رحمت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رحمت الهی' به 'رحمت الهی')
خط ۲۴: خط ۲۴:
واژه «رحمت» در [[آیات]] بسیاری از [[قرآن کریم]] مورد استفاده قرار گرفته است و علاوه بر آن کلماتی از [[قرآن کریم]] به رحمت [[تفسیر]] شده‌اند، مانند: "[[روح]]":{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}<ref> و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی؛ سوره شوری، آیه۵۲.</ref><ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۱۵۳؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۱۰۴.</ref>؛ "رَوح": {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد؛ سوره یوسف، آیه۸۷.</ref><ref>جامع البیان، ج ۱۳، ص ۳۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۳.</ref>؛ "[[نعمت]]": {{متن قرآن|لَوْلا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاء وَهُوَ مَذْمُومٌ}}<ref> اگر نعمتی از پروردگارش او را درنمی‌یافت نکوهیده به کرانه افکنده شده بود؛ سوره قلم، آیه۴۹.</ref><ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۸۳.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
واژه «رحمت» در [[آیات]] بسیاری از [[قرآن کریم]] مورد استفاده قرار گرفته است و علاوه بر آن کلماتی از [[قرآن کریم]] به رحمت [[تفسیر]] شده‌اند، مانند: "[[روح]]":{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}<ref> و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی؛ سوره شوری، آیه۵۲.</ref><ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۱۵۳؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۱۰۴.</ref>؛ "رَوح": {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد؛ سوره یوسف، آیه۸۷.</ref><ref>جامع البیان، ج ۱۳، ص ۳۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۳.</ref>؛ "[[نعمت]]": {{متن قرآن|لَوْلا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاء وَهُوَ مَذْمُومٌ}}<ref> اگر نعمتی از پروردگارش او را درنمی‌یافت نکوهیده به کرانه افکنده شده بود؛ سوره قلم، آیه۴۹.</ref><ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۸۳.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


== [[سبقت]] و غلبه رحمت [[الهی]] بر [[غضب]] ==
== [[سبقت]] و غلبه [[رحمت الهی]] بر [[غضب]] ==
به مسئله پیشی گرفتن رحمت [[الهی]] بر [[غضب]] او در [[قرآن کریم]] تصریح نشده؛ ولی در [[روایات]] [[خاصه]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۲۷۵؛ عیون أخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۸۴؛ بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۲، ح ۲۴.</ref> و [[عامه]]<ref>الدرالمنثور، ج ۱، ص ۴۸؛ ج ۳، ص ۶.</ref> و [[ادعیه]] [[مأثور]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۵۲۹، ۵۳۸؛ اقبال الاعمال، ص ۳۶۳؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۳۹.</ref> بر آن تصریح و در چندین [[حدیث قدسی]]<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۲۹؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۴۳؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۹۳.</ref>، جمله {{متن حدیث|سَبَقَتْ‏ رَحْمَتِي‏ غَضَبِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}} از خدای والا [[نقل]] شده و اصلی مسلّم تلقّی می‌شود. [[مفسران]] نیز به آیاتی از [[قرآن کریم]] بر آن [[استدلال]] یا آن را از اشارات [[آیات قرآن]] برداشت کرده و بر پایه آن، بعضی از [[آیات]] را توضیح داده؛ یا مفاد [[آیه]] را از مصادیق این اصل شمرده‌اند. مراد از [[سبقت]] رحمت [[الهی]] بر [[غضب]]، [[غلبه]] رحمت بر [[غضب]] است<ref>الجدید، ج ۱، ص ۱۴.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
به مسئله پیشی گرفتن [[رحمت الهی]] بر [[غضب]] او در [[قرآن کریم]] تصریح نشده؛ ولی در [[روایات]] [[خاصه]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۲۷۵؛ عیون أخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۸۴؛ بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۲، ح ۲۴.</ref> و [[عامه]]<ref>الدرالمنثور، ج ۱، ص ۴۸؛ ج ۳، ص ۶.</ref> و [[ادعیه]] [[مأثور]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۵۲۹، ۵۳۸؛ اقبال الاعمال، ص ۳۶۳؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۳۹.</ref> بر آن تصریح و در چندین [[حدیث قدسی]]<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۲۹؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۴۳؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۹۳.</ref>، جمله {{متن حدیث|سَبَقَتْ‏ رَحْمَتِي‏ غَضَبِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}} از خدای والا [[نقل]] شده و اصلی مسلّم تلقّی می‌شود. [[مفسران]] نیز به آیاتی از [[قرآن کریم]] بر آن [[استدلال]] یا آن را از اشارات [[آیات قرآن]] برداشت کرده و بر پایه آن، بعضی از [[آیات]] را توضیح داده؛ یا مفاد [[آیه]] را از مصادیق این اصل شمرده‌اند. مراد از [[سبقت]] [[رحمت الهی]] بر [[غضب]]، [[غلبه]] رحمت بر [[غضب]] است<ref>الجدید، ج ۱، ص ۱۴.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


