حسد در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
 
خط ۲۳: خط ۲۳:
# آن‌گاه اشاره می‌فرماید، که [[حسد]] باعث می‌شود [[انسان]] [[حسود]] به هر دست‌آویزی چنگ زند، تا بر آن که مورد [[حسد]] او واقع شده است دست یابد، و بر او [[غلبه]] کند. این دست‌آویز حتّی می‌تواند [[کفر]] باشد و یا [[کافر]]!، از این رو [[مسلمان]] [[حسود]] دست به دامن [[کافران]] می‌زند، تا [[برادر]] [[مسلمان]] خود را از موفّقیتی که به‌دست آورده است دور کند؛ از این رو به [[لعنت]] [[الهی]] و دوری از [[رحمت]] او دچار می‌گردد: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا * أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا * أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«آیا به کسانی که بهره‌ای (اندک) از کتاب آسمانی داده شده است ننگریسته‌ای (که چگونه) به "جبت" و "طاغوت" ایمان دارند و درباره کافران می‌گویند که اینان رهیافته‌تر از مؤمنانند؟! * آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت * آیا ایشان را بهره‌ای از فرمانروایی است؟ که در آن صورت سر سوزنی به کسی (چیزی) نمی‌دهند * یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟» سوره نساء، آیه ۵۱-۵۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۳-۴۲۴.</ref>.
# آن‌گاه اشاره می‌فرماید، که [[حسد]] باعث می‌شود [[انسان]] [[حسود]] به هر دست‌آویزی چنگ زند، تا بر آن که مورد [[حسد]] او واقع شده است دست یابد، و بر او [[غلبه]] کند. این دست‌آویز حتّی می‌تواند [[کفر]] باشد و یا [[کافر]]!، از این رو [[مسلمان]] [[حسود]] دست به دامن [[کافران]] می‌زند، تا [[برادر]] [[مسلمان]] خود را از موفّقیتی که به‌دست آورده است دور کند؛ از این رو به [[لعنت]] [[الهی]] و دوری از [[رحمت]] او دچار می‌گردد: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا * أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا * أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«آیا به کسانی که بهره‌ای (اندک) از کتاب آسمانی داده شده است ننگریسته‌ای (که چگونه) به "جبت" و "طاغوت" ایمان دارند و درباره کافران می‌گویند که اینان رهیافته‌تر از مؤمنانند؟! * آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت * آیا ایشان را بهره‌ای از فرمانروایی است؟ که در آن صورت سر سوزنی به کسی (چیزی) نمی‌دهند * یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟» سوره نساء، آیه ۵۱-۵۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۳-۴۲۴.</ref>.
# سپس به شماری از مفاسدی که از پیِ این [[خوی]] ناشایست پدید می‌آید، اشاره می‌فرماید. در این زمینه، به آیاتی که درباره [[برادران]] [[حضرت یوسف]] {{ع}} نازل شده است، می‌نگریم. در این [[آیات]]، [[خداوند متعال]] به [[فریب‌کاری]] [[برادران]] ایشان، دروغ‌زنی آنان، درانداختن او به [[چاه]]، فروختنش به قیمتی حقیر، و سرانجام نسبت دزدی دادن به او، و منسوب داشتن [[پدر]] به [[نادانی]] وظلالت اشاره می‌فرماید. می‌دانیم که [[برادران]] او دست‌کم از [[نبوّت]] [[پدر]] خویش [[آگاه]] بودند؛ با این همه امّا [[رذیلت]] [[حسد]] آنان را واداشت تا او را [[گمراه]] و [[نادان]] بخوانند!: {{متن قرآن|إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ * اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوست‌داشتنی‌ترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بی‌گمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است * یوسف را بکشید یا به سرزمینی (دور) بیفکنید تا پدرتان تنها به شما روی آورد و پس از آن (خطا) گروهی شایسته باشید» سوره یوسف، آیه ۸-۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۵.</ref>.
# سپس به شماری از مفاسدی که از پیِ این [[خوی]] ناشایست پدید می‌آید، اشاره می‌فرماید. در این زمینه، به آیاتی که درباره [[برادران]] [[حضرت یوسف]] {{ع}} نازل شده است، می‌نگریم. در این [[آیات]]، [[خداوند متعال]] به [[فریب‌کاری]] [[برادران]] ایشان، دروغ‌زنی آنان، درانداختن او به [[چاه]]، فروختنش به قیمتی حقیر، و سرانجام نسبت دزدی دادن به او، و منسوب داشتن [[پدر]] به [[نادانی]] وظلالت اشاره می‌فرماید. می‌دانیم که [[برادران]] او دست‌کم از [[نبوّت]] [[پدر]] خویش [[آگاه]] بودند؛ با این همه امّا [[رذیلت]] [[حسد]] آنان را واداشت تا او را [[گمراه]] و [[نادان]] بخوانند!: {{متن قرآن|إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ * اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوست‌داشتنی‌ترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بی‌گمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است * یوسف را بکشید یا به سرزمینی (دور) بیفکنید تا پدرتان تنها به شما روی آورد و پس از آن (خطا) گروهی شایسته باشید» سوره یوسف، آیه ۸-۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۵.</ref>.
# این [[کتاب الهی]]، در مرحله چهارم به این نکته اشاره می‌نماید، که [[حسد]] [[برترین]] مراتب [[نادانی]] و سفاهت است؛ چراکه علّت تفاوت موجود در میان [[مردمان]]، از امور پوشیده‌ای است که تنها [[حضرت حق]] بر اساس [[مصالح]] خلقت، از آن [[آگاه]] است، و دیگران [[زندگی]] را به علّت آن راهی نیست. [[حسود]] امّا با چشم پوشیدن از این مطلب- که [[نظام]] [[زندگی اجتماعی]] [[انسان]] بر آن [[استوار]] است-، به [[خطا]] سر در پی [[انکار]] [[فضائل]] دیگران می‌نهد آیا، این مطلب چیزی جز از [[نادانی]] است؟{{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن|نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۵-۴۲۶.</ref>.
# این [[کتاب الهی]]، در مرحله چهارم به این نکته اشاره می‌نماید، که [[حسد]] [[برترین]] مراتب [[نادانی]] و سفاهت است؛ چراکه علّت تفاوت موجود در میان [[مردمان]]، از امور پوشیده‌ای است که تنها [[حضرت حق]] بر اساس [[مصالح]] خلقت، از آن [[آگاه]] است، و دیگران [[زندگی]] را به علّت آن راهی نیست. [[حسود]] امّا با چشم پوشیدن از این مطلب- که [[نظام]] [[زندگی اجتماعی]] [[انسان]] بر آن [[استوار]] است- به [[خطا]] سر در پی [[انکار]] [[فضائل]] دیگران می‌نهد آیا، این مطلب چیزی جز از [[نادانی]] است؟{{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن|نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۵-۴۲۶.</ref>.
# آن‌گاه اشاره می‌فرماید، که [[انکار]] عموم مردمانِ هر عصر نسبت به [[پیامبران]] آن روزگاران، علّتی جز از [[حسد]] آنان نداشته است. [[خداوند متعال]] این مطلب را به تکرار در کتاب خود ذکر فرموده، تا [[حسودان]] دست از [[حسد]] بردارند، و این درخت [[ناپاک]] را از [[نفس]] خود ریشه‌کن نمایند: {{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ}}<ref>«سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید» سوره مؤمنون، آیه ۲۴.</ref>. به این دو [[آیه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ * وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه می‌خورید می‌خورد و از آنچه می‌آشامید می‌آشامد * و اگر از آدمی مانند خویش فرمان برید بی‌گمان در آن صورت زیانکار خواهید بود» سوره مؤمنون، آیه ۳۳-۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ * فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ}}<ref>«آنگاه گفتند: آیا (سخن) دو تن آدمی همچون خویش را باور کنیم در حالی که قوم آنها بندگان ما هستند؟ * پس آن دو را دروغگو شمردند؛ بنابراین از نابودشدگان گردیدند» سوره مؤمنون، آیه ۴۷-۴۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۶-۴۲۷.</ref>.
# آن‌گاه اشاره می‌فرماید، که [[انکار]] عموم مردمانِ هر عصر نسبت به [[پیامبران]] آن روزگاران، علّتی جز از [[حسد]] آنان نداشته است. [[خداوند متعال]] این مطلب را به تکرار در کتاب خود ذکر فرموده، تا [[حسودان]] دست از [[حسد]] بردارند، و این درخت [[ناپاک]] را از [[نفس]] خود ریشه‌کن نمایند: {{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ}}<ref>«سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید» سوره مؤمنون، آیه ۲۴.</ref>. به این دو [[آیه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ * وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه می‌خورید می‌خورد و از آنچه می‌آشامید می‌آشامد * و اگر از آدمی مانند خویش فرمان برید بی‌گمان در آن صورت زیانکار خواهید بود» سوره مؤمنون، آیه ۳۳-۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ * فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ}}<ref>«آنگاه گفتند: آیا (سخن) دو تن آدمی همچون خویش را باور کنیم در حالی که قوم آنها بندگان ما هستند؟ * پس آن دو را دروغگو شمردند؛ بنابراین از نابودشدگان گردیدند» سوره مؤمنون، آیه ۴۷-۴۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۶-۴۲۷.</ref>.
# سپس اشاره می‌فرماید، که [[حسد]] [[صاحب]] خود را به [[اندوه]] [[مبتلا]] می‌سازد؛ چه [[حسود]] چون دیگران را پیروزمند یابد، به [[اندوه]] فرو می‌شود؛ و چون آنان را کامیاب بیند، به بخت بد خویش [[لعنت]] می‌فرستد. این در حالی است که طرح‌واره [[اسلام]] برای زندگانی [[اجتماعی]] [[مردمان]]، آن است که هر مسلمانی می‌باید دست‌کم آن‌چه را برای خود خوش می‌دارد، برای دیگران نیز خوش بدارد؛ و آن‌چه را برای خویش ناخوشایند می‌شمارد، برای آنان نیز ناخوشایند بشمارد<ref>اصول کافی، ج۲، ص۲۶۹.</ref>. [[حضرت حق]] خود در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا}}<ref>«چون نیکی‌یی به شما رسد آنان را غمگین می‌کند و چون بدی‌یی دامنگیرتان شود از آن شادمان می‌شوند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۷.</ref>.
# سپس اشاره می‌فرماید، که [[حسد]] [[صاحب]] خود را به [[اندوه]] [[مبتلا]] می‌سازد؛ چه [[حسود]] چون دیگران را پیروزمند یابد، به [[اندوه]] فرو می‌شود؛ و چون آنان را کامیاب بیند، به بخت بد خویش [[لعنت]] می‌فرستد. این در حالی است که طرح‌واره [[اسلام]] برای زندگانی [[اجتماعی]] [[مردمان]]، آن است که هر مسلمانی می‌باید دست‌کم آن‌چه را برای خود خوش می‌دارد، برای دیگران نیز خوش بدارد؛ و آن‌چه را برای خویش ناخوشایند می‌شمارد، برای آنان نیز ناخوشایند بشمارد<ref>اصول کافی، ج۲، ص۲۶۹.</ref>. [[حضرت حق]] خود در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا}}<ref>«چون نیکی‌یی به شما رسد آنان را غمگین می‌کند و چون بدی‌یی دامنگیرتان شود از آن شادمان می‌شوند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۷.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش