سلیمان غازی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = راویان امام رضا| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == این راوی پدر داود بن سلیمان غازی قزوینی می‌باشد. راوی امام رضا{{ع}} فرزند او داود است نه سلیمان. در هر حال در روایتی چنین آمده است و ...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۴: خط ۴:


[[حضرت سلیمان]] متوقف شد و فرمود مورچه را حاضر کردند، هنگامی که در برابر سلیمان قرار گرفت، گفت: ای مورچه مگرنمی‌دانی که من [[پیامبر]] هستم و به احدی [[ستم]] نمی‌کنم، مورچه گفت: مطلب همین است که فرمودی، [[سلیمان]] گفت: پس چرا آنها را از من ترسانیدی، مورچه گفت: ترسیدم جلال و [[شکوه]] تو را [[مشاهده]] کنند و [[مفتون]] گردند و غیر [[خدا]] را [[عبادت]] نمایند.<ref>[[عزیزالله عطاردی قوچانی|عطاردی قوچانی، عزیزالله]]، [[راویان امام رضا در مسند الرضا (کتاب)|راویان امام رضا در مسند الرضا]]، ص 210-211.</ref>
[[حضرت سلیمان]] متوقف شد و فرمود مورچه را حاضر کردند، هنگامی که در برابر سلیمان قرار گرفت، گفت: ای مورچه مگرنمی‌دانی که من [[پیامبر]] هستم و به احدی [[ستم]] نمی‌کنم، مورچه گفت: مطلب همین است که فرمودی، [[سلیمان]] گفت: پس چرا آنها را از من ترسانیدی، مورچه گفت: ترسیدم جلال و [[شکوه]] تو را [[مشاهده]] کنند و [[مفتون]] گردند و غیر [[خدا]] را [[عبادت]] نمایند.<ref>[[عزیزالله عطاردی قوچانی|عطاردی قوچانی، عزیزالله]]، [[راویان امام رضا در مسند الرضا (کتاب)|راویان امام رضا در مسند الرضا]]، ص 210-211.</ref>
==جستارهای وابسته ==
*[[داود بن سلیمان غازی قزوینی]] (فرزند)


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۳۹

آشنایی اجمالی

این راوی پدر داود بن سلیمان غازی قزوینی می‌باشد. راوی امام رضا(ع) فرزند او داود است نه سلیمان. در هر حال در روایتی چنین آمده است و خداوند می‌داند، او یک حدیث از امام رضا(ع) نقل کرده، سلیمان غازی از امام رضا(ع) روایت کرده که حضرت صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه ﴿فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا[۱] فرمودند: هنگامی که مورچه گفت ای مورچگان در لانه‌های خود ساکن شوید که سلیمان و لشکریانش از اینجا می‌گذرند، و آنها از روی عدم توجه شما را پایمال می‌کنند، باد این گفته مورچه را برای سلیمان(ع) برد و او در این هنگام در آسمان پرواز می‌کرد.

حضرت سلیمان متوقف شد و فرمود مورچه را حاضر کردند، هنگامی که در برابر سلیمان قرار گرفت، گفت: ای مورچه مگرنمی‌دانی که من پیامبر هستم و به احدی ستم نمی‌کنم، مورچه گفت: مطلب همین است که فرمودی، سلیمان گفت: پس چرا آنها را از من ترسانیدی، مورچه گفت: ترسیدم جلال و شکوه تو را مشاهده کنند و مفتون گردند و غیر خدا را عبادت نمایند.[۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان شد» سوره نمل، آیه ۱۹.
  2. عطاردی قوچانی، عزیزالله، راویان امام رضا در مسند الرضا، ص 210-211.