←اعلام آمادگی یاران امام {{ع}} برای جنگ
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
[[وقعة صفین (کتاب)|وقعة صفین]]- به [[نقل]] از [[جرجانی]]-: [[معاویه]] به [[خانه]] [[جریر]] آمد و گفت: به [[درستی]] که من به نظری رسیدم. گفت: بیان کن. گفت: به مولایت بنویس که درآمد [[مالیات]] [[شام]] و [[مصر]] را در [[اختیار]] من نهد و هرگاه [[مرگ]] او در رسید، [[بیعت]] کسی را بر گردن من ننهد. من نیز کار را به او وا میگذارم و [[خلافت]] را به نام او مینویسم. [[جریر]] گفت: هر چه میخواهی خود بنویس و من نیز همزمان با تو مینویسم. [[معاویه]]، این مطلب را برای [[علی]] {{ع}} نوشت. [[علی]] {{ع}} [در پاسخ آن نامه] به [[جریر]]، چنین نوشت: "پس از [[حمد]] و [[سپاس]] [[خداوند]]؛ همانا [[معاویه]] میخواهد [[بیعت]] من بر گردنش نباشد و آنچه خود [[دوست]] میدارد، برگزیند و نیز میخواهد تو را سر بگردانَد تا [[آمادگی مردم]] [[شام]] را ارزیابی کند. به [[راستی]] [[مغیرة بن شعبه]] پیش از این به من گوشزد کرد که [[معاویه]] را در [[شام]] بگمارم و خود در [[مدینه]] باشم؛ ولی من از این کار، خودداری ورزیدم، مبادا که [[خداوند]] ببیند که من گمراهان را کمککار خود گرفتهام. اگر آن مردْ [[بیعت]] کرد، [چه [[نیکو]]!] وگرنه باز گرد"<ref>وقعة صفین، ص ۵۲.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۹۰-۴۰۱.</ref> | [[وقعة صفین (کتاب)|وقعة صفین]]- به [[نقل]] از [[جرجانی]]-: [[معاویه]] به [[خانه]] [[جریر]] آمد و گفت: به [[درستی]] که من به نظری رسیدم. گفت: بیان کن. گفت: به مولایت بنویس که درآمد [[مالیات]] [[شام]] و [[مصر]] را در [[اختیار]] من نهد و هرگاه [[مرگ]] او در رسید، [[بیعت]] کسی را بر گردن من ننهد. من نیز کار را به او وا میگذارم و [[خلافت]] را به نام او مینویسم. [[جریر]] گفت: هر چه میخواهی خود بنویس و من نیز همزمان با تو مینویسم. [[معاویه]]، این مطلب را برای [[علی]] {{ع}} نوشت. [[علی]] {{ع}} [در پاسخ آن نامه] به [[جریر]]، چنین نوشت: "پس از [[حمد]] و [[سپاس]] [[خداوند]]؛ همانا [[معاویه]] میخواهد [[بیعت]] من بر گردنش نباشد و آنچه خود [[دوست]] میدارد، برگزیند و نیز میخواهد تو را سر بگردانَد تا [[آمادگی مردم]] [[شام]] را ارزیابی کند. به [[راستی]] [[مغیرة بن شعبه]] پیش از این به من گوشزد کرد که [[معاویه]] را در [[شام]] بگمارم و خود در [[مدینه]] باشم؛ ولی من از این کار، خودداری ورزیدم، مبادا که [[خداوند]] ببیند که من گمراهان را کمککار خود گرفتهام. اگر آن مردْ [[بیعت]] کرد، [چه [[نیکو]]!] وگرنه باز گرد"<ref>وقعة صفین، ص ۵۲.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۹۰-۴۰۱.</ref> | ||
== اعلام | == اعلام آمادگی یاران [[امام]] {{ع}} برای جنگ== | ||
[[امام علی]] {{ع}}- هنگامی که یارانش به وی برای جنگْ اعلام | [[امام علی]] {{ع}}- هنگامی که یارانش به وی برای جنگْ اعلام آمادگی کردند، پس از فرستادن [[جریر بن عبد الله بجلی]] به سوی [[معاویه]]-: آماده شدن من برای [[جنگ]] با [[شامیان]]، به هنگامی که [هنوز] [[جریر]] نزد آنان است، در بستن بر روی [[شام]] و بازداشتن [[شامیان]] از [[کار خیر]] است، اگر آن را بخواهند؛ لکن برای [[جریر]]، مدتی را [[تعیین]] کردهام که پس از آن در آنجا نمانَد، مگر آنکه [[فریب]] بخورد یا [[نافرمانی]] کند. [[رأی]] من با درنگ خواهد بود. پس مهلت دهید. البته از آمادگی شما ناخشنود نیستم. مناینکار را نیکسنجیدم و درون و برون آن را ژرف نگریستم و جز [[جنگیدن]] یا [[کفر]] ورزیدن به آنچه [[محمد]] {{صل}} آورده، چارهای ندیدم. او ([[عثمان]]) بر مردمْ [[حاکم]] بود و [[بدعتها]] پدید آورد و زبانطعن [[مردم]] را دراز کرد. پس بر او خُرده گرفتند، سپس بهخشم آمدند و واژگونش ساختند<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}- مِن کلامٍ لَهُ وقَد أشارَ عَلَیهِ أصحابُهُ بِالِاستعدادِ لِلحَربِ بَعدَ إرسالِهِ جَریرَ بنَ عَبدِ اللهِ البَجَلی إلی مُعاوِیةَ-: إن استِعدادی لِحَربِ أهلِ الشامِ وجَریرٌ عِندَهُم إغلاقٌ لِلشامِ وصَرفٌ لِأَهلِهِ عَن خَیرٍ إن أرادوهُ. ولکن قَد وَقت لِجرَیرٍ وَقتاً لا یقیمُ بَعدَهُ إلامَخدوعاً أو عاصِیاً. وَالرأی عِندی مَعَ الأَناةِ، فَأَروِدوا ولا أکرَهُ لَکمُ الإِعدادَ. ولَقَد ضَرَبتُ أنفَ هذَا الأَمرِ وعَینَهُ، وقَلبتُ ظَهرَهُ وبَطنَهُ، فَلَم أرَ لی فیهِ إلاالقِتالَ أوِ الکفرَ بِما جاءَ مُحَمدٌ {{صل}}. إنهُ قَد کانَ عَلَی الامةِ والٍ أحدَثَ أحداثاً وأوجَدَ الناسَ مَقالًا، فَقالوا ثُم نَقَموا فَغَیروا}} (نهج البلاغة، خطبه ۴۳).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۹۰-۴۰۱.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |