سفیران پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'بنده خدا' به 'بنده خدا')
خط ۱۳: خط ۱۳:


سفیران آن حضرت به [[ایران]]، [[روم]]، [[حبشه]]، [[مصر]]، یمامه، [[بحرین]]، عمان و بسیاری دیگر مناطق [[جهان]] اعزام شدند، تا ندای [[توحید]] و [[خداپرستی]] را به همه اعلام کنند و بدین وسیله، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با آنها [[اتمام حجت]] کرده باشد<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سفیر پیامبر به ایران (مقاله)|سفیر پیامبر به ایران]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۴۳.</ref>.
سفیران آن حضرت به [[ایران]]، [[روم]]، [[حبشه]]، [[مصر]]، یمامه، [[بحرین]]، عمان و بسیاری دیگر مناطق [[جهان]] اعزام شدند، تا ندای [[توحید]] و [[خداپرستی]] را به همه اعلام کنند و بدین وسیله، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با آنها [[اتمام حجت]] کرده باشد<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سفیر پیامبر به ایران (مقاله)|سفیر پیامبر به ایران]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۴۳.</ref>.
== ارسال سفیران ==
{{همچنین|دعوت به اسلام}}
از جمله شیوه‌های [[تبلیغ]] و [[دعوت]] [[رسول خدا]] این بود که اشخاصی را به عنوان [[سفیر]] خویش به سوی [[اقوام]] و [[ملل]] و حضور رؤسا و [[ملوک]] کشورها می‌فرستاد و طی نامه‌ای آنان را به [[پذیرش اسلام]] دعوت می‌کرد.
نخستین سفیر [[پیامبر اسلام]] {{صل}} شخصی به نام [[مصعب بن عمیر]] بود. [[مصعب]]، این [[جوان]] تازه‌مسلمان - که در اثر ضمیر [[نورانی]] و [[ذکاوت]]، [[مسلمان]] شده و از [[خانواده]] [[کافر]] خویش جدا گشته بود- در حالی‌که تنها فرزند [[پدر]] و [[مادر]] نیز محسوب می‌شد. مصعب از طرف [[پیامبر]] به عنوان [[اولین سفیر]] [[اسلام]] به [[مدینه]] (یثرب) اعزام شد و آنان را [[دعوت به اسلام]] نمود. شخص پیامبر نیز یک‌بار به عنوان دعوت عازم [[شهر]] [[طائف]] شد و [[کفّار]] و [[ستمکاران]] آن [[حضرت]] را سنگباران کرده و مورد [[آزار]] و [[اذیت]] قرار دادند.
همراه با اوج [[انقلاب]] و [[گسترش اسلام]] نیز سفرای زیادی به کشورهای دور و نزدیک فرستاد و سران و [[مردم]] آن کشورها را به اسلام دعوت نمود. اکنون اسامی عده‌ای از سفرای پیامبر را در اینجا ذکر می‌کنیم:
# [[عبدالله بن حذافه سهمی]]، سفیر پیامبر به [[ایران]] و دربار [[کسری]] ([[پادشاه ایران]]) بود. کسری ([[خسرو پرویز]]) از [[ناراحتی]] و شدت [[استکبار]]، [[عبدالله بن حذافه]] را [[تحقیر]] نمود و [[نامه]] پیامبر را پاره کرد.
# [[حاطب بن ابی بلتعه]]، سفیر اسلام در [[مصر]] و برای دعوت مقوقس بود. مقوقس به او [[احترام]] زیادی قایل شد و اسلام را پذیرفت و هدایایی نیز [[خدمت]] پیامبر فرستاد.
# [[دحیه کلبی]]، [[دحیة بن خلیفة الکلبی]] همراه [[ابوسفیان]] و چند نفر دیگر به عنوان سفیر اسلام به [[روم]] اعزام شدند و نامه [[دعوت پیامبر]] را به [[قیصر]] رساندند.
# [[عمرو بن امیه]]، سفیر پیامبر در [[حبشه]] (اتیوپی).
# [[سلیط بن عمرو]]، سفیر پیامبر برای دعوت [[پادشاه]] یمامه [[هوزة بن علی الحنفی]].
# [[عمرو بن عاص]]، سفیر پیامبر در [[سرزمین]] عمان.
# حرملة بن زید، پیامبر {{صل}} در سال نه [[هجری]] هنگام [[جنگ تبوک]] یک هیأت سفرا برای [[دعوت]] [[مردم]] [[شهر]] ساحلی ایله (در کنار دریای سرخ) و حومه آن و نیز بزرگشان [[یوحنا بن روبه]] اعزام داشت. این هیأت متشکل از [[حرمله]]، [[زید]] و [[حریث بن زید[[و أبیّ و [[شرحبیل]] بود.
# مهاجر بن ابی امیه، [[سفیر]] [[پیامبر]] در قسمتی از [[اراضی]] [[یمن]] و دربار [[پادشاهان]] [[حمیر]].
# خالد بن ولید، سفیر پیامبر در [[همدان]] (شهری بوده در نزدیکی دریای عمان). [[خالد]] شش‌ماه در آنجا اقامت داشت و مردم را [[دعوت به اسلام]] می‌کرد اما کسی نمی‌پذیرفت.
# علی بن ابی‌طالب، سفیر بعدی پیامبر در همدان شد. پس از اقامت [[علی بن ابی‌طالب]] در همدان همه اهالی در عرض یک [[روز]] [[اسلام]] را قبول کردند<ref>مکاتیب الرسول، ص۱۹۲.</ref>.
# حذیفة بن یمان، سفیر اسلام در [[سرزمین]] [[هندوستان]] و دربار [[حاکم]] آنجا به نام سرباتک. از قرار معلوم سرباتک تحت تأثیر قرار گرفت و [[مسلمان]] شد<ref>مکاتیب الرسول، ص۳۸.</ref>.
# [[عبدالله بن عوسجه]]، سفیر پیامبر در میان [[قبیله]] [[حارثة بن قریظ]].
# [[جریر بن عبدالله بجلی]]، سفیر پیامبر در میان [[قبایل]] ذی الکلاع الحمیری.
بنابراین، [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[دین]] را از [[سیاست]] جدا نمی‌دانسته، بلکه [[رسالت]] همان [[اصلاح]] سیاست و [[هدایت]] [[امور سیاسی]] [[جامعه]] در کانال و مسیر صحیح می‌باشد. در بعضی موارد به ویژه دستورهایی از پیامبر صادر شده که تأکید ویژه‌ای بر تلفیق مسائل و مسؤولیت‌های عبادتی و [[سیاسی]] دارد. یکی از این موارد نامه‌ای است که [[حضرت]] به [[اولین سفیر]] [[اسلام در مدینه]] ([[مصعب بن عمیر]]) داده است. او که به عنوان سفیر پیامبر در [[مدینه]] اقامت داشت، مردم را به اسلام دعوت می‌کرد؛ [[رسول خدا]] {{صل}} طی نامه‌ای [[دستور]] فرمودند که [[مصعب]] [[نماز جمعه]] نیز اقامه کند:
{{متن حدیث|أما بعد، فانظر الیوم الذی تجهر فیه الیهود بالزبور لسبتهم، فاجمعوا نساءکم و ابنائکم فاذا مال النهار عن شطره عندالزوال من یوم الجمعه فتقربوا الی الله برکعتین}}<ref>مکاتیب الرسول، ص۲۳۹.</ref>؛
اما بعد، همچنان که می‌بینی [[یهودیان]] در روز [[شنبه]] [[تظاهر]] به [[زبور]] می‌کنند، ظهر روزهای [[جمعه]] شما نیز [[زنان]] و [[فرزندان]] خود را جمع کنید و با خواندن دو رکعت [[نماز]] به [[خدا]] [[تقرّب]] جویید.
[[مصعب]] در [[مدینه]]، [[سفیر]] [[سیاسی]] [[پیامبر]] و مبلغ [[اسلام]] و [[امام جمعه]] و [[معلم قرآن]] و [[عقاید]] نیز بود. در کلاس‌های ویژه‌ای که تشکیل می‌داد، به تازه [[مسلمانان]] [[یثرب]] [[قرائت قرآن]] یاد می‌داد. سفرای دیگر [[حضرت]] نیز بنا به اقتضای موقعیت خود چنین بودند.
وقتی [[پدر]] و [[مادر]] [[سرمایه‌دار]] مصعب از اسلام او باخبر شدند، مدتی وی را [[زندانی]] ساختند و... مصعب اولین [[نماز جمعه]] را در مدینه به پا داشت. او در سن چهل‌سالگی در [[جنگ بدر]] به [[شهادت]] رسید<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۳۱۸.</ref>


== [[سفیر پیامبر خاتم به حبشه]] ==
== [[سفیر پیامبر خاتم به حبشه]] ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش