همدان (قبیله): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[قبیله همدان در تاریخ اسلامی]] - [[قبیله همدان در معارف مهدویت]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[قبیله همدان در تاریخ اسلامی]] - [[قبیله همدان در معارف مهدویت]]| پرسش مرتبط  = }}
همدان از قبایل بزگ یمن است که همانند قبایل عرب قبل از جاهلیت بت پرست و برخی ایین مسیح، یهود و زرتشتی داشتند و با ظهور اسلام ، سملمان شدند و در فتوحات مختلف از جمله مصر، قادسیه، ... نقش موثری داشتند و در جنگ جمل و صفین حضور موثری در لشکر امیرالومنین علیه السلام داشته و از انان کرگزارانی در حکومت امام علیه السلام فعالیت داشتند در حمایت از امام حسن علیه السلام و حادثه عاشورا جانفشانی کردند. شخصیتهای مهمی مانند سعید بن قیس، محمد بن ابراهیم همدانی از این قبیله در تاریخ به ثبت رسیده  است.


== مقدمه ==
== مقدمه ==
این [[قبیله]] از [[روزگار]] [[پادشاهان]] [[سبأ]] از حدود صد سال قبل از میلاد [[نفوذ]] فراوان داشته است و تاکنون پس از حدود ۲۱ قرن بر [[سیاست]] [[یمن]] چهره می‌نمایاند.  
[[همدان]] از [[قبایل]] بزرگ عرب‌تباری است که از دیرباز [[گرایش]] بسیار به [[تشیع]] داشته است. [[رجال]] این [[قبیله]] معروف به [[شیعه]] [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} بوده، جمع کثیری از [[اصحاب]]، علما، [[محدثین]]، شعرا و امرا از این قبیله برخاسته‌اند. این قبیله نقش بسیار بزرگ و پُررنگی در [[تاریخ]] تشیع و وقایع و حوادث مرتبط با شیعه بخصوص [[حکومت امام علی]] {{ع}} داشتند و بدین جهت مورد [[ستایش]] آن حضرت قرار گرفتند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].<ref>.
 
== نسب قبیله ==
هَمْدان از قبایل بزرگ [[یمن]] است که نسبشان به [[هَمدان بن مالک بن زَید بن اوسلة بن ربیعة بن خِیار بن مالک بن زید بن کهلان]] می‌رسد<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۳۳؛ ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۴؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۷.</ref>. برخی هَمْدان را به دو شاخه بزرگ «حاشِد» و «بَکیل» تقسیم کرده‌اند که نسب تمامی تیره‌ها و بطون آنان به این دو شاخه اصلی منتهی می‌شوند و شاخه های زیادی از این دو شاحه منشعب می شوند<ref> ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ج۲، ص۳۹۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].<ref>
 
== مساکن قبیله همدان ==
[[مسکن]] بنی‌همدان را [[شرق]] یمن گفته‌اند<ref> زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۹۴.</ref>، آنان در مجاورت [[قبیله]] [[خَولان بن الحاف بن قضاعه]] ـ ساکنان [[شهر]] صعده ـ<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.</ref> و با [[بنوحارث بن کعب]] و مَذحِج مشترکاً در مخلاف [[نجران]] [[زندگی]] می‌کردند<ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۵۶.</ref>. هر چند از مناطق دیگری نیز همچون سرزمین مابین مأرب و نجران<ref>جعیط، نشأة المدینة العربیة الإسلامیة، ص۳۷۵.</ref>، «غرق»، «شروم» و «خنق» نیز به عنوان سکونت‌گاه این [[قوم]] یاد شده است<ref>عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۲۵.</ref>.<ref>معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (قرن اول هجری قمری)، ص۳۰.</ref> از شهرهای مهم آنها به «بون»، «عُمران»، «جوف»، «خَمِر»، «حَجُور»، «رَیدَه» اشاره شده است<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ - ۲۲۴.</ref>، ضمن اینکه از روستای بزرگِ «حاز» ـ که در آن آثار باستانی از قبل از [[اسلام]] یافت شده است، ـ نیز از دیگر جایگاه‌های [[مردم]] این [[قوم]] یاد شده است<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۳.</ref>.<ref>منتظرالقائم، اصغر، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۸؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>


همدان از [[قبایل]] بزرگ یمن و در [[رقابت]] با پادشاهان سبأ بود که سرانجام موفق شد [[حکومت]] را از دست آنها خارج کند.
== بنی‌همدان پیش از اسلام ==
مردم این [[قبیله]] پیش از [[اسلام]] ملقب به «اخلاس الخیل (سوارکاران)» بودند<ref>ابن‌قتیبه، المعارف، ص۱۰۷.</ref>. این [[قبیله]] از [[روزگار]] [[پادشاهان]] [[سبأ]] از حدود صد سال قبل از میلاد [[نفوذ]] فراوان داشته است و تاکنون پس از حدود ۲۱ قرن بر [[سیاست]] [[یمن]] چهره می‌نمایاند. همدان از [[قبایل]] بزرگ یمن و در [[رقابت]] با پادشاهان سبأ بود که سرانجام موفق شد [[حکومت]] را از دست آنها خارج کند.


از خاندان‌های همدان «یرم‌ایمن» است که چهار نفر از این [[خانواده]] به [[فرمانروایی]] رسیدند. یکی از آنها [[شعرم اوتر]] است که در حدود پنجاه سال قبل از میلاد فرمانروایی داشت <ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۹.</ref>.
از خاندان‌های همدان «یرم‌ایمن» است که چهار نفر از این [[خانواده]] به [[فرمانروایی]] رسیدند. یکی از آنها [[شعرم اوتر]] است که در حدود پنجاه سال قبل از میلاد فرمانروایی داشت<refجواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۹.</ref>.


«[[بَتَع]]» از دیگر خاندان‌های بزرگ «[[حاشد]]» همدان است که دارای نفوذ گسترده بودند <ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۰۷.</ref>. به نوشته [[فیلبی]] از سال ۱۱۵ تا ۲۴۵ میلادی [[دوازده تن]] از آنها بر سبأ و [[ذی‌ریدان]] [[فرمان]] راندند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۸۸.</ref>.
«[[بَتَع]]» از دیگر خاندان‌های بزرگ «[[حاشد]]» همدان است که دارای نفوذ گسترده بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۰۷.</ref>. به نوشته [[فیلبی]] از سال ۱۱۵ تا ۲۴۵ میلادی [[دوازده تن]] از آنها بر سبأ و [[ذی‌ریدان]] [[فرمان]] راندند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۸۸.</ref>.


یکی از اَقیال هَمدان [[علهن نهفن]] پسر [[یرم‌ایمن]]<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۵.</ref> است. هَمدانی این نام را برای دو شخص دانسته و می‌نویسد: «بر بعضی از سنگ‌های قصرهای [[حِمیَر]] و همدان در [[صنعا]] و [[ناعط]] و [[عمران از بون]] به خط [[مسند]] آمده بود: [[علهان]] و [[نهفان]] از [[خاندان]] [[بتع‌بن]] همدان که از پادشاهان قدیم بودند»<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.</ref>.
یکی از اَقیال هَمدان [[علهن نهفن]] پسر [[یرم‌ایمن]]<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۵.</ref> است. هَمدانی این نام را برای دو شخص دانسته و می‌نویسد: «بر بعضی از سنگ‌های قصرهای [[حِمیَر]] و همدان در [[صنعا]] و [[ناعط]] و [[عمران از بون]] به خط [[مسند]] آمده بود: [[علهان]] و [[نهفان]] از [[خاندان]] [[بتع‌بن]] همدان که از پادشاهان قدیم بودند»<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.</ref>.


این شاهان، [[پادشاه]] نبودند و [[شایستگی]] این عنوان را نداشتند، بلکه اقبال و [[فرماندهان]] گوناگون مناطق کوچک و سران قبایل بودند که در حوزه فرمانروایی‌شان خود را پادشاه می‌خواندند.
این شاهان، [[پادشاه]] نبودند و [[شایستگی]] این عنوان را نداشتند، بلکه اقبال و [[فرماندهان]] گوناگون مناطق کوچک و سران قبایل بودند که در حوزه فرمانروایی‌شان خود را پادشاه می‌خواندند<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۷۷-۷۹.</ref>.
 
[[نسب‌شناسان]]، این قبیله را از [[نسل]] [[کهلان]] می‌دانند و [[نسب]] او را چنین آورده‌اند: [[هَمدان بن مالک بن زَید بن اوسلت بن ربیعة بن الخِیار بن مالک بن زید بن کهلان]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۳؛ ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۴؛ یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۴۷؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الثانی، ص۲۳۸.</ref>.


قبیله همدان به دو شاخه بزرگ [[حاشِد]] و [[بَکیل]] تقسیم می‌شد. از شاخه‌های بَکیل: [[اَرحَب]]، [[خصهلان]]، [[مُرهِبَة]] و [[شاکر]]<ref>ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۷؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۷۶؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الثانی، ص۲۵۲.</ref> می‌باشد و از شاخه‌های حاشِد: [[یَریم]]، [[حَجُور]]، [[فائش]]، [[قابض]]، [[شبام]]، [[الجُندَع]]، [[یام]]، [[السبیع]]، [[خارف]]، [[وادعه]]، [[الصائد]]، [[مرثد]] و [[بتع]] به حساب می‌آید <ref>هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ص۲۲۸؛ همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۴۶.</ref>.
قبیله همدان به دو شاخه بزرگ [[حاشِد]] و [[بَکیل]] تقسیم می‌شد. از شاخه‌های بَکیل: [[اَرحَب]]، [[خصهلان]]، [[مُرهِبَة]] و [[شاکر]]<ref>ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۷؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۷۶؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الثانی، ص۲۵۲.</ref> می‌باشد و از شاخه‌های حاشِد: [[یَریم]]، [[حَجُور]]، [[فائش]]، [[قابض]]، [[شبام]]، [[الجُندَع]]، [[یام]]، [[السبیع]]، [[خارف]]، [[وادعه]]، [[الصائد]]، [[مرثد]] و [[بتع]] به حساب می‌آید <ref>هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ص۲۲۸؛ همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۴۶.</ref>.
خط ۲۰: خط ۲۷:
در [[هنگام ظهور اسلام]] قبیله همدان از [[قبایل]] قدرتمند و [[متحد]] با [[حکام پارسی]] و [[ابناء]] بود و از متحدین خود، همراه "ابناء" در [[حمله]] به مَذحِج در [[پیکار]] «الرزم» در [[جوف]] بهره‌مند شد. در این [[نبرد]]، مَذحِج [[شکست]] [[سختی]] خورد و بعضی از سران آن کشته شدند <ref>Abdal Muhsin Mad, aj m-al-Mad, aj, op. cit, P۸.</ref>.
در [[هنگام ظهور اسلام]] قبیله همدان از [[قبایل]] قدرتمند و [[متحد]] با [[حکام پارسی]] و [[ابناء]] بود و از متحدین خود، همراه "ابناء" در [[حمله]] به مَذحِج در [[پیکار]] «الرزم» در [[جوف]] بهره‌مند شد. در این [[نبرد]]، مَذحِج [[شکست]] [[سختی]] خورد و بعضی از سران آن کشته شدند <ref>Abdal Muhsin Mad, aj m-al-Mad, aj, op. cit, P۸.</ref>.


قبیله همدان همچون یکی از قبایل [[بدوی]] و مهاجم در چالش و [[ستیز]] طولانی با [[مراد]] <ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۸۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الأول، ص۳۹۱.</ref>، [[زُبید]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۵۰.</ref> و [[خَولان]] [[قضاعه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۰۸ و ۱۲۴.</ref> بود. آن‌گونه که [[همدانی]] اشعاری را درباره [[روابط]] تیره مراد و همدان آورده است: «آی همدان؛ آماده باشید و دامن [[همت]] بالا زنید که کاری بزرگ شما را به خود فرا خوانده است؛ مراد را فرا خوانید و سلاح‌های خود را برگیرید و مثل فزون‌ طلبان اسبان اصیل را جمع کنید»<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۴۴.</ref>.
قبیله همدان همچون یکی از قبایل [[بدوی]] و مهاجم در چالش و [[ستیز]] طولانی با [[مراد]]<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۸۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الأول، ص۳۹۱.</ref>، [[زُبید]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۵۰.</ref> و [[خَولان]] [[قضاعه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۰۸ و ۱۲۴.</ref> بود. آن‌گونه که [[همدانی]] اشعاری را درباره [[روابط]] تیره مراد و همدان آورده است: «آی همدان؛ آماده باشید و دامن [[همت]] بالا زنید که کاری بزرگ شما را به خود فرا خوانده است؛ مراد را فرا خوانید و سلاح‌های خود را برگیرید و مثل فزون‌ طلبان اسبان اصیل را جمع کنید»<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۴۴.</ref>.


با وجود رابطه خصمانه بین مَذحِج و هَمدان گاهی پیوندهای [[ازدواج]] بین [[عمرو بن معدی کرب زبیدی]] و [[اجدع بن مالک]] چابک‌سوار همدان<ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۷.</ref> وجود داشت. گاهی نیز بین همدان و مَذحِج علیه برخی قبایل غیر [[یمنی]] [[پیمان]] برقرار می‌شد؛ زیرا هَمدان با قبایل قیسی در چالش بود<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۸۳.</ref>، از جمله: یک‌بار بین هَمدان و مَذحِج و کِنده علیه [[بنی‌تمیم]] اتحادی برقرار شد که در [[جنگ]] [[کُلاب دوم]]، بنی‌تمیم [[شکست]] [[سختی]] به [[قبایل یمنی]] وارد کردند<ref>ابوعبیده معمر بن المثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیانی، الجزء الثانی، ص۷۱.</ref>.
با وجود رابطه خصمانه بین مَذحِج و هَمدان گاهی پیوندهای [[ازدواج]] بین [[عمرو بن معدی کرب زبیدی]] و [[اجدع بن مالک]] چابک‌سوار همدان<ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۷.</ref> وجود داشت. گاهی نیز بین همدان و مَذحِج علیه برخی قبایل غیر [[یمنی]] [[پیمان]] برقرار می‌شد؛ زیرا هَمدان با قبایل قیسی در چالش بود<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۸۳.</ref>، از جمله: یک‌بار بین هَمدان و مَذحِج و کِنده علیه [[بنی‌تمیم]] اتحادی برقرار شد که در [[جنگ]] [[کُلاب دوم]]، بنی‌تمیم [[شکست]] [[سختی]] به [[قبایل یمنی]] وارد کردند<ref>ابوعبیده معمر بن المثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیانی، الجزء الثانی، ص۷۱.</ref>.


در دوران [[اسلامی]]، قبیله همدان از نیروهای عمده [[سیاسی]] و نظامیِ صاحب [[نفوذ]] در [[یمن]] بوده است، به گونه‌ای که طی سال‌های ۴۹۲ قمری تا ۵۶۹ قمری در یمن امارتی داشتند تا [[ایّوبیان]] آن را برانداختند<ref>استانلی لین پول، طبقات سلاطین اسلام، ترجمه عباس اقبال، ص۸۴.</ref>. هم‌اکنون نیز همدان همچون گذشته قدرتمند است و [[رئیس]] [[جمهوری]] فعلی یمن از شاخه «[[سنحان]]» از [[حاشد]] می‌باشد.
در دوران [[اسلامی]]، قبیله همدان از نیروهای عمده [[سیاسی]] و نظامیِ صاحب [[نفوذ]] در [[یمن]] بوده است، به گونه‌ای که طی سال‌های ۴۹۲ قمری تا ۵۶۹ قمری در یمن امارتی داشتند تا [[ایّوبیان]] آن را برانداختند<ref>استانلی لین پول، طبقات سلاطین اسلام، ترجمه عباس اقبال، ص۸۴.</ref>.  


شایان ذکر است علی‌رغم نفوذ قبیله همدان در یمن بین شاخه‌های آن [[بکیل]] و [[حاشد]] چالش‌های سختی وجود داشته است، به طوری که هر کدام قبایلی را با خود [[متحد]] کرده و به پیکارهای طولانی دست یازیده‌اند. شیخ‌المشایخ حاشد اکنون شیخ [[عبدالله بن حسین‌ الاحمر]] رئیس مجلس فعلی یمن و رئیس [[حزب]] «التجمع الیمنی الاصلاح» است و از طرفداران [[علی عبدالله صالح]] رئیس [[جمهور]] فعلی یمن است. [[الاحمر]] دارای [[مذهب]] [[زیدی]] است، ولی به [[عربستان]] [[گرایش]] دارد<ref>داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵ و ۲۳۵ و ۲۵۶.</ref>.
شایان ذکر است علی‌رغم نفوذ قبیله همدان در یمن بین شاخه‌های آن [[بکیل]] و [[حاشد]] چالش‌های سختی وجود داشته است، به طوری که هر کدام قبایلی را با خود [[متحد]] کرده و به پیکارهای طولانی دست یازیده‌اند. شیخ‌المشایخ حاشد اکنون شیخ [[عبدالله بن حسین‌ الاحمر]] رئیس مجلس فعلی یمن و رئیس [[حزب]] «التجمع الیمنی الاصلاح» است و از طرفداران [[علی عبدالله صالح]] است. [[الاحمر]] دارای [[مذهب]] [[زیدی]] است، ولی به [[عربستان]] [[گرایش]] دارد<ref>داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵ و ۲۳۵ و ۲۵۶.</ref>.


شیخ [[قبیله]] بکیل به نام [[ابوالحرم]] از طرفداران [[علی سالم البیض]] آخرین رئیس جمهوری یمن جنوبی است<ref>داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵.</ref>. می‌‌توان گفت: قسمتی از [[اختلافات]] و جنگ‌های دو یمن در نتیجه چالش‌های سیاسی این دو قبیله بود و این در حالی است که هنوز [[جامعه]] یمن از بافت قبیله‌ای برخوردار است<ref>ریشه‌های یک بحران خونین یمن - غرش توپ‌ها، کیهان، شماره ۱۵۰۸۳، ص۱۴، ۲۵ خرداد ۱۳۷۳.</ref>.
شیخ [[قبیله]] بکیل به نام [[ابوالحرم]] از طرفداران [[علی سالم البیض]] آخرین رئیس جمهوری یمن جنوبی است<ref>داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵.</ref>. می‌‌توان گفت: قسمتی از [[اختلافات]] و جنگ‌های دو یمن در نتیجه چالش‌های سیاسی این دو قبیله بود و این در حالی است که هنوز [[جامعه]] یمن از بافت قبیله‌ای برخوردار است<ref>ریشه‌های یک بحران خونین یمن - غرش توپ‌ها، کیهان، شماره ۱۵۰۸۳، ص۱۴، ۲۵ خرداد ۱۳۷۳.</ref>.
خط ۳۶: خط ۴۳:
شهرهای قبیله همدان عبارت بود از: [[بون]]، [[عُمران]]، [[جوف]]، [[خَمِر]]، [[حَجُور]]، [[رَیدَه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ - ۲۲۴.</ref> و روستای بزرگِ [[حاز]] که در آن آثار باستانی از قبل از [[اسلام]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۳.</ref> بوده است.
شهرهای قبیله همدان عبارت بود از: [[بون]]، [[عُمران]]، [[جوف]]، [[خَمِر]]، [[حَجُور]]، [[رَیدَه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ - ۲۲۴.</ref> و روستای بزرگِ [[حاز]] که در آن آثار باستانی از قبل از [[اسلام]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۳.</ref> بوده است.


از قصرهای معروف قبیله همدان، [[ناعط]] و [[عمران]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.</ref> بود. به طور کلی [[سرزمین]] همدان بین صنعا و صعده به دو قسمت تقسیم می‌شد. قسمت شرقی از آن [[بکیل]] و قسمت غربی از آن [[حاشد]] بود<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.</ref>. بازارهای [[بکیل]]، [[وَروَر]]، [[غُرَق]] و [[رَیدَه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۹.</ref> بودند و بازارهای [[حاشد]]، [[هَمَلَ]] (قدیمی‌ترین آنها) سپس [[صافر]]، [[فاعقه]]، [[الاهنوم]]، [[الظهر]]، [[قطابه]]، [[العَرِقه]]، [[عَیان]]، [[لعیان]]، [[ادران]]، [[حَجة]]، [[نمل]]، [[قیلاب]]، [[شرس]]، [[حملان]] و [[یَند]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۲۴.</ref> بودند.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص:۷۷-۷۹.</ref>
از قصرهای معروف قبیله همدان، [[ناعط]] و [[عمران]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.</ref> بود. به طور کلی [[سرزمین]] همدان بین صنعا و صعده به دو قسمت تقسیم می‌شد. قسمت شرقی از آن [[بکیل]] و قسمت غربی از آن [[حاشد]] بود<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.</ref>. بازارهای [[بکیل]]، [[وَروَر]]، [[غُرَق]] و [[رَیدَه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۹.</ref> بودند و بازارهای [[حاشد]]، [[هَمَلَ]] (قدیمی‌ترین آنها) سپس [[صافر]]، [[فاعقه]]، [[الاهنوم]]، [[الظهر]]، [[قطابه]]، [[العَرِقه]]، [[عَیان]]، [[لعیان]]، [[ادران]]، [[حَجة]]، [[نمل]]، [[قیلاب]]، [[شرس]]، [[حملان]] و [[یَند]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۲۴.</ref> بودند<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۷۷-۷۹؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
{{شجرنامه همدان}}
{{شجرنامه همدان}}


== اسلام قبیله هَمدان ==
== [[عقاید]] [[همدانیان]] پیش از [[اسلام]] ==
از جمله افرادی که پس از [[جنگ تبوک]] در [[عام‌الوفود]] به [[مدینه]] آمدند چند تن از بزرگان هَمدان به نام‌های [[مالک بن نمط]]، [[ابوثَور]]، [[مالک بن أیفَع]]، [[ضِمام بن مالک]] و [[عمیرة بن مالک]] بودند، در حالی که لباس‌های فاخر [[یمنی]] بر تن داشتند. به حضور [[رسول‌الله]] {{صل}} رسیدند و مالک بن نمط به [[پیامبر]] گفت: «گروهی از بزرگان همدان از شهری و بادیه‌نشین بر شتران راهوار نشسته و پیش تو آمده‌اند و خود را به [[اسلام]] پیوند زده‌اند بدون اینکه از [[سرزنش]] ملامت‌کنندگان باکی داشته باشند، اینان از مخلاف‌های [[خارف]] و [[یام]] و [[شاکر]] هستند که [[دعوت]] [[رسول خدا]] {{صل}} را [[اجابت]] کرده و از [[خدایان]] سنگی دوری کرده و پیمانشان شکسته نخواهد شد»<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۹۷.</ref>.
همدانیان نیز مانند بسیاری دیگر از [[اعراب جاهلی]] [[بت]] می‌پرستیدند. آنان به [[عبادت]] بتی به نام «سواء» [[اشتغال]] داشتند<ref>عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۲۵.</ref> و نیز بتی مشهور به نام «یعوق» داشتند که آن را در «أَرحَب»<ref>سرزمینی است در یمن که به واسطه حضور یکی از تیره‌های بزرگ همدان به نام أرحب به این نام نامگذاری شده است. یاقوت حموی، ج۱، ص۱۴۳.</ref> [[نصب]] کرده بودند و در [[پرستش]] آن با [[قوم]] [[خولان بن الحاف بن قضاعه]] مشارکت داشتند. آنان در ایام [[حج]]، [[مناسک]] خود را با تلبیه در کنار این بت آغاز می‌کردند و سپس راهی حج می‌شدند<ref>زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۹۴.</ref>. «[[یغوث]]» را نیز از دیگر بت‌های این [[قبیله]] گفته‌اند<ref> جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۴۴۹.</ref>. ضمن اینکه از بتی به نام «تألب» که در معبدی در [[شهر]] «رئام» نگهداری می‌شد نیز به عنوان [[بت]] خاص این [[قوم]] نام برده شده است<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۴۴۹.</ref>. ضمن اینکه برخی منابع از احتمال ورود آیین‌های [[مسیحیت]] و [[یهودیت]] و حتی زرتشتی به [[سرزمین]] [[همدان]] خبر داده و [[گرایش]] برخی از مردم قبیله به این [[ادیان]] را دور از [[ذهن]] ندانسته‌اند<ref>ر.ک: معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۴۸؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
 
== [[اسلام]] قبیله هَمدان == 
نخستین [[دیدار]] و آشنایی همدانیان با [[رسول خدا]] {{صل}} در موسم [[حج]] در ایام [[تبلیغ]] و [[دعوت]] [[رسول مکرم اسلام]] {{صل}} در [[مکه]] اتفاق افتاد. مردم این قبیله پس از [[آگاهی]] از [[ظهور]] رسول خدا {{صل}}، فردی به نام [[قیس بن نَمَط بن قیس]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۲۲۰.</ref> را به مکه فرستادند<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۶؛ ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۴۶</ref>. قیس اسلام پذیرفت و قول مساعدت و [[یاری]] به [[پیامبر]] {{صل}} داد. حضرت او را به سوی قومش فرستاد. بدین‌سان برخی از [[همدانیان]]، اسلام آوردند. قیس در بازگشت نزد [[رسول خدا]] {{صل}}، ایشان را از اسلام قومش باخبر کرد<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۶.</ref>.
[[پیامبر]] {{صل}} نیز ضمن [[ستایش]] از این قبیله همدان<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۱.</ref> فرمانی برای [[همدانیان]] نوشت و سرزمین‌شان را به آنان واگذار نمود<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۱؛ احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۴۹۵.</ref>. اما در برخی دیگر از گزارشات، [[مسلمان]] شدن همه [[مردم]] [[یمن]] ـ به ویژه همدانیان ـ پس از سریه علی {{ع}} به یمن در [[سال دهم هجری]] بیان شده است<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳۲</ref>. حضور [[حضرت علی]] {{ع}} در میان همدانیان و مسلمان شدن دسته جمعی آنها در [[سال دهم هجری]]، سنگ بنای [[گرایش]] این قبیله به سوی [[اهل بیت]] {{ع}} و [[تشیع]] بود. چندان که شاخه‌های بنی‌همدان جز شاخه بنی‌ناعط که به جهت [[دشمنی]] با بنی‌سبیع ـ شاخه دیگر همدان که [[شیعه]] بودند ـ برای مدتی [[عثمانی]] گردیدند، همه شیعه بودند<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۴۹۹.</ref>.
 
[[تکریم]] و [[تعظیم]] [[رسول خدا]] {{صل}} از همدانیان و [[نامه‌ها]] و فرمان‌های متعددی که حضرت برای این [[قوم]] انشاء فرمودند<ref>محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد {{صل}}، ص۲۷۸.</ref> حکایت از توجه خاص [[نبی مکرم اسلام]] {{صل}} به این قبیله دارد<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۸۰؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
 
== همدانیان در دوره اسلامی ==
=== سرکوب [[اسود عنسی]] === 
با خروج [[اسود عنسی]] در یمن و [[سیطره]] او بر صنعاء، [[عامر بن شهر همدانی]] ـ عامل [[رسول خدا]] {{صل}} بر [[همدان]] ـ نخستین کسی بود که بر او [[اعتراض]] کرد<ref> ابن‌اثیر، اسد الغابه، ج۳، ص۸۳.</ref> و [[مردم]] را برای مقابله و [[مخالفت]] با او [[دعوت]] نمود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۲۹.</ref>. با رسیدن [[نامه]] رسول خدا {{صل}} به‌دست [[کارگزاران]] [[یمن]] و رؤسای [[قبایل]] مبنی بر دفع [[شورش]] [[اسود عنسی]]، مخالفت با اسود وارد مرحله جدیدی شد تا اینکه [[ایرانیان]] با همکاری [[همدانیان]] و [[حمیریان]] توانستند با [[قتل]] او به قائله این پیامبر دروغین خاتمه دهند<ref>شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۴، ص۵۱.</ref>.<ref>معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۶۳-۶۴؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
 
=== واقعه رده === 
بر پایه برخی [[اخبار]]، [[همدانیان]] در جریان فتنه [[پیامبران دروغین]] و نیز وقایع [[ارتداد]] برخی [[اقوام]] پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}}، مصمم به بازگشت از [[اسلام]] بودند ولی با راهنمایی‌های بزرگان خود بر اسلام [[استوار]] ماندند<ref> ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۲۲۲-۲۲۳.</ref>. سپس هیأتی را روانه [[مدینه]] نمودند و [[ابوبکر]] را از [[ثبات]] خود و استمرار اسلام خود باخبر کردند. عدم شرکت همدانیان در واقعه رده، از [[اندوه]] آنان از [[رحلت نبی اکرم]] {{صل}} نشأت گرفته بود<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۳۲-۳۴</ref> و نیز سخنان بزرگان این [[قوم]] در اطاعت از [[دستورات]] خدا و [[رسول]] او روشن است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].<ref>.
 
=== فتوحات ===
با شروع فتوحات اسلامی، [[همدانیان]] نیز مانند بسیاری دیگر از [[قبایل عرب]] در عرصه فتوحات نقش چشمگیری ایفا نمودند. به گونه‌ای که آنان را در شمار نیروهای شرکت کننده در فتوحات [[شام]] و [[عراق]] و [[ایران]] گفته‌اند. همدانیان در فتوحات ایام [[خلافت عمر]] نیز نقش پررنگی ایفا نمودند<ref>واقدی، فتوح الشام، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. [[نبرد]] «[[یرموک]]» (۱۳ [[هجری]]) از مهمترین جنگ‌هایی است که همدانیان در فتوح شام در آن نقش داشتند<ref>ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۱۹۸.</ref>. نقش [[همدانیان]] در [[فتح]] «[[حمص]]» نیز قابل توجه است و گزارش از حضور گسترده همدانیان در این جنگ حکایت دارد<ref>معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۶۸-۶۹.</ref>.
 
[[مردم]] همدان در [[فتوحات]] [[مصر]] نیز حضوری گسترده داشتند. در این درگیری که [[سپاه اسلام]] از منجنیق علیه [[رومیان]] استفاده نمود، [[قبیله همدان]] در ضربه زدن به حصار و فتح این [[دژ]] نقش مؤثر ایفا نمود<ref>ابن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۱۳۹.</ref>.


[[رسول‌الله]] {{صل}} فرمود: «[[همدان]] [[نیکو]] قبیله‌ای است. چه قدر برای [[یاری دادن]] شتابان و بر [[سختی]] [[پایدار]] و شکیبایند. گروهی از [[بندگان]] [[برگزیده]] و سران اسلام از ایشانند»<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۱.</ref>. پس رسول‌الله {{صل}} برای آنان فرمانی نوشت و سرزمینشان را به آنها واگذار کرد<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۱؛ احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۴۹۵.</ref>.
به جهت وجود [[نظام قبیله‌ای]] در فتوح، از مشارکت آنان در فتوحات [[ایران]] ـ علی رغم حضور قابل توجهی که در آن داشتند، ـ خبر چندانی در دست نیست. با این حال، [[اخبار]] جسته گریخته استخراجی از لابلای متون و [[روایات]] [[تاریخی]]، ما را به حضوری گسترده از سوی آنان رهنمون می‌شود. از جمله آنکه بنو همدان در پی درخواست [[عمر بن خطاب]] از [[قبایل یمنی]] در [[پیکار]] جسر ([[سال ۱۳ هجری]]) و فتوحات [[عراق]] شرکت کردند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵.</ref>. در [[نبرد]] [[نهاوند]] که نیروهای [[مسلمان]] را [[نعمان بن مقرن مزنی]] [[فرماندهی]] می‌کرد نیز، [[همدانیان]] حضور داشتند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۱۲۹؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۱، ص۵۴۲.</ref>. علاوه بر شرکت همدانیان در فتوح اولیه، آنان در [[فتوحات]] بعدی در [[سرزمین]] [[ایران]] نیز نقش داشتند که به همراه سپاهیانی از [[کوفه]] که برای [[فتح]] شهرهای ایران یا [[سرکوب]] [[شورش]] شهرهای فتح شده اعزام می‌شدند شرکت داشتند<ref>معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۷۲-۷۳؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.


آن‌گونه که [[طبری]] باز نموده اسلام با دعوت [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} در میان [[همدانیان]] رواج یافت. وی می‌نویسد: «رسول‌الله {{صل}} [[خالد بن ولید]] را به سوی [[مردم]] [[یمن]] فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند. [[براء بن عازب]] می‌گوید: من جزو همراهان [[خالد]] بودم. شش ماه آنجا اقامت کردیم، ولی کسی دعوت وی را نپذیرفت. رسول‌الله {{صل}} [[علی]] {{ع}} را با نامه‌ای به یمن فرستاد و [[دستور]] داد خالد باز گردد و اگر کسی از همراهان وی بخواهد همراه علی {{ع}} بماند. [[براء]] می‌گوید: من از کسانی بودم که همراه علی {{ع}} ماندم و چون به اوایل یمن رسیدیم مردم فراهم شدند و علی با ما [[نماز صبح]] را خواند و سپس ما را به یک صف کرد و [[حمد]] و ثنای [[خدا]] را گفت. آن‌گاه [[نامه]] رسول‌الله {{صل}} را برای همدانیان خواند و همه آنها به یک [[روز]] [[مسلمان]] شدند و علی {{ع}} این خبر را برای [[رسول‌خدا]] {{صل}} نوشت. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} پس از خواندن نامه علی {{ع}} به [[سجده]] افتاد و سپس گفت: «[[درود]] بر همدان، [[درود]] بر همدان». از آن پس، مردم یمن به اسلام روی آوردند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الأول، ص۳۹۰.</ref>.
== [[همدانیان]] و اسکان در شهرهای [[اسلامی]] ==
پیش از بنیان نهادن [[شهر کوفه]] و در جریان [[فتوحات اسلامی]] [[قبایل]] مختلفی مشارکت داشتند. پس از تأسیس کوفه در [[سال ۱۷ هجری]] و [[شهرنشین]] شدن [[لشکریان]]، سعد بن وقاص به دستور [[عمر بن خطاب]]، نظام اسباع را به جای نظام اعشار در کوفه تأسیس کرد. در این تقسیم‌بندی، [[همدانی‌ها]] به همراه [[قبایل یمنی]] [[مذحج]]، [[همدان]] و کنده به سبب [[سیادت]] و ریاستی که داشتند<ref>باقر شریف قرشی، حیات الامام حسین {{ع}}، ج۲، ص۴۳۲-۴۳۷. </ref> در بخش شرقی [[مسجد کوفه]] مستقر شدند<ref>ر.ک. بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۷۲.</ref>.<ref>منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۱۱.</ref>. این تقسیم‌بندی تا [[سال ۳۶ هجری]] که علی {{ع}} به [[کوفه]] آمد برقرار بود و در این [[زمان]] [[امام]] {{ع}} تغییراتی در ترکیب گروه‌ها به وجود آوردند. بر اساس این گروه‌بندی جدید، [[همدان]] تنها با [[قبیله]] [[یمنی]] [[حمیر]] هم گروه شد<ref>محمد جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۳۱.</ref> و [[مذحج]] به گروه دیگر انتقال یافت<ref>محمد جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۳۲.</ref>.


[[بزرگداشت]] رسول‌الله {{صل}} از همدانیان و [[نامه‌ها]] و فرمان‌های متعدد [[حضرت رسول]] به آنان<ref>محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد {{صل}}، ترجمه سید محمد حسینی، ص۲۷۸.</ref> حکایت از توجه خاص [[پیامبر]] {{صل}} به این [[قبیله]] دارد.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص:۸۰.</ref>
موقعیت [[قبیله همدان]] در زمان [[عثمان بن عفان]]، [[خلیفه سوم]]، مستحکم شد<ref>منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۱۱.</ref> و آنان پس از مدتی به لحاظ [[جمعیت]]، بزرگترین قبیله [[شهر کوفه]] را تشکیل دادند<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۳۱۱.</ref>؛ بواسطه این امر، آنها به «قبیله [[اهل عراق]]» و «قبیله کوفه» شناخته شدند<ref>الحدیثی، اهل الیمن فی صدر الاسلام، ص۱۹۸.</ref>.
 
علاوه بر کوفه، [[شهرها]] و مناطق دیگری هم بودند که [[منزل]] و مأوای همدانیان در دوران [[اسلامی]] شده بودند. چندان که بر اساس برخی [[اخبار]]، بسیاری از آنان همزمان با [[فتوحات اسلامی]] به [[بصره]]، [[مصر]]، [[ایران]]<ref>دائرة المعارف تشیع، مقاله بنی‌همدان، تألیف عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۴۹۹.</ref> و نیز به [[حجاز]] و [[شام]] [[هجرت]] نمودند<ref>موسوعه عربیه، مقاله قبیله همدان، اسامه اختیار.</ref>.
حضور همدانیان در فتوحات و سکونت در اردوگاه‌های ایجاد شده در اطراف [[شهرها]]، به تدریج به سکونت دائم آنان در ایران منجر شد. از جمله عده‌ای از آنان در روستای «رآدمیله» و دو روستای «سرد قاسان» و «جَرمَقاسان» ـ که در حد فاصل بین [[اصفهان]] و [[قم]] قرار داشتند ـ، ساکن شدند<ref>یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۴۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].<ref>
 
== بنی‌همدان و [[خلافت عثمان]] ==
[[فسق]] و فجورهای بی‌شمار [[ولید بن عقبه]] ـ فرماندار نامدار [[عثمان]] در کوفه ـ و در پی آن شکوائیه‌ها و [[اعتراضات]] بسیار [[کوفیان]] از ولید نزد [[عثمان]]، وی مجبور به عزل ولید و [[جانشینی]] [[سعید بن عاص]] به جای وی گردید<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۹.</ref>، ولی با او نیز مخالفت کردند که برخی از  آنان را به [[شام]] [[تبعید]] کرد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۱.</ref>. تبعید این افراد و [[بدرفتاری]] سعید، باعث شد تا عده‌ای از بزرگان و سرشناسان کوفه نامه‌ای اعتراض‌آمیز به عثمان نوشته، [[شکایت]] خود را نسبت به آن ابراز کنند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۱۰؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، س۳۹۰.</ref>. حضور این معترضان در شام و افشاگری‌های آنان، [[معاویه]] را به شدت ترساند؛ از این‌رو [[نگرانی]] خود را از این واقعه به توسط [[نامه]] به عثمان اطلاع داد<ref>شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۵-۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۲۵.</ref>. بدین جهت، عثمان آنان را به [[حمص]] تبعید نمود<ref>شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۷.</ref>. یزید بن قیس ارحبی [[مردم]] را به [[مخالفت]] با سعید فرا خواند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۱.</ref> و خود جهت یکسره کردن کار [[سعید بن عاص]] در مکانی به نام «جرعه» ـ در نزدیکی [[قادسیه]] ـ اردو زد<ref>ابن‌الجوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴.</ref>. با آمدن [[مالک اشتر]] به کوفه، پانصد سوار، جهت جلوگیری از ورود سعید بن عاص روانه «عذیب» کرد. این گروه در میانه راه کوفه، با سعید و همراهانش برخوردند و آنان را مجبور به بازگشت به [[مدینه]] نمودند<ref>معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۷۹-۸۱.</ref>.
 
مطالب فوق نقش بارز همدانیان در مخالفت و [[اعتراض]] با [[رفتارها]] و برخوردهای دوگانه عثمان و [[ظلم و ستم]] و [[فسق]] و فجورهای گسترده [[حکام]] [[عثمانی]] را آشکار می‌کند. این مخالفت‌ها برخاسته از [[تربیت]] صحیح [[اسلامی]] و [[اعتقاد]] [[ناب]] و زلال اسلامی و [[ارتباط]] با بزرگان [[شیعه]] بود<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۱؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۱، ص۵۷۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].<ref>
 
== [[همدانیان]] و [[خلافت امام علی]] {{ع}} ==
با کشته شدن [[عثمان]]، [[مهاجرین]] و [[انصار]] و نمایندگانی که از شهرهای دیگر در [[مدینه]] بودند، با [[شوق]] و [[شور]] بسیار به علی {{ع}} روی آوردند تا با ایشان [[بیعت]] کنند<ref>علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۹۱.</ref>. در میان [[بیعت کنندگان]] [[تمایل]] یمنی‌ها به [[خلافت امام]] {{ع}} و [[اشتیاق]] آنان به سبب آنکه [[شاهد]] [[بی‌عدالتی]] و [[تبعید]] و تضییع [[حقوق]] خود در [[روزگار]] عثمان بودند، بیش از دیگران بود<ref> [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۱۸۷.</ref> و [[قبیله همدان]] در میان آنها به نفسه [[دوستدار]] تمام و [[کمال امام علی]] {{ع}} بودند<ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۴۷.</ref>. از اسامی بزرگان این [[قبیله]] که در [[بیعت با علی]] {{ع}} در مدینه شرکت داشتند، می‌توان به نام [[حارث بن عبدالله همدانی]] اشاره کرد<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۱۰۹.</ref>.
 
با آغاز خلافت امام علی {{ع}}، نقش همدان در تحولات [[تاریخ اسلام]] و [[تشیع]] بسیار پررنگ‌تر نیز شد؛ به گونه‌ای که اگر [[مخالفت]] [[مسروق بن اجدع وادعی]] با [[عمار یاسر]] ـ که از سوی [[امام علی]] {{ع}} به همراه [[امام حسن]] {{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] برای جمع‌آوری نیرو به [[کوفه]] رفته بودند ـ و متهم کردنشان به [[قتل عثمان]]<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۸۲.</ref> را استثنا کنیم، افراد این [[قبیله]] بالاتفاق در همراهی با [[امام علی]] {{ع}} و [[حمایت]] از ایشان در [[جنگ جمل]] حضوری مؤثر داشتند، این در حالی است که در جبهه مخالف و در جمع جملیان نامی از افراد این قبیله دیده نشده است.
 
اوج حمایت‌های همدانیان از [[خلافت امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[جنگ صفین]] رقم خورد<ref>ر.ک. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۰؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۵۲، ۴۳۶؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۹.</ref>. با [[تصمیم]] [[امام]] {{ع}} جهت مقابله نظامی با [[معاویه]]، [[حارث الأعور همدانی]] به فرمان امام علی {{ع}} مردم را به حضور در اردوگاه نظامی [[نخیله]] فرا خواند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۴.</ref>. با فراخوان حضرت، مردان بسیاری از [[قبایل عرب]] از جمله همدان در اردوگاه نخیله فراهم آمدند. حضور گسترده [[فرزندان]] [[همدان]] در این جنگ به اندازه‌ای بود که برخی، آنان را در شمار یکی از سه طایفه‌ای که بالاترین تعداد [[رزمندگان]] [[لشکر علی]] {{ع}} را در این [[نبرد]] داشتند، گفته‌اند<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۹۰.</ref>.
 
پس از پذیرش [[حکمیت]] از سوی علی {{ع}}، [[سعید بن قیس]] با گردآوردن [[لشکر]] [[همدانیان]] نزد حضرت، به ایشان عرضه داشت: «که اینان [[قوم]] من هستند و از [[فرمان]] تو [[سرپیچی]] نمی‌کنیم هر جا که می‌خواهی ما را ببر»<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین،، ص۵۲۰.</ref>. [[فداکاری]] همدانیان و [[پیروی]] مخلصانه آنان از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نتیجه [[شناخت]] عمیق آنان از [[اسلام]] و جایگاه و [[مقام معنوی]] والای آن حضرت دارد.
 
