هدایت به امر الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:
*[[علامه طباطبایی]] می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|" و ظاهر قوله ﴿{{متن قرآن|أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾، ان الهدایه بالامر یجری مجری المفسر لمعنی الامامه ‏‏‏"}} عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} مفسر معنای [[امامت]] است و از‌این مطلب،‌ایشان نکته‌های زیادی استفاده کرده‌اند. خداوند می‌فرماید ما‌اینها را [[امام]] قرار دادیم و معنای [[امام]] و [[امامت‌]] این است که {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} پس  هدایت به امر همان معنای [[امامت]] است. بعد‌ایشان می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|" ان هذه الهدایه المجعوله من شئون الامامه لیست هی بمعنی ارائه الطریق ‏‏‏"}} در‌اینجا بحثی را مطرح می‌کنند که فرق [[نبوت]] با [[امامت]] چیست؟ می‌دانیم که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[نبی]] بود و به [[مقام نبوت]] او را به مقام [[امامت]] رساند پس باید فرقی بین [[نبوت]] و [[امامت]] باشد. [[علامه طباطبایی|علامه]] فرموده‌اند که [[نبوت]] به معنای ارائه طریق است و [[نبی]] کسی است که یتحمل النبأ یعنی خبر را از طریق فرشته [[وحی]] می‌گیرد و تلقی [[وحی]] می‌کند؛ پس [[نبی]] تلقی و تحمل نبأ را به عهده دارد: [[نبی]] یعنی متحمل نبأ و نبأ یعنی خبر. ولی [[امامت]] مقامی ‌است فوق [[نبوت]] و گرفتن نبأ و اعطا‌ این خبر به مردم! چون اعلام خبر به مردم به معنای ارائه طریق است، یعنی [[نبی]] کسی است که [[وحی]] را دریافت می‌کند و بعد به مردم ابلاغ می‌کند. [[نبی]] می‌گوید حلال و حرام خدا و صحیح و ناصحیح خدا همین‌هایی است که من در اختیار شما می‌گذارم و او فقط راه از چاه مشخص می‌کند. پس کار [[نبی]] صرفاً می‌شود ارائه طریق! ولی [[امام]] علاوه بر ارائه طریق، واسطه تکوینی برای اعطاء فیوضات الهی به قلوب انسانهاست. برای تبیین و تفهیم بهتر فرق بین معنای [[نبوت]] و [[امامت]] مثالی را ذکر می‌کنیم: چراغ و نورافکن برای رانندة اتومبیل فقط راه را نشان می‌دهد. چه چراغ اتومبیل باشد و چه چراغی که توی جاده و توی خیابان نصب شده باشد. ‌اینها راه را از چاه ممتاز می‌کنند، ولی خود چراغ جاذبه‌ای ندارد که اتومبیل را به سمت راه و نه چاه جذب کند. حالا شما فرض کنید چراغی را در جایی نصب کرده باشند که علاوه بر انرژی نورانی که دارد یک قوه مغناطیسی هم داشته باشد که اگر یک اتومبیل خواست از مسیر منحرف شود بتواند آن را جذبش کند یعنی آن را به داخل راه و جادة اصلی هل بدهد و نگذارد اتومبیل در چاه و چاله بیافتد! در‌این صورت‌ این چراغ دو کار می‌کند: هم ارائه طریق و هم جذب و جلوگیری از سقوط. با توجه به‌این مثال می‌گوئیم [[امام]] کسی است که از حیث مقام [[امامت]] عهده‌دار‌این کار دوم است، یعنی با قدرت ولایتی که دارد و از راه تصرفاتی که در جان و قلب و نفوس انسانها دارد، آنها را از انحراف و سقوط باز می‌دارد نه‌این که صرفاً ارائه طریق کند. بنابراین حاصل فرمایش [[علامه طباطبایی‌]] این است که [[امامت]] فوق [[نبوت]] و فوق ارائه طریق است<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*[[علامه طباطبایی]] می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|" و ظاهر قوله ﴿{{متن قرآن|أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾، ان الهدایه بالامر یجری مجری المفسر لمعنی الامامه ‏‏‏"}} عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} مفسر معنای [[امامت]] است و از‌این مطلب،‌ایشان نکته‌های زیادی استفاده کرده‌اند. خداوند می‌فرماید ما‌اینها را [[امام]] قرار دادیم و معنای [[امام]] و [[امامت‌]] این است که {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} پس  هدایت به امر همان معنای [[امامت]] است. بعد‌ایشان می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|" ان هذه الهدایه المجعوله من شئون الامامه لیست هی بمعنی ارائه الطریق ‏‏‏"}} در‌اینجا بحثی را مطرح می‌کنند که فرق [[نبوت]] با [[امامت]] چیست؟ می‌دانیم که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[نبی]] بود و به [[مقام نبوت]] او را به مقام [[امامت]] رساند پس باید فرقی بین [[نبوت]] و [[امامت]] باشد. [[علامه طباطبایی|علامه]] فرموده‌اند که [[نبوت]] به معنای ارائه طریق است و [[نبی]] کسی است که یتحمل النبأ یعنی خبر را از طریق فرشته [[وحی]] می‌گیرد و تلقی [[وحی]] می‌کند؛ پس [[نبی]] تلقی و تحمل نبأ را به عهده دارد: [[نبی]] یعنی متحمل نبأ و نبأ یعنی خبر. ولی [[امامت]] مقامی ‌است فوق [[نبوت]] و گرفتن نبأ و اعطا‌ این خبر به مردم! چون اعلام خبر به مردم به معنای ارائه طریق است، یعنی [[نبی]] کسی است که [[وحی]] را دریافت می‌کند و بعد به مردم ابلاغ می‌کند. [[نبی]] می‌گوید حلال و حرام خدا و صحیح و ناصحیح خدا همین‌هایی است که من در اختیار شما می‌گذارم و او فقط راه از چاه مشخص می‌کند. پس کار [[نبی]] صرفاً می‌شود ارائه طریق! ولی [[امام]] علاوه بر ارائه طریق، واسطه تکوینی برای اعطاء فیوضات الهی به قلوب انسانهاست. برای تبیین و تفهیم بهتر فرق بین معنای [[نبوت]] و [[امامت]] مثالی را ذکر می‌کنیم: چراغ و نورافکن برای رانندة اتومبیل فقط راه را نشان می‌دهد. چه چراغ اتومبیل باشد و چه چراغی که توی جاده و توی خیابان نصب شده باشد. ‌اینها راه را از چاه ممتاز می‌کنند، ولی خود چراغ جاذبه‌ای ندارد که اتومبیل را به سمت راه و نه چاه جذب کند. حالا شما فرض کنید چراغی را در جایی نصب کرده باشند که علاوه بر انرژی نورانی که دارد یک قوه مغناطیسی هم داشته باشد که اگر یک اتومبیل خواست از مسیر منحرف شود بتواند آن را جذبش کند یعنی آن را به داخل راه و جادة اصلی هل بدهد و نگذارد اتومبیل در چاه و چاله بیافتد! در‌این صورت‌ این چراغ دو کار می‌کند: هم ارائه طریق و هم جذب و جلوگیری از سقوط. با توجه به‌این مثال می‌گوئیم [[امام]] کسی است که از حیث مقام [[امامت]] عهده‌دار‌این کار دوم است، یعنی با قدرت ولایتی که دارد و از راه تصرفاتی که در جان و قلب و نفوس انسانها دارد، آنها را از انحراف و سقوط باز می‌دارد نه‌این که صرفاً ارائه طریق کند. بنابراین حاصل فرمایش [[علامه طباطبایی‌]] این است که [[امامت]] فوق [[نبوت]] و فوق ارائه طریق است<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>


==هدایت به امر یکی از شئون امامت ==
==هدایت به امر یکی از شئون [[امامت]]==
*ایشان در بیان‌این که چرا هدایت به امر از شئون [[امامت]] است فرموده‌اند: {{عربی|اندازه=150%|" لان الله سبحانه جعل ابراهیم اماما بعد جعله نبیا‏‏‏"}} این هم بحثی دارد که در جلد یک المیزان بیشتر مطرح شده است. در آنجا ثابت می‌کنند که وقتی خداوند به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} این در اواخر عمر‌ایشان بوده و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} مقام [[نبوت]] را دارا بوده‌اند و خود‌این مطلب چندین دلیل دارد: دلیل خیلی واضحش‌این است که چون‌این اعطا امامت بعد از ابتلائات و آزمایشات سختی بوده و سختترین ابتلا برای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} بود. و از طرف دیگر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بنا به نقل [[قرآن]] می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء}}﴾}}<ref> سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست؛ سوره ابراهیم، آیه: ۳۹.</ref> پس معلوم می‌شود که آزمایش ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} در دوران کهولت و اواخر عمر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بوده است و چون مسأله ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} بزرگترین آزمایش و ابتلا [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بود و‌ایشان در‌این امتحان موفق شد، خداوند بعد از طی‌ این مراحل او را به مقام [[نبوت]] بود<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*ایشان در بیان‌این که چرا هدایت به امر از شئون [[امامت]] است فرموده‌اند: {{عربی|اندازه=150%|" لان الله سبحانه جعل ابراهیم اماما بعد جعله نبیا‏‏‏"}} این هم بحثی دارد که در جلد یک المیزان بیشتر مطرح شده است. در آنجا ثابت می‌کنند که وقتی خداوند به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} این در اواخر عمر‌ایشان بوده و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} مقام [[نبوت]] را دارا بوده‌اند و خود‌این مطلب چندین دلیل دارد: دلیل خیلی واضحش‌این است که چون‌این اعطا امامت بعد از ابتلائات و آزمایشات سختی بوده و سختترین ابتلا برای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} بود. و از طرف دیگر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بنا به نقل [[قرآن]] می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء}}﴾}}<ref> سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست؛ سوره ابراهیم، آیه: ۳۹.</ref> پس معلوم می‌شود که آزمایش ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} در دوران کهولت و اواخر عمر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بوده است و چون مسأله ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} بزرگترین آزمایش و ابتلا [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بود و‌ایشان در‌این امتحان موفق شد، خداوند بعد از طی‌ این مراحل او را به مقام [[نبوت]] بود<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*دلیل دیگر بر فرق [[امامت]] با [[نبوت‌]] این است که [[امامت]] اگر همان [[نبوت]] باشد، دیگر معنا ندارد حضرت ابراهیمی‌ که مقام [[امامت]] را دارا بوده است دوباره خداوند خطاب به‌ایشان بفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} اگر [[امامت]] همان [[نبوت]] و به معنای ارائه طریق باشد،‌این تکرار، لغو و بی‌جاست بنابراین [[امامت]] غیر از [[نبوت]] است؛ [[نبوت]] صرفاً همان هدایت است به معنای ارائه طریق.*[[علامه طباطبایی|علامه]] می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|" و لا تنفک النبوه عن الهدایه بمعنی ارائه الطریق‏‏‏"}} هدایت به معنای ارائه طریق همان [[نبوت]] است و [[نبوت]] جدای از هدایت به معنای ارائه طریق نیست. سپس می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|" فلا یبقی للامامه الا الهدایه بمعنی الا یصال الی المطلوب‏‏‏"}} یعنی [[امامت]] یک نوع تحریک و‌ایصال مأموم است، یک نوع هل دادن انسانها به سمت فلاح و رستگاری است و‌ایصال الی المطلوب یعنی رساندن و واصل کردن {{عربی|اندازه=150%|" و هو نوع تصرف تکوینی فی النفوس‏‏‏"}} چون [[امام]] دارای [[ولایت]] است، نوعی تصرف در دلها می‌کند و آنها را به سمت مطلوب می‌برد.
