند. به مردم نیز قریه گویند و در دو معنی استعمال میشود. درباره قریه در آیه: ﴿وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ﴾[۳] بسیاری از مفسرین گفتهاند: مراد از اهل قریه است و بعضی گفتهاند مراد از قریه خود قوماند، آنگاه چند آیه نقل کرده که ظاهراً مراد از قریه و قری مردماناند. و از علی بن الحسین(ع) نقل کرده که فرموده از القری رجال قصد شده است. ... همچنین زمخشری در مجمع فرماید: قریه زمینی است؛ دارای خانههای بسیار اصل آن از قری به معنی جمع است قریت الماء فی الحوض آب را در حوض جمع کردم و نیز گفته: قریه بلده و مدینه نظیر هماند».[۴]
نتیجه بحث
قریه به معنی خانههای بسیاری است که در کنار هم جمع شده باشند؛ نظیر روستا، ده و شهر و همچنین مردمی که در کنار هم زندگی میکنند. برخی نویسندگان در نهایت میگویند: بلی میشود، از استعمال قریه در قرآن چنین نتیجه گرفت که مدینه به معنی آبادی بزرگ و شهر است، ولی قریه اعم از آن میباشد.[۵].[۶]
جغرافیای قریه، در سوره مبارکه بقره
- ﴿وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ...﴾[۷].
- ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا...﴾[۸].
منظور از قریه در آیه ۵۸ بقره؛ طبق ترجمه قرآن برخی نویسندگان[۹]، اشاره به شهر شطیم است؛ که در فصل ۲۳ آیه ۴۹ و ۵۰ از سفر اعداد تورات آمده... اما در تفسیر مجمع البیان نوشته شده که مقصود شهر بیت المقدس یا اریحا است.
در کتاب مجمع البحرین و مطلع النیرین[۱۰] در مورد قریه در آیه فوق، چنین نقل شده: قول ادخلوا هذا القریه، قیل هی بیت المقدس و قیل هی اریحا من قرای شام، امروا بدخلوها بعد التیه. برخی از علما نقل مینمایند: «قریه گرچه در زبان روزمره ما به معنی روستا است؛ ولی در قرآن و لغت عرب، به معنی هر محلی است که مردم در آن جمع میشوند؛ خواه شهرهای بزرگ باشد، یا روستاها و منظور در اینجا[۱۱] بیت المقدس و اراضی قدس است»[۱۲].
برخی علما و بزرگان بیان داشتهاند: «بعضی گویند. مقصود از این قریه اریحا است که در ناحیه غربی شهر اردن و در شرقی بیت المقدس بوده بعضی گویند، که اریحا همان بیت المقدس است. از یک سوی سیاق آیات ظاهر در این است؛ که موسی(ع) چندی پس از این دستور زنده و با بنی اسرائیل به سر میبرده است، از سوی دیگر در تاریخ وفات او پیش از رسیدن به این شهر آمده است و چون متبادر از قریه شهر نیست... پس شاید مقصود یکی از قراء میان راه، یا محلهای بادیهنشین بوده که برای مدتی محدود و پیش از هبوط در شهر که - در سه آیه بعد یادآوری شده - در آنجا مسکن گزیدند»[۱۳].[۱۴]
جمعبندی مدارک
از جمعبندی مطالب یاد شده به این نتیجه میرسیم:
- بنا به نوشته تورات منظور از قریه شهر شطیم است.
- بنا به نقل مجمع البحرین و تفسیر نمونه غرض از قریه در آیه یاد شده بیت المقدس یا اریحا میباشد.
- طبق نظر تحقیقی برخی از علما و بزرگان منظور از قریه آبادی و یا محلهایی، بین راه بیت المقدس است.[۱۵].
ما با احتمالی که قویتر به نظر میرسد، به جغرافیای بیت المقدس در زیر اشاره میکنیم:
جغرافیای قدس
«شهر بیت المقدس، شهری که امروز مرکز حکومت فلسطین اشغالی است قدس گویند، که در کتب مذهبی اسلام بیت المقدس میگویند و به زبان عبری اورشلیم گفتهاند. این شهر قرنها مرکز حکومت دولت یهود بود و حضرت داوود و سلیمان(ع) در آنجا سلطنت داشتند و حضرت عیسی(ع) در بیت اللحم: که چند کیلومتری قدس است؛ متولد شد و به عقیده منجمین همان جا مصلوب مرفوع گردید و اکنون محل تولد او کلیسای معظم مسیحیان است. شهر قدس یعنی بیت المقدس مورد احترام مسلمانان نیز میباشد؛ زیرا مدتی قبله پیغمبر اسلام(ص) بود و بدان سوی نماز میگذارد و در معراج هم از مسجد اقصی به آسمان عروج نمود. بیت المقدس؛ تنها شهر مقدسی است که مورد اتفاق و احترام یهود و نصاری و مسلمین است و پیروان هر سه دین، به نظر احترام بدان مینگرند و در آن نماز میخوانند.
شهر قدس، در زمان خلافت عمر به دست اسلام افتاد و در جنگهای صلیبی، پس از کشمکشهای دامنهدار... در قرن ششم صلاح الدین ایوبی آن را از مسیحیان، گرفت و به دست مسلمین داد. شهر قدس، کوهستانی و بسیار مصفا است. ارتفاع آن از سطح دریا ۸۰۰۰ متر و دارای صفا و روحانیتی خاص میباشد. بیت المقدس در جنوب شرقی بحرالمیت قرار گرفته و بین فلسطین و اردن میباشد»[۱۶]. و اگر فرض کنیم که ممکن است. منظور از قریه در آیه مورد بحث اریحا باشد؛ به منظور تکمیل این تحقیق، توضیحی هر چند کوتاه در مورد آن شهر، ذکر مینماییم: برخی نویسندگان، در مورد اریحا مینویسند: اریحا جریکو یکی از شهرهای فلسطینی اشغالی است، که انسان عصر حجر در آن ساکن بوده و کنعانیان آن را بر پا ساختند و یشوع بن نون آن را تصرف نمود و داستان آن در کتاب عهد قدیم و جدید بیان شده است.،[۱۷].
برخی نویسندگان مینویسند: «اریحا = اریخا = اریخه jericho عبری شهر قدیم فلسطین واقع در ۲۳ کیلومتری بیت المقدس».[۱۸]. اما منظور از قریه در آیه ۲۵۹ بقره چیست؟ آیا نام روستا یا شهر و یا جمعیتی است؛ که در محل سکونت داشتهاند، در زیر به توضیح آن میپردازیم.[۱۹]
شناخت قریه، در آیه ۲۵۹
برای شناخت مفهوم قریه آشنایی مختصری با حادثهای که در آن قریه رخ داده؛ ضروری به نظر میرسد، که مختصر آن حادثه را از تفسیر المیزان در ذیل میآوریم. «دقت در این آیه، این معنا را به دست میدهد؛ که شخص نام برده در آیه مورد تحقیق یکی از بندگان صالح خدای و دانای به مقام او و مراقب او امر او بوده، بلکه میتوان به دست آورد؛ که وی پیامبری بوده که از غیب با وی گفتگو میشده... به هر حال، پس شخص مزبور... از خانه خود بیرون آمده؛ تا به محلی دور از شهر خودش سفر کند، به دلیل این که الاغی برای سوار شدن همراه داشته و طعامی و آبی، با خود برداشته... به راه افتاد، تا به مقصد خود برود، در بین راه به قریهای رسیده که... مقصدش آنجا نبوده، بلکه گذارش به آن محل افتاده و قریه، نظرش را جلب کرد؛ لذا ایستاد و در امر آن به تفکر پرداخت و از آن چه دیده عبرت گرفت، که چگونه اهلش نابود شدهاند، آن گاه نگاهش، به استخوانهای پوسیده افتاد، که در پیش رویش ریخته بود... به هر حال... با خود گفت: عجب صاحب این استخوانها چند سال است که مردهاند؟
لذا خدای تعالی امر را برایش... روشن کرد... که خود او را میراند و دوباره زنده کرد و پرسید چقدر مکث کردی؟ پاسخ داد یک روز، یا پارهای از یک روز... خدای سبحان پاسخش داد... بلکه صد سال خوابیدی.»..[۲۰]. «اما درباره این که کدام یک از پیامبران بوده، احتمالات گوناگونی داده شده است بعضی او را ارمیا و بعضی خضر دانستهاند؛ ولی مشهور و معروف این است که عزیر بوده است و در حدیثی از امام صادق(ع) نیز این موضوع تأیید شده است. همچنین درباره این که این آبادی قریه کجا بوده است؛ بعضی آن را بیت المقدس دانستهاند که بر اثر حملات بخت النصر ویران و در هم کوبیده شده، اما این احتمال بعید به نظر میرسد».
گرچه برخی علما[۲۱]در مورد قریه مذکور مرقوم داشتهاند بعید به نظر میرسد منظور از قریه بیت المقدس باشد، برخی نویسندگان، در ترجمه قرآن[۲۲] مینویسد: «قریهای که خراب افتاده بود، همان بیت المقدس بوده، که طبق تفسیر سید محمد علی، بخت النصر، در سال ۵۹۰ بیت المقدس را محاصره نمود و در سال ۵۸۸ آنجا را فتح کرد و معبد را طعمه حریق ساخت و به کلی ویران کرد.
کوروش، پادشاه ایران، پس از فتح بابل، یهودیان را از اسارت بابلیان نجات بخشید و با کمال عطوفت و مهربانی آنان را به وطن خودشان بازگردانید، آنها در سال ۵۴۶ پیش از میلاد مسیح وارد بیت المقدس شدند، جشنها گرفتند و قربانیها کردند، از این تاریخ همواره یکی از پادشاهان اجازه تعمیر بیت المقدس را میداد، ولی پادشاه دیگری قوم یهود را از این کار باز میداشت. به سال ۴۶۷ پیش از میلاد مسیح، عزیر پیامبر وارد بیت المقدس شد. از این تاریخ پیشرفت یهود آغاز شد، ولی از ابن عباس سبب نزول این آیه ۲۵۹ بقره را پرسیدند گفت: «بخت النصر به کشور بنی اسرائیل حمله کرد عدهای را کشت و عدهای را اسیر کرد که عزیر در میان آنها بود. عزیر روزی سوار خر، وارد قریه شد... در قریه گردش کرد... در شگفتی فرو رفت و گفت: خدا دیگر چگونه این قریه را زنده و آباد خواهد کرد؟ درختها پر از میوه بود و او از میوههای آن خورد... و خوابیاد خدا او را در خوابش برای یک صد سال میراند[۲۳] فرقی که در قول مفسران هست این است که بعضی از قول ابن عباس عزیر نوشتهاند و بعضی نحمیا یاد کردهاند[۲۴].
برخی نویسندگان مینویسد: «در تفسیر آیه ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا﴾ نوشتهاند عزیر از پیغمبر زادگان بود و روزی به راهی میگذشت به دهی رسید که نام آن هرقیل بود و در سایه درخت نزدیک آنجا، خر خود را بست و وارد ده شد، باغ و بستانی فراوان داشت که از دهات بیت المقدس بود.»..[۲۵].
برخی از علما و بزرگان[۲۶] در تفسیر آیه مذکور مینویسند: «در این آیه[۲۷] نام و نشانی از آن شخص و قریهای که از آن میگذشت و تاریخی، که در آن میزیست... نیامده... اندیشه مفسران نخستین، برای یافتن آنها به سوی سرزمینها و تاریخ بنی اسرائیل رفته و اندیشه دیگران هم در پی آنها! و هر چه به سوی اعماق تاریخ مبهم پیش رفته و چشم دوختهاند، از عبرتها و حکمتهای این گونه آیات؛ به دور ماندهاند و هر چه قرآن خواسته، که مثلها و داستانهایش کلی و مطلق باشد و رنگ زمان و مکان خاصی نداشته باشد؛ تا همه آموزنده باشد، این مفسرین و شارحین کوشیدهاند؛ که آنها را به رنگهای خاص درآورند».
مطابق آنچه آن مرحوم ذکر فرموده، نتایج حاصل از اتفاقات بدون قید زمان و مکان و فاعل دارای اهمیت است، که به یقین نظر درستی است؛ ولی با وجود این انسان کنجکاو و جستجوگر؛ علاوه بر استفاده از عبرتهای حوادث؛ نقش زمان و مکان و ساکنین یک منطقه را، که حادثه در آن رخ داده، خالی از فایده نمیداند، به همین دلیل است که ما، در حد توان در این زمینه میکوشیم.[۲۸]
نتیجه بررسی
بر هر تقدیر، از جمعبندی اظهارنظرهای مورخین و مفسرین در مورد قریه در این مقوله، میتوان به این نتیجه رسید، که قهرمان این داستان عزیر بوده که گذرش به روستای هرقیل که نزدیک بیت المقدس است؛ میافتاد و آن اتفاق عبرت انگیز؛ که موضوعش حقیقت معاد را روشن میکند؛ رخ میدهد.[۲۹]
منابع
پانویس
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۸۵.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات قرآن.
- ↑ «و از (مردم) شهری که در آن بودیم و از کاروانیانی که با آنها (به اینجا) روی آوردهایم بپرس» سوره یوسف، آیه ۸۲.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۸۵.
- ↑ قرشی، قاموس قرآن.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۸۶.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمتهای) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزشهای شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را میافزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸.
- ↑ «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ زین العابدین رهنما، ترجمه قرآن، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ مطلع النیرین، چاپ سنگی، ص۷۱.
- ↑ بقره ۵۸.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۶۸.
- ↑ محمود طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۶۶.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۸۷.
- ↑ محمود طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن.
- ↑ حسین، عماد زاده تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص۶۳۲.
- ↑ اریحا jericho مدینه فی فلسطین سکنها الانسان منذ العصر الحجری و اقام فیها الکنعانیون. فتحا یشوع بن نون ورد ذکرها فی العهد القدیم و الجدید؛ لویس معلوف، المنجد
- ↑ دکتر معین، فرهنگ معین.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۸۹.
- ↑ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۴، صص ۲۸۵-۲۸۷.
- ↑ آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه.
- ↑ زین العابدین رهنما، ترجمه قرآن، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ بخش دوم تفسیر کبیر، ص۴۸۵.
- ↑ نقل از تفسیر سید قطب، ص۳۱۸.
- ↑ حسین عماد زاده، تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص۷۵۰.
- ↑ آیة الله طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن، ج۲۳، ص۲۱۷.
- ↑ بقره ۲۵۹.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۹۰.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۹۲.