همدانیان علی‌رغم تلفات سنگین و شهدای بسیار در جنگ صفین، علی {{ع}} را در [[جنگ نهروان]] نیز تنها نگذاشتند و ایشان را از حمایت‌های بی‌دریغ خود بی‌بهره نساختند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۷۹.</ref>. پس از [[نبرد صفین]] و [[اعلان]] نظر حکمین، علی {{ع}} بار دیگر سپاهی را فراهم آورد تا به [[نبرد]] با [[شامیان]] بپردازد. اما هنگامی که از [[آشوب]] و [[غارت]] [[خوارج]] و [[شهادت]] جمعی از یارانش به دست آنان باخبر گردید، با [[اصرار]] برخی از [[یاران]]، نخست به سوی خوارج رفت. با تلاش‌ها و [[سخنان امام]] {{ع}} بسیاری از خوارج متفرق شدند<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref> و تنها گروهی دو هزار و هشتصد نفره از آنان باقی ماندند که در نهم صفر [[سال ۳۸ هجری]] به [[سپاه امام علی]] {{ع}} تاختند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۷۵.</ref>. با [[پایداری]] [[سپاه امیرالمؤمنین]] {{ع}}، جز ده نفر از آنان، بقیه کشته شدند<ref> مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، ص۷۶۳.</ref>.
 
همین [[فداکاری]] و [[عشق‌ورزی]] [[همدانی‌ها]] نسبت به علی {{ع}} بود که [[کینه]] [[معاویه]] را نسبت به آنان برانگیخت تا اینکه سرانجام با فرستادن [[بسر بن ارطاة]] در سال چهل [[هجری]] به دیار [[همدان]]، [[کشتار]] فجیعی از مردان این [[قبیله]] به راه انداخت<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۱-۲۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۱؛ ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۴۲۴.</ref>.<ref>معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۱۳۳-۱۴۰؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
 
== [[همدانیان]] و [[امام حسن]] {{ع}} ==
در ایام خلافت [[امام حسن]] {{ع}} نیز [[همدانی‌ها]] به همراه قبیله «[[ربیعه]]» یارانی ویژه و پیروانی [[وفادار]] برای امام {{ع}} بودند. پس از [[شهادت امام علی]] {{ع}} و با شکل‌گیری خلافت امام حسن {{ع}}، [[سعید بن قیس همدانی]] با جمعی دیگر از [[یاران]] حضرت با ایشان [[بیعت]] کرد و [[مردم]] [[قبیله]] خود را [[تشویق]] به بیعت نمود<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱.</ref>. وی به همراه قبیله خود در جمع [[لشکریان]] امام {{ع}} حاضر شد. سعید [[ثبات قدم]] ورزید و از پیوستن به معاویه خودداری کرد. آنان در رودررویی دو [[سپاه]] در مسکن، موفق شدند [[لشکریان معاویه]] را به عقب برانند.<ref> ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱-۷۲.</ref> در [[ساباط]] نیز پس از [[آشفتگی]] [[سپاه]] [[امام حسن]] {{ع}} و زمانی که حضرت در این منطقه مورد تعرض و سوءقصد [[خوارج]] قرار گفت، گروهی از همدانیان به همراه [[قبیله ربیعه]]، امام {{ع}} را در [[پناه]] خود گرفتند و به [[مدائن]] بردند<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].<ref>
 
== [[همدانیان]] و [[امام حسین]] {{ع}} ==
در برقراری ارتباط شیعیان عراق با [[امام حسن]] {{ع}} و سپس امام حسین {{ع}} در [[مدینه]] بنی‌همدان نقش فعالی داشتند و در ایجاد تحرک و [[پویایی]] به [[سازمان]] [[شیعه]] در [[عراق]] با رساندن پیام‌های این دو [[امام]] {{ع}} به همراه دیگر [[خواص شیعه]] مؤثر بودند. با [[مرگ معاویه]] و [[جانشینی]] [[یزید]] این نقش آنها نسبت به [[قبایل]] دیگر برجسته‌تر شد. انان نامه هایی را برای دعوت حضرت نوشتند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۷.</ref> که در آن از امام {{ع}} خواسته شده بود به کوفه بیاید<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۲؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۲۹.</ref>.
 
بر مبنای گزارشات واصله، همدانیان در [[قیام امام حسین]] {{ع}} نیز حضور پُر رنگی داشتند؛ چندان که ده نفر از [[شهدای کربلا]] را از [[قبیله همدان]] گفته‌اند<ref>منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۱۹-۲۰.</ref>. البته بودند افرادی از این [[قبیله]] که [[امام]] {{ع}} را به بهانه بدهکاری و [[زن]] و فرزند تنها گذاشتند یا حضوری نصفه و نیمه در این واقعه داشتند. در [[جبهه]] مقابل هم، معدود افرادی از این [[قبیله]] حضور داشتند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۱ و ۴۴۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].<ref>
 
== نقش [[قبیله همدان]] در قیام‌های [[شیعی]] ==
از [[همدانیان]] و [[رهبران]] آنان در [[قیام توابین]] خبری در دست نیست اما شعری که اعشی [[همدان]] در سوگ شهدای [[توابین]] سروده است، از حضور همدانیان در این [[نبرد]] خبر می‌دهد<ref>و ضارب من همدان کل مشیع اذا شدّ لم ینکل کریم المکاسب. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۶۰۸-۶۰۹.</ref>.
 
با آغاز [[قیام مختار]] و به دنبال [[عزم]] وی در [[تصرف]] کوفه در [[محرم]] ۶۶ [[هجری]] گروهی از [[شیعیان]] درباره ادعای او در فرستاده شدنش از سوی [[محمد بن حنفیه]] [[تردید]] کردند. در مدینه، سخنان محمد بن حنفیه آنها را به صحت [[کلام]] مختار متقاعد نمود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۱۴-۱۵؛ شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۶، ص۲۰.</ref>. از این‌رو [[شیعیان]] بسیاری پیرامون مختار جمع شدند که بیشتر آنان را [[همدانیان]] و [[ایرانیان]] ساکن در [[کوفه]] تشکیل می‌دادند<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۲۲۸.</ref>. با [[دعوت]] مردم به قیام، خود را به مختار رساندند. پس از [[پیروزی]]، مختار [[خزانه]] [[کوفه]] را میان یارانش تقسیم کرد و جهت کسب [[حمایت]] [[همدان]]، چند تن از بزرگان این [[قوم]] را به امور مهم [[شهر]] گماشت<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۲۸.</ref>.
 
مختار در صدد [[انتقام]] از [[قاتلان امام حسین]] {{ع}} بر آمد. در این میان [[عبدالله بن کامل شاکری]] و برخی دیگر از بزرگان [[همدانی]] نقش ویژه‌ای در قلع و قمع آنان ایفا نمود<ref>ر.ک. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۸-۲۴۷؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۴۷-۲۶۷؛ علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۴۰-۲۴۲.</ref>. [[همدانیان]] در نبرد «نهر خازر» نیز که در [[محرم]] [[سال ۶۷ هجری]] روی داد و به [[شکست]] [[سپاه]] [[عبیدالله بن زیاد]] و کشته شدن او انجامید<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۹.</ref> حضوری چشمگیر داشتند<ref>معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۱۷۴-۱۸۸؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
 
== اعلام و [[رجال]] بنی‌همدان ==
در این [[قبیله]] بزرگانی از شعرا، فرماندهان، امرا، [[دانشمندان]] و [[محدثان]] پرورش یافتند که هر یک در [[زمان]] خود نقشی بسزا در وقایع و حوادث ایام خود داشتند. از جمله این افراد در [[دوره جاهلی]] می‌توان به نام [[عبدالرَّحمن بن الحارث بن نظام بن جُشَم معروف به أعشی هَمْدان]] از شعرای مشهور [[جاهلی]]، [[فَنْدَشُ بن حیَّان بن وهب]]، [[أبوالجَرَندقِ مَعْقِل بن عبد خیر بن یحمد بن خَوْلی]] از شعراء هَمْدان و ... اشاره کرد. ضمن اینکه از چهره‌های ممتاز این قوم می‌توان از [[سعید بن قیس بن أبی عَشَن]] [[پرچمدار]] [[همدان]] در زمان [[خلافت امیرالمؤمنین]] {{ع}}<ref>موسوعه عربیه، مقاله قبیله همدان، أسـامة اختیار.</ref>، [[ابوعماره]] [[عبد خیر بن یزید خیوانی]]<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۵۸۶.</ref> نام برد. علاوه بر آن از [[نخبگان]] [[فرهنگی]] این [[قبیله]] هم می‌توان به نام [[ابراهیم بن محمد همدانی]] ـ از اکابر [[محدثین]] شیعه و از [[اصحاب امام رضا]] {{ع}}ـ، [[احمد بن زیاد بن جعفر همدانی]] ـ از اکابر محدثین [[امامیه]] و از [[مشایخ]] [[شیخ صدوق]](ره) ـ، [[ابراهیم بن محمد همدانی]] ـ از وکلای [[حضرت حجت]] {{ع}}ـ<ref>دائرة المعارف تشیع، مقاله بنی‌همدان، تألیف عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۵۰۰.</ref> و ... که از بزرگان [[علمی]]، [[حدیثی]]، [[فقهی]] و [[تفسیری]] بوده و در گسترش [[معارف اسلامی]] نقش در تدوین و گسترش [[علوم]] و [[معارف]] [[اسلام]] و [[تشیع]] نقش گسترده‌ای داشتند اشاره کرد<ref>منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۲۱-۲۶؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100763.jpg|22px]] [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|'''نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت''']]
# [[پرونده:1100763.jpg|22px]] [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|'''نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:13681302.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ ‏۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۶

همدان از قبایل بزگ یمن است که همانند قبایل عرب قبل از جاهلیت بت پرست و برخی ایین مسیح، یهود و زرتشتی داشتند و با ظهور اسلام ، سملمان شدند و در فتوحات مختلف از جمله مصر، قادسیه، ... نقش موثری داشتند و در جنگ جمل و صفین حضور موثری در لشکر امیرالومنین علیه السلام داشته و از انان کرگزارانی در حکومت امام علیه السلام فعالیت داشتند در حمایت از امام حسن علیه السلام و حادثه عاشورا جانفشانی کردند. شخصیتهای مهمی مانند سعید بن قیس، محمد بن ابراهیم همدانی از این قبیله در تاریخ به ثبت رسیده است.

مقدمه

همدان از قبایل بزرگ عرب‌تباری است که از دیرباز گرایش بسیار به تشیع داشته است. رجال این قبیله معروف به شیعه علی بن ابی‌طالب (ع) بوده، جمع کثیری از اصحاب، علما، محدثین، شعرا و امرا از این قبیله برخاسته‌اند. این قبیله نقش بسیار بزرگ و پُررنگی در تاریخ تشیع و وقایع و حوادث مرتبط با شیعه بخصوص حکومت امام علی (ع) داشتند و بدین جهت مورد ستایش آن حضرت قرار گرفتندخطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد. برخی هَمْدان را به دو شاخه بزرگ «حاشِد» و «بَکیل» تقسیم کرده‌اند که نسب تمامی تیره‌ها و بطون آنان به این دو شاخه اصلی منتهی می‌شوند و شاخه های زیادی از این دو شاحه منشعب می شوند[۱].خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد، آنان در مجاورت قبیله خَولان بن الحاف بن قضاعه ـ ساکنان شهر صعده ـ[۲] و با بنوحارث بن کعب و مَذحِج مشترکاً در مخلاف نجران زندگی می‌کردند[۳]. هر چند از مناطق دیگری نیز همچون سرزمین مابین مأرب و نجران[۴]، «غرق»، «شروم» و «خنق» نیز به عنوان سکونت‌گاه این قوم یاد شده است[۵].[۶] از شهرهای مهم آنها به «بون»، «عُمران»، «جوف»، «خَمِر»، «حَجُور»، «رَیدَه» اشاره شده است[۷]، ضمن اینکه از روستای بزرگِ «حاز» ـ که در آن آثار باستانی از قبل از اسلام یافت شده است، ـ نیز از دیگر جایگاه‌های مردم این قوم یاد شده است[۸].[۹]

بنی‌همدان پیش از اسلام

مردم این قبیله پیش از اسلام ملقب به «اخلاس الخیل (سوارکاران)» بودند[۱۰]. این قبیله از روزگار پادشاهان سبأ از حدود صد سال قبل از میلاد نفوذ فراوان داشته است و تاکنون پس از حدود ۲۱ قرن بر سیاست یمن چهره می‌نمایاند. همدان از قبایل بزرگ یمن و در رقابت با پادشاهان سبأ بود که سرانجام موفق شد حکومت را از دست آنها خارج کند.

از خاندان‌های همدان «یرم‌ایمن» است که چهار نفر از این خانواده به فرمانروایی رسیدند. یکی از آنها شعرم اوتر است که در حدود پنجاه سال قبل از میلاد فرمانروایی داشت<refجواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۹.</ref>.

«بَتَع» از دیگر خاندان‌های بزرگ «حاشد» همدان است که دارای نفوذ گسترده بودند[۱۱]. به نوشته فیلبی از سال ۱۱۵ تا ۲۴۵ میلادی دوازده تن از آنها بر سبأ و ذی‌ریدان فرمان راندند[۱۲].

یکی از اَقیال هَمدان علهن نهفن پسر یرم‌ایمن[۱۳] است. هَمدانی این نام را برای دو شخص دانسته و می‌نویسد: «بر بعضی از سنگ‌های قصرهای حِمیَر و همدان در صنعا و ناعط و عمران از بون به خط مسند آمده بود: علهان و نهفان از خاندان بتع‌بن همدان که از پادشاهان قدیم بودند»[۱۴].

این شاهان، پادشاه نبودند و شایستگی این عنوان را نداشتند، بلکه اقبال و فرماندهان گوناگون مناطق کوچک و سران قبایل بودند که در حوزه فرمانروایی‌شان خود را پادشاه می‌خواندند[۱۵].

قبیله همدان به دو شاخه بزرگ حاشِد و بَکیل تقسیم می‌شد. از شاخه‌های بَکیل: اَرحَب، خصهلان، مُرهِبَة و شاکر[۱۶] می‌باشد و از شاخه‌های حاشِد: یَریم، حَجُور، فائش، قابض، شبام، الجُندَع، یام، السبیع، خارف، وادعه، الصائد، مرثد و بتع به حساب می‌آید [۱۷].

در هنگام ظهور اسلام قبیله همدان از قبایل قدرتمند و متحد با حکام پارسی و ابناء بود و از متحدین خود، همراه "ابناء" در حمله به مَذحِج در پیکار «الرزم» در جوف بهره‌مند شد. در این نبرد، مَذحِج شکست سختی خورد و بعضی از سران آن کشته شدند [۱۸].

قبیله همدان همچون یکی از قبایل بدوی و مهاجم در چالش و ستیز طولانی با مراد[۱۹]، زُبید[۲۰] و خَولان قضاعه[۲۱] بود. آن‌گونه که همدانی اشعاری را درباره روابط تیره مراد و همدان آورده است: «آی همدان؛ آماده باشید و دامن همت بالا زنید که کاری بزرگ شما را به خود فرا خوانده است؛ مراد را فرا خوانید و سلاح‌های خود را برگیرید و مثل فزون‌ طلبان اسبان اصیل را جمع کنید»[۲۲].

با وجود رابطه خصمانه بین مَذحِج و هَمدان گاهی پیوندهای ازدواج بین عمرو بن معدی کرب زبیدی و اجدع بن مالک چابک‌سوار همدان[۲۳] وجود داشت. گاهی نیز بین همدان و مَذحِج علیه برخی قبایل غیر یمنی پیمان برقرار می‌شد؛ زیرا هَمدان با قبایل قیسی در چالش بود[۲۴]، از جمله: یک‌بار بین هَمدان و مَذحِج و کِنده علیه بنی‌تمیم اتحادی برقرار شد که در جنگ کُلاب دوم، بنی‌تمیم شکست سختی به قبایل یمنی وارد کردند[۲۵].

در دوران اسلامی، قبیله همدان از نیروهای عمده سیاسی و نظامیِ صاحب نفوذ در یمن بوده است، به گونه‌ای که طی سال‌های ۴۹۲ قمری تا ۵۶۹ قمری در یمن امارتی داشتند تا ایّوبیان آن را برانداختند[۲۶].

شایان ذکر است علی‌رغم نفوذ قبیله همدان در یمن بین شاخه‌های آن بکیل و حاشد چالش‌های سختی وجود داشته است، به طوری که هر کدام قبایلی را با خود متحد کرده و به پیکارهای طولانی دست یازیده‌اند. شیخ‌المشایخ حاشد اکنون شیخ عبدالله بن حسین‌ الاحمر رئیس مجلس فعلی یمن و رئیس حزب «التجمع الیمنی الاصلاح» است و از طرفداران علی عبدالله صالح است. الاحمر دارای مذهب زیدی است، ولی به عربستان گرایش دارد[۲۷].

شیخ قبیله بکیل به نام ابوالحرم از طرفداران علی سالم البیض آخرین رئیس جمهوری یمن جنوبی است[۲۸]. می‌‌توان گفت: قسمتی از اختلافات و جنگ‌های دو یمن در نتیجه چالش‌های سیاسی این دو قبیله بود و این در حالی است که هنوز جامعه یمن از بافت قبیله‌ای برخوردار است[۲۹].

رئیس جمهوری یمن در مصاحبه با هفته‌نامه المجله شماره ۳۴۷ اول اکتبر ۱۹۸۶ میلادی گفت: «حکومت قسمتی از قبیله‌هاست و مردم یمن ما مجموعه‌ای از قبیله‌ها هستند»[۳۰]. همچنین در پی جنگ‌های شدید داخلی یمن در ۲۴ جمادی‌الاخر ۱۴۱۳ قمری (۱۹۹۲ م) شیوخ و شخصیت‌های قبایل استان‌های یمن برای حل و فصل درگیری‌ها در صنعا گرد هم آمدند و اعلامیه‌ای خطاب به ملت یمن صادر کردند[۳۱] و این حکایت از نفوذ قبایل در سرنوشت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی یمن تا حال را دارد.

جایگاه قبیله همدان در بخش وسیعی در شمال صنعا تا صعده[۳۲] بود و مخلاف نجران بین بنوالحارث بن کعب و مَذحِج و همدان [۳۳] تقسیم شده بود. این قبیله مجاور خَولان صاحب شهر صعده[۳۴] بود.

شهرهای قبیله همدان عبارت بود از: بون، عُمران، جوف، خَمِر، حَجُور، رَیدَه[۳۵] و روستای بزرگِ حاز که در آن آثار باستانی از قبل از اسلام[۳۶] بوده است.

از قصرهای معروف قبیله همدان، ناعط و عمران[۳۷] بود. به طور کلی سرزمین همدان بین صنعا و صعده به دو قسمت تقسیم می‌شد. قسمت شرقی از آن بکیل و قسمت غربی از آن حاشد بود[۳۸]. بازارهای بکیل، وَروَر، غُرَق و رَیدَه[۳۹] بودند و بازارهای حاشد، هَمَلَ (قدیمی‌ترین آنها) سپس صافر، فاعقه، الاهنوم، الظهر، قطابه، العَرِقه، عَیان، لعیان، ادران، حَجة، نمل، قیلاب، شرس، حملان و یَند[۴۰] بودند[۴۱].

همدان
بَکیلحاشِد
بنی مالک بن نجاربنی عُدی بن نجاربنی مازن بن نجاربنی دینار بن نجاراَرحَبخصهلانمُرهِبَةشاکر
بنی سالم بن عوفبنی غَنْم بن عوفبنی عُدی بن عوفبنی حُبْلی
بنی زُریق بن عامربنی بَیاضة بن عامربنی سلمهبنی حارثبنی ساعده

عقاید همدانیان پیش از اسلام

همدانیان نیز مانند بسیاری دیگر از اعراب جاهلی بت می‌پرستیدند. آنان به عبادت بتی به نام «سواء» اشتغال داشتند[۴۲] و نیز بتی مشهور به نام «یعوق» داشتند که آن را در «أَرحَب»[۴۳] نصب کرده بودند و در پرستش آن با قوم خولان بن الحاف بن قضاعه مشارکت داشتند. آنان در ایام حج، مناسک خود را با تلبیه در کنار این بت آغاز می‌کردند و سپس راهی حج می‌شدند[۴۴]. «یغوث» را نیز از دیگر بت‌های این قبیله گفته‌اند[۴۵]. ضمن اینکه از بتی به نام «تألب» که در معبدی در شهر «رئام» نگهداری می‌شد نیز به عنوان بت خاص این قوم نام برده شده است[۴۶]. ضمن اینکه برخی منابع از احتمال ورود آیین‌های مسیحیت و یهودیت و حتی زرتشتی به سرزمین همدان خبر داده و گرایش برخی از مردم قبیله به این ادیان را دور از ذهن ندانسته‌اند[۴۷].

اسلام قبیله هَمدان

نخستین دیدار و آشنایی همدانیان با رسول خدا (ص) در موسم حج در ایام تبلیغ و دعوت رسول مکرم اسلام (ص) در مکه اتفاق افتاد. مردم این قبیله پس از آگاهی از ظهور رسول خدا (ص)، فردی به نام قیس بن نَمَط بن قیس[۴۸] را به مکه فرستادند[۴۹]. قیس اسلام پذیرفت و قول مساعدت و یاری به پیامبر (ص) داد. حضرت او را به سوی قومش فرستاد. بدین‌سان برخی از همدانیان، اسلام آوردند. قیس در بازگشت نزد رسول خدا (ص)، ایشان را از اسلام قومش باخبر کرد[۵۰].

پیامبر (ص) نیز ضمن ستایش از این قبیله همدان[۵۱] فرمانی برای همدانیان نوشت و سرزمین‌شان را به آنان واگذار نمود[۵۲]. اما در برخی دیگر از گزارشات، مسلمان شدن همه مردم یمن ـ به ویژه همدانیان ـ پس از سریه علی (ع) به یمن در سال دهم هجری بیان شده است[۵۳]. حضور حضرت علی (ع) در میان همدانیان و مسلمان شدن دسته جمعی آنها در سال دهم هجری، سنگ بنای گرایش این قبیله به سوی اهل بیت (ع) و تشیع بود. چندان که شاخه‌های بنی‌همدان جز شاخه بنی‌ناعط که به جهت دشمنی با بنی‌سبیع ـ شاخه دیگر همدان که شیعه بودند ـ برای مدتی عثمانی گردیدند، همه شیعه بودند[۵۴].

تکریم و تعظیم رسول خدا (ص) از همدانیان و نامه‌ها و فرمان‌های متعددی که حضرت برای این قوم انشاء فرمودند[۵۵] حکایت از توجه خاص نبی مکرم اسلام (ص) به این قبیله دارد[۵۶].

همدانیان در دوره اسلامی

سرکوب اسود عنسی

با خروج اسود عنسی در یمن و سیطره او بر صنعاء، عامر بن شهر همدانی ـ عامل رسول خدا (ص) بر همدان ـ نخستین کسی بود که بر او اعتراض کرد[۵۷] و مردم را برای مقابله و مخالفت با او دعوت نمود[۵۸]. با رسیدن نامه رسول خدا (ص) به‌دست کارگزاران یمن و رؤسای قبایل مبنی بر دفع شورش اسود عنسی، مخالفت با اسود وارد مرحله جدیدی شد تا اینکه ایرانیان با همکاری همدانیان و حمیریان توانستند با قتل او به قائله این پیامبر دروغین خاتمه دهند[۵۹].[۶۰]

واقعه رده

بر پایه برخی اخبار، همدانیان در جریان فتنه پیامبران دروغین و نیز وقایع ارتداد برخی اقوام پس از رحلت رسول خدا (ص)، مصمم به بازگشت از اسلام بودند ولی با راهنمایی‌های بزرگان خود بر اسلام استوار ماندند[۶۱]. سپس هیأتی را روانه مدینه نمودند و ابوبکر را از ثبات خود و استمرار اسلام خود باخبر کردند. عدم شرکت همدانیان در واقعه رده، از اندوه آنان از رحلت نبی اکرم (ص) نشأت گرفته بود[۶۲] و نیز سخنان بزرگان این قوم در اطاعت از دستورات خدا و رسول او روشن استخطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد. نبرد «یرموک» (۱۳ هجری) از مهمترین جنگ‌هایی است که همدانیان در فتوح شام در آن نقش داشتند[۶۳]. نقش همدانیان در فتح «حمص» نیز قابل توجه است و گزارش از حضور گسترده همدانیان در این جنگ حکایت دارد[۶۴].

مردم همدان در فتوحات مصر نیز حضوری گسترده داشتند. در این درگیری که سپاه اسلام از منجنیق علیه رومیان استفاده نمود، قبیله همدان در ضربه زدن به حصار و فتح این دژ نقش مؤثر ایفا نمود[۶۵].

به جهت وجود نظام قبیله‌ای در فتوح، از مشارکت آنان در فتوحات ایران ـ علی رغم حضور قابل توجهی که در آن داشتند، ـ خبر چندانی در دست نیست. با این حال، اخبار جسته گریخته استخراجی از لابلای متون و روایات تاریخی، ما را به حضوری گسترده از سوی آنان رهنمون می‌شود. از جمله آنکه بنو همدان در پی درخواست عمر بن خطاب از قبایل یمنی در پیکار جسر (سال ۱۳ هجری) و فتوحات عراق شرکت کردند[۶۶]. در نبرد نهاوند که نیروهای مسلمان را نعمان بن مقرن مزنی فرماندهی می‌کرد نیز، همدانیان حضور داشتند[۶۷]. علاوه بر شرکت همدانیان در فتوح اولیه، آنان در فتوحات بعدی در سرزمین ایران نیز نقش داشتند که به همراه سپاهیانی از کوفه که برای فتح شهرهای ایران یا سرکوب شورش شهرهای فتح شده اعزام می‌شدند شرکت داشتند[۶۸].

همدانیان و اسکان در شهرهای اسلامی

پیش از بنیان نهادن شهر کوفه و در جریان فتوحات اسلامی قبایل مختلفی مشارکت داشتند. پس از تأسیس کوفه در سال ۱۷ هجری و شهرنشین شدن لشکریان، سعد بن وقاص به دستور عمر بن خطاب، نظام اسباع را به جای نظام اعشار در کوفه تأسیس کرد. در این تقسیم‌بندی، همدانی‌ها به همراه قبایل یمنی مذحج، همدان و کنده به سبب سیادت و ریاستی که داشتند[۶۹] در بخش شرقی مسجد کوفه مستقر شدند[۷۰].[۷۱]. این تقسیم‌بندی تا سال ۳۶ هجری که علی (ع) به کوفه آمد برقرار بود و در این زمان امام (ع) تغییراتی در ترکیب گروه‌ها به وجود آوردند. بر اساس این گروه‌بندی جدید، همدان تنها با قبیله یمنی حمیر هم گروه شد[۷۲] و مذحج به گروه دیگر انتقال یافت[۷۳].

موقعیت قبیله همدان در زمان عثمان بن عفان، خلیفه سوم، مستحکم شد[۷۴] و آنان پس از مدتی به لحاظ جمعیت، بزرگترین قبیله شهر کوفه را تشکیل دادند[۷۵]؛ بواسطه این امر، آنها به «قبیله اهل عراق» و «قبیله کوفه» شناخته شدند[۷۶].

علاوه بر کوفه، شهرها و مناطق دیگری هم بودند که منزل و مأوای همدانیان در دوران اسلامی شده بودند. چندان که بر اساس برخی اخبار، بسیاری از آنان همزمان با فتوحات اسلامی به بصره، مصر، ایران[۷۷] و نیز به حجاز و شام هجرت نمودند[۷۸].

حضور همدانیان در فتوحات و سکونت در اردوگاه‌های ایجاد شده در اطراف شهرها، به تدریج به سکونت دائم آنان در ایران منجر شد. از جمله عده‌ای از آنان در روستای «رآدمیله» و دو روستای «سرد قاسان» و «جَرمَقاسان» ـ که در حد فاصل بین اصفهان و قم قرار داشتند ـ، ساکن شدند[۷۹].خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد، ولی با او نیز مخالفت کردند که برخی از آنان را به شام تبعید کرد[۸۰]. تبعید این افراد و بدرفتاری سعید، باعث شد تا عده‌ای از بزرگان و سرشناسان کوفه نامه‌ای اعتراض‌آمیز به عثمان نوشته، شکایت خود را نسبت به آن ابراز کنند[۸۱]. حضور این معترضان در شام و افشاگری‌های آنان، معاویه را به شدت ترساند؛ از این‌رو نگرانی خود را از این واقعه به توسط نامه به عثمان اطلاع داد[۸۲]. بدین جهت، عثمان آنان را به حمص تبعید نمود[۸۳]. یزید بن قیس ارحبی مردم را به مخالفت با سعید فرا خواند[۸۴] و خود جهت یکسره کردن کار سعید بن عاص در مکانی به نام «جرعه» ـ در نزدیکی قادسیه ـ اردو زد[۸۵]. با آمدن مالک اشتر به کوفه، پانصد سوار، جهت جلوگیری از ورود سعید بن عاص روانه «عذیب» کرد. این گروه در میانه راه کوفه، با سعید و همراهانش برخوردند و آنان را مجبور به بازگشت به مدینه نمودند[۸۶].

مطالب فوق نقش بارز همدانیان در مخالفت و اعتراض با رفتارها و برخوردهای دوگانه عثمان و ظلم و ستم و فسق و فجورهای گسترده حکام عثمانی را آشکار می‌کند. این مخالفت‌ها برخاسته از تربیت صحیح اسلامی و اعتقاد ناب و زلال اسلامی و ارتباط با بزرگان شیعه بود[۸۷].خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد. در میان بیعت کنندگان تمایل یمنی‌ها به خلافت امام (ع) و اشتیاق آنان به سبب آنکه شاهد بی‌عدالتی و تبعید و تضییع حقوق خود در روزگار عثمان بودند، بیش از دیگران بود[۸۸] و قبیله همدان در میان آنها به نفسه دوستدار تمام و کمال امام علی (ع) بودند[۸۹]. از اسامی بزرگان این قبیله که در بیعت با علی (ع) در مدینه شرکت داشتند، می‌توان به نام حارث بن عبدالله همدانی اشاره کرد[۹۰].

با آغاز خلافت امام علی (ع)، نقش همدان در تحولات تاریخ اسلام و تشیع بسیار پررنگ‌تر نیز شد؛ به گونه‌ای که اگر مخالفت مسروق بن اجدع وادعی با عمار یاسر ـ که از سوی امام علی (ع) به همراه امام حسن (ع) و عبدالله بن عباس برای جمع‌آوری نیرو به کوفه رفته بودند ـ و متهم کردنشان به قتل عثمان[۹۱] را استثنا کنیم، افراد این قبیله بالاتفاق در همراهی با امام علی (ع) و حمایت از ایشان در جنگ جمل حضوری مؤثر داشتند، این در حالی است که در جبهه مخالف و در جمع جملیان نامی از افراد این قبیله دیده نشده است.

اوج حمایت‌های همدانیان از خلافت امیرالمؤمنین (ع) در جنگ صفین رقم خورد[۹۲]. با تصمیم امام (ع) جهت مقابله نظامی با معاویه، حارث الأعور همدانی به فرمان امام علی (ع) مردم را به حضور در اردوگاه نظامی نخیله فرا خواند[۹۳]. با فراخوان حضرت، مردان بسیاری از قبایل عرب از جمله همدان در اردوگاه نخیله فراهم آمدند. حضور گسترده فرزندان همدان در این جنگ به اندازه‌ای بود که برخی، آنان را در شمار یکی از سه طایفه‌ای که بالاترین تعداد رزمندگان لشکر علی (ع) را در این نبرد داشتند، گفته‌اند[۹۴].

پس از پذیرش حکمیت از سوی علی (ع)، سعید بن قیس با گردآوردن لشکر همدانیان نزد حضرت، به ایشان عرضه داشت: «که اینان قوم من هستند و از فرمان تو سرپیچی نمی‌کنیم هر جا که می‌خواهی ما را ببر»[۹۵]. فداکاری همدانیان و پیروی مخلصانه آنان از امیرالمؤمنین (ع) نتیجه شناخت عمیق آنان از اسلام و جایگاه و مقام معنوی والای آن حضرت دارد.

همدانیان علی‌رغم تلفات سنگین و شهدای بسیار در جنگ صفین، علی (ع) را در جنگ نهروان نیز تنها نگذاشتند و ایشان را از حمایت‌های بی‌دریغ خود بی‌بهره نساختند[۹۶]. پس از نبرد صفین و اعلان نظر حکمین، علی (ع) بار دیگر سپاهی را فراهم آورد تا به نبرد با شامیان بپردازد. اما هنگامی که از آشوب و غارت خوارج و شهادت جمعی از یارانش به دست آنان باخبر گردید، با اصرار برخی از یاران، نخست به سوی خوارج رفت. با تلاش‌ها و سخنان امام (ع) بسیاری از خوارج متفرق شدند[۹۷] و تنها گروهی دو هزار و هشتصد نفره از آنان باقی ماندند که در نهم صفر سال ۳۸ هجری به سپاه امام علی (ع) تاختند[۹۸]. با پایداری سپاه امیرالمؤمنین (ع)، جز ده نفر از آنان، بقیه کشته شدند[۹۹].

همین فداکاری و عشق‌ورزی همدانی‌ها نسبت به علی (ع) بود که کینه معاویه را نسبت به آنان برانگیخت تا اینکه سرانجام با فرستادن بسر بن ارطاة در سال چهل هجری به دیار همدان، کشتار فجیعی از مردان این قبیله به راه انداخت[۱۰۰].[۱۰۱]

همدانیان و امام حسن (ع)

در ایام خلافت امام حسن (ع) نیز همدانی‌ها به همراه قبیله «ربیعه» یارانی ویژه و پیروانی وفادار برای امام (ع) بودند. پس از شهادت امام علی (ع) و با شکل‌گیری خلافت امام حسن (ع)، سعید بن قیس همدانی با جمعی دیگر از یاران حضرت با ایشان بیعت کرد و مردم قبیله خود را تشویق به بیعت نمود[۱۰۲]. وی به همراه قبیله خود در جمع لشکریان امام (ع) حاضر شد. سعید ثبات قدم ورزید و از پیوستن به معاویه خودداری کرد. آنان در رودررویی دو سپاه در مسکن، موفق شدند لشکریان معاویه را به عقب برانند.[۱۰۳] در ساباط نیز پس از آشفتگی سپاه امام حسن (ع) و زمانی که حضرت در این منطقه مورد تعرض و سوءقصد خوارج قرار گفت، گروهی از همدانیان به همراه قبیله ربیعه، امام (ع) را در پناه خود گرفتند و به مدائن بردند[۱۰۴].خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد که در آن از امام (ع) خواسته شده بود به کوفه بیاید[۱۰۵].

بر مبنای گزارشات واصله، همدانیان در قیام امام حسین (ع) نیز حضور پُر رنگی داشتند؛ چندان که ده نفر از شهدای کربلا را از قبیله همدان گفته‌اند[۱۰۶]. البته بودند افرادی از این قبیله که امام (ع) را به بهانه بدهکاری و زن و فرزند تنها گذاشتند یا حضوری نصفه و نیمه در این واقعه داشتند. در جبهه مقابل هم، معدود افرادی از این قبیله حضور داشتند[۱۰۷].خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد.

با آغاز قیام مختار و به دنبال عزم وی در تصرف کوفه در محرم ۶۶ هجری گروهی از شیعیان درباره ادعای او در فرستاده شدنش از سوی محمد بن حنفیه تردید کردند. در مدینه، سخنان محمد بن حنفیه آنها را به صحت کلام مختار متقاعد نمود[۱۰۸]. از این‌رو شیعیان بسیاری پیرامون مختار جمع شدند که بیشتر آنان را همدانیان و ایرانیان ساکن در کوفه تشکیل می‌دادند[۱۰۹]. با دعوت مردم به قیام، خود را به مختار رساندند. پس از پیروزی، مختار خزانه کوفه را میان یارانش تقسیم کرد و جهت کسب حمایت همدان، چند تن از بزرگان این قوم را به امور مهم شهر گماشت[۱۱۰].

مختار در صدد انتقام از قاتلان امام حسین (ع) بر آمد. در این میان عبدالله بن کامل شاکری و برخی دیگر از بزرگان همدانی نقش ویژه‌ای در قلع و قمع آنان ایفا نمود[۱۱۱]. همدانیان در نبرد «نهر خازر» نیز که در محرم سال ۶۷ هجری روی داد و به شکست سپاه عبیدالله بن زیاد و کشته شدن او انجامید[۱۱۲] حضوری چشمگیر داشتند[۱۱۳].

اعلام و رجال بنی‌همدان

در این قبیله بزرگانی از شعرا، فرماندهان، امرا، دانشمندان و محدثان پرورش یافتند که هر یک در زمان خود نقشی بسزا در وقایع و حوادث ایام خود داشتند. از جمله این افراد در دوره جاهلی می‌توان به نام عبدالرَّحمن بن الحارث بن نظام بن جُشَم معروف به أعشی هَمْدان از شعرای مشهور جاهلی، فَنْدَشُ بن حیَّان بن وهب، أبوالجَرَندقِ مَعْقِل بن عبد خیر بن یحمد بن خَوْلی از شعراء هَمْدان و ... اشاره کرد. ضمن اینکه از چهره‌های ممتاز این قوم می‌توان از سعید بن قیس بن أبی عَشَن پرچمدار همدان در زمان خلافت امیرالمؤمنین (ع)[۱۱۴]، ابوعماره عبد خیر بن یزید خیوانی[۱۱۵] نام برد. علاوه بر آن از نخبگان فرهنگی این قبیله هم می‌توان به نام ابراهیم بن محمد همدانی ـ از اکابر محدثین شیعه و از اصحاب امام رضا (ع)ـ، احمد بن زیاد بن جعفر همدانی ـ از اکابر محدثین امامیه و از مشایخ شیخ صدوق(ره) ـ، ابراهیم بن محمد همدانی ـ از وکلای حضرت حجت (ع)ـ[۱۱۶] و ... که از بزرگان علمی، حدیثی، فقهی و تفسیری بوده و در گسترش معارف اسلامی نقش در تدوین و گسترش علوم و معارف اسلام و تشیع نقش گسترده‌ای داشتند اشاره کرد[۱۱۷].

منابع

  1. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت

پانویس

  1. ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ج۲، ص۳۹۲.
  2. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.
  3. عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۵۶.
  4. جعیط، نشأة المدینة العربیة الإسلامیة، ص۳۷۵.
  5. عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۲۵.
  6. معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (قرن اول هجری قمری)، ص۳۰.
  7. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ - ۲۲۴.
  8. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۳.
  9. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۸؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  10. ابن‌قتیبه، المعارف، ص۱۰۷.
  11. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۰۷.
  12. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۸۸.
  13. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۵.
  14. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.
  15. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۷۷-۷۹.
  16. ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۷؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۷۶؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الثانی، ص۲۵۲.
  17. هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ص۲۲۸؛ همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۴۶.
  18. Abdal Muhsin Mad, aj m-al-Mad, aj, op. cit, P۸.
  19. ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۸۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الأول، ص۳۹۱.
  20. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۵۰.
  21. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۰۸ و ۱۲۴.
  22. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۴۴.
  23. عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۷.
  24. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۸۳.
  25. ابوعبیده معمر بن المثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیانی، الجزء الثانی، ص۷۱.
  26. استانلی لین پول، طبقات سلاطین اسلام، ترجمه عباس اقبال، ص۸۴.
  27. داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵ و ۲۳۵ و ۲۵۶.
  28. داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵.
  29. ریشه‌های یک بحران خونین یمن - غرش توپ‌ها، کیهان، شماره ۱۵۰۸۳، ص۱۴، ۲۵ خرداد ۱۳۷۳.
  30. Paul dresch, op. cit, p۷.
  31. داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۱۹.
  32. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.
  33. عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۵۶.
  34. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.
  35. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ - ۲۲۴.
  36. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۳.
  37. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.
  38. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.
  39. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۹.
  40. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۲۴.
  41. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۷۷-۷۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  42. عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۲۵.
  43. سرزمینی است در یمن که به واسطه حضور یکی از تیره‌های بزرگ همدان به نام أرحب به این نام نامگذاری شده است. یاقوت حموی، ج۱، ص۱۴۳.
  44. زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۹۴.
  45. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۴۴۹.
  46. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۴۴۹.
  47. ر.ک: معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۴۸؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  48. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۲۲۰.
  49. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۶؛ ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۴۶
  50. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۶.
  51. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۱.
  52. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۱؛ احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۴۹۵.
  53. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳۲
  54. دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۴۹۹.
  55. محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد (ص)، ص۲۷۸.
  56. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۸۰؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  57. ابن‌اثیر، اسد الغابه، ج۳، ص۸۳.
  58. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۲۹.
  59. شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۴، ص۵۱.
  60. معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۶۳-۶۴؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  61. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۲۲۲-۲۲۳.
  62. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۳۲-۳۴
  63. ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۱۹۸.
  64. معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۶۸-۶۹.
  65. ابن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۱۳۹.
  66. بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵.
  67. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۱۲۹؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۱، ص۵۴۲.
  68. معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۷۲-۷۳؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  69. باقر شریف قرشی، حیات الامام حسین (ع)، ج۲، ص۴۳۲-۴۳۷.
  70. ر.ک. بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۷۲.
  71. منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۱۱.
  72. محمد جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۳۱.
  73. محمد جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۳۲.
  74. منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۱۱.
  75. نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۳۱۱.
  76. الحدیثی، اهل الیمن فی صدر الاسلام، ص۱۹۸.
  77. دائرة المعارف تشیع، مقاله بنی‌همدان، تألیف عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۴۹۹.
  78. موسوعه عربیه، مقاله قبیله همدان، اسامه اختیار.
  79. یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۴۱.
  80. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۱.
  81. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۱۰؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، س۳۹۰.
  82. شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۵-۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۲۵.
  83. شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۷.
  84. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۱.
  85. ابن‌الجوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴.
  86. معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۷۹-۸۱.
  87. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۱؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۱، ص۵۷۸.
  88. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۱۸۷.
  89. عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۴۷.
  90. شیخ مفید، الجمل، ص۱۰۹.
  91. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۸۲.
  92. ر.ک. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۰؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۵۲، ۴۳۶؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۹.
  93. بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۴.
  94. نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۹۰.
  95. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین،، ص۵۲۰.
  96. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۷۹.
  97. دینوری، اخبار الطوال، ص۲۱۰-۲۱۱.
  98. بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۷۵.
  99. مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، ص۷۶۳.
  100. مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۱-۲۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۱؛ ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۴۲۴.
  101. معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۱۳۳-۱۴۰؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  102. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱.
  103. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱-۷۲.
  104. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۲.
  105. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۲؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۲۹.
  106. منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۱۹-۲۰.
  107. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۱ و ۴۴۵.
  108. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۱۴-۱۵؛ شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۶، ص۲۰.
  109. دینوری، اخبار الطوال، ص۲۲۸.
  110. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۲۸.
  111. ر.ک. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۸-۲۴۷؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۴۷-۲۶۷؛ علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۴۰-۲۴۲.
  112. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۹.
  113. معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۱۷۴-۱۸۸؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  114. موسوعه عربیه، مقاله قبیله همدان، أسـامة اختیار.
  115. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۵۸۶.
  116. دائرة المعارف تشیع، مقاله بنی‌همدان، تألیف عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۵۰۰.
  117. منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۲۱-۲۶؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.