هجرت به حبشه در سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۹: خط ۹:


== [[هجرت به حبشه]] ([[نخستین هجرت در اسلام]]) ==
== [[هجرت به حبشه]] ([[نخستین هجرت در اسلام]]) ==
پس از علنی شدن [[دعوت]] رسول خدا {{صل}}، [[اذیت]] و [[آزار]] نسبت به [[پیامبر]] {{صل}} و نومسلمانان آغاز شد. در ابتدا شخص رسول خدا {{صل}} مورد سخت‌ترین آزارها و توهین‌ها قرار می‌گرفت، اما با [[حمایت]] شجاعانه [[ابوطالب]]، عموی آن حضرت و سپس [[حمزه]] از ایشان، [[مشرکان]] جرأت نداشتند به‌صورت علنی و آشکار نسبت به شخص پیامبر {{صل}} [[جسارت]] کنند ولی در عوض، نومسلمانان را مورد سخت‌ترین آزار و اذیت‌ها قرار دادند. هر [[روز]] تعداد زیادی از اینان مورد [[شکنجه]] قرار می‌گرفتند. برخی همچون [[یاسر]] و [[سمیه]] ([[پدر]] و [[مادر]] [[عمار]]) زیر شکنجه به [[شهادت]] رسیدند. شکنجه‌شدگان تقاضای [[دفاع]] می‌کردند و پیامبر {{صل}} آنان را به [[صبر]] و [[بردباری]] دعوت می‌کرد. در این میان حتی تعدادی از [[اسلام]] برگشتند و [[بت‌پرستی]] را از سر گرفتند<ref>ر. ک: ابومحمد عبدالملک ابن هشام، سیرة النبی، ج۲، ص۲۸۴؛ احمد بن ابی‌یعقوب بن جعفر یعقوبی، ترجمه تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۸۵؛ تقی الدین أحمد بن علی المقریزی، امتناع الاسماع، ص۲۰.</ref>. در چنین شرایطی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مسلمانان]] [[دستور]] هجرت داد و به آنان فرمود خوب است به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کنید. در آنجا [[پادشاه]] بزرگی است که در [[حکومت]] او به کسی [[ستم]] نمی‌شود. به نوشته واقدی، کسانی که با اولین هجرت رفتند، به صورت مخفیانه و به‌تدریج از [[مکه]] خارج شدند<ref>ابوعبدالله محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۴؛ ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، ج۲، ص۳۲۹.</ref>.  
پس از علنی شدن [[دعوت]] رسول خدا {{صل}}، [[اذیت]] و [[آزار]] نسبت به [[پیامبر]] {{صل}} و نومسلمانان آغاز شد. در ابتدا شخص رسول خدا {{صل}} مورد سخت‌ترین آزارها و توهین‌ها قرار می‌گرفت، اما با [[حمایت]] شجاعانه [[ابوطالب]]، عموی آن حضرت و سپس [[حمزه]] از ایشان، [[مشرکان]] جرأت نداشتند به‌صورت علنی و آشکار نسبت به شخص پیامبر {{صل}} [[جسارت]] کنند ولی در عوض، نومسلمانان را مورد سخت‌ترین آزار و اذیت‌ها قرار دادند. هر [[روز]] تعداد زیادی از اینان مورد [[شکنجه]] قرار می‌گرفتند. برخی همچون [[یاسر]] و [[سمیه]] ([[پدر]] و [[مادر]] [[عمار]]) زیر شکنجه به [[شهادت]] رسیدند. شکنجه‌شدگان تقاضای [[دفاع]] می‌کردند و پیامبر {{صل}} آنان را به [[صبر]] و [[بردباری]] دعوت می‌کرد. در این میان حتی تعدادی از [[اسلام]] برگشتند و [[بت‌پرستی]] را از سر گرفتند<ref>ر.ک: ابومحمد عبدالملک ابن هشام، سیرة النبی، ج۲، ص۲۸۴؛ احمد بن ابی‌یعقوب بن جعفر یعقوبی، ترجمه تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۸۵؛ تقی الدین أحمد بن علی المقریزی، امتناع الاسماع، ص۲۰.</ref>. در چنین شرایطی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مسلمانان]] [[دستور]] هجرت داد و به آنان فرمود خوب است به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کنید. در آنجا [[پادشاه]] بزرگی است که در [[حکومت]] او به کسی [[ستم]] نمی‌شود. به نوشته واقدی، کسانی که با اولین هجرت رفتند، به صورت مخفیانه و به‌تدریج از [[مکه]] خارج شدند<ref>ابوعبدالله محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۴؛ ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، ج۲، ص۳۲۹.</ref>.  


هجرت به حبشه در دو مرحله انجام شد. هجرت اول در [[ماه رجب]] [[سال پنجم بعثت]] به [[رهبری]] [[عثمان بن مظعون]] بود که با [[دوازده]] مرد و چهار [[زن]] آغاز شد و هجرت دوم، بین سال‌های پنجم تا هفتم [[بعثت]] انجام شد. [[رهبر]] این گروه [[جعفر بن ابی‌طالب]] بود. در این [[هجرت]]، هشتاد و سه مرد و هجده [[زن]] حضور داشتند. این هجرت بسیار مؤثر واقع شد زیرا عاملی برای صدور [[اسلام]] به خارج از جزیرة‌العرب شد. مرحوم [[طبرسی]] در [[اعلام الوری]] از [[حافظ حسکانی]] از [[ابن‌اسحاق]] و همچنین [[طبری]] از ابن‌اسحاق چنین [[نقل]] می‌کنند: [[رسول خدا]] {{صل}} برای رسیدگی به امور [[مهاجرین]]، "عمرو بن امیه ضمری" را به همراه نامه‌ای به سوی [[نجاشی]] فرستاد<ref>امین الاسلام بن علی فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۱۱۸ و ۱۱۹؛ الحاکم نیشابوری، مستدرک، ج۲، ص۶۲۳؛ ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، ج۲، ص۶۵۲.</ref>. [[قریش]] که از این واقعه دچار [[وحشت]] شده بودند، هدایایی [[تدارک]] دیدند و توسط دو تن از توانمندترین افراد خود آن [[هدایا]] را نزد نجاشی بردند و از او خواستند تا مهاجرین را به قریش تحویل دهد، اما در این وضعیت [[رشادت]] و [[زیرکی]] جعفر بن ابی‌طالب در تشریح [[دین اسلام]] برای نجاشی آنان را از رسیدن به مقاصد خویش ناکام گذارد<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۸۵.</ref>.
هجرت به حبشه در دو مرحله انجام شد. هجرت اول در [[ماه رجب]] [[سال پنجم بعثت]] به [[رهبری]] [[عثمان بن مظعون]] بود که با [[دوازده]] مرد و چهار [[زن]] آغاز شد و هجرت دوم، بین سال‌های پنجم تا هفتم [[بعثت]] انجام شد. [[رهبر]] این گروه [[جعفر بن ابی‌طالب]] بود. در این [[هجرت]]، هشتاد و سه مرد و هجده [[زن]] حضور داشتند. این هجرت بسیار مؤثر واقع شد زیرا عاملی برای صدور [[اسلام]] به خارج از جزیرة‌العرب شد. مرحوم [[طبرسی]] در [[اعلام الوری]] از [[حافظ حسکانی]] از [[ابن‌اسحاق]] و همچنین [[طبری]] از ابن‌اسحاق چنین [[نقل]] می‌کنند: [[رسول خدا]] {{صل}} برای رسیدگی به امور [[مهاجرین]]، "عمرو بن امیه ضمری" را به همراه نامه‌ای به سوی [[نجاشی]] فرستاد<ref>امین الاسلام بن علی فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۱۱۸ و ۱۱۹؛ الحاکم نیشابوری، مستدرک، ج۲، ص۶۲۳؛ ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، ج۲، ص۶۵۲.</ref>. [[قریش]] که از این واقعه دچار [[وحشت]] شده بودند، هدایایی [[تدارک]] دیدند و توسط دو تن از توانمندترین افراد خود آن [[هدایا]] را نزد نجاشی بردند و از او خواستند تا مهاجرین را به قریش تحویل دهد، اما در این وضعیت [[رشادت]] و [[زیرکی]] جعفر بن ابی‌طالب در تشریح [[دین اسلام]] برای نجاشی آنان را از رسیدن به مقاصد خویش ناکام گذارد<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۸۵.</ref>.
۱۱۸٬۴۴۱

ویرایش