*دلیل دیگر بر فرق [[امامت]] با [[نبوت‌]] این است که [[امامت]] اگر همان [[نبوت]] باشد، دیگر معنا ندارد حضرت ابراهیمی‌ که مقام [[امامت]] را دارا بوده است دوباره خداوند خطاب به‌ایشان بفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} اگر [[امامت]] همان [[نبوت]] و به معنای ارائه طریق باشد،‌این تکرار، لغو و بی‌جاست بنابراین [[امامت]] غیر از [[نبوت]] است؛ [[نبوت]] صرفاً همان هدایت است به معنای ارائه طریق.*[[علامه طباطبایی|علامه]] می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|" و لا تنفک النبوه عن الهدایه بمعنی ارائه الطریق‏‏‏"}} هدایت به معنای ارائه طریق همان [[نبوت]] است و [[نبوت]] جدای از هدایت به معنای ارائه طریق نیست. سپس می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|" فلا یبقی للامامه الا الهدایه بمعنی الا یصال الی المطلوب‏‏‏"}} یعنی [[امامت]] یک نوع تحریک و‌ایصال مأموم است، یک نوع هل دادن انسانها به سمت فلاح و رستگاری است و‌ایصال الی المطلوب یعنی رساندن و واصل کردن {{عربی|اندازه=150%|" و هو نوع تصرف تکوینی فی النفوس‏‏‏"}} چون [[امام]] دارای [[ولایت]] است، نوعی تصرف در دلها می‌کند و آنها را به سمت مطلوب می‌برد.
خط ۴۴: خط ۴۴:
*پس هر کسی به هر مقام معنوی و هر کمال حقیقی می‌رسد، از قِبل آن افاضه‌ای است که خداوند از طریق وجود [[امام]] اعطاء می‌کند. می‌فرمایند {{عربی|اندازه=150%|" و اذا کان الامام یهدی بالام. والباء للسببیه اوالاله فهو متلبس به اولاً‏‏‏"}} یعنی با توجه به‌این که "باء" که به سر کلمه "امر" آمده یا باء سببیت است و یا باء آلت و ابزار، پس خداوند می‌فرماید به سبب امر تکوینی ماست که ائمه هدایت می‌کنند و یا به واسطه‌این ابزار که امر تکوینی ماست آنها راهنما هستند. یعنی [[امام]] هدایت تکوینی انسانها را به عهده دارد و بعد [[علامه طباطبایی|علامه]] نتیجه‌گیری می‌کنند که چون [[امام]] واسطه‌این فیض هدایت است، نمی‌تواند هادی باشد مگر‌این که خود پیش از مهتدی از تمام کمالات که می‌خواهد مهتدی را به سمت آن کمالات به کشاند بهره‌مند باشد و از همین بحث، [[عصمت]] را نیز می‌توان نتیجه گرفت<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*پس هر کسی به هر مقام معنوی و هر کمال حقیقی می‌رسد، از قِبل آن افاضه‌ای است که خداوند از طریق وجود [[امام]] اعطاء می‌کند. می‌فرمایند {{عربی|اندازه=150%|" و اذا کان الامام یهدی بالام. والباء للسببیه اوالاله فهو متلبس به اولاً‏‏‏"}} یعنی با توجه به‌این که "باء" که به سر کلمه "امر" آمده یا باء سببیت است و یا باء آلت و ابزار، پس خداوند می‌فرماید به سبب امر تکوینی ماست که ائمه هدایت می‌کنند و یا به واسطه‌این ابزار که امر تکوینی ماست آنها راهنما هستند. یعنی [[امام]] هدایت تکوینی انسانها را به عهده دارد و بعد [[علامه طباطبایی|علامه]] نتیجه‌گیری می‌کنند که چون [[امام]] واسطه‌این فیض هدایت است، نمی‌تواند هادی باشد مگر‌این که خود پیش از مهتدی از تمام کمالات که می‌خواهد مهتدی را به سمت آن کمالات به کشاند بهره‌مند باشد و از همین بحث، [[عصمت]] را نیز می‌توان نتیجه گرفت<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*چون وقتی گفتیم خود [[امام]] باید متلبس به‌این فیوضات و مقامات معنوی باشد یعنی دارای مقام [[عصمت]] باشد. سپس می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|" منه ینتشر فی الناس‏‏‏"}} یعنی فیوضات از وجود [[امام]] برای دیگران منتشر می‌شود و هر کس به حسب رتبه و ظرفیتش از وجود [[امام]] بهره‌مند می‌شود. از‌ اینجا تعریف [[امامت]] از دیدگاه [[علامه طباطبایی|علامه]] به دست می‌آید: {{عربی|اندازه=150%|" فالامام هو الرابط بین الناس و بین ربهم فی اعطاء الفیوضات الباطنیه و اخذها‏‏‏"}} یعنی در‌ این ارتباط که یک طرف خداست و طرف دیگر ما، ما فیض را اخذ می‌کنیم و خداوند اعطاء می‌کند و واسطه، [[امام]] است. مثل خورشید که نور می‌دهد و ما مستنیر هستیم. و در حقیقت خدا منیر است و واسطه در‌این اناره خورشید می‌باشد به طور کلی اعطاء هر کمال وجودی از ناحیه خداست، ولی واسطه‌های نیز در کارند که آن کمال را برساند. [[امام]] واسطه‌ای است که از طرفی فیض را از مبدأ می‌گیرد و از طرفی اعطاء به مادون می‌کند. پس واسطه در اخذ فیوضات از جانب ما، [[امام]] است از طرف خدا نیز [[امام]] است! و همه ‌اینها در محور تکوین است. و در ‌اینجا بحث [[وحی]] و امر و نهی تشریعی مطرح نیست. در اعطاء فیوضات وجودی [[امام]] واسطه در تکوین است، درست مثل خورشیدی که واسطه در نور دادن به موجودات است! البته نور خورشید، نور فیزیکی است ولی نورانیت و هدایت معنوی یک کمال حقیقی و معنوی است که از ناحیه خداوند اعطاء می‌شود و واسطه‌اش وجود [[امام]] است: {{عربی|اندازه=150%|" فالامام هو الربط بین الناس و بین ربهم فی اعطاء الفیوضات و اخذها کما ان النبی رابط بین الناس و بین ربهم فی اخذ الفیوضات الظاهریه و هی الشرائع الالهیه تنزل بالوحی علی النبی‏‏‏"}} در‌ اینجا بحث امر و نهی تشریعی مطرح می‌شود و سخن از [[وحی]] و جبرائیل در کار می‌آید. یعنی احکام را که خداوند می‌خواهد در اختیار انسانها قرار دهد، واسطه‌اش [[نبی]] است و به وسیله [[نبی‌]] این احکام منتشر می‌شود. پس تشریعی و ابلاغ احکام با [[نبوت]] تناسب دارد و هدایت در محور تکوین با [[امامت]] مناسب است یا به تعبیر ادقّ، [[امامت]] در محور تکوین و [[نبوت]] بر محور تشریع است! پس احکام خدا توسط [[نبی]] بین مردم منتشر می‌شود. {{عربی|اندازه=150%|" فالامام دلیل هاد للنفوس الی مقاماتها‏‏‏"}} یعنی [[امام]] واسطه است که انسانها و نفوس بشری به مقاماتی که باید برسند، نائل شوند. {{عربی|اندازه=150%|" کما ان النبی دلیل یهدی الناس الی الاعتقادات الحقه و الاعمال الصالحه‏‏‏"}} یعنی [[نبی]] اعتقادات درست را و به عباراتی‌ اندیشه صحیح را در اختیار انسانها می‌گذارد، ولی [[امام]] فوق‌ این کارها، جذب و انجذاب دارد و دلها را تسییر می‌کند یعنی سیر می‌دهد.
*چون وقتی گفتیم خود [[امام]] باید متلبس به‌این فیوضات و مقامات معنوی باشد یعنی دارای مقام [[عصمت]] باشد. سپس می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|" منه ینتشر فی الناس‏‏‏"}} یعنی فیوضات از وجود [[امام]] برای دیگران منتشر می‌شود و هر کس به حسب رتبه و ظرفیتش از وجود [[امام]] بهره‌مند می‌شود. از‌ اینجا تعریف [[امامت]] از دیدگاه [[علامه طباطبایی|علامه]] به دست می‌آید: {{عربی|اندازه=150%|" فالامام هو الرابط بین الناس و بین ربهم فی اعطاء الفیوضات الباطنیه و اخذها‏‏‏"}} یعنی در‌ این ارتباط که یک طرف خداست و طرف دیگر ما، ما فیض را اخذ می‌کنیم و خداوند اعطاء می‌کند و واسطه، [[امام]] است. مثل خورشید که نور می‌دهد و ما مستنیر هستیم. و در حقیقت خدا منیر است و واسطه در‌این اناره خورشید می‌باشد به طور کلی اعطاء هر کمال وجودی از ناحیه خداست، ولی واسطه‌های نیز در کارند که آن کمال را برساند. [[امام]] واسطه‌ای است که از طرفی فیض را از مبدأ می‌گیرد و از طرفی اعطاء به مادون می‌کند. پس واسطه در اخذ فیوضات از جانب ما، [[امام]] است از طرف خدا نیز [[امام]] است! و همه ‌اینها در محور تکوین است. و در ‌اینجا بحث [[وحی]] و امر و نهی تشریعی مطرح نیست. در اعطاء فیوضات وجودی [[امام]] واسطه در تکوین است، درست مثل خورشیدی که واسطه در نور دادن به موجودات است! البته نور خورشید، نور فیزیکی است ولی نورانیت و هدایت معنوی یک کمال حقیقی و معنوی است که از ناحیه خداوند اعطاء می‌شود و واسطه‌اش وجود [[امام]] است: {{عربی|اندازه=150%|" فالامام هو الربط بین الناس و بین ربهم فی اعطاء الفیوضات و اخذها کما ان النبی رابط بین الناس و بین ربهم فی اخذ الفیوضات الظاهریه و هی الشرائع الالهیه تنزل بالوحی علی النبی‏‏‏"}} در‌ اینجا بحث امر و نهی تشریعی مطرح می‌شود و سخن از [[وحی]] و جبرائیل در کار می‌آید. یعنی احکام را که خداوند می‌خواهد در اختیار انسانها قرار دهد، واسطه‌اش [[نبی]] است و به وسیله [[نبی‌]] این احکام منتشر می‌شود. پس تشریعی و ابلاغ احکام با [[نبوت]] تناسب دارد و هدایت در محور تکوین با [[امامت]] مناسب است یا به تعبیر ادقّ، [[امامت]] در محور تکوین و [[نبوت]] بر محور تشریع است! پس احکام خدا توسط [[نبی]] بین مردم منتشر می‌شود. {{عربی|اندازه=150%|" فالامام دلیل هاد للنفوس الی مقاماتها‏‏‏"}} یعنی [[امام]] واسطه است که انسانها و نفوس بشری به مقاماتی که باید برسند، نائل شوند. {{عربی|اندازه=150%|" کما ان النبی دلیل یهدی الناس الی الاعتقادات الحقه و الاعمال الصالحه‏‏‏"}} یعنی [[نبی]] اعتقادات درست را و به عباراتی‌ اندیشه صحیح را در اختیار انسانها می‌گذارد، ولی [[امام]] فوق‌ این کارها، جذب و انجذاب دارد و دلها را تسییر می‌کند یعنی سیر می‌دهد.
*نکته دیگر‌ این که [[علامه طباطبایی|علامه]] می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|" و ربما تجتمع النبوه و الامامه کما فی ابراهیم و ابنیه‏‏‏"}} اگر سوال شود که [[امامت]] و [[نبوت]] حتماً باید در دو فرد باشند یا در یک فرد هم جمع می‌شوند؟ پاسخ‌ این است که‌این دو قابل اجتماع‌اند و یک فرد می‌تواند هم مقام [[نبوت]] را دارا باشد و هم مقام [[امامت]] را مثل خود [[حضرت ابراهیم]] و دو فرزندش اسماعیل و اسحق که هم مقام [[امامت]] را دارا بودند هم مقام [[نبوت]] را.  
*نکته دیگر‌ این که [[علامه طباطبایی|علامه]] می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|" و ربما تجتمع النبوه و الامامه کما فی ابراهیم و ابنیه‏‏‏"}} اگر سوال شود که [[امامت]] و [[نبوت]] حتماً باید در دو فرد باشند یا در یک فرد هم جمع می‌شوند؟ پاسخ‌ این است که‌این دو قابل اجتماع‌اند و یک فرد می‌تواند هم مقام [[نبوت]] را دارا باشد و هم مقام [[امامت]] را مثل خود [[حضرت ابراهیم]] و دو فرزندش اسماعیل و اسحق که هم مقام [[امامت]] را دارا بودند هم مقام [[نبوت]] را.


==منابع==
==منابع==
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش