بحث:حق: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «حق: راست، درست، بجا و هدف دار؛ در برابر باطل حق، مصدر ثلاثی مجرد از ریشه «ح - ق...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
حق: راست، درست، بجا و هدف دار؛ در برابر باطل
حق: راست، درست، بجا و هدف دار؛ در برابر باطل
حق، مصدر ثلاثی مجرد از ریشه «ح - ق - ق» به معنای استواری، استحکام، مطابقت و موافقت با واقع است.@مفردات، ج ۱، ص ۲۴۶؛ تهذيب اللغه، ج ۳، ص ۳۷۴-۳۷۵؛ التحقيق، ج ۲، ص ۲۶۲، «حق».& وجوب و ثبات@العین، ج ۳، ص ۶؛ تهذيب اللغه، ج ۳، ص ۳۷۴، «حق».&، درستی@مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۱۵، «حق».&، شایستگی و سزاواری@العين، ج ۳، ص ۶-۷.&، چیرگی@المصباح، ص ۱۴۳-۱۴۴، «حق»؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹، «حقق».&، عدالت@تاج العروس، ج ۱۳، ص ۸۰، «حقق».&، از دیگر معانی حق‌اند. بیشتر فرهنگ‌های واژگانی در تبیین معنای حق، از تضاد و تقابل مفهوم حق با باطل یاری جسته‌اند.@العین، ج ۳، ص ۶؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹؛ المصباح، ص ۱۴۳.& باطل به معنای تلف شدن و نابودی، ناواقعی بودن@العین، ج ۷، ص ۴۳۰، «بطل».&، ناپایایی و عدم ثبات@مفردات، ج ۱، ص ۱۲۹، «بطل».&، بی‌ارزش و بی‌ثمر بودن@الصحاح، ج ۳، ص ۱۶۳۵، «بطل».& است. کاربرد این واژه تقریباً در همه لهجه‌های بخش غربی زبان سامی، مانند عبری، آرامی، مندایی و سریانی، در معانی مشابه مشاهده شده است.@فرهنگ تطبیقی، ج ۱، ص ۱۸۷.& در تعریف اصطلاحی، هر سخن، اعتقاد، دین و مذهبی را حق نامند که مطابق واقع باشد.@التعريفات، ص ۱۲۰، «حق».&
حق، مصدر ثلاثی مجرد از ریشه «ح - ق - ق» به معنای استواری، استحکام، مطابقت و موافقت با واقع است.<ref>مفردات، ج ۱، ص ۲۴۶؛ تهذیب اللغه، ج ۳، ص ۳۷۴-۳۷۵؛ التحقیق، ج ۲، ص ۲۶۲، «حق»..</ref> وجوب و ثبات<ref>العین، ج ۳، ص ۶؛ تهذیب اللغه، ج ۳، ص ۳۷۴، «حق»..</ref>، درستی<ref>مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۱۵، «حق»..</ref>، شایستگی و سزاواری<ref>العین، ج ۳، ص ۶-۷..</ref>، چیرگی<ref>المصباح، ص ۱۴۳-۱۴۴، «حق»؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹، «حقق»..</ref>، عدالت<ref>تاج العروس، ج ۱۳، ص ۸۰، «حقق»..</ref>، از دیگر معانی حق‌اند. بیشتر فرهنگ‌های واژگانی در تبیین معنای حق، از تضاد و تقابل مفهوم حق با باطل یاری جسته‌اند.<ref>العین، ج ۳، ص ۶؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹؛ المصباح، ص ۱۴۳..</ref> باطل به معنای تلف شدن و نابودی، ناواقعی بودن<ref>العین، ج ۷، ص ۴۳۰، «بطل»..</ref>، ناپایایی و عدم ثبات<ref>مفردات، ج ۱، ص ۱۲۹، «بطل»..</ref>، بی‌ارزش و بی‌ثمر بودن<ref>الصحاح، ج ۳، ص ۱۶۳۵، «بطل»..</ref> است. کاربرد این واژه تقریباً در همه لهجه‌های بخش غربی زبان سامی، مانند عبری، آرامی، مندایی و سریانی، در معانی مشابه مشاهده شده است.<ref>فرهنگ تطبیقی، ج ۱، ص ۱۸۷..</ref> در تعریف اصطلاحی، هر سخن، اعتقاد، دین و مذهبی را حق نامند که مطابق واقع باشد.<ref>التعریفات، ص ۱۲۰، «حق»..</ref>
این کلمه با مشتقاتش در قرآن بیش از ۲۸۰ بار به کار رفته‌اند. بیشترین تقابل معنایی حق در قرآن، با باطل است که گاه به صراحت در آیه دیده می‌شود (بقره/۲، ۴۲؛ آل‌عمران/۳، ۷۱؛ اسراء/۱۷، ۸۱ و...) و گاه در تقابل با مصادیق باطل مانند ضلال (یونس/۱۰، ۳۲)، ظلم (زمر/۳۹، ۶۹)، لعب (انبياء/۲۱، ۵۵)، اساطير الاولين (احقاف/۴۶، ۱۷) و سحر. (یونس/۱۰، ۷۶-۷۷) در موارد فراوانی نیز به معنای راستی به کار رفته است که در برابر کذب و باطل قرار می‌گیرد. (آل‌عمران/۳، ۳@جامع البیان، ج ۳، ص ۱۱۱.&، ۸۶@بيان المعانی، ج ۵، ص ۳۶۳.&؛ نساء/۴، ۱۲۲@مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۷۴.&، ۱۷۱@مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۲۳.&؛ مائده/۵، ۲۷@مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۸۲.& و...) این واژه از اسماء و صفات الهی نیز به شمار می‌رود که در این اعتبار، خدا، حقیقتی عین ثبوت است و ثبوتش با بطلان آمیخته نیست؛ از هر نظر ثابت و به هر روی موجود است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ}}﴾}}. (لقمان/۳۱، ۳۰)@الميزان، ج ۱۶، ص ۲۳۵-۲۳۶.& (حق / اسماء و صفات) این مدخل، تنها به مفهوم حق در تقابل با بطلان و ناراستی می‌پردازد.
این کلمه با مشتقاتش در قرآن بیش از ۲۸۰ بار به کار رفته‌اند. بیشترین تقابل معنایی حق در قرآن، با باطل است که گاه به صراحت در آیه دیده می‌شود (بقره/۲، ۴۲؛ آل‌عمران/۳، ۷۱؛ اسراء/۱۷، ۸۱ و...) و گاه در تقابل با مصادیق باطل مانند ضلال (یونس/۱۰، ۳۲)، ظلم (زمر/۳۹، ۶۹)، لعب (انبیاء/۲۱، ۵۵)، اساطیر الاولین (احقاف/۴۶، ۱۷) و سحر. (یونس/۱۰، ۷۶-۷۷) در موارد فراوانی نیز به معنای راستی به کار رفته است که در برابر کذب و باطل قرار می‌گیرد. (آل‌عمران/۳، ۳<ref>جامع البیان، ج ۳، ص ۱۱۱..</ref>، ۸۶<ref>بیان المعانی، ج ۵، ص ۳۶۳..</ref>؛ نساء/۴، ۱۲۲<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۷۴..</ref>، ۱۷۱<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۲۳..</ref>؛ مائده/۵، ۲۷<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۸۲..</ref> و...) این واژه از اسماء و صفات الهی نیز به شمار می‌رود که در این اعتبار، خدا، حقیقتی عین ثبوت است و ثبوتش با بطلان آمیخته نیست؛ از هر نظر ثابت و به هر روی موجود است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ}}﴾}}. (لقمان/۳۱، ۳۰)<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۲۳۵-۲۳۶..</ref> (حق / اسماء و صفات) این مدخل، تنها به مفهوم حق در تقابل با بطلان و ناراستی می‌پردازد.
گستره معنایی حق: از مفاهیم بنیادین قرآنی که در نمایاندن تصویری کامل از جهان هستی و درک جایگاه انسان در آن و آغاز و فرجام او یاری می‌دهد، مفهومی است که در پیکره واژه حق پدیدار می‌گردد. قرآن از این واژه و با تبیین مفاهیم متضاد و مصداق‌یابی آنها در پی آن است تا نگاه مخاطب را از امور مادی و ناپایا به مصادیق واقعی و پایدار حق جلب کند. جهان هستی در منطق قرآن، به حق و باطل قسمت می‌شود و در پس حق، جز باطل چیزی قرار ندارد. (یونس/۱۰، ۳۲)
گستره معنایی حق: از مفاهیم بنیادین قرآنی که در نمایاندن تصویری کامل از جهان هستی و درک جایگاه انسان در آن و آغاز و فرجام او یاری می‌دهد، مفهومی است که در پیکره واژه حق پدیدار می‌گردد. قرآن از این واژه و با تبیین مفاهیم متضاد و مصداق‌یابی آنها در پی آن است تا نگاه مخاطب را از امور مادی و ناپایا به مصادیق واقعی و پایدار حق جلب کند. جهان هستی در منطق قرآن، به حق و باطل قسمت می‌شود و در پس حق، جز باطل چیزی قرار ندارد. (یونس/۱۰، ۳۲)
یادکردهای حق در قرآن را از لحاظ معناشناسی افزون بر حوزه معنایی وجود شناختی که از موضوع این مقاله خارج است در ۳ حوزه معنایی دیگر می‌توان طبقه‌بندی کرد که حق در همه آنها از جهات متفاوتی در برابر باطل است:
یادکردهای حق در قرآن را از لحاظ معناشناسی افزون بر حوزه معنایی وجود شناختی که از موضوع این مقاله خارج است در ۳ حوزه معنایی دیگر می‌توان طبقه‌بندی کرد که حق در همه آنها از جهات متفاوتی در برابر باطل است:
١. حوزه معنایی معرفت‌شناختی: در این حوزه معنایی، مطابقت با امر خارجی (صدق) در نظر است که مقابل آن باطل (کذب) قرار دارد. این معنا شامل هر سخن، خبر یا اعتقادی از جانب خدا است که مصادیق فراوانی از جمله اسلام، قرآن، وحی، قصص و تمثیلات قرآنی، مرگ، رستاخیز و... دارد. حق در معنای معرفت‌شناختی است که ابلاغ می‌شود: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ}}﴾}}. (سبأ/۳۴، ۴۹) حق در این آیه قرآن و اسلام است@تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۹۴؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۶۸۵.& که برخی از آن روی می‌گردانند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ}}﴾}}@تفسير مقاتل، ج ۳، ص ۱۶۱؛ البحر المحيط، ج ۷، ص ۵۷۴.& (مؤمنون/۲۳، ۷۰)؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ}}﴾}}@تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۲۷۲؛ زاد المسير، ج ۳، ص ۱۸۸.& (انبياء/۲۱، ۲۴) و از میان عواملی که سبب رویگردانی از حق می‌شوند می‌توان حسد (بقره/۲، ۱۰۹)، پیروی از هوای نفس (مائده/۵، ۴۸)، پیروی از ظن را برشمرد. (نجم/۵۳، ۲۸) گرچه بزهکاران خوش نمی‌دارند، خدا حق را ثابت و باطل را نابود می‌گرداند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ}}﴾}}. (انفال/۸، ۸) حق در این حوزه معنایی، فراوان در قرآن به کار رفته است که به مهم‌ترین آنها یاد می‌شوند:
١. حوزه معنایی معرفت‌شناختی: در این حوزه معنایی، مطابقت با امر خارجی (صدق) در نظر است که مقابل آن باطل (کذب) قرار دارد. این معنا شامل هر سخن، خبر یا اعتقادی از جانب خدا است که مصادیق فراوانی از جمله اسلام، قرآن، وحی، قصص و تمثیلات قرآنی، مرگ، رستاخیز و... دارد. حق در معنای معرفت‌شناختی است که ابلاغ می‌شود: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا یُعِیدُ}}﴾}}. (سبأ/۳۴، ۴۹) حق در این آیه قرآن و اسلام است<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۹۴؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۶۸۵..</ref> که برخی از آن روی می‌گردانند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ}}﴾}}<ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۱۶۱؛ البحر المحیط، ج ۷، ص ۵۷۴..</ref> (مؤمنون/۲۳، ۷۰)؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ}}﴾}}<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۲۷۲؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۱۸۸..</ref> (انبیاء/۲۱، ۲۴) و از میان عواملی که سبب رویگردانی از حق می‌شوند می‌توان حسد (بقره/۲، ۱۰۹)، پیروی از هوای نفس (مائده/۵، ۴۸)، پیروی از ظن را برشمرد. (نجم/۵۳، ۲۸) گرچه بزهکاران خوش نمی‌دارند، خدا حق را ثابت و باطل را نابود می‌گرداند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ}}﴾}}. (انفال/۸، ۸) حق در این حوزه معنایی، فراوان در قرآن به کار رفته است که به مهم‌ترین آنها یاد می‌شوند:
قرآن: قرآن نزول خود را یکی از حقایق راستین در مقابل تکذیب کافران می‌شناساند@تفسير مقاتل، ج ۲، ص ۵۵۴.&: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}﴾}}. (اسراء/۱۷، ۱۰۵) قرآن حق است، چون لغو و کذبی در آن نیست و زیادت و نقصانی بر نتافته است.@الميزان، ج ۱۳، ص ۲۲۰.&
قرآن: قرآن نزول خود را یکی از حقایق راستین در مقابل تکذیب کافران می‌شناساند<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۵۵۴..</ref>: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا}}﴾}}. (اسراء/۱۷، ۱۰۵) قرآن حق است، چون لغو و کذبی در آن نیست و زیادت و نقصانی بر نتافته است.<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۲۰..</ref>
قصه‌ها و تمثیلات قرآنی: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ...}}﴾}}. (هود/۱۱، ۱۲۰) تعبیر حق، بدین معناست که قصص پیامبران و حکمت‌ها و اندرزهای این سوره همگی حقیقت و ثابت‌اند@کشف الاسرار، ج ۴، ص ۴۵۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۱۶؛ بيان المعانی، ج ۳، ص ۱۶۹.&؛ یا به دلیل وجود برهان‌هایی است که بر توحید و عدل و نبوت دلالت می‌کنند@التفسير الكبير، ج ۱۸، ص ۴۱۳؛ المنیر، ج ۱۲، ص ۱۸۵؛ الوسيط، ج ۲، ص ۱۰۸۶.&؛ یا بر پایه نظری، بر اثر کامل‌تر بودن این براهین در این سوره، از آن به حق نام برده شده است.@التفسير الكبير، ج ۱۸، ص ۴۱۳.& این‌گونه خطاب برای بیان تأكید@مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۱۳.& یا تشریف است@منهج الصادقین، ج ۴، ص ۴۸۱.& و ویژگی حقانیت در این سوره‌ها، به آن اختصاصی ندارد و هرچه در آن و دیگر سوره‌ها آمده‌اند، همگی حق‌اند.@التبيان، طوسی، ج ۶، ص ۸۷؛ روض الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۳.&
قصه‌ها و تمثیلات قرآنی: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَکُلاًّ نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَجَاءَکَ فِی هَذِهِ الْحَقُّ...}}﴾}}. (هود/۱۱، ۱۲۰) تعبیر حق، بدین معناست که قصص پیامبران و حکمت‌ها و اندرزهای این سوره همگی حقیقت و ثابت‌اند<ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص ۴۵۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۱۶؛ بیان المعانی، ج ۳، ص ۱۶۹..</ref>؛ یا به دلیل وجود برهان‌هایی است که بر توحید و عدل و نبوت دلالت می‌کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۳؛ المنیر، ج ۱۲، ص ۱۸۵؛ الوسیط، ج ۲، ص ۱۰۸۶..</ref>؛ یا بر پایه نظری، بر اثر کامل‌تر بودن این براهین در این سوره، از آن به حق نام برده شده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۳..</ref> این‌گونه خطاب برای بیان تأکید<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۱۳..</ref> یا تشریف است<ref>منهج الصادقین، ج ۴، ص ۴۸۱..</ref> و ویژگی حقانیت در این سوره‌ها، به آن اختصاصی ندارد و هرچه در آن و دیگر سوره‌ها آمده‌اند، همگی حق‌اند.<ref>التبیان، طوسی، ج ۶، ص ۸۷؛ روض الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۳..</ref>
به درستی و راستیِ برخی از داستان‌های قرآنی نیز به شکلی مشخص تصریح شده است؛ مانند داستان زندگی عیسی{{ع}}@تفسير مقاتل، ج ۱، ص ۲۸۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۱۸۰؛ الكاشف، ج ۲، ص ۷۹.& و آفرینش او بدون پدر، که می‌نمایاند ادعای نصارا درباره الوهیت او و ادعای یهودیان درباره نامشروع بودن وی باطل و کذب‌اند@البحر المحيط، ج ۳، ص ۱۹۲؛ تفسیر مراغی، ج ۳، ص ۱۷۶.&: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}﴾}}. (آل‌عمران/۳، ۶۲) داستان فرزندان آدم{{ع}} نیز از مصادیق حق به شمار رفته است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ...}}﴾}} (مائده/۵، ۲۷) و مفسران آن را به معنای صادق بودن این داستان بیان کرده‌اند@مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۸۲؛ التبیان، عکبری، ص ۱۲۶؛ تفسير شبر، ص ۱۳۷.&؛ همچنین مَثَل‌های ذکر شده در قرآن حق خوانده شده‌اند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ}}﴾}}. (بقره/۲، ۲۶) به حقیقت و راست بودن داستان معجزه موسی{{ع}} نیز تأکید شده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ * فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}﴾}}. (اعراف/۷، ۱۱۷-۱۱۸) تعبير «وقع الحق» بر پایه نقل بسیاری از مفسران، به معنی آشکار شدن تفاوت معجزه از سحر و حق از باطل است.@تفسير مقاتل، ج ۲، ص ۵۴؛ التفسير الكبير، ج ۱۴، ص ۳۳۶؛ لباب التأویل، ج ۲، ص ۲۳۶.& برخی این تعبیر را استعاره کنایی از چیزی دانسته‌اند که در هوا آویزان است و تا استقرار بیابد، از حقانیت آن اطمینان به دست می‌آید.@الميزان، ج ۸، ص ۲۱۶.&
به درستی و راستیِ برخی از داستان‌های قرآنی نیز به شکلی مشخص تصریح شده است؛ مانند داستان زندگی عیسی{{ع}}<ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۲۸۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۱۸۰؛ الکاشف، ج ۲، ص ۷۹..</ref> و آفرینش او بدون پدر، که می‌نمایاند ادعای نصارا درباره الوهیت او و ادعای یهودیان درباره نامشروع بودن وی باطل و کذب‌اند<ref>البحر المحیط، ج ۳، ص ۱۹۲؛ تفسیر مراغی، ج ۳، ص ۱۷۶..</ref>: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ}}﴾}}. (آل‌عمران/۳، ۶۲) داستان فرزندان آدم{{ع}} نیز از مصادیق حق به شمار رفته است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ...}}﴾}} (مائده/۵، ۲۷) و مفسران آن را به معنای صادق بودن این داستان بیان کرده‌اند<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۸۲؛ التبیان، عکبری، ص ۱۲۶؛ تفسیر شبر، ص ۱۳۷..</ref>؛ همچنین مَثَل‌های ذکر شده در قرآن حق خوانده شده‌اند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ}}﴾}}. (بقره/۲، ۲۶) به حقیقت و راست بودن داستان معجزه موسی{{ع}} نیز تأکید شده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ * فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ}}﴾}}. (اعراف/۷، ۱۱۷-۱۱۸) تعبیر «وقع الحق» بر پایه نقل بسیاری از مفسران، به معنی آشکار شدن تفاوت معجزه از سحر و حق از باطل است.<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۵۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۳۳۶؛ لباب التأویل، ج ۲، ص ۲۳۶..</ref> برخی این تعبیر را استعاره کنایی از چیزی دانسته‌اند که در هوا آویزان است و تا استقرار بیابد، از حقانیت آن اطمینان به دست می‌آید.<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۱۶..</ref>
رسالت پیامبر{{صل}}: قرآن کریم بعثت حضرت محمد{{صل}} را حقیقت می‌خواند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ}}﴾}} (بقره/۲، ۱۱۹) و خدا به راستی او را برانگیخته است تا به پیروان ایشان مژده دهد و به کسی که حضرت را انکار کند و از دین او گمراه شود بیم دهد.@تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۱۶۰؛ زاد المسير، ج ۱، ص ۱۰۶.& برخی مفسران، حق را در این آیه به معنای قرآن یا شرع دانسته‌اند که به سبب راستی و حقانیت، چنین نامی گرفته‌اند.@روض الجنان، ج ۲، ص ۱۳۱.& حق در برخی آیات مشابه دیگر، به دیدۀ برخی از مفسران شیعه، به ولایت@اطيب البیان، ج ۹، ص ۴۳۳.& و امیرمؤمنان{{ع}}@همان؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۹۲؛ البرهان، ج ۴، ص ۳۰.& نیز تطبيق شده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ}}﴾}} (مؤمنون/۲۳، ۷۰)
رسالت پیامبر{{صل}}: قرآن کریم بعثت حضرت محمد{{صل}} را حقیقت می‌خواند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ}}﴾}} (بقره/۲، ۱۱۹) و خدا به راستی او را برانگیخته است تا به پیروان ایشان مژده دهد و به کسی که حضرت را انکار کند و از دین او گمراه شود بیم دهد.<ref>تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۱۶۰؛ زاد المسیر، ج ۱، ص ۱۰۶..</ref> برخی مفسران، حق را در این آیه به معنای قرآن یا شرع دانسته‌اند که به سبب راستی و حقانیت، چنین نامی گرفته‌اند.<ref>روض الجنان، ج ۲، ص ۱۳۱..</ref> حق در برخی آیات مشابه دیگر، به دیدۀ برخی از مفسران شیعه، به ولایت<ref>اطیب البیان، ج ۹، ص ۴۳۳..</ref> و امیرمؤمنان{{ع}}<ref>همان؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۹۲؛ البرهان، ج ۴، ص ۳۰..</ref> نیز تطبیق شده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ}}﴾}} (مؤمنون/۲۳، ۷۰)
طبق آیات قرآن، پیامبر{{صل}} نه تنها در بیان رسالت، خود، بر حق و صادق بود و دینی راستین و بر حق آورد: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}﴾}} (توبه/۹، ۳۳)، بلکه رؤیاهای آن حضرت نیز راستین و بر حق است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...}}﴾}}. (فتح/۴۸، ۲۷) این آیه به خواب رسول خدا{{صل}} در مورد ورود به مسجدالحرام اشاره دارد و مفسران، ذیل آن گفته‌اند که خواب‌های پیامبران حق‌اند@تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۸۹-۲۹۰؛ لطائف الاشارات، ج ۳، ص ۴۳۱.& و از گونه خواب‌های پریشان نیستند@الكشاف، ج ۴، ص ۳۴۵؛ الجدید، ج ۶، ص ۴۹۴؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۴۳۲.& و همراه حکمت و هدف صحيح‌اند.@الكشاف، ج ۴، ص ۳۴۵؛ جوامع الجامع، ج ۴، ص ۱۴۵؛ التحرير و التنوير، ج ۲۶، ص ۱۶۷.& در رؤیای یوسف{{ع}} نیز حق به معنای صدق@روح المعانی، ج ۷، ص ۵۷؛ ارشاد الاذهان، ص ۲۵۲؛ تقريب القرآن، ج ۳، ص ۴۴.& و مطابقت با واقع است@الفواتح الالهية، ج ۱، ص ۳۸۶؛ تقریب القرآن، ج ۳، ص ۴۴.&: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا...}}﴾}}. (یوسف/۱۲، ۱۰۰)
طبق آیات قرآن، پیامبر{{صل}} نه تنها در بیان رسالت، خود، بر حق و صادق بود و دینی راستین و بر حق آورد: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ}}﴾}} (توبه/۹، ۳۳)، بلکه رؤیاهای آن حضرت نیز راستین و بر حق است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...}}﴾}}. (فتح/۴۸، ۲۷) این آیه به خواب رسول خدا{{صل}} در مورد ورود به مسجدالحرام اشاره دارد و مفسران، ذیل آن گفته‌اند که خواب‌های پیامبران حق‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۸۹-۲۹۰؛ لطائف الاشارات، ج ۳، ص ۴۳۱..</ref> و از گونه خواب‌های پریشان نیستند<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۳۴۵؛ الجدید، ج ۶، ص ۴۹۴؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۴۳۲..</ref> و همراه حکمت و هدف صحیح‌اند.<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۳۴۵؛ جوامع الجامع، ج ۴، ص ۱۴۵؛ التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۱۶۷..</ref> در رؤیای یوسف{{ع}} نیز حق به معنای صدق<ref>روح المعانی، ج ۷، ص ۵۷؛ ارشاد الاذهان، ص ۲۵۲؛ تقریب القرآن، ج ۳، ص ۴۴..</ref> و مطابقت با واقع است<ref>الفواتح الالهیة، ج ۱، ص ۳۸۶؛ تقریب القرآن، ج ۳، ص ۴۴..</ref>: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا...}}﴾}}. (یوسف/۱۲، ۱۰۰)
مرگ: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ}}﴾}}. (ق/۵۰، ۱۹) ماضی بودن فعل@بيان السعاده، ج ۴، ص ۱۰۹؛ مخزن العرفان، ج ۱۳، ص ۲۷۹-۲۸۰.& و مقید شدن مرگ به حق، نشان است که مرگ از قضاهای حتمی است@مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۱۷؛ التفسير الكبير، ج ۲۸، ص ۱۳۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۴۸.&؛ البته بر پایه قولی دیگر، آیه به معنای روشن شدن حق برای انسان در زمان مرگ و درستی گزارش‌های پیامبران درباره رستاخیز و بشارت‌ها و انذارهای ایشان است.@التفسير الكبير، ج ۲۸، ص ۱۳۵؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۸۹.&
مرگ: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ}}﴾}}. (ق/۵۰، ۱۹) ماضی بودن فعل<ref>بیان السعاده، ج ۴، ص ۱۰۹؛ مخزن العرفان، ج ۱۳، ص ۲۷۹-۲۸۰..</ref> و مقید شدن مرگ به حق، نشان است که مرگ از قضاهای حتمی است<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۳۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۴۸..</ref>؛ البته بر پایه قولی دیگر، آیه به معنای روشن شدن حق برای انسان در زمان مرگ و درستی گزارش‌های پیامبران درباره رستاخیز و بشارت‌ها و انذارهای ایشان است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۳۵؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۸۹..</ref>
روز قیامت: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا}}﴾}}. (نبأ/۷۸، ۳۹) مفسران، حق بودن رستاخیز را در این آیه، امری می‌دانند که بی‌شک و بر خلاف باور مشرکان، رخ می‌دهد@مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۷؛ الوجیز، ج ۳، ص ۴۱۷.&، از این رو از قیامت به «الحاقّة» تعبیر شده است (حاقّه/۶۹، ۱)، زیرا هیچ شکی در حقانیت و ثبوت و وقوع آن راه ندارد@الكشاف، ج ۴، ص ۵۹۹؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۰۷.&؛ البته براساس قولی دیگر، {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|الْيَوْمُ الْحَقُّ}}﴾}} (نباء/۷۸، ۳۹) به معنای روزی است که در آن حقوق مظلومان از ستمگران ستانده و حقایق امور آشکار شده و به تمام معنا حق است.@نمونه، ج ۲۶، ص ۵۹-۶۰.&
روز قیامت: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ذَلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَی رَبِّهِ مَآبًا}}﴾}}. (نبأ/۷۸، ۳۹) مفسران، حق بودن رستاخیز را در این آیه، امری می‌دانند که بی‌شک و بر خلاف باور مشرکان، رخ می‌دهد<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۷؛ الوجیز، ج ۳، ص ۴۱۷..</ref>، از این رو از قیامت به «الحاقّة» تعبیر شده است (حاقّه/۶۹، ۱)، زیرا هیچ شکی در حقانیت و ثبوت و وقوع آن راه ندارد<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۵۹۹؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۰۷..</ref>؛ البته براساس قولی دیگر، {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|الْیَوْمُ الْحَقُّ}}﴾}} (نباء/۷۸، ۳۹) به معنای روزی است که در آن حقوق مظلومان از ستمگران ستانده و حقایق امور آشکار شده و به تمام معنا حق است.<ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۵۹-۶۰..</ref>
به حقانیت برخی از ویژگی‌ها و رخدادهای روز قیامت نیز تأکید شده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ}}﴾}}. (ق/۵۰، ۴۲) آواز سهمناک رستاخیز در این آیه حق نامیده شده است؛@تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۲۷؛ البحر المحيط، ج ۹، ص ۵۴۳.& بدین معنا که وجودش حق@مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۲۶؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۹۶.& و انکارناپذیر است.@المیزان، ج ۱۸، ص ۳۶۱.& قيد «بالحق» باطل بودن نظر مشرکان درباره قیامت را نشان می‌دهد.@التحرير و التنوير، ج ۲۶، ص ۲۷۵.& از ستیزه‌گری دوزخیان با یکدیگر در آخرت، با تعبیر حق یاد شده است که نشان می‌دهد حقیقت است و رخ می‌دهد@روض الجنان، ج ۱۶، ص ۲۸۹؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۲۰.&: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}﴾}}. (ص/۳۸، ۶۴)
به حقانیت برخی از ویژگی‌ها و رخدادهای روز قیامت نیز تأکید شده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ}}﴾}}. (ق/۵۰، ۴۲) آواز سهمناک رستاخیز در این آیه حق نامیده شده است؛<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۲۷؛ البحر المحیط، ج ۹، ص ۵۴۳..</ref> بدین معنا که وجودش حق<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۲۶؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۹۶..</ref> و انکارناپذیر است.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۶۱..</ref> قید «بالحق» باطل بودن نظر مشرکان درباره قیامت را نشان می‌دهد.<ref>التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۲۷۵..</ref> از ستیزه‌گری دوزخیان با یکدیگر در آخرت، با تعبیر حق یاد شده است که نشان می‌دهد حقیقت است و رخ می‌دهد<ref>روض الجنان، ج ۱۶، ص ۲۸۹؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۲۰..</ref>: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}﴾}}. (ص/۳۸، ۶۴)
۲. حوزه معنایی حقوق قراردادی: حق در این معنا، مقابل باطلِ فقهی است و شامل حوزه حقوق قراردادی یا نهادی می‌شود، پس حق امری شرعی و صحیح در مقابل ناحق و باطل است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ...}}﴾}}. (آل‌عمران/۳، ۲۱) احکام فقهی و حقوقی و سفارش‌های عبادی در قرآن، در این بخش قرار می‌گیرند. رعایت حق در تلاوت قرآن (بقره/۲، ۱۲۱) و تقوای الهی (آل‌عمران/۳، ۱۰۲) به معنای تلاوت درست و بایسته قرآن و پرهیزکاری کامل است.
۲. حوزه معنایی حقوق قراردادی: حق در این معنا، مقابل باطلِ فقهی است و شامل حوزه حقوق قراردادی یا نهادی می‌شود، پس حق امری شرعی و صحیح در مقابل ناحق و باطل است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ...}}﴾}}. (آل‌عمران/۳، ۲۱) احکام فقهی و حقوقی و سفارش‌های عبادی در قرآن، در این بخش قرار می‌گیرند. رعایت حق در تلاوت قرآن (بقره/۲، ۱۲۱) و تقوای الهی (آل‌عمران/۳، ۱۰۲) به معنای تلاوت درست و بایسته قرآن و پرهیزکاری کامل است.
در مواردی تکالیف شرعی الهی، حقی ثابت و لازم بر عهده بندگان شمرده شده‌اند که نگاشتن وصیّت از این دست است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}﴾}}. (بقره/۲، ۱۸۰) وصیت - در صورت باقی ماندن اموال - حقی واجب و لازم برای اهل تقواست.@مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۸۲-۴۸۳؛ فتح القدیر، ج ۱، ص ۲۰۴-۲۰۵.& حق، در معنای بایسته‌ای شرعی و حقوقی که از معنای وجوب و ثبوت برگرفته شده، در آیات بسیاری به کار رفته است. استحباب اعطای هدیه‌ای در خور به زنان مطلقه (بقره/۲، ۲۴۱)، لزوم انفاق به خویشاوندان، مستمندان و در راه ماندگان (اسراء/۱۷، ۲۶) از دیگر یادکردهای حقوقی حق‌اند؛ همچنین نامیدن مدیون به کسی که بر عهده او حقی است (بقره/۲، ۲۸۲) در این حوزه معنایی قرار می‌گیرد.
در مواردی تکالیف شرعی الهی، حقی ثابت و لازم بر عهده بندگان شمرده شده‌اند که نگاشتن وصیّت از این دست است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ}}﴾}}. (بقره/۲، ۱۸۰) وصیت - در صورت باقی ماندن اموال - حقی واجب و لازم برای اهل تقواست.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۸۲-۴۸۳؛ فتح القدیر، ج ۱، ص ۲۰۴-۲۰۵..</ref> حق، در معنای بایسته‌ای شرعی و حقوقی که از معنای وجوب و ثبوت برگرفته شده، در آیات بسیاری به کار رفته است. استحباب اعطای هدیه‌ای در خور به زنان مطلقه (بقره/۲، ۲۴۱)، لزوم انفاق به خویشاوندان، مستمندان و در راه ماندگان (اسراء/۱۷، ۲۶) از دیگر یادکردهای حقوقی حق‌اند؛ همچنین نامیدن مدیون به کسی که بر عهده او حقی است (بقره/۲، ۲۸۲) در این حوزه معنایی قرار می‌گیرد.
۳. حوزه معنایی حقوق تکوینی: حق گاهی به معنای رعایت هر چیز لازم و واجب و قرار دادن و ساماندهی هر چیزی به شکل درست و در جای صحیح به کار می‌رود و در این حوزه، مرادف عدل است که با حکمت نزدیکی معنایی دارد@العين، ج ۳، ص ۶۶؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۴۱، ۱۴۳؛ تاج العروس، ج ۱۶، ص ۱۶۱، «حکم».& و در مقابل باطل به معنای ظلم یا کار بیهوده قرار می‌گیرد. خدا در آیات بسیاری از آفرینش آسمان و زمین و موجودات، با تعبیر حق یاد می‌کند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ...}}﴾}} (دخان/۴۴، ۳۹) و این کار را بیهوده نمی‌داند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لاعِبِينَ}}﴾}} (دخان/۴۴، ۳۸) نیز به پیامبر{{صل}} می‌فرماید که نشانه‌های الهی را که در عدل و حکمت پیچیده‌اند، بر تو می‌نمایانیم: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ...}}﴾}}. (آل‌عمران/۳، ۱۰۸)
۳. حوزه معنایی حقوق تکوینی: حق گاهی به معنای رعایت هر چیز لازم و واجب و قرار دادن و ساماندهی هر چیزی به شکل درست و در جای صحیح به کار می‌رود و در این حوزه، مرادف عدل است که با حکمت نزدیکی معنایی دارد<ref>العین، ج ۳، ص ۶۶؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۴۱، ۱۴۳؛ تاج العروس، ج ۱۶، ص ۱۶۱، «حکم»..</ref> و در مقابل باطل به معنای ظلم یا کار بیهوده قرار می‌گیرد. خدا در آیات بسیاری از آفرینش آسمان و زمین و موجودات، با تعبیر حق یاد می‌کند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ...}}﴾}} (دخان/۴۴، ۳۹) و این کار را بیهوده نمی‌داند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لاعِبِینَ}}﴾}} (دخان/۴۴، ۳۸) نیز به پیامبر{{صل}} می‌فرماید که نشانه‌های الهی را که در عدل و حکمت پیچیده‌اند، بر تو می‌نمایانیم: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ...}}﴾}}. (آل‌عمران/۳، ۱۰۸)
میزان روز قیامت نیز حق خوانده شده است که مفسران آن را به معنای عدل دانسته‌اند@مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۱۶؛ زبدة التفاسير ، ج ۲، ص ۴۹۵؛ روح المعانی، ج ۴، ص ۳۲۳.&: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}} (اعراف/۷، ۸) قرآن در این آیه، حق به معنای عدالت را معیار سنجش اعمال در قیامت می‌داند.@زادالمسیر، ج ۲، ص ۱۰۲؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۹.&
میزان روز قیامت نیز حق خوانده شده است که مفسران آن را به معنای عدل دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۱۶؛ زبدة التفاسیر ، ج ۲، ص ۴۹۵؛ روح المعانی، ج ۴، ص ۳۲۳..</ref>: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}} (اعراف/۷، ۸) قرآن در این آیه، حق به معنای عدالت را معیار سنجش اعمال در قیامت می‌داند.<ref>زادالمسیر، ج ۲، ص ۱۰۲؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۹..</ref>

نسخهٔ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۲۷

حق: راست، درست، بجا و هدف دار؛ در برابر باطل حق، مصدر ثلاثی مجرد از ریشه «ح - ق - ق» به معنای استواری، استحکام، مطابقت و موافقت با واقع است.[۱] وجوب و ثبات[۲]، درستی[۳]، شایستگی و سزاواری[۴]، چیرگی[۵]، عدالت[۶]، از دیگر معانی حق‌اند. بیشتر فرهنگ‌های واژگانی در تبیین معنای حق، از تضاد و تقابل مفهوم حق با باطل یاری جسته‌اند.[۷] باطل به معنای تلف شدن و نابودی، ناواقعی بودن[۸]، ناپایایی و عدم ثبات[۹]، بی‌ارزش و بی‌ثمر بودن[۱۰] است. کاربرد این واژه تقریباً در همه لهجه‌های بخش غربی زبان سامی، مانند عبری، آرامی، مندایی و سریانی، در معانی مشابه مشاهده شده است.[۱۱] در تعریف اصطلاحی، هر سخن، اعتقاد، دین و مذهبی را حق نامند که مطابق واقع باشد.[۱۲] این کلمه با مشتقاتش در قرآن بیش از ۲۸۰ بار به کار رفته‌اند. بیشترین تقابل معنایی حق در قرآن، با باطل است که گاه به صراحت در آیه دیده می‌شود (بقره/۲، ۴۲؛ آل‌عمران/۳، ۷۱؛ اسراء/۱۷، ۸۱ و...) و گاه در تقابل با مصادیق باطل مانند ضلال (یونس/۱۰، ۳۲)، ظلم (زمر/۳۹، ۶۹)، لعب (انبیاء/۲۱، ۵۵)، اساطیر الاولین (احقاف/۴۶، ۱۷) و سحر. (یونس/۱۰، ۷۶-۷۷) در موارد فراوانی نیز به معنای راستی به کار رفته است که در برابر کذب و باطل قرار می‌گیرد. (آل‌عمران/۳، ۳[۱۳]، ۸۶[۱۴]؛ نساء/۴، ۱۲۲[۱۵]، ۱۷۱[۱۶]؛ مائده/۵، ۲۷[۱۷] و...) این واژه از اسماء و صفات الهی نیز به شمار می‌رود که در این اعتبار، خدا، حقیقتی عین ثبوت است و ثبوتش با بطلان آمیخته نیست؛ از هر نظر ثابت و به هر روی موجود است: ﴿﴿ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ. (لقمان/۳۱، ۳۰)[۱۸] (حق / اسماء و صفات) این مدخل، تنها به مفهوم حق در تقابل با بطلان و ناراستی می‌پردازد. گستره معنایی حق: از مفاهیم بنیادین قرآنی که در نمایاندن تصویری کامل از جهان هستی و درک جایگاه انسان در آن و آغاز و فرجام او یاری می‌دهد، مفهومی است که در پیکره واژه حق پدیدار می‌گردد. قرآن از این واژه و با تبیین مفاهیم متضاد و مصداق‌یابی آنها در پی آن است تا نگاه مخاطب را از امور مادی و ناپایا به مصادیق واقعی و پایدار حق جلب کند. جهان هستی در منطق قرآن، به حق و باطل قسمت می‌شود و در پس حق، جز باطل چیزی قرار ندارد. (یونس/۱۰، ۳۲) یادکردهای حق در قرآن را از لحاظ معناشناسی افزون بر حوزه معنایی وجود شناختی که از موضوع این مقاله خارج است در ۳ حوزه معنایی دیگر می‌توان طبقه‌بندی کرد که حق در همه آنها از جهات متفاوتی در برابر باطل است: ١. حوزه معنایی معرفت‌شناختی: در این حوزه معنایی، مطابقت با امر خارجی (صدق) در نظر است که مقابل آن باطل (کذب) قرار دارد. این معنا شامل هر سخن، خبر یا اعتقادی از جانب خدا است که مصادیق فراوانی از جمله اسلام، قرآن، وحی، قصص و تمثیلات قرآنی، مرگ، رستاخیز و... دارد. حق در معنای معرفت‌شناختی است که ابلاغ می‌شود: ﴿﴿قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا یُعِیدُ. (سبأ/۳۴، ۴۹) حق در این آیه قرآن و اسلام است[۱۹] که برخی از آن روی می‌گردانند: ﴿﴿...وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ[۲۰] (مؤمنون/۲۳، ۷۰)؛ ﴿﴿بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ[۲۱] (انبیاء/۲۱، ۲۴) و از میان عواملی که سبب رویگردانی از حق می‌شوند می‌توان حسد (بقره/۲، ۱۰۹)، پیروی از هوای نفس (مائده/۵، ۴۸)، پیروی از ظن را برشمرد. (نجم/۵۳، ۲۸) گرچه بزهکاران خوش نمی‌دارند، خدا حق را ثابت و باطل را نابود می‌گرداند: ﴿﴿لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ. (انفال/۸، ۸) حق در این حوزه معنایی، فراوان در قرآن به کار رفته است که به مهم‌ترین آنها یاد می‌شوند: قرآن: قرآن نزول خود را یکی از حقایق راستین در مقابل تکذیب کافران می‌شناساند[۲۲]: ﴿﴿وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا. (اسراء/۱۷، ۱۰۵) قرآن حق است، چون لغو و کذبی در آن نیست و زیادت و نقصانی بر نتافته است.[۲۳] قصه‌ها و تمثیلات قرآنی: ﴿﴿وَکُلاًّ نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَجَاءَکَ فِی هَذِهِ الْحَقُّ.... (هود/۱۱، ۱۲۰) تعبیر حق، بدین معناست که قصص پیامبران و حکمت‌ها و اندرزهای این سوره همگی حقیقت و ثابت‌اند[۲۴]؛ یا به دلیل وجود برهان‌هایی است که بر توحید و عدل و نبوت دلالت می‌کنند[۲۵]؛ یا بر پایه نظری، بر اثر کامل‌تر بودن این براهین در این سوره، از آن به حق نام برده شده است.[۲۶] این‌گونه خطاب برای بیان تأکید[۲۷] یا تشریف است[۲۸] و ویژگی حقانیت در این سوره‌ها، به آن اختصاصی ندارد و هرچه در آن و دیگر سوره‌ها آمده‌اند، همگی حق‌اند.[۲۹] به درستی و راستیِ برخی از داستان‌های قرآنی نیز به شکلی مشخص تصریح شده است؛ مانند داستان زندگی عیسی(ع)[۳۰] و آفرینش او بدون پدر، که می‌نمایاند ادعای نصارا درباره الوهیت او و ادعای یهودیان درباره نامشروع بودن وی باطل و کذب‌اند[۳۱]: ﴿﴿إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. (آل‌عمران/۳، ۶۲) داستان فرزندان آدم(ع) نیز از مصادیق حق به شمار رفته است: ﴿﴿وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ... (مائده/۵، ۲۷) و مفسران آن را به معنای صادق بودن این داستان بیان کرده‌اند[۳۲]؛ همچنین مَثَل‌های ذکر شده در قرآن حق خوانده شده‌اند: ﴿﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ. (بقره/۲، ۲۶) به حقیقت و راست بودن داستان معجزه موسی(ع) نیز تأکید شده است: ﴿﴿وَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ * فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ. (اعراف/۷، ۱۱۷-۱۱۸) تعبیر «وقع الحق» بر پایه نقل بسیاری از مفسران، به معنی آشکار شدن تفاوت معجزه از سحر و حق از باطل است.[۳۳] برخی این تعبیر را استعاره کنایی از چیزی دانسته‌اند که در هوا آویزان است و تا استقرار بیابد، از حقانیت آن اطمینان به دست می‌آید.[۳۴] رسالت پیامبر(ص): قرآن کریم بعثت حضرت محمد(ص) را حقیقت می‌خواند: ﴿﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ (بقره/۲، ۱۱۹) و خدا به راستی او را برانگیخته است تا به پیروان ایشان مژده دهد و به کسی که حضرت را انکار کند و از دین او گمراه شود بیم دهد.[۳۵] برخی مفسران، حق را در این آیه به معنای قرآن یا شرع دانسته‌اند که به سبب راستی و حقانیت، چنین نامی گرفته‌اند.[۳۶] حق در برخی آیات مشابه دیگر، به دیدۀ برخی از مفسران شیعه، به ولایت[۳۷] و امیرمؤمنان(ع)[۳۸] نیز تطبیق شده است: ﴿﴿أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ (مؤمنون/۲۳، ۷۰) طبق آیات قرآن، پیامبر(ص) نه تنها در بیان رسالت، خود، بر حق و صادق بود و دینی راستین و بر حق آورد: ﴿﴿هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (توبه/۹، ۳۳)، بلکه رؤیاهای آن حضرت نیز راستین و بر حق است: ﴿﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ.... (فتح/۴۸، ۲۷) این آیه به خواب رسول خدا(ص) در مورد ورود به مسجدالحرام اشاره دارد و مفسران، ذیل آن گفته‌اند که خواب‌های پیامبران حق‌اند[۳۹] و از گونه خواب‌های پریشان نیستند[۴۰] و همراه حکمت و هدف صحیح‌اند.[۴۱] در رؤیای یوسف(ع) نیز حق به معنای صدق[۴۲] و مطابقت با واقع است[۴۳]: ﴿﴿...هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا.... (یوسف/۱۲، ۱۰۰) مرگ: ﴿﴿وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ. (ق/۵۰، ۱۹) ماضی بودن فعل[۴۴] و مقید شدن مرگ به حق، نشان است که مرگ از قضاهای حتمی است[۴۵]؛ البته بر پایه قولی دیگر، آیه به معنای روشن شدن حق برای انسان در زمان مرگ و درستی گزارش‌های پیامبران درباره رستاخیز و بشارت‌ها و انذارهای ایشان است.[۴۶] روز قیامت: ﴿﴿ذَلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَی رَبِّهِ مَآبًا. (نبأ/۷۸، ۳۹) مفسران، حق بودن رستاخیز را در این آیه، امری می‌دانند که بی‌شک و بر خلاف باور مشرکان، رخ می‌دهد[۴۷]، از این رو از قیامت به «الحاقّة» تعبیر شده است (حاقّه/۶۹، ۱)، زیرا هیچ شکی در حقانیت و ثبوت و وقوع آن راه ندارد[۴۸]؛ البته براساس قولی دیگر، ﴿﴿الْیَوْمُ الْحَقُّ (نباء/۷۸، ۳۹) به معنای روزی است که در آن حقوق مظلومان از ستمگران ستانده و حقایق امور آشکار شده و به تمام معنا حق است.[۴۹] به حقانیت برخی از ویژگی‌ها و رخدادهای روز قیامت نیز تأکید شده است: ﴿﴿یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ. (ق/۵۰، ۴۲) آواز سهمناک رستاخیز در این آیه حق نامیده شده است؛[۵۰] بدین معنا که وجودش حق[۵۱] و انکارناپذیر است.[۵۲] قید «بالحق» باطل بودن نظر مشرکان درباره قیامت را نشان می‌دهد.[۵۳] از ستیزه‌گری دوزخیان با یکدیگر در آخرت، با تعبیر حق یاد شده است که نشان می‌دهد حقیقت است و رخ می‌دهد[۵۴]: ﴿﴿إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ. (ص/۳۸، ۶۴) ۲. حوزه معنایی حقوق قراردادی: حق در این معنا، مقابل باطلِ فقهی است و شامل حوزه حقوق قراردادی یا نهادی می‌شود، پس حق امری شرعی و صحیح در مقابل ناحق و باطل است: ﴿﴿إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ.... (آل‌عمران/۳، ۲۱) احکام فقهی و حقوقی و سفارش‌های عبادی در قرآن، در این بخش قرار می‌گیرند. رعایت حق در تلاوت قرآن (بقره/۲، ۱۲۱) و تقوای الهی (آل‌عمران/۳، ۱۰۲) به معنای تلاوت درست و بایسته قرآن و پرهیزکاری کامل است. در مواردی تکالیف شرعی الهی، حقی ثابت و لازم بر عهده بندگان شمرده شده‌اند که نگاشتن وصیّت از این دست است: ﴿﴿کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ. (بقره/۲، ۱۸۰) وصیت - در صورت باقی ماندن اموال - حقی واجب و لازم برای اهل تقواست.[۵۵] حق، در معنای بایسته‌ای شرعی و حقوقی که از معنای وجوب و ثبوت برگرفته شده، در آیات بسیاری به کار رفته است. استحباب اعطای هدیه‌ای در خور به زنان مطلقه (بقره/۲، ۲۴۱)، لزوم انفاق به خویشاوندان، مستمندان و در راه ماندگان (اسراء/۱۷، ۲۶) از دیگر یادکردهای حقوقی حق‌اند؛ همچنین نامیدن مدیون به کسی که بر عهده او حقی است (بقره/۲، ۲۸۲) در این حوزه معنایی قرار می‌گیرد. ۳. حوزه معنایی حقوق تکوینی: حق گاهی به معنای رعایت هر چیز لازم و واجب و قرار دادن و ساماندهی هر چیزی به شکل درست و در جای صحیح به کار می‌رود و در این حوزه، مرادف عدل است که با حکمت نزدیکی معنایی دارد[۵۶] و در مقابل باطل به معنای ظلم یا کار بیهوده قرار می‌گیرد. خدا در آیات بسیاری از آفرینش آسمان و زمین و موجودات، با تعبیر حق یاد می‌کند: ﴿﴿مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ... (دخان/۴۴، ۳۹) و این کار را بیهوده نمی‌داند: ﴿﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لاعِبِینَ (دخان/۴۴، ۳۸) نیز به پیامبر(ص) می‌فرماید که نشانه‌های الهی را که در عدل و حکمت پیچیده‌اند، بر تو می‌نمایانیم: ﴿﴿تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ.... (آل‌عمران/۳، ۱۰۸) میزان روز قیامت نیز حق خوانده شده است که مفسران آن را به معنای عدل دانسته‌اند[۵۷]: ﴿﴿وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (اعراف/۷، ۸) قرآن در این آیه، حق به معنای عدالت را معیار سنجش اعمال در قیامت می‌داند.[۵۸]

  1. مفردات، ج ۱، ص ۲۴۶؛ تهذیب اللغه، ج ۳، ص ۳۷۴-۳۷۵؛ التحقیق، ج ۲، ص ۲۶۲، «حق»..
  2. العین، ج ۳، ص ۶؛ تهذیب اللغه، ج ۳، ص ۳۷۴، «حق»..
  3. مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۱۵، «حق»..
  4. العین، ج ۳، ص ۶-۷..
  5. المصباح، ص ۱۴۳-۱۴۴، «حق»؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹، «حقق»..
  6. تاج العروس، ج ۱۳، ص ۸۰، «حقق»..
  7. العین، ج ۳، ص ۶؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹؛ المصباح، ص ۱۴۳..
  8. العین، ج ۷، ص ۴۳۰، «بطل»..
  9. مفردات، ج ۱، ص ۱۲۹، «بطل»..
  10. الصحاح، ج ۳، ص ۱۶۳۵، «بطل»..
  11. فرهنگ تطبیقی، ج ۱، ص ۱۸۷..
  12. التعریفات، ص ۱۲۰، «حق»..
  13. جامع البیان، ج ۳، ص ۱۱۱..
  14. بیان المعانی، ج ۵، ص ۳۶۳..
  15. مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۷۴..
  16. مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۲۳..
  17. مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۸۲..
  18. المیزان، ج ۱۶، ص ۲۳۵-۲۳۶..
  19. تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۹۴؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۶۸۵..
  20. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۱۶۱؛ البحر المحیط، ج ۷، ص ۵۷۴..
  21. تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۲۷۲؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۱۸۸..
  22. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۵۵۴..
  23. المیزان، ج ۱۳، ص ۲۲۰..
  24. کشف الاسرار، ج ۴، ص ۴۵۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۱۶؛ بیان المعانی، ج ۳، ص ۱۶۹..
  25. التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۳؛ المنیر، ج ۱۲، ص ۱۸۵؛ الوسیط، ج ۲، ص ۱۰۸۶..
  26. التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۳..
  27. مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۱۳..
  28. منهج الصادقین، ج ۴، ص ۴۸۱..
  29. التبیان، طوسی، ج ۶، ص ۸۷؛ روض الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۳..
  30. تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۲۸۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۱۸۰؛ الکاشف، ج ۲، ص ۷۹..
  31. البحر المحیط، ج ۳، ص ۱۹۲؛ تفسیر مراغی، ج ۳، ص ۱۷۶..
  32. مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۸۲؛ التبیان، عکبری، ص ۱۲۶؛ تفسیر شبر، ص ۱۳۷..
  33. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۵۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۳۳۶؛ لباب التأویل، ج ۲، ص ۲۳۶..
  34. المیزان، ج ۸، ص ۲۱۶..
  35. تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۱۶۰؛ زاد المسیر، ج ۱، ص ۱۰۶..
  36. روض الجنان، ج ۲، ص ۱۳۱..
  37. اطیب البیان، ج ۹، ص ۴۳۳..
  38. همان؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۹۲؛ البرهان، ج ۴، ص ۳۰..
  39. تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۸۹-۲۹۰؛ لطائف الاشارات، ج ۳، ص ۴۳۱..
  40. الکشاف، ج ۴، ص ۳۴۵؛ الجدید، ج ۶، ص ۴۹۴؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۴۳۲..
  41. الکشاف، ج ۴، ص ۳۴۵؛ جوامع الجامع، ج ۴، ص ۱۴۵؛ التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۱۶۷..
  42. روح المعانی، ج ۷، ص ۵۷؛ ارشاد الاذهان، ص ۲۵۲؛ تقریب القرآن، ج ۳، ص ۴۴..
  43. الفواتح الالهیة، ج ۱، ص ۳۸۶؛ تقریب القرآن، ج ۳، ص ۴۴..
  44. بیان السعاده، ج ۴، ص ۱۰۹؛ مخزن العرفان، ج ۱۳، ص ۲۷۹-۲۸۰..
  45. مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۳۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۴۸..
  46. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۳۵؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۸۹..
  47. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۷؛ الوجیز، ج ۳، ص ۴۱۷..
  48. الکشاف، ج ۴، ص ۵۹۹؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۰۷..
  49. نمونه، ج ۲۶، ص ۵۹-۶۰..
  50. تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۲۷؛ البحر المحیط، ج ۹، ص ۵۴۳..
  51. مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۲۶؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۹۶..
  52. المیزان، ج ۱۸، ص ۳۶۱..
  53. التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۲۷۵..
  54. روض الجنان، ج ۱۶، ص ۲۸۹؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۲۰..
  55. مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۸۲-۴۸۳؛ فتح القدیر، ج ۱، ص ۲۰۴-۲۰۵..
  56. العین، ج ۳، ص ۶۶؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۴۱، ۱۴۳؛ تاج العروس، ج ۱۶، ص ۱۶۱، «حکم»..
  57. مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۱۶؛ زبدة التفاسیر ، ج ۲، ص ۴۹۵؛ روح المعانی، ج ۴، ص ۳۲۳..
  58. زادالمسیر، ج ۲، ص ۱۰۲؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۹..