←سرزنش مردم کوفه
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
به [[خدا]] [[سوگند]]! در آن [[روز]] مردم کوفه را دیدم که حیران و سرگردان [[اشک]] میریختند و از شدت [[غم]] دستها را بر دهان گرفته بودند و انگشتهای خود را میگزیدند. پیرمردی را دیدم که در کنارم ایستاده بود و آن قدر [[گریه]] کرده بود که محاسنشتر شده بود و میگفت: [[پدر]] و مادرم فدایتان! [[پیران]] تان [[بهترین]] پیرها، [[جوانان]] تان بهترین جوانان، [[زنان]] تان [[بهترین زنان]] و [[نسل]] شما بهترین نسل هاست. شما نه خوار میشوید نه [[شکست]] میخورید<ref>الملهوف، ص۱۹۴؛ مثیر الاحزان، ص۸۶؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۰.</ref>. | به [[خدا]] [[سوگند]]! در آن [[روز]] مردم کوفه را دیدم که حیران و سرگردان [[اشک]] میریختند و از شدت [[غم]] دستها را بر دهان گرفته بودند و انگشتهای خود را میگزیدند. پیرمردی را دیدم که در کنارم ایستاده بود و آن قدر [[گریه]] کرده بود که محاسنشتر شده بود و میگفت: [[پدر]] و مادرم فدایتان! [[پیران]] تان [[بهترین]] پیرها، [[جوانان]] تان بهترین جوانان، [[زنان]] تان [[بهترین زنان]] و [[نسل]] شما بهترین نسل هاست. شما نه خوار میشوید نه [[شکست]] میخورید<ref>الملهوف، ص۱۹۴؛ مثیر الاحزان، ص۸۶؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۰.</ref>. | ||
[[امام زین العابدین]] پس از [[خطابه]] یاد شده به زینب فرمود: عمه [[جان]] آرام بگیر؛ زیرا در وجود بازماندگان، برای مردم درس عبرتی وجود دارد | [[امام زین العابدین]] پس از [[خطابه]] یاد شده به زینب فرمود: عمه [[جان]] آرام بگیر؛ زیرا در وجود بازماندگان، برای مردم درس عبرتی وجود دارد<ref>{{متن حدیث|و أنتِ بحَمدِاللهِ عالمةٌ غیرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهمَةٌ غیرُ مُفَهَّمَةٍ}}احتجاج، ج۲، ص۳۱.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |