←از دیدگاه مسلمانان
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
'''[[على الوردی]]:''' او عراقی و استاد دانشگاه است. گرچه شیعه است، اما تمایلهای مارکسیستی نیز دارد. او سلوک عملی [[امام علی]] {{ع}} را نقضکننده یکی از اصول مارکسیسم میداند. مارکسیسم بر آن است که در برابر شرایط اجتماعی و اقتصادی بهویژه موقعیت طبقاتی، اصالتی برای فکر و عقیده و ایمان