|
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
خط ۱: |
خط ۱: |
| حجاب از ریشه « ح ـ ج ـ ب » و در لغت به معناى منع کردن و بازداشتن چیزى از چیز دیگر است ؛(1) خواه آن دو چیز از امور مادى یا معنوى باشند .(2) به حایل و پرده میان دو چیز نیز « حجاب » اطلاق گردیده است .(3) « ستر » نیز در لغت به معناى پوشش و حجاب است ،(4) با این تفاوت که قصد منع از ورود غیر در مفهوم حجاب نهفته است؛ ولى در « ستر » چنین قصدى گنجانده نشده است (5) و در اصطلاح فقه اسلامى که از آن در متون فقهى بیشتر با تعبیر « سَتر » یاد شده (6) عبارت است از پوشش ویژه زن که خود را با آن از نامحرمان مىپوشاند (7) یا به حالت پوشیده بودن زن * در برابر دیگران اطلاق مىگردد (8) و از این رو به پوشش یا حالت یاد شده، حجاب گفته شده که انسان را از مشاهده بدن زنان منع مىکند .(9) واژه حجاب و مشتقات آن 8 بار در قرآن به کار رفته است که در بیشتر موارد آن به معناى مانع و حجاب معنوى است؛ مانند « جَعَلنا بَینَکَ وبَینَ الَّذینَ لایُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ حِجابـًا مَستورا » ( اسراء / 17، 45 ) و در یک آیه مراد از آن مانع مادى و حجاب اصطلاحى است: « واِذا سَاَلتُموهُنَّ مَتـعـًا فَسـ ٔ لوهُنَّ مِن وراءِ حِجابٍ ». ( احزاب / 33، 53 ) افزون بر این، قرآن از این معنا با تعبیرهاى دیگرى نیز یاد کرده است؛ از جمله پایین انداختن جِلْباب: « یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلـبیبِهِنَّ » ( احزاب / 33، 59 )، پوشاندن سر و گریبان با خِمار: « ولیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیوبِهِنَّ » ( نور / 24، 31 )، کنار گذاشتن لباس براى زنان سالخورده: « اَن یَضَعنَ ثیابَهُنَّ » ( نور / 24، 60 ) که لزوم پوشش براى زنان غیر سالخورده از مفهوم آیه برداشت مىشود ،(10) آشکار نکردن زینت جز براى محارم: « ولا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعولَتِهِنَّ ...» ( نور / 24، 31 )، حفظ عورتها: « ویَحفَظنَ فُروجَهُنَّ » ( نور / 24، 31 )، پوشیدن لباس براى حفظ عورتها: « قَد اَنزَلنا عَلَیکُم لِباسـًا یُورى سَوءتِکُم » ( اعراف / 7، 26 )؛ همچنین قرآن در این آیات و آیاتى دیگر از برخى پوششهاى خاص یاد کرده که در حجاب زنان کاربرد دارد؛ مانند 1. « خِمار » ( نور / 24، 31 ) که در لغت به معناى پوشش (11) و در اصطلاح لباسى است که زن سر خود را با آن مىپوشاند (12) و بسیارى آن را به « مَقْنعه » تفسیر کردهاند .(13) برخى نیز مراد از آن را چادر دانستهاند .(14) 2. « جِلباب » از ریشه « جلب ». جلب در لغت به معناى آوردن چیزى از مکانى به مکان دیگر و پوشاندن چیزى با چیزى دیگر است (15) و جلباب در اصطلاح بر لباسى که سراسر بدن را دربرمىگیرد (16) یا لباسى که روى لباسهاى دیگر از جمله خمار پوشیده مىشود (17) یعنى عبا و چادر اطلاق شده است .(18) برخى آن را لباسى همانند مقنعه دانستهاند که زن، سر و پشت و سینه خود را با آن مىپوشاند ؛(19) ولى وسیعتر از مقنعه و کوتاهتر از چادر است .(20) در این آیات، قرآن کریم از مباحث مختلفى درباره حجاب زنان از جمله حکمت حجاب، حجاب در شرایع پیشین و اسلام و برخى احکام فقهى مربوط به این موضوع سخن به میان آورده است.
| | == مقدمه == |
| 1. <ref>مقاييس اللغه، ج 2، ص 143؛ المصباح، ج 2، ص 121؛ التحقيق، ج 2، ص 166 - 167، «حجب».</ref>
| | در [[وجوب]] پوشش [[زن]] در میان هیچ یک از [[مذاهب اسلامی]]، تردیدی نیست و همه [[فقیهان]] و [[عالمان]] آشنا به [[نصوص دینی]] بر [[لزوم]] پوشیده بودن [[بدن]] [[زن]] از نگاه نامحرم [[اتفاق نظر]] دارند، چنانکه چشم چرانی [[زن]] و مرد [[نهی]] شده و تردیدی در آن نیست. در [[قرآن کریم]] در آیه {{متن قرآن|قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ}}<ref>«به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاکتر است، بیگمان خداوند از آنچه میکنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.</ref>، پیش از [[لزوم]] حجاب، [[حرمت]] [[چشم]] چرانی را مطرح کرده است. گویی به نظر میرسد [[جامعه]] اسلامی به ایمنسازی [[اخلاقی]] نمیرسد مگر اینکه مشکل (غض بصر) را حل کند که دستوری [[اخلاقی]] و [[تربیتی]] است. [[حکم]] حجاب در [[سوره]] احزاب و [[نور]] پس از ۱۸ سال پس از [[بعثت پیامبر]] نازل شده و [[پیامبر]] در این دسته از [[آیات]] در آغاز با متوجه کردن [[زنان]]، خود موضوع حجاب را مطرح میکند، آنگاه در شکل کلیتری در [[سوره]] احزاب و [[نور]] به [[ضرورت]] آن توجه میدهد. البته این [[حکم]] دارای ابعاد مختلفی است که شاید موضوع حجاب [[برتر]] را پیش بکشد، به ویژه آنکه در جملهای: {{متن قرآن|وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ}}<ref>«و پاکدامنی پیشه کردن (و پوشش داشتن) برای آنان بهتر است» سوره نور، آیه ۶۰.</ref>، این مسئله را به صورت کلی یعنی استعفاف و پوشش بهتر و رعایت نکات تحریک کننده مطرح میکند. |
| 2. <ref>التحقيق، ج 2، ص 167.</ref>
| |
| 3.<ref>القاموس المحيط، ج 1، ص 52؛ لسانالعرب، ج 1، ص 298؛ مجمع البحرين، ج 1، ص 455، «حجب».</ref>
| |
| 4. <ref>الصحاح، ج 1، ص 107؛ لسان العرب، ج 1، ص 298؛ مجمع البحرين، ج 1، ص 455، «حجب».</ref>
| |
| 5.<ref> الفروق اللغويه، ص 176؛ معجم لغة الفقهاء، ص 174.</ref>
| |
| 6. <ref>مصطلحات الفقه، ص 294؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 225.</ref>
| |
| 7. <ref>جواهرالكلام، ج 8، ص 163؛ الموسوعة الفقهيه، ج 24، ص 174.</ref>
| |
| 8. <ref>فرهنگ فقه، ج 2، ص 282.</ref>
| |
| 9. <ref>معجم المصطلحات، ج 1، ص 550.</ref>
| |
| 10. <ref>زبدهالبيان، ص 554؛ اضواء البيان، ج 6، ص 247 - 248.</ref>
| |
| 11.<ref>مقاييس اللغه، ج 2، ص 215؛ تاج العروس، ج 6، ص 363 - 364، «خمر».</ref>
| |
| 12.<ref> مفردات، ص 159؛ معجم لغة الفقهاء، ص 371، «خمر».</ref>
| |
| 13.<ref> احكام القرآن، ابن عربى، ج 3، ص 382؛ مجمعالبحرين، ج 1، ص 700 - 701، «خمر»؛ روحالمعانى، ج 18، ص 142.</ref>
| |
| 14. <ref>فرهنگ لغات قرآن، ص 177.</ref>
| |
| 15. <ref>مقاييس اللغه، ج 1، ص 469؛ تاجالعروس، ج 1، ص 370، «جلب».</ref>
| |
| 16. <ref>تاج العروس، ج 1، ص 373؛ تفسير قرطبى، ج 14، ص 243؛ الميزان، ج 16، ص 339.</ref>
| |
| 17. <ref>جامعالبيان، ج 18، ص 219.</ref>
| |
| 18. <ref>احكام القرآن، جصاص ، ج 3، ص 486؛ لسان العرب، ج 1، ص 272 - 273، «جلب».</ref>
| |
| 19.<ref> النهايه، ج 1، ص 283؛ لسان العرب، ج 1، ص 273، «جلب».</ref>
| |
| 20. <ref>مجمع البحرين، ج 1، ص 384؛ تاج العروس، ج 1، ص 373، «جلب»؛ تفسير غريب القرآن، ص 91.</ref>
| |
|
| |
|
| ==حکمت حجاب==
| | #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! به خانههای پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بیآنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می» سوره احزاب، آیه ۵۳.</ref> |
| تشریع حجاب در شرایع الهى و اسلام بىدلیل و حکمت نیست، بلکه حکمتهاى متعددى دارد که همه آنها در جهت مصالح بشر و مایه خیر براى زناناند: « واَن یَستَعفِفنَ خَیرٌ لَهُنَّ ». ( نور / 24، 60 ) برخى از عمدهترین حکمتهاى آن عبارتاند از:
| | #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرها یشان را بر خویش نیک بپوشند؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیکتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۹.</ref> |
| ===پاسخ به نیاز فطرى===
| |
| خداوند زنان را با فطرت پاک عفتطلبى آفریده است و تشریع حجاب در واقع پاسخى به این نیاز فطرى آنان است ،(1) از اینرو آنگاه که لباس آدم و حوا پس از خوردن از درخت ممنوع فرو ریخت آنان بىدرنگ عورت خود را با برگهاى درختان پوشاندند: « فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَت لَهُما سَوءتُهُما وطَفِقا یَخصِفانِ عَلَیهِما مِن ورَقِ الجَنَّةِ » ( اعراف / 7، 22 )، در حالى که آنان این کار را از کسى نیاموخته بودند، بلکه بهگونه فطرى خود به این کار اقدام کردند .(2)
| |
| 1. <ref>حجاب المسلمه، ص 132؛ حجاب، آزادى يا اسارت، ص 19.</ref>
| |
| 2.<ref> التفسير الكبير، ج 14، ص 49؛ روح المعانى، ج 8، ص 129.</ref>
| |
| ===ایجاد امنیت===
| |
| از دیگر حکمتهاى حجاب، حفظ زنان از آزار دیگران و ایجاد امنیت براى آنان است: « یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلـبیبِهِنَّ ذلِکَ اَدنى اَن یُعرَفنَ فَلایُؤذَینَ ». ( احزاب / 33، 59 ) این آیه درباره زنان صدر اسلام فرود آمد که در بازگشت از نماز جماعت مورد آزار فاسقان قرار مىگرفتند که براى در امان ماندن از این آزارها، مأمور به پوشاندن خود شدند .(1)
| |
| 1. <ref>تفسير قمى، ج 2، ص 196؛ الصافى، ج 4، ص 204.</ref>
| |
| ===تزکیه و طهارت===
| |
| حکمت دیگر تشریع حجاب، تزکیه نفس و باطن افراد است: « قُل لِلمُؤمِنینَ یَغُضّوا مِن اَبصـرِهِم ویَحفَظوا فُروجَهُم ذلِکَ اَزکى لَهُم ». ( نور / 24، 30 ) رعایت پوشش، هم سبب تطهیر قلوب مردان شده و هم قلوب زنان را از آلودگى پاک مىکند: « فَسـ ٔ لوهُنَّ مِن وراءِ حِجابٍ ذلِکُم اَطهَرُ لِقُلوبِکُم وقُلوبِهِنَّ ». ( احزاب / 33، 53 ) از سویى دیگر، این طهارت هم بر افراد اثر گذاشته و سبب دورى آنان از رذایل اخلاقى و وسوسههاى شیطانى مىشود و هم بر اجتماع مؤثر بوده و محیط زندگى را از مظاهر شهوانى و غرایز حیوانى پاک مىسازد .(1) به گفته برخى، نبود حریم میان زن و مرد سبب تحریک هیجانهاى جنسى و ابتلاى افراد به اختلالات روحى و بیمارىهاى روانى مىگردد، از اینرو پاىبندى افراد به حجاب در اسلام ضمن اینکه از این هیجانها جلوگیرى مىکند، اسباب آرامش روحى و روانى جامعه را نیز فراهم مىکند .(2) افزون بر موارد یاد شده، استحکام بیشتر بنیان خانواده، حکمت دیگر حجاب است، زیرا پوشیده بودن زنان و وجود حریم میان آنان و مردان، از روابط آزاد و بىبند و بار افراد و تمایل هریک از زوجین به نامحرمان جلوگیرى کرده، اسباب توجه و پیوند بیشتر میان آنان را فراهم مىکند ؛(3) همچنین قرار دادن این پوشش براى زنان، نوعى احترام و تکریم شخصیت زن به شمار مىرود و آنان را همچون درّى گرانبها در برابر نگاههاى حرام و شهوتآلود حفظ مىکند .(4)
| |
| 1. <ref>مجمع البيان، ج 8، ص 576؛ روائع البيان، ج 2، ص 169؛ نمونه، ج 14، ص 443.</ref>
| |
| 2.<ref> مجموعه آثار، ج 19، ص 434 - 436، «مسأله حجاب».</ref>
| |
| 3. <ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 437 - 438.</ref>
| |
| 4.<ref> مجموعه آثار، ج 19، ص 441؛ نمونه، ج 14، ص 445 - 446.</ref>
| |
| ==پیشینه حجاب==
| |
| از همان آغاز خلقت بشر پوشش در میان انسانها بوده و همه افراد و ملل به شکلهایى گوناگون از نوعى حجاب بهره گرفتهاند. آیه 20 اعراف / 7 که از وسوسه کردن آدم و حوا براى برهنه کردن آنان یاد کرده: « فَوَسوَسَ لَهُمَا الشَّیطـنُ لِیُبدِىَ لَهُما ماوورِىَ عَنهُما مِن سَوءتِهِما » و نیز آیه 22 این سوره که از برهنه شدن آنان بر اثر پیروى از وسوسههاى شیطان و پوشاندن خود پس از برهنگى سخن به میان آورده: « فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَت لَهُما سَوءتُهُما وطَفِقا یَخصِفانِ عَلَیهِما مِن ورَقِ الجَنَّةِ » و نیز آیه 27 همین سوره که با یادآورى این ماجرا انسانها را از پیروى وسوسههاى شیطان برحذر داشته است، به دست مىآید که پوشش در میان نخستین انسانها رایج بوده و آنان برخى از قسمتهاى بدن خود را در برابر دیگران حتى همسر خویش مىپوشاندند.
| |
|
| |
|
| پس از دوره حضرت آدم علیهالسلام نیز پوشش در میان ملل و شرایع دیگر رواج داشته است. با آغاز عصر بافندگى و پیدایى لباس، همه ملتها و پیروان شرایع براى خود نوعى پوشش را برگزیدند. بررسى و ارائه پوششهاى زنان در میان اقوام مختلف، از عهد باستان تا قرن بیستم از سوى برخى پژوهشگران این امر را تأیید مىکند .(1) از جمله این اقوام مىتوان از یونانیان باستان یاد کرد که حجاب در میان زنان آنان به شدت رواج داشت؛ به گونهاى که جز با حجاب کامل و تحت مراقبت دیگران قادر به ملاقات با خویشاوندان خود یا حضور در جشنهاى مذهبى نبودند .(2) در ایران باستان نیز زنان ملزم به رعایت حجاب بودند. ویلدورانت درباره وضع حجاب پس از روزگار داریوش آورده است که زنان طبقات بالاى اجتماع تنها با تخت روان روپوشدار اجازه خروج از خانه را داشتند. آنان در بیرون از خانه حق ملاقات با مردان را نداشتند؛ حتى زنان شوهردار از دیدار با پدران و برادران خود منع مىشدند .(3) در آیین زرتشت که مذهب رسمى ایرانیان بود بر هر مرد و زن واجب بود که هنگام انجام دادن مراسم عبادى سر خود را بپوشاند ؛(4) بهگونهاى که موهاى آنان آشکار نباشد .(5) پوشش دختران کسرا که حتى پس از اسارت به دست مسلمانان، حاضر به برداشتن نقاب از چهره خود نشدند (6) نشان پاىبندى آنان به حجاب در آیین خود بوده است.
| | '''نکات:''' در دو [[آیه]] فوق این محورها استفاده و تأکید میشود: |
| | # [[وجوب]] حجاب برای [[همسران]] و دختران [[پیامبر]] و [[اولویت]]، آنان برای رعایت حجاب خویش: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ... يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرها یشان را بر خویش نیک بپوشند؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیکتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۹.</ref> |
| | # حجاب و پوشش [[زنان]]، باعث [[مصونیت]] آنان از تعرض هوسرانان {{متن قرآن|ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرها یشان را بر خویش نیک بپوشند؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیکتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۹.</ref> |
| | # [[مؤمنان]] موظف به حفظ [[حرمت]] بیت [[پیامبر]] و [[حریم]] و حجاب [[زنان پیامبر]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ...وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ}}<ref>«ای مؤمنان! به خانههای پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بیآنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می» سوره احزاب، آیه ۵۳.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۴۰.</ref>. |
|
| |
|
| در شریعت یهود نیز حجاب واجب بوده و متون متعددى از تورات کنونى این امر را تأیید مىکنند؛ از جمله در سفر پیدایش از حجاب کامل و حتى پوشش چهره زنان یاد شده است .(7) در کتاب اشعیاى نبى از مجازات دختران صهیون در قیامت به جرم « تبرّج » و « تنّازى » و به صدا درآوردن زیورآلات خود و آشکار کردن آنها در برابر دیگران یاد شده است .(8) افزون بر این، در موارد دیگرى از این کتاب از نوع حجاب زنان یهود از جمله چادر ،(9) نقاب (10) و بُرْقَع (11) یاد شده است. ویل دورانت نیز آورده است که حجاب در میان یهود چنان سخت بود که اگر زنى با سر برهنه و بىحجاب به میان مردم مىرفت، مرد حق داشت او را بدون پرداخت مهریه طلاق دهد .(12) در مسیحیت نیز نه تنها احکام شریعت یهود درباره حجاب تغییر نیافت، بلکه در برخى موارد بیشتر بر آن تأکید شد (13) و افزون بر حجاب ظاهرى، در برخى آیات انجیل بر عفت و حجاب درونى زنان یعنى عفت نیز تأکید گردید .(14) در رساله پولس به قرنتیان بر پوشیده بودن موى سر زنان به ویژه هنگام عبادت تأکید شده است .(15) در موردى دیگر، خانهنشینى زنان از ویژگىهاى نیک زنان دانسته شده است .(16) بر اساس آموزههاى یاد شده، حواریان و پس از آنان پاپها و روحانیان مسیحى در صدر اول بر وجوب حجاب تأکید کرده، زنان را به رعایت آن فرا مىخواندند ،(17) تا اینکه پس از رنسانس و انقلاب صنعتى پس از جنگ جهانى دوم در قرن نوزدهم حجاب به تدریج کنار گذاشته شد و بىحجابى به گونهاى گسترده در اروپا و در پى آن در دیگر ملل جهان از جمله کشورهاى اسلامى رواج یافت .(18) در میان اعراب جاهلى پیش از اسلام نیز حجاب به نوعى وجود داشت (19) و داستان جنگ « فجار » میان دو قبیله قریش و بنىکنانه که به جهت کشف حجاب زنى از بنىعامر رخ داد (20) مؤید این امر است؛ اما گاه آنان بر اثر عقاید خرافى و باطل، کشف حجاب کرده، حتى زنان با بدنى برهنه به طواف خانه خدا مىپرداختند: « واِذا فَعَلوا فـحِشَةً قالوا وجَدنا عَلَیها ءاباءَنا ». ( اعراف / 7، 28 ) آیه درباره برخى قبایل عرب نازل شده که عقیده داشتند با لباسى که در آن گناه کردهاند نباید طواف کرد .(21) در اسلام نیز قانون حجاب همچون شرایع پیشین تشریع شد و مردان و زنان مسلمان به حفظ نگاه و پوشش و نیز عورتها و زینتهاى خود از دیگران مأمور شدند: « قُل لِلمُؤمِنینَ یَغُضّوا مِن اَبصـرِهِم ویَحفَظوا فُروجَهُم ... * وقُل لِلمُؤمِنـتِ یَغضُضنَ مِن اَبصـرِهِنَّ ویَحفَظنَ فُروجَهُنَّ ولا یُبدینَ زینَتَهُنَّ ... اِلاّ لِبُعولَتِهِنَّ ». ( نور / 24، 30 - 31 ) در شأن نزول این آیات نقل شده است که زنان در صدر اسلام پوشش مناسبى نداشتند، از اینرو جوانى از انصار به زنى که صورت و گریبانش باز بود مىنگریست که در این حال صورتش بر اثر برخورد با شیئى برنده زخمى و در پى این رویداد آیات مذکور نازل شدند و مردان و زنان مسلمان را به حفظ نگاه و پوشیدن خود فرمان دادند ؛(22) همچنین نقل شده است که وقتى زنان مسلمان پس از شرکت در نماز جماعت در مدینه به خانه بازمىگشتند به جهت نداشتن حجاب کامل مورد آزار فاسقان قرار مىگرفتند که آیه 59 احزاب / 33 نازل شد و زنان پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآله و عموم مؤمنان را به پوشش کامل فرمان داد ؛(23) همچنین آیه 53 این سوره، معروف به آیه حجاب (24) درباره زنان پیامبر نازل شد و مسلمانان را از رودررویى مستقیم با همسران آن حضرت و درخواست چیزى در این حالت از آنان منع کرد :(25) « واِذا سَاَلتُموهُنَّ مَتـعـًا فَسـ ٔ لوهُنَّ مِن وراءِ حِجابٍ ». به نظر بسیارى، نزول این آیه در سال پنجم هجرى و هنگام ازدواج پیامبر صلىاللهعلیهوآله با زینب دختر جَحْش نازل شد .(26)
| | == پانویس == |
| 1. <ref>ر. ك: پوشاك اقوام مختلف.</ref>
| | {{پانوبس}} |
| 2.<ref> تاريخ تمدن، ج 2، ص 340.</ref>
| |
| 3.<ref> تاريخ تمدن، ج 1، ص 434.</ref>
| |
| 4. <ref>حجاب در اديان الهى، ص 135.</ref>
| |
| 5. <ref>حجاب در اديان الهى، ص 135.</ref>
| |
| 6.<ref> السيرة الحلبيه، ج 2، ص 221 - 222.</ref>
| |
| 7. <ref>كتاب مقدس، پيدايش، 24: 64 - 65.</ref>
| |
| 8. <ref>كتاب مقدس، اشعياى نبى، 3: 16 - 26.</ref>
| |
| 9. <ref>كتاب مقدس، كتاب روت، 3 : 15.</ref>
| |
| 10. <ref>كتاب مقدس، اشعياى نبى، 47: 1 - 2.</ref>
| |
| 11. <ref>كتاب مقدس، غزلهاى سليمان، 4: 1.</ref>
| |
| 12. <ref>تاريخ تمدن، ج 4، ق اول، ص 461.</ref>
| |
| 13. <ref>حجاب در اديان الهى، ص 163.</ref>
| |
| 14.<ref>حجاب در اديان الهى، ص 166.</ref>
| |
| 15. <ref>كتاب مقدس، نامه اول پولس به قرنتيان، 11 : 1 - 17.</ref>
| |
| 16. <ref>نامه پولس به تيطوس، 2 : 1 - 6.</ref>
| |
| 17. <ref>حجاب در اديان الهى، ص 175.</ref>
| |
| 18. <ref>حجاب در اديان الهى، ص 67 - 68.</ref>
| |
| 19. <ref>دائرهالمعارف القرن العشرين، ج 3، ص 336.</ref>
| |
| 20. <ref>معجم قبائل العرب، ج 3، ص 997؛ السيرة الحلبيه، ج 1، ص 208.</ref>
| |
| 21. <ref>جامعالبيان، ج 8، ص 201؛ مجمعالبيان، ج 4، ص 633.</ref>
| |
| 22. <ref>الكافى، ج 5، ص 521؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 192؛ الصافى، ج 3، ص 430.</ref>
| |
| 23. <ref>تفسير قمى، ج 2، ص 196؛ الصافى، ج 4، ص 204.</ref>
| |
| 24. <ref>جامعالبيان، ج 22، ص 46؛ مجمعالبيان، ج 8، ص 577.</ref>
| |
| 25. <ref>جامعالبيان، ج 22، ص 47؛ تفسير قرطبى، ج 14، ص 223 - 225.</ref>
| |
| 26.<ref> الدرالمنثور، ج 5، ص 214؛ فتحالقدير، ج 4، ص 297.</ref>
| |
| | |
| ==احکام فقهى حجاب==
| |
| اسلام براى پوشش زنان و مردان مسلمان احکام متعددى را تشریع کرده که قرآن کریم به برخى از آنها اشاره کرده است؛ از جمله:
| |
| === وجوب حجاب===
| |
| داشتن پوشش براى زنان در برابر مردان واجب است .(1) دلیل این امر آیه 59 احزاب / 33 است که زنان مسلمان را به پوشش سراسر بدن فرمان داده است :(2) « قُل لاَِزوجِکَ وبَناتِکَ ونِساءِ المُؤمِنینَ یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلـبیبِهِنَّ » و نیز آیه 31 نور / 24 که زنان را به حفظ عورتها مأمور و آنان را از آشکار کردن زینت خود در برابر دیگران نهى کرده است :(3) « وقُل لِلمُؤمِنـتِ ... ویَحفَظنَ فُروجَهُنَّ ولا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنها ...». دلیل دیگر وجوب به نظر برخى، آیه 60 نور / 24 است که برداشتن حجاب را براى زنان سالخوردهاى که امید ازدواج ندارند جایز شمرده است: « والقَوعِدُ مِنَ النِّساءِ الّـتى لایَرجونَ نِکاحـًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ اَن یَضَعنَ ثیابَهُنَّ »؛ با این استدلال که حفظ حجاب زنان غیر سالخورده از مفهوم آیه برداشت مىشود ؛(4) همچنین روایات متعددى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام بر وجوب حجاب زنان دلالت دارند .(5) در برابر نظر عموم فقیهان شیعه و اهل سنت، برخى از روشنفکران دینى با استناد به ادلهاى از جمله آیات قرآن، وجوب حجاب را انکار کردهاند ؛(6) از جمله گفتهاند: ملزم شدن زنان به حجاب در آیه 59 احزاب / 33 براى تمیز زنان آزاد از کنیزان بوده است و چون هماکنون این علت وجود ندارد، حجاب واجب نیست .(7) به ادله دیگرى نیز بر واجب نبودن حجاب استناد شده که هیچیک از آنها پذیرفتنى نیست. ( همین مقاله، شبهات حجاب )
| |
| 1. <ref>تحرير الوسيله، ج 2، ص 244؛ منهاج الصالحين، ج 3، ص 13.</ref>
| |
| 2.<ref> اضواءالبيان، ج 6، ص 243 - 244؛ الشبهات فى مسئلة الحجاب، ص 434 - 435.</ref>
| |
| 3.<ref>اضواء البيان، ج 6، ص 243 - 244؛ مسالك الافهام، كاظمى، ج 3، ص 266 - 275؛ كتاب الصلاة، جوادى، ص 39.</ref>
| |
| 4.<ref> اضواء البيان، ج 6، ص 248.</ref>
| |
| 5.<ref> الشبهات فى مسألة الحجاب، ص 442 - 451.</ref>
| |
| 6. <ref>پژوهشهاى قرآنى، ش 51 - 52، ص 6، «حجاب، دغدغهها و ترديدها».</ref>
| |
| 7.<ref> دوائر الخوف، ص 123؛ پژوهشهاى قرآنى، ش 51 - 52، ص 58، «قرائتهاى نواز آيات حجاب».</ref>
| |
| ==حدود حجاب==
| |
| حدود پوشش زنان در برابر نامحرمان، محارم، همسر و دیگران متفاوت است که به حدود آن در هریک از این موارد اشاره مىشود.
| |
| ===حجاب در برابر نامحرم===
| |
| قرآن کریم در دو آیه به حدود حجاب زنان در برابر مردان نامحرم اشاره کرده است: در آیه 59 احزاب / 33 زنان را به افکندن چادر بر بدن خود ملزم کرده است: « قُل لاَِزوجِکَ وبَناتِکَ ونِساءِ المُؤمِنینَ یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلـبیبِهِنَّ ذلِکَ اَدنى اَن یُعرَفنَ ». واژهپژوهان در تفسیر « جِلباب » معانى مختلفى بیان کردهاند؛ ولى بیشتر آنان، آن را پارچهاى دانستهاند که برروى لباسها افکنده مىشود و تمام بدن از سر تا پاها را مىپوشاند .(1) در کلمات بیشتر مفسران نیز همین معنا آمده است .(2) در آیهاى دیگر نیز زنان به حفظ عورت، آشکار نکردن زینتهاى خود، جز آنچه ظاهر است و افکندن مقنعه بر گریبان در برابر نامحرمان فرمان داده است: « وقُل لِلمُؤمِنـتِ ... ویَحفَظنَ فُروجَهُنَّ ولا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنها ولیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیوبِهِنَّ ». ( نور / 24، 31 ) برخى مراد از زینت را زیورآلات و چیزهایى مىدانند که زن خود را بدانها مىآراید؛ بعضى همچون انگشتر، حلقه، سرمه و خضاب ظاهر است و برخى مانند گردنبند، بازوبند، تاج سر، کمربند و گوشواره پنهان .(3) برخى زینت باطن را خلخال، گوشواره و دستبند و زینت ظاهر را لباس انسان برشمردهاند (4) و عدهاى زینت ظاهر را صورت و دستهاى زنان تا مچ دانستهاند .(5) برخى نیز معتقدند که مراد از زینت، مواضع زینت است، زیرا نگاه به خود زینت ممنوع نیست، بلکه به مواضع آن ممنوع است .(6) بعضى از فقیهان معاصر نیز با استناد به ادله متعدد از جمله لغت، آیات قرآن و روایات، مراد از زینت را زیبایىهاى زن شمردهاند که سبب تحریک دیگران و زمینه فساد مىگردد که برخى طبیعى و برخى غیر طبیعى و اکتسابى است .(7) بر اساس دیدگاههاى یاد شده، حرمت آشکار کردن بدن زن در برابر نامحرم به جز صورت و دو دست پذیرفته همگان است ؛(8) اما درباره آشکار کردن صورت و دستها آراى فقیهان متفاوتاند: بیشتر فقیهان شیعه (9) و اهل سنت (10) آشکار کردن صورت و دو دست زنان را در برابر نامحرم جایز شمردهاند، زیرا قرآن در آیه مذکور زینت ظاهر را که مراد از آن صورت و دو دست است مباح دانسته است .(11) افزون بر این، جمله « ولیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیوبِهِنَّ » در این آیه، تنها پوشاندن گریبان و سینه را واجب شمرده و اگر پوشاندن چهره واجب بود، بایستى به آن تصریح مىکرد .(12) دلیل دیگر، روایاتى است که در آنها آشکار کردن صورت و دو دست به صراحت مباح شمرده شده است .(13) افزون بر این، برخى در جواز آشکار کردن این مواضع گفتهاند: زن براى حضور در اجتماع و انجام دادن بسیارى از کارها به آشکار کردن صورت و دستها نیاز دارد و پوشاندن آنها سبب حَرَج و مشقت است (14) که قرآن آن را نفى کرده است: « ما یُریدُ اللّهُ لِیَجعَلَ عَلَیکُم مِن حَرَجٍ ». ( مائده / 5، 6 ) به سیره مسلمانان نیز در نپوشیدن صورت و دستها استناد شده است .(15) در مقابل، برخى از فقیهان پوشاندن صورت ـ جز مقدارى که زن بتواند پیش پاى خود را ببیند (16) ـ و دستها را از نامحرم واجب شمردهاند .(17) از جمله ادله آنان آیه 59 احزاب / 33 است که از پوشش جلباب و افکندن آن بر همه بدن سخن به میان آورده است: « یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلـبیبِهِنَّ » و پوشش همه بدن، صورت و دستها را نیز شامل مىشود .(18) افزون بر آیه مذکور، به اطلاق آیه غَضّ ( نور / 24، 31 ) و آیه حجاب ( احزاب / 33، 53 ) و آیه رخصت کشف حجاب زنان سالخورده ( نور / 24، 60 ) نیز استناد شده است ؛(19) همچنین به برخى روایات از جمله احادیثى که نگاه به زنان را حرام شمرده یا تنها هنگام خواستگارى اجازه نگاه به صورت و دستهاى آنان را داده (20) و نیز روایاتى که به صراحت به پوشش صورت به جز یک چشم فرمان داده (21) و نیز سیره متدینان در پوشش صورت و دستها (22) استناد شده است. پیروان این نظریه مراد از « ما ظَهَرَ مِنها » را تنها مواضعى دانستهاند که خود به خود و بدون اختیار زن، ظاهر مىشود؛ نه صورت و دستها که زن با اختیار خود آنها را آشکار مىکند، زیرا قرآن در این تعبیر، از واژه « ظَهَرَ » که فعل لازم و به معناى آشکار شدن است استفاده کرده؛ نه از فعل « اَظْهَرَ » که متعدى و به معناى ظاهر کردن اختیارى است .(23) دلیل دیگر این نظریه، استناد به ملاک اولویت است؛ با این استدلال که حکمت وجوب پوشش بدن زن به جهت جاذبه آن و فتنهانگیز بودن بدن زنان براى مردان است و این ملاک در چهره زنان نه تنها از اعضاى دیگر کمتر نبوده، بلکه گاه بیشتر است، زیرا اغلب زیبایىهاى زن در چهره اوست، از اینرو پوشاندن آن نیز بر زنان واجب است .(24) صاحبان دیدگاه نخست به بیشتر این ادله پاسخ گفتهاند .(25)
| |
| 1. <ref>تاجالعروس، ج 1، ص 373 - 374؛ القاموس المحيط، ج 1، ص 47؛ التحقيق، ج 2، ص 95، «جلب».</ref>
| |
| 2.<ref> الكشاف، ج 3، ص 559؛ جامع البيان، ج 18، ص 219؛ الميزان، ج 16، ص 239.</ref>
| |
| 3.<ref> الكشاف، ج 3، ص 230؛ مجمع البيان، ج 7، ص 217.</ref>
| |
| 4.<ref> التبيان، ج 7، ص 429؛ مجمعالبيان، ج 7، ص 217؛ احكام القرآن، جصاص ، ج 3، ص 408.</ref>
| |
| 5. <ref>مجمعالبيان، ج 7، ص 217؛ احكام القرآن، جصاص ، ج 3، ص 408؛ المجموع، ج 16، ص 138.</ref>
| |
| 6. <ref>مجمعالبيان، ج 7، ص 217؛ بدائعالصنائع، ج 5، ص 120 - 121؛ الميزان، ج 15، ص 111.</ref>
| |
| 7. <ref>الشبهات فى مسألة الحجاب، ص 279 - 293.</ref>
| |
| 8.<ref> المبسوط، طوسى، ج 1، ص 87؛ المجموع، ج 3، ص 167.</ref>
| |
| 9.<ref>المبسوط، طوسى، ج 1، ص 87؛ نهاية الاحكام، ج 1، ص 366.</ref>
| |
| 10.<ref> بداية المجتهد، ج 1، ص 95؛ المجموع، ج 3، ص 167؛ البحر الرائق، ج 1، ص 469.</ref>
| |
| 11.<ref> المجموع، ج 3، ص 167؛ جامع المقاصد، ج 12، ص 38 - 39؛ مسالك الافهام، شهيد، ج 7، ص 47.</ref>
| |
| 12.<ref> المحلى، ج 3، ص 216؛ زبدهالبيان، ص 544؛ مستمسك العروه، ج 14، ص 28.</ref>
| |
| 13.<ref> جواهرالكلام، ج 29، ص 76 - 77؛ كفاية الاحكام، ج 2، ص 85.</ref>
| |
| 14.<ref> الكشاف، ج 3، ص 231؛ التفسيرالكبير، ج 23، ص 206؛ جواهرالكلام، ج 29، ص 77.</ref>
| |
| 15. <ref>جواهرالكلام، ج 29، ص 77.</ref>
| |
| 16.<ref> الشبهات فى مسألة الحجاب، ص 163 - 165.</ref>
| |
| 17. <ref>احكامالقرآن، جصاص ، ج 3، ص 486؛ العروهالوثقى، ج 2، ص 317؛ نثر طوبى، ج 2، ص 115.</ref>
| |
| 18.<ref> الشبهات فى مسألة الحجاب، ص 163 - 166.</ref>
| |
| 19. <ref>جواهرالكلام، ج 29، ص 77.</ref>
| |
| 20. <ref> مسالك الافهام، كاظمى، ج 3، ص 278 - 279.</ref>
| |
| 21.<ref> الشبهات فى مسألة الحجاب، ص 228 - 231.</ref>
| |
| 22. <ref>تذكرة الفقهاء، ج 2، ص 573؛ جواهرالكلام، ج 29، ص 77 - 78.</ref>
| |
| 23.<ref> الشبهات فى مسألة الحجاب، ص 295 - 298.</ref>
| |
| 24. <ref> حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، ص 106.</ref>
| |
| 25. <ref>حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، ص 102 - 108.</ref>
| |
| ===حجاب در برابر محارم===
| |
| قرآن آشکار کردن زینت زنان در برابر محارم از جمله شوهر، پدر، پدر شوهر، پسر، پسر شوهر، برادر، پسر برادر، پسر خواهر و زنان را مباح دانسته است: « ولا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعولَتِهِنَّ اَو ءاباهِنَّ اَو ءاباءِ بُعولَتِهِنَّ اَو اَبناهِنَّ اَو اَبناءِ بُعولَتِهِنَّ اَو اِخونِهِنَّ اَو بَنى اِخونِهِنَّ اَو بَنى اَخَوتِهِنَّ اَونِساهِنَّ ». ( نور / 24، 31 ) البته آشکار کردن زینت در برابر محارم ذکر شده یکسان نیست و وظیفه زنان در برابر دیگر محارم با وظیفه آنان در برابر شوهر متفاوت است. به نظر مشهور فقیهان شیعه و برخى از فقهاى اهل سنت آشکار کردن همه بدن زن به جز عورتین در برابر محارم غیر از شوهر جایز است ؛(1) اما بیشتر فقهاى اهل سنت گفتهاند: تنها آشکار کردن از ناف به بالا و از زانو به پایین جایز است .(2) در برابر دیدگاه عموم فقیهان، برخى تنها آشکار کردن مواضع زینت یعنى سر، گردن، دست و بازو و ساق پا را در برابر محارم جایز شمردهاند .(3) مستند برخى در این حکم، جمع میان آیه مذکور و آیه 30 نور / 24 است که مؤمنان را به شکل مطلق به فرو افکندن نگاه خود به دیگران فرمان داده است .(4) برخى از فقهاى اهل سنت نیز گفتهاند: محارم مىتوانند تنها به قسمتهایى از بدن زنان که غالبا آشکارند همچون سر، گردن و دو دست و دو قدم نگاه کنند؛ اما دیدن دیگر قسمتها از جمله سینه و پشت جایز نیست ؛(5) ولى حجاب زن در برابر شوهر هیچ حدّى ندارد و آشکار کردن همه بدن زن در برابر شوهر و بر عکس جایز است .(6) این حکم در روایات اسلامى به صراحت آمده است .(7) اما در اینکه مقصود از زنان: « نِساهِنَّ » که در آیه 31 نور / 24 جزء محارم شمردهاند، چه کسانىاند، آراى متفاوتى بیان شده است؛ نظر نخست این است که مراد زنان مسلماناند، از اینرو آشکار کردن زینتهاى باطنى زنان در برابر زنان غیر مؤمن جایز نیست .(8) در روایات اهلبیت علیهمالسلام نیز ضمن اشاره به این حکم، علت آن جلوگیرى از وصف کردن زیبایىهاى مؤمنان براى کافران از سوى زنان آنان دانسته شده است ؛(9) ولى برخى مراد آیه را مطلق زنان، اعم از مسلمان یا نامسلمان ،(10) یا زنان خدمتگزار، اعم از زنان آزاد و برده (11) یا تنها زنان عفیف و پاکدامن (12) دانستهاند.
| |
| 1.<ref> المحلى، ج 10، ص 32؛ الروضة البهيه، ج 5، ص 99؛ مستند الشيعه، ج 16، ص 43.</ref>
| |
| 2. <ref>المجموع، ج 16، ص 134؛ الاقناع، ج 2، ص 68؛ فتحالوهاب، ج 2، ص 55.</ref>
| |
| 3. <ref>المبسوط، سرخسى، ج 10، ص 149؛ بدائع الصنائع، ج 5، ص 120؛ مستند الشيعه، ج 16، ص 43 - 45.</ref>
| |
| 4. <ref>الروضة البهيه، ج 5، ص 99؛ مستند الشيعه، ج 16، ص 43.</ref>
| |
| 5.<ref> المغنى، ج 7، ص 454 - 455.</ref>
| |
| 6. <ref>جواهرالكلام، ج 29، ص 73.</ref>
| |
| 7. <ref>مستدرك الوسائل، ج 14، ص 276؛ جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 287.</ref>
| |
| 8.<ref> مجمعالبيان، ج 7، ص 217؛ فقه القرآن، ج 2، ص 129 - 130؛ احكامالقرآن، جصاص ، ج 3، ص 410.</ref>
| |
| 9.<ref> الكافى، ج 5، ص 519؛ من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 561.</ref>
| |
| 10.<ref> التفسير الكبير، ج 23، ص 207؛ المغنى، ج 7، ص 464.</ref>
| |
| 11. <ref>جامع المقاصد، ج 12، ص 33؛ مسالك الافهام، شهيد، ج 7، ص 46.</ref>
| |
| 12. <ref>تفسير سمرقندى، ج 2، ص 509.</ref>
| |
| ===حجاب در برابر بردگان===
| |
| کشف زینتهاى باطنى زنان در برابر بردگان جایز دانسته شده است: « ولا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعولَتِهِنَّ ... اَو ما مَلَکَت اَیمـنُهُنَّ ». ( نور / 24، 31 ) در اینکه مراد از بردگان تنها کنیزان است یا اینکه غلامان را نیز شامل مىشود، دو دیدگاه در میان مفسران و فقهاء وجود دارد: به نظر مشهور فقیهان امامیه و برخى از فقهاى اهل سنت مراد آیه تنها کنیزان است، از اینرو براى زنان روا نیست که زینت خود را در برابر غلامانشان آشکار کنند .(1) به دیده اینان، عموم آیه « قُل لِلمُؤمِنینَ یَغُضّوا مِن اَبصـرِهِم » ( نور / 24، 30 ) نیز بر این امر دلالت دارد ؛(2) ولى برخى از فقیهان اسلامى با استناد به عموم آیه 31 نور / 24 و برخى روایات، عبد را همانند محارم زن شمرده و آشکار کردن زینت را در برابر وى جایز شمردهاند .(3)
| |
| 1. <ref>الخلاف، ج 4، ص 250؛ فقه القرآن، ج 2، ص 129 - 130؛ احكام القرآن، جصاص ، ج 3، ص 411.</ref>
| |
| 2. <ref>تذكرة الفقهاء، ج 2، ص 574.</ref>
| |
| 3. <ref>ايضاح الفوائد، ج 3، ص 7؛ المجموع، ج 16، ص 134.</ref>
| |
| === حجاب در برابر غیر اولى الاربه===
| |
| غَیرِ اولِىالاِربَة از دیگر کسانىاند که برداشتن پوشش در برابر آنان براى زنان مباح شمرده شده است: « ولا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعولَتِهِنَّ ... اَوِ التّـبِعینَ غَیرِ اولِى الاِربَةِ مِنَ الرِّجالِ ». ( نور / 24، 31 ) « اربه » در لغت به معناى حاجت و نیاز است ،(1) از اینرو « غَیرِ اولِى الاِربَةِ » به کسانى گفته مىشود که نیاز جنسى ندارند ،(2) بر این اساس، مفسران آنان را به انسانهاى ابله، دیوانه، ناتوانان جنسى ( عنّین )، پیرمردانى که نیاز جنسى آنان از بین رفته، طفل کوچک، عقبمانده عقلى و خنثا (3) تفسیر کردهاند. در اینکه « خُصىّ » نیز از مصادیق « غَیرِ اولىِالاِربة » به شمار مىرود یا نه، رأى فقیهان متفاوت است؛ مشهور فقیهان امامیه با استناد به عموم نهى از آشکار کردن زینت در آیه مذکور و عموم غضّ نظر در آیه 30 نور / 24 گفتهاند: علم قطعى به شمول « غَیرِ اولِىالاِربَة » بر خُصى وجود ندارد .(4) نظر برخى از علماى اهل سنت نیز همین است ؛(5) اما برخى وى را از مصادیق آیه شمردهاند .(6)
| |
| 1. <ref>مفردات، ص 16؛ الصحاح، ج 1، ص 87، «ارب».</ref>
| |
| 2.<ref>جامع المقاصد، ج 12، ص 36؛ مجمع البحرين، ج 1، ص 61، «ارب».</ref>
| |
| 3. <ref>مجمع البيان، ج 7، ص 218؛ فقه القرآن، ج 2، ص 129؛ جامع البيان، ج 18، ص 162؛ تفسير قرطبى، ج 12، ص 234.</ref>
| |
| 4. <ref>كشف اللثام، ج 7، ص 27.</ref>
| |
| 5.<ref> التفسير الكبير، ج 23، ص 208.</ref>
| |
| 6. <ref>مجمع البيان، ج 7، ص 218؛ تفسير قرطبى، ج 12، ص 234.</ref>
| |
| ===حجاب در برابر نابالغ=== | |
| آشکار کردن زینتهاى باطنى زنان در برابر کودکان غیر ممیزى که از امور جنسى آگاهى ندارند جایز است :(1) « ولا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ ... الطِّفلِ الَّذینَ لَم یَظهَروا عَلى عَورتِ النِّساءِ ». ( نور / 24، 31 ) مراد از این کودکان، کسانىاند که قادر به تشخیص عورت * از غیر آن نیستند (2) یا توانایى نقل آنچه را مىبینند براى دیگران ندارند (3) یا قادر به آمیزش جنسى نیستند ؛(4) اما آشکار کردن زینت در برابر کودکان ممیز که به امور جنسى آگاهى دارند جایز نیست .(5) در مقابل، برخى از فقیهان اهل سنت با استناد به آیه 58 نور / 24 که ورود بىاجازه نابالغان را به خوابگاه زنان در غیر اوقات سهگانه مباح شمرده، معتقدند که آنان در حکم محارم زنان شمرده شدهاند، از اینرو آشکار کردن زینتهاى باطنى در برابرشان جایز است ؛(6) اما برخى فقیهان امامیه، کشف حجاب را تنها منحصر به کودکان ممیزى دانستهاند که قوه شهوت آنان بروز نیافته و در برابر غیر این کودکان جایز ندانستهاند .(7)
| |
| 1.<ref> تذكرة الفقهاء، ج 2، ص 573 - 574؛ ايضاحالفوائد، ج 3، ص 7؛ بدائعالصنائع، ج 5، ص 123.</ref>
| |
| 2.<ref> احكام القرآن، جصاص ، ج 3، ص 412؛ بدائع الصنائع، ج 5، ص 123.</ref>
| |
| 3.<ref> فقه القرآن، ج 2، ص 129؛ ايضاح الفوائد، ج 3، ص 7.</ref>
| |
| 4.<ref> المجموع، ج 16، ص 139؛ جامع المقاصد، ج 12، ص 36؛ زبدهالبيان، ص 547.</ref>
| |
| 5.<ref> المغنى، ج 7، ص 458؛ المجموع، ج 16، ص 139؛ مسالك الافهام، شهيد، ج 7، ص 49.</ref>
| |
| 6. <ref>المجموع، ج 16، ص 134؛ المغنى، ج 7، ص 458.</ref>
| |
| 7.<ref> تذكرة الفقهاء، ج 2، ص 573 - 574؛ ايضاح الفوائد، ج 3، ص 7.</ref>
| |
| | |
| ==حجاب زنان سالخورده==
| |
| قرآن در آیه 60 نور / 24 به زنان سالخوردهاى که امید به ازدواج ندارند اجازه داده است که حجاب خود را کنار بگذارند :(1) « والقَوعِدُ مِنَ النِّساءِ الّـتى لایَرجونَ نِکاحـًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ اَن یَضَعنَ ثیابَهُنَّ ». مراد از « القَوعِدُ مِنَ النِّساءِ » به نظر برخى، زنانىاند که به سن یائسگى رسیدهاند و باردار نمىشوند (2) یا زنان سالخوردهاىاند که نگاه به آنان سبب فتنه نمىشود .(3) اینگونه زنان مىتوانند در برابر غیر محارم مقنعه خود را برداشته، برخى زینتهاى باطنى همچون موى سر و بازوهاى خود را آشکار کنند .(4) این امر در برخى روایات اهل بیت علیهمالسلام نیز آمده است ؛(5) اما برخى گفتهاند: مراد از « ثیاب » در آیه تنها برداشتن چادر است، از اینرو آشکار کردن مو و بدن، جز صورت و دست براى آنان جایز نیست .(6) قرآن در ادامه، برداشتن حجاب از سوى این زنان را مشروط به نیاراستن خود در برابر مردان کرده است :(7) « غَیرَ مُتَبَرِّجـتٍ بِزینَةٍ ». ( نور / 24، 60 ) برخى مقصود از این شرط را آشکار نکردن زینتهاى باطنى ؛(8) ولى برخى کنار نگذاشتن مقنعه دانستهاند .(9) قرآن در پایان آیه مذکور، درپیش گرفتن عفت و داشتن حجاب را براى زنان سالخورده بهتر از برداشتن حجاب دانسته است: « واَن یَستَعفِفنَ خَیرٌ لَهُنَّ واللّهُ سَمیعٌ عَلیم ». ( نور / 24، 60 )
| |
| 1. <ref>التبيان، ج 7، ص 461؛ مجمع البيان، ج 7، ص 243؛ التفسير الكبير، ج 24، ص 33.</ref>
| |
| 2. <ref>زبدة البيان، ص 553؛ جامع البيان، ج 18، ص 219.</ref>
| |
| 3.<ref> تذكرهالفقهاء، ج 2، ص 574؛ جامعالمقاصد، ج 12، ص 34.</ref>
| |
| 4.<ref> تفسير قرطبى، ج 12، ص 309؛ جواهرالكلام، ج 29، ص 86؛ مبانى العروه، ج 1، ص 84 - 85، «كتاب النكاح».</ref>
| |
| 5.<ref> الكافى، ج 5، ص 522؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 202.</ref>
| |
| 6. <ref>احكام القرآن، جصاص ، ج 3، ص 431؛ تفسير قرطبى، ج 12، ص 309؛ سلسلة الينابيع، ج 18، ص 256.</ref>
| |
| 7. <ref>احكام القرآن، ابن عربى، ج 3، ص 419؛ تفسير ابن زمنين، ج 3، ص 246.</ref>
| |
| 8. <ref>الكشاف، ج 3، ص 76؛ زبدهالبيان، ص 553.</ref>
| |
| 9. <ref>جامعالبيان، ج 18، ص 220.</ref>
| |
| | |
| ==حجاب زنان پیامبر صلى الله علیه و آله==
| |
| در آیه 53 احزاب / 33 قرآن زنان پیامبر صلىاللهعلیهوآله را از ارتباط مستقیم با مردان نامحرم منع کرده است: « واِذا سَاَلتُموهُنَّ مَتـعـًا فَسـ ٔ لوهُنَّ مِن وراءِ حِجابٍ ذلِکُم اَطهَرُ لِقُلوبِکُم وقُلوبِهِنَّ ». برخى گفتهاند: آیه اختصاص به همسران پیامبر داشته و پوشش همه بدن، حتى صورت و دستها را بر آنان واجب شمرده است ،(1) از این رو عدهاى این حکم را از اختصاصات پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله شمردهاند که دیگران در آن مشارکت ندارند ؛(2) ولى بسیارى معتقدند، این آیات هرچند درباره همسران آن حضرت نازل شده، حکم آن عام است و دیگر زنان را نیز دربرمىگیرد .(3) برخى از جمله ادله عمومیت آیه را تعلیل ذیل آن دانستهاند که حجاب را مایه طهارت قلوب مردان و زنان پیامبر صلىاللهعلیهوآله دانسته است: « ذلِکُم اَطهَرُ لِقُلوبِکُم وقُلوبِهِنَّ »؛ با این توضیح که تعلیل ذکر شده به زنان آن حضرت اختصاص نداشته، دیگر زنان را نیز دربرمىگیرد .(4)
| |
| 1.<ref> سبل الهدى، ج 10، ص 449؛ محاسن التأويل، ج 13، ص 296.</ref>
| |
| 2. <ref>تذكرهالفقهاء، ج 2، ص 568؛ المجموع، ج 16، ص 351؛ روضهالطالبين، ج 5، ص 356 - 357.</ref>
| |
| 3.<ref> احكام القرآن، جصاص ، ج 3، ص 483؛ تفسير قرطبى، ج 14، ص 227.</ref>
| |
| 4.<ref> اضواءالبيان، ج 6، ص 242؛ پژوهشهاى قرآنى، ش 51 - 52، ص 42، «قرائتهاى نواز آيات حجاب».</ref>
| |
| | |
| ==حجاب در نماز==
| |
| قرآن در آیه 31 اعراف / 7 همه انسانها را به پوشش زینتهاى خود در مساجد فرمان داده است: « یـبَنى ءادَمَ خُذوا زینَتَکُم عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ ». به نظر بسیارى از مفسران و فقها، مراد از زینت در آیه لباسهاى نیک است .(1) برخى نیز مقصود از زینت را شانه کردن سر و ریش (2) و مراد از مساجد را نیز نماز (3) یا مطلق حضور در مساجد (4) دانستهاند، از اینرو فقیهان بر اساس آیه مذکور و آیه 31 نور / 24 و روایات گفتهاند: پوشش بدن بر زن و مرد در نماز واجب است ؛(5) اما درباره مقدار پوشش معتقدند که بر مرد تنها پوشش عورت واجب است ؛(6) ولى زنان باید همه بدن جز صورت، دستها و دو قدم را بپوشانند .(7) برخى فقیهان اهل سنت با استناد به آیه 31 نور / 24 پوشاندن همه بدن جز صورت و دستها را بر زنان در نماز واجب شمردهاند .(8)
| |
| 1. <ref>مجمع البيان، ج 4، ص 637؛ جامع البيان، ج 8، ص 210.</ref>
| |
| 2. <ref>مجمع البيان، ج 4، ص 637؛ تذكرة الفقهاء، ج 1، ص 70.</ref>
| |
| 3. <ref>احكام القرآن، جصاص ، ج 3، ص 41؛ مستند الشيعه، ج 4، ص 242.</ref>
| |
| 4. <ref>فقه القرآن، ج 1، ص 156.</ref>
| |
| 5. <ref>تذكرة الفقهاء، ج 2، ص 447؛ فقه القرآن، ج 1، ص 156؛ المعتبر، ج 2، ص 101.</ref>
| |
| 6. <ref>احكام القرآن، جصاص ، ج 3، ص 41 - 42؛ جامع المقاصد، ج 2، ص 93.</ref>
| |
| 7.<ref> المبسوط، طوسى، ج 1، ص 87؛ مختلف الشيعه، ج 2، ص 97.</ref>
| |
| 8.<ref> فتح العزيز، ج 4، ص 83؛ المغنى، ج 1، ص 638.</ref>
| |
| | |
| ==حجاب در طواف==
| |
| در دوره جاهلیت، برخى قبایل عرب با بدن برهنه طواف مىکردند (1) که قرآن این کار را گونهاى از فحشاء شمرد و مسلمانان را از آن منع کرد: « واِذا فَعَلوا فـحِشَةً قالوا وجَدنا عَلَیها ءاباءَنا ... قُل اِنَّ اللّهَ لایَأمُرُ بِالفَحشاءِ اَتَقولونَ عَلَى اللّهِ ما لا تَعلَمون ». ( اعراف / 7، 28 ) آیه 31 اعراف / 7 که انسانها را به پوشیدن لباس هنگام حضور در مساجد فرمان داده (2) نیز بر وجوب پوشش در طواف دلالت دارد ؛(3) به ویژه که برخى شأن نزول آیه مذکور را نیز نهى از طواف با بدن برهنه در مسجد الحرام دانستهاند .(4) در روایات متعدد نیز پوشش هنگام طواف لازم شمرده شده است .(5) بر اساس آیات و روایات مذکور، فقیهان پوشش عورت را بر مُحرم در حج و عمره واجب شمردهاند (6) که به نظر فقهاى شیعه عورت مرد قُبُل و دُبُر و عورت زن همه بدن او جز صورت، دستها و دو قدم است ؛(7) اما به دیده فقهاى اهل سنت، عورت مرد میان ناف و زانو و عورت زن همه بدن جز صورت و دستهاست .(8)
| |
| 1. <ref>مجمع البيان، ج 4، ص 633؛ جامعالبيان، ج 8، ص 201 - 202.</ref>
| |
| 2. <ref>جامع البيان، ج 8، ص 210؛ مجمع البيان، ج 4، ص 637.</ref>
| |
| 3.<ref>احكامالقرآن، ابن عربى، ج 2، ص 307؛ مجمعالبيان، ج 4، ص 637.</ref>
| |
| 4.<ref> جامع البيان، ج 8، ص 211؛ الدرالمنثور، ج 3، ص 78.</ref>
| |
| 5.<ref> وسائل الشيعه، ج 13، ص 400؛ سنن الدارمى، ج 2، ص 68.</ref>
| |
| 6.<ref> تحرير الاحكام، ج 1، ص 581؛ المجموع، ج 8، ص 16؛ كشف اللثام، ج 5، ص 407.</ref>
| |
| 7. <ref>جامع المقاصد، ج 2، ص 93؛ كفاية الاحكام، ج 1، ص 80 - 81.</ref>
| |
| 8.<ref> المجموع، ج 3، ص 167؛ المغنى، ج 1، ص 637.</ref>
| |
| | |
| ==وظایف مومنان و حکومت درباره حجاب==
| |
| افزون بر مکلف بودن زنان براى حفظ حجاب، مؤمنان و حکومت اسلامى نیز در این زمینه وظایفى دارند که از جمله وظایف آنان سفارش زنان به رعایت حجاب است. این تکلیف از آیه 59 احزاب / 33 که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله را مأمور کرده است تا همسران و دختران خود و زنان مسلمان را به حجاب فرمان دهد برداشت مىشود: « یـاَیُّهَا النَّبىُّ قُل لاَِزوجِکَ وبَناتِکَ ونِساءِ المُؤمِنینَ یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلـبیبِهِنَّ ». قرآن در آیات 30 - 31 نور / 24 نیز پیامبر صلىاللهعلیهوآله را به همین تکلیف مخاطب کرده است. برخى گفتهاند: واسطه قراردادن آن حضرت در این زمینه نشان سرپرستى خاص در موضوع حجاب است که به رسیدگى و پیگیرى ویژهاى نیاز دارد .(1) افزون بر آیات مذکور، آیاتى که به شکل عام، حاکمان و همه مسلمانان را به امر به معروف و نهى از منکر فرمان دادهاند، مانند « اَلَّذینَ اِن مَکَّنّـهُم فِى الاَرضِ ... واَمَروا بِالمَعروفِ ونَهَوا عَنِ المُنکَرِ » ( حجّ / 22، 41 ) امر به حجاب و نهى از بىحجابى را نیز شامل مىشوند، از اینرو مؤمنان و حکومت اسلامى وظیفه دارند زنان مسلمان را به پوشش حجاب امر کرده، آنان را از بىحجابى بازدارند.
| |
| 1.<ref> الشبهات فى مسألة الحجاب، ص 232 - 233.</ref>
| |
| | |
| ==شبهات حجاب==
| |
| شبهات و ایرادهاى متعددى از سوى برخى مسلمانان و نامسلمانان درباره حجاب یاد شده است که عمدهترین آنها بدین شرحاند:
| |
| === الهى نبودن حکم حجاب===
| |
| برخى با یادکرد شبهات مختلف، درباره الهى بودن حجاب و وجوب آن تردید کردهاند؛ از جمله گفتهاند: حجاب در تورات و انجیل ذکر نشده است و انتخاب حجاب از سوى پیروان برخى از شرایع یا ملل دیگر به جهت مصون ماندن آنان از آفتاب و گرد و غبار بوده است (1) یا گفتهاند: کلمه « حجاب » و مشتقات آن در هیچ یک از کاربردهاى هفتگانه قرآنى آن به معناى پوشش زن به کار نرفته است (2) یا گفتهاند: حکم حجاب در صدر اسلام براى شناخته شدن زنان آزاد از بردگان و آزار ندیدن زنان آزاد از سوى افراد فاسق نازل شده است و هماکنون با از میان رفتن علت، اصل حکم وجوب حجاب نیز از بین مىرود .(3) عدهاى دیگر آوردهاند که خداوند در آیات حجاب از جمله آیه « یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلـبیبِهِنَّ » ( احزاب / 33، 59 ) مقدار و حدود حجاب را ذکر نکرده، تا زنان مسلمان بتوانند با توجه به محیط و مکان زندگى خود، پوشش مناسب با آن مکان را برگزینند .(4) در پاسخ به این شبهات باید گفت که حجاب، حکمى الهى است و در همه کتب شرایع پیشین از جمله تورات و انجیل آمده است. ( همین مقاله، پیشینه حجاب ) درباره به کار رفتن کلمه حجاب در قرآن نیز باید گفت که اولاً مراد از واژه حجاب در آیه 53 احزاب / 33 پوشش میان زن و مرد است .(5) ثانیا با قطع نظر از آیه مذکور، تشریع حکم حجاب در قرآن تنها منحصر به کاربرد واژه حجاب نیست، بلکه قرآن در تشریع این حکم از تعابیر دیگرى همچون « یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلـبیبِهِنَّ » ( احزاب / 33، 59 )، « ولیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیوبِهِنَّ » ( نور / 24، 31 ) و « ولا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعولَتِهِنَّ » ( نور / 24، 31 ) استفاده کرده است. در پاسخ به شبهه اختصاص وجوب حجاب به صدر اسلام نیز باید گفت که شأن نزول و علت ذکر شده براى آیه 59 احزاب / 33 صحیح نیست، زیرا لازمِ چنین علتى آن است که حجاب بر بردگان واجب نباشد و آزار آنان از سوى افراد فاسق نیز جایز باشد، در حالى که هیچ یک از این دو حکم با روح تعالیم اسلامى سازگارى ندارد (6) و در پاسخ به شبهه ذکر نشدن حدود حجاب در آیه 59 احزاب / 33 نیز باید گفت اولاً قرآن کریم در بسیارى از موارد مانند نماز، روزه، حج و ... از جمله موضوع حجاب، خطوط کلى را ذکر مىکند و حدود و تفاصیل آن را به سنت اسلامى و روایات واگذار مىکند. ثانیا این آیه زنان مؤمن را به پوشاندن همه بدن، جز مقدارى اندک فرمان داده است .(7) ثالثا بر فرض پذیرش، حدود پوشش در آیات دیگرى از جمله آیه 31 نور / 24 ذکر شده است. ( همین مقاله، احکام فقهى حجاب، حدود حجاب )
| |
| 1. <ref>پژوهشهاى قرآنى، ش 51 ـ 52، ص 46، «قرائتهاى نو از آيات حجاب».</ref>
| |
| 2.<ref> پژوهشهاى قرآنى، ش 51 - 52، ص 45 - 46.</ref>
| |
| 3. <ref>دوائر الخوف، ص 123.</ref>
| |
| 4. <ref>پژوهشهاى قرآنى، ش 51 ـ 52، ص 53.</ref>
| |
| 5. <ref>مجمع البيان، ج 8، ص 576؛ تفسير قرطبى، ج 14، ص 227.</ref>
| |
| 6. <ref>الشبهات فى مسألة الحجاب، ص 210 - 223؛ المحلى، ج 3، ص 218 - 219.</ref>
| |
| 7. <ref>كتاب الصلاه، مؤمن، ص 352 - 353؛ احكام القرآن، جصاص، ج 3، ص 486.</ref>
| |
| ===میل به ریاضت و رهبانیت===
| |
| برخى تشریع حجاب و ترغیب دیگران به آن را در واقع سوق دادن انسانها به رهبانیت و ترک لذتهاى مادى دانستهاند، در حالى که زن و مرد در جهان طبیعت براى کامرانى و لذتجویى از یکدیگر آفریده شدهاند .(1) در پاسخ باید گفت اسلام به شدت مخالف ریاضت و رهبانیت است، چنانکه پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآله در روایتى به صراحت از این امر یاد کرده است .(2) افزون بر این، اسلام پیروان خود را به بهرهورى از لذتهاى مادى و ترک رهبانیت ترغیب کرده است؛ از جمله در آیهاى از آیات قرآن، تحریمکنندگان لذتهاى مادى دنیوى به شدت نکوهش شدهاند: « قُل مَن حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتى اَخرَجَ لِعِبادِهِ ». ( اعراف / 7، 32 ) در روایتى نیز بهره بردن از لذتهاى مادى جزء دین (3) و در حدیثى دیگر، دوست داشتن زنان از اخلاق پیامبران دانسته شده است ،(4) بنابراین تشریع حکم حجاب که بر اساس حکمتهایى از جمله مقابله با بىبند و بارى صورت گرفته ( ر. ک: حکمت حجاب، همین مقاله ) با لذتجویى مشروع زن و مرد از یکدیگر منافاتى ندارد.
| |
| 1. <ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 397، «مسئله حجاب».</ref>
| |
| 2.<ref> الكافى، ج 5، ص 494؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 106 - 107.</ref>
| |
| 3. <ref>الكافى، ج 6، ص 439؛ وسائل الشيعه، ج 5، ص 6.</ref>
| |
| 4. <ref>الكافى، ج 5، ص 320؛ تهذيب، ج 7، ص 403.</ref>
| |
| ===ناامنى===
| |
| به نظر برخى، ریشه قانون حجاب در میان ملتها ناامنى است، زیرا در گذشته اشیا و افراد باارزش همواره در معرض تعرض و تجاوز دیگران قرار داشتهاند، از اینرو انسانها براى حفظ این اشیا و افراد باارزش آنها را از دیدگان دیگران پنهان مىکردند و مخفى کردن زنان در پشت حجاب به این جهت بوده است .(1) در پاسخ این شبهه نیز باید گفت اولاً این مطلب انکارپذیر نیست که ناامنى تا حدودى در برخى پوششهاى افراطى بعضى ملل، اثرگذار بوده است؛ ولى اینگونه نیست که در روزگار ما امنیت کامل برقرار باشد و زنان در صورت کشف حجاب از هرگونه تعرض در امان باشند. مؤید این مدعا آمار فراوانى است که از تجاوز به زنان بىحجاب در کشورهاى غیر اسلامى گزارش مىشود .(2) ثانیا حکمت تشریع حجاب در اسلام، تنها حفظ امنیت زنان نیست، بلکه افزون بر آن، اسلام اهداف دیگرى در تشریع این قانون دارد که براى تحقق آنها حجاب را لازم شمرده است. ( همین مقاله، حکمت حجاب )
| |
| 1. <ref>ر. ك: حجاب و كشف حجاب در ايران، ص 18 - 19.</ref>
| |
| 2. <ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 405 - 407، «مسئله حجاب».</ref>
| |
| === استثمار زنان===
| |
| برخى حریم و پوشش زن را برگرفته از دیدگاه مالکیت مرد و تسلط وى بر زن دانسته و گفتهاند: مردان براى استثمار و بهرهگیرى اقتصادى از زنان، آنان را در خانه نگه داشته و آنها را به پوشاندن خود از دیگران وادار کردهاند .(1) در پاسخ این شبهه نیز مىگوییم هرچند مرد در گذشته، هم به زن و هم به فرزندان خود ظلم و آنان را استثمار مىکرده، مسلّم است که اسلام در تشریع حجاب این هدف را دنبال نمىکند، بلکه برعکس به شدت با بهرهکشى و استثمار زنان مبارزه کرده است. مؤید این امر آن است که اسلام همه هزینههاى ضرورى زنان را بر عهده مردان گذاشته است: « اَلرِّجالُ قَوّامونَ عَلَى النِّساءِ ... بِما اَنفَقوا ». ( نساء / 4، 34 ) افزون بر این، به زنان حق داده است که در برابر کارى که براى شوهر انجام مىدهند حتى شیردادن به فرزند خود از مردان اجرت بخواهند .(2)
| |
| 1. <ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 408.</ref>
| |
| 2.<ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 412.</ref>
| |
| ===حسادت===
| |
| برخى ریشه حجاب را در حسادت مردان نسبت به دیگران دانسته و گفتهاند: از آنجا که مرد نمىخواهد مردان دیگر حتى با نگاه کردن یا همسخن شدن، از زنان آنان استفاده کنند، آنها را به پوشاندن خود واداشتهاند.
| |
| | |
| در پاسخ باید گفت اولاً آنچه مرد را به حفظ ناموس خود از دیگران وا مىدارد غیرت است ـ نه حسادت ـ که امرى نیک به شمار رفته و خداوند آن را به عنوان نیرویى براى پاسبانى از نسل بشر در وجود آنان نهادینه کرده است. ثانیا اسلام از تشریع حجاب اهداف دیگرى نیز دارد .(1) ( همین مقاله، حکمت حجاب )
| |
| 1. <ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 413 - 417 «مسئله حجاب».</ref>
| |
| ===مخالفت با تمدن===
| |
| برخى حجاب را نشانه عقبماندگى افراد و مخالف با پیشرفت و تمدن بشر دانستهاند .(1) در پاسخ باید گفت اگر برداشتن حجاب نشانه تمدن و پیشرفت است، باید حیوانات را از انسانها متمدنتر دانست. ثانیا اگر این امر نشانه تمدن است، چرا بسیارى از ملتهایى که از حجاب فاصله گرفتهاند به تمدن و پیشرفت دست نیافتهاند. ثالثا از نگاه قرآن، احکام الهى از جمله حجاب بهترین قانون بوده که سبب پیشرفت و سعادت ابدى انسانها شده و هر قانونى که مخالف این احکام باشد، قانون دوران جاهلیت و سبب عقبافتادگى انسانها خواهد بود: « اَفَحُکمَ الجـهِلِیَّةِ یَبغونَ ومَن اَحسَنُ مِنَ اللّهِ حُکمـًا لِقَومٍ یوقِنون ». ( مائده / 5، 50 )
| |
| 1. <ref>ر. ك: حجاب، آزادى يا اسارت، ص 107.</ref>
| |
| ===سلب آزادى زن===
| |
| گفته شده که حجاب مایه سلب آزادى زن و آزادى حق طبیعى اوست، از این رو وادار کردن زنان به حجاب، در واقع، بىاعتنایى به حق آزادى زن و اهانت به حیثیت انسانى و ظلم به اوست .(1) در پاسخ باید گفت اگر اسلام با تشریع حجاب، زنان را در خانه حبس کند و مانع بیرون رفتن و دیگر فعالیتهاى اجتماعى آنان شود، این ادعا پذیرفتنى است، در حالى که چنین چیزى در حجاب اسلامى نیست، بلکه برعکس، اسلام با تشریع این قانون سبب کرامت و احترام بیشتر زنان شده و آنان را از تعرض فاسدان و تبهکاران مصون نگاه داشته است .(2)
| |
| 1. <ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 446، «مسئله حجاب».</ref>
| |
| 2.<ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 446 - 448.</ref>
| |
| ===رکود فعالیت ها===
| |
| برخى گفتهاند: زنان نیز همانند مردان داراى ذوق، فکر، فهم، هوش و استعداد کارند؛ اما واداشتن آنان به پوشش و جدا کردن آنان از مردان، سبب رکود و تعطیل فعالیتهایى است که خلقت در استعداد زنان قرار داده است .(1) این ایراد به برخى حجابهاى رایج میان برخى ملل پیشین از جمله ایرانیان و هندیان قدیم وارد است؛ اما اسلام با تشریع حجاب، زنان را به نشستن در خانه وادار نکرده تا سبب رکود فعالیتها گردد، بلکه حجاب در اسلام براى محدود کردن التذاذهاى جنسى در محیط خانواده و جلوگیرى از تحریک افراد و جامعه است و چنین قانونى، نه تنها سبب رکود فعالیتها نشده، مایه تقویت نیروى کار و رونق فعالیتهاى اقتصادى اجتماع نیز مىگردد .(2)
| |
| 1. <ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 451.</ref>
| |
| 2. <ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 451، «مسئله حجاب».</ref>
| |
| ===افزایش التهاب ها و حساسیت ها===
| |
| برخى گفتهاند: از آنجا که انسان به آنچه از آن منع شود حریصتر مىگردد، در پوشش قرار دادن زنان و منع مردان از نگاه و تمتع از آنان، سبب افزایش التهابها و بروز اختلالات روحى و روانى در مردان مىگردد .(1) در پاسخ باید گفت درست است که ناکامى جنسى آثار ناگوارى از جمله افزایش التهابها دارد؛ اما برداشتن حریم میان زن و مرد مشکل را حل نکرده، بلکه برآن مىافزاید، زیرا برخى غرایز از جمله غریزه جنسى پایانناپذیر بوده، اگر رها و آزاد باشد، ارضاشدنى نیست و این امر سبب تحریک بیشتر التهابها و عقدههاى روحى و روانى مىگردد. از سوى دیگر، انسان به چیزى حرص مىورزد که هم از آن ممنوع و هم به سوى آن تحریک شود؛ اما اگر چیزى اصلاً عرضه نشود یا کمتر عرضه شود، حرص و ولع به آن نیز کمتر خواهد بود .(2)
| |
| 1. <ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 456 ـ 461.</ref>
| |
| 2. <ref>مجموعه آثار، ج 19، ص 456 ـ 461.</ref>
| |