== عوامل جلب رحمت خاص [[الهی]] و [[محرومیت]] از آن ==
== عوامل جلب رحمت خاص [[الهی]] و [[محرومیت]] از آن ==
خط ۴۱: خط ۴۱:
# [[ایمان]] به [[طاغوت]]: {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا}}<ref> آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت؛ سوره نساء، آیه۵۲.</ref> و ...<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
# [[ایمان]] به [[طاغوت]]: {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا}}<ref> آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت؛ سوره نساء، آیه۵۲.</ref> و ...<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.


== مصادیق رحمت [[الهی]] ==
== مصادیق [[رحمت الهی]] ==
بر پایه [[آیات قرآن کریم]] مصادیق [[رحمت الهی]] بدین شرح‌اند:
بر پایه [[آیات قرآن کریم]] مصادیق [[رحمت الهی]] بدین شرح‌اند:
=== [[بعثت انبیا]] {{عم}} ===
=== [[بعثت انبیا]] {{عم}} ===

نسخهٔ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۲

رحمت ضد قساوت و به ‌معنای مهربانی و دل‌سوزی است. این واژه در آیات بسیاری از قرآن کریم مورد استفاده قرار گرفته است، حال یا به صورت واژه رحمت و یا کلماتی که به آن تفسیر شده‌اند. از عواملی به عنوان جلب رحمت خداوند نام برده شده است مانند: اعتصام به خدا؛ اطاعت از پیامبر (ص)؛ پیروی از قرآن کریم و از عواملی یاد شده است که مانع رحمت خداوند هستند مانند: شرک؛ کفر؛ نفاق؛ ارتداد. از نمونه‌های بارز به عنوان مصادیق رحمت الهی از بعثت انبیا؛ وجود امامان و نزول قرآن نام برده شده است.

مقدمه

مهربانی، نازک دلی[۱]، مرحمت، نعمت، لطف و احسان، گذشت[۲]. اصل آن "رَحم" به معنای رقّت، عطوفت، رأفت[۳].

﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ[۴].

آنچه در قرآن کریم به عنوان رحمت وارد شده، غالباً اِنعام و عفو الهی نسبت به بندگان است. رحمن و رحیم از اسمای الهی هستند که هر دو ریشه در "رحم" دارند.

قرآن کریم بر رحم و رحمت انسان‌ها به یکدیگر تأکید دارد: ﴿وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ[۵]. این آیه شریفه از لحاظ مفهوم مترادف آیه شریفه: ﴿أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ[۶] است.

﴿رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ یعنی در میان مؤمنان دوستی، مهربانی و عطوفت حاکم است[۷]. این ارتباط قلبی نزدیک و مودّت موجب استحکام و استواری در وحدت و همبستگی جامعه مؤمنان است.

در فرهنگ سیاسی، اشتراک در امیال و عواطف و اتحاد در افکار و تمایلات فقط محدود به مشارکت در غم و شادی نیست؛ بلکه مستلزم تلاش در جهت کمک به یکدیگر نیز می‌باشد که به آن همدلی و همنوایی نیز می‌گویند[۸].[۹]

معناشناسی

رحمت ضد قساوت[۱۰]، شدت[۱۱]، غضب[۱۲] و سخط[۱۳] و به معنای مهربانی[۱۴]، رأفت[۱۵]، عطوفت و دلسوزی[۱۶] است؛ به گونه‌ای که سبب احسان و بخشش به دیگری گردد[۱۷] به آنچه نیز از سر ترحّم به دیگری داده می‌شود، رحمت می‌گویند،[۱۸] که در این صورت رحمت، معنایی مساوی با نعمت دارد، بلکه به گفته‌ای معنای رحمت نعمت است[۱۹]؛ حتی بعضی[۲۰] استعمال واژه رحمت را در معنای رقت و دلسوزی مجاز دانسته‌اند و معنای حقیقی‌اش را همان نعمت[۲۱].

رحمت، رقّت و لطافتی است که مقتضی احسان باشد. اما چنانچه رحمت به خدا نسبت داده شود تنها به معنای احسانی است که در حق بندگانش روا می‌دارد[۲۲]، چرا که رقّت به معنای انفعال و تأثّر قلبی، در خدا راهی ندارد[۲۳].

نگاه قرآنی

واژه «رحمت» در آیات بسیاری از قرآن کریم مورد استفاده قرار گرفته است و علاوه بر آن کلماتی از قرآن کریم به رحمت تفسیر شده‌اند، مانند: "روح":﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ[۲۴][۲۵]؛ "رَوح": ﴿يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ[۲۶][۲۷]؛ "نعمت": ﴿لَوْلا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاء وَهُوَ مَذْمُومٌ[۲۸][۲۹].[۳۰]

سبقت و غلبه رحمت الهی بر غضب

به مسئله پیشی گرفتن رحمت الهی بر غضب او در قرآن کریم تصریح نشده؛ ولی در روایات خاصه[۳۱] و عامه[۳۲] و ادعیه مأثور[۳۳] بر آن تصریح و در چندین حدیث قدسی[۳۴]، جمله «سَبَقَتْ‏ رَحْمَتِي‏ غَضَبِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» از خدای والا نقل شده و اصلی مسلّم تلقّی می‌شود. مفسران نیز به آیاتی از قرآن کریم بر آن استدلال یا آن را از اشارات آیات قرآن برداشت کرده و بر پایه آن، بعضی از آیات را توضیح داده؛ یا مفاد آیه را از مصادیق این اصل شمرده‌اند. مراد از سبقت رحمت الهی بر غضب، غلبه رحمت بر غضب است[۳۵].[۳۶]

عوامل جلب رحمت خاص الهی و محرومیت از آن

بر اساس آیات قرآن، برخی از عوامل رحمت خاص الهی عبارت‌اند از:

  1. اعتصام به خدا: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا [۳۷]،
  2. اطاعت از پیامبر (ص): ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاء الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۳۸]،
  3. پیروی از قرآن کریم: ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۳۹]،
  4. سکوت و گوش فرا دادن به هنگام تلاوت قرآن: ﴿و وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ [۴۰] و ... .

برخی از عوامل محرومیت از رحمت الهی نیز عبارت‌اند از:

  1. شرک: ﴿وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۴۱]،
  2. کفر ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [۴۲]؛
  3. نفاق: ﴿وَعَدَ اللَّه الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ[۴۳]،
  4. ارتداد: ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ أُوْلَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ[۴۴]،
  5. ایمان به طاغوت: ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا[۴۵] و ...[۴۶].

مصادیق رحمت الهی

بر پایه آیات قرآن کریم مصادیق رحمت الهی بدین شرح‌اند:

بعثت انبیا (ع)

در آیه ۸ سوره احقاف در پاسخ به انکار رسالت، غفور بودن و رحیم بودن پروردگار یاد شده است[۴۷]؛ همچنین آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ[۴۸] ارسال پیامبر اسلام (ص) را جز رحمت بر جهانیان ندانسته؛ آیه ﴿وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ [۴۹] نیز ایشان را برای خصوص مؤمنان، رحمت به شمار آورده است.

وجود امامان (ع)

به واسطه دلالت آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ[۵۰] قلب مقدس پیامبر (ص) کامل‌ترین دل‌ها در زمینه رحمت و نور رحمت الهی است، به گونه‌ای که همه موجودات مشمول این رحمت‌اند و قلوب مطهر ائمه (ع) نیز به همین گونه‌اند[۵۱] روایات متعددی که بقاء زمین بی‌امام (ع) را ناشدنی دانسته[۵۲] و به کار بردن تعبیر «مَعْدِنَ‏ الرَّحْمَةِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» برای امامان (ع) در زیارت جامعه[۵۳] نیز این مطلب را تأیید می‌کنند، زیرا لازمِۀ این تعبیر، آن است که نزول هر گونه رحمت عام یا خاص بر هر مخلوقی به سبب آنان باشد[۵۴]، بنابراین امامان (ع) مانند پیامبر (ص) برای همه انسان‌ها مایه رحمت و از مصادیق رحمت عامِ الهی و برای مؤمنان که از راه پیروی از آنان به رحمت‌های ویژه الهی دست می‌یابند، رحمت خاص به شمار می‌آیند.

قرآن و دیگر کتاب‌های آسمانی

آیات متعددی، قرآن کریم را برای مؤمنان و آیه‌ای برای مسلمانان رحمت دانسته است: ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا[۵۵]. رحمت بودن قرآن برای مؤمنان، به این معناست که اگر انسان معانی آن را در خود محقق کند، قرآن کریم او را غرق در انواع خیرات و برکاتی می‌کند که در آن نهفته است[۵۶].

عطوفت

از اصول حاکم بر نظام اداری عطوفت و مهرورزی است. در بینش اسلامی رابطۀ مدیریت و نیروها از حد برادری فراتر و رقیق‌تر و عاطفی‌تر است چون مسئول، خود را پدر نسبت به نیروهای خویش می‌بیند و به آنها عشق می‌ورزد، و لغزش‌ها و خطاهای نیروها هرگز وی را از مهر پدری باز نمی‌دارد. ﴿وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ[۵۷] [۵۸].[۵۹]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۳۰.
  2. محمود سرمدی، «رحمت»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج‌۱، ص۱۱۰۱-۱۱۰۲.
  3. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۴۹۸.
  4. «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.
  5. «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.
  6. «در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.
  7. وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج‌۲۶، ص‌۲۰۹.
  8. علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص‌۴۱۹.
  9. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۳۰۲-۳۰۳.
  10. البیان، ص ۴۲۹.
  11. البیان، ص ۴۲۹؛ انوار درخشان، ج ۱، ص ۱۲.
  12. البیان، ص ۴۹۰؛ التحقیق، ج ۱۴، ص ۲۲۵، «یأس».
  13. البیان، ص ۴۹۰.
  14. نثر طوبی، ج ۱، ص ۲۹۸؛ لغت‌نامه، ج ۱۰، ص ۱۰۵۲۰، «رحمت».
  15. معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۴۹۸، «رحم»؛ تفسیر روشن، ج ۲، ص ۲۷۴.
  16. معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۴۹۸؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۳۰، «رحم».
  17. مفردات، ص ۳۴۷، «رحم»؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۵۵.
  18. رسائل المرتضی، ج ۲، ص ۲۷۱؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص۵۳.
  19. التوحید، ص ۲۰۳ - ۲۰۴؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۱؛ عدة الداعی، ص ۳۲۱.
  20. تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۶۰.
  21. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  22. المفردات فی غریب القرآن، ص 347.
  23. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «رحمت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۲۴۲.
  24. و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی؛ سوره شوری، آیه۵۲.
  25. تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۱۵۳؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۱۰۴.
  26. ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد؛ سوره یوسف، آیه۸۷.
  27. جامع البیان، ج ۱۳، ص ۳۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۳.
  28. اگر نعمتی از پروردگارش او را درنمی‌یافت نکوهیده به کرانه افکنده شده بود؛ سوره قلم، آیه۴۹.
  29. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۸۳.
  30. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  31. الکافی، ج ۲، ص ۲۷۵؛ عیون أخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۸۴؛ بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۲، ح ۲۴.
  32. الدرالمنثور، ج ۱، ص ۴۸؛ ج ۳، ص ۶.
  33. الکافی، ج ۲، ص ۵۲۹، ۵۳۸؛ اقبال الاعمال، ص ۳۶۳؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۳۹.
  34. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۲۹؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۴۳؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۹۳.
  35. الجدید، ج ۱، ص ۱۴.
  36. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  37. اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه۱۷۵.
  38. به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند و اگر آنها شکیبایی می‌ورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر می‌بود و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه ۴- ۵.
  39. و این (قرآن) کتابی است خجسته که آن را فرو فرستاده‌ایم پس، از آن پیروی کنید و پرهیزگاری ورزید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره انعام، آیه۱۵۵.
  40. و چون قرآن خوانده شود بدان گوش فرا دهید و خاموش بمانید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره اعراف، آیه۲۰۴.
  41. و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند بدگمانند عذاب کند، بر آنان گردش بد (روزگاران) باد! و خداوند بر آنان خشم و لعنت آورده و دوزخ را برای آنان فراهم کرده است و این بد پایانه‌ای است؛ سوره فتح، آیه۶.
  42. و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه۲۳.
  43. خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت؛ سوره توبه، آیه۶۸.
  44. چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند. کیفر آنان لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنهاست؛ سوره آل عمران، آیه ۸۶ - ۸۷.
  45. آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت؛ سوره نساء، آیه۵۲.
  46. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  47. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹۰ - ۱۸۹.
  48. و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ سوره انبیاء، آیه۱۰۷.
  49. برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند؛ سوره توبه، آیه۶۱.
  50. و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ سوره انبیاء، آیه۱۰۷.
  51. الأنوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۳.
  52. الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸-۱۷۹.
  53. تهذیب، ج ۶، ص ۹۶.
  54. الأنوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۶.
  55. و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو می‌فرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه۸۲.
  56. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  57. «و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  58. فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۴.
  59. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۲۴۳.