جهانبینی مادی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده:جهانشناسی]] | [[رده:جهانشناسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۰
مقدمه
از میان جهانبینی ها، تنها جهانبینی مادی است که در تضاد با جهانبینی توحیدی و جهانبینی دینی است و همواره چالشآفرین بوده است.
مبنای تقسیم جهانبینی ها، ماوراءالطبیعیه است؛ بدان معنا که تمام آنها را میتوان بر اساس اعتقاد و انکار ماوراءالطبیعیه به دو بخش "جهانبینی الهی" و "جهانبینی مادی" تقسیم کرد.
در گذشته، پیرو جهانبینی مادی، "طبیعی"، "دهری" و احیاناً "زندیق" و "ملحد" نامیده میشد و در زمان ما "مادی" یا "ماتریالیست" نامیده میشود[۱].
ماتریالیسم به مکتبهایی اشاره دارد که پیروانشان به نوعی به تقدم عوامل مادی بر عوامل روحی قائل هستند. این باور در قلمروهای گوناگونی صورت پذیرفته است: در مابعد الطبیعه، فلسفه ارزش و معرفتشناسی. * همچنین از نظر ماتریالیست، چیزی واقعی است که زمانمند و مکانمند و دارای حرکت و به واسطه داشتن این ویژگیها به وسیله حواس ظاهری قابل ادراک باشد. علاوه بر این بعد عقیدتی، معیار تصمیمگیری شخص مادیگرا یا ماتریالیست در مقام عملی و عرفی بیتوجهی به امور معنویی و غیر مادی است[۲].
در جهانبینی مادی، اختلاف بر سر وجود واقعیت است. مادی، واقعیت را در ماده، در آنچه جسم و جسمانی است، در آنچه به نحوی دارای طول، یا طول و عرض، یا حلول و عرض و عمق است، در آنچه قابل اشاره حسی است، در آنچه محسوس است، در آنچه زمانی و مکانی است، در آنچه متغیر است، در آنچه فانیشونده است و در آنچه محدود و نسبی است منحصر میداند و به واقعیتی ماورای این واقعیتها قائل نیست.
از نظر اندیشمند مادی، نظامات و نیروهای حاکم بر واقعیتها، در انحصار روابط و نیروهای مادی است. در واقع مکتب مادی، چه از نظر واقعیتها و چه از نظر نظامات حاکم بر واقعیتها، مکتب انحصار است [۳].
شاید بتوان گفت که مهمترین رکن جهانبینی مادی در معنای وسیع آن "انسان محوری" است که امروزه با کم رنگ شدن فضای ماتریالیستی و مارکسیستی، بیشتر در مکاتب با بنمایههای لیبرالیستی و سکولاریستی نمود پیدا کرده است.
از اینرو، توجه به اهم مؤلفههای اومانیسم به عنوان یک نگرش پر نفوذ و مؤثر بر فضای مادیگرایی دارای اهمیت است. این مؤلفهها عبارتاند از:
- اعتقاد به عقل، شکگرایی و روش عملی به عنوان ابزار مناسب برای کشف حقیقت و ساختن جامعه انسانی؛
- عقل و اختیار ابعاد بنیادی وجود انسان؛
- بنیاد اخلاق و جامعه بر مبنای خودمختاری و برابری اخلاقی؛
- اعتقاد به جامعه باز و تکثرگرا؛
- دموکراسی، بهترین تضمینکننده حقوق انسانی؛
- التزام به اصل جدایی نهادهای دینی از دولت؛
- اومانیسم، جایگزینی واقعبینانه و معقول برای الهیات ناامیدکننده و ایدئولوژیهای زیانآور.
در این میان، بیهمتایی فرد انسانی، خرد و روش علمی هسته مرکزی و کانونی اومانیسم را تشکیل میدهد [۴].[۵]
منابع
پانویس
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص۳۰.
- ↑ بیات و دیگران، فرهنگ واژهها (مجموعه مقالات)، ص۳۸۲ -۳۸۰.
- ↑ مطهری، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ج۲، ص۲۸۶.
- ↑ بیات و دیگران، فرهنگ واژهها (مجموعه مقالات)، ص۴۵ - ۴۴.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۰۲-۱۰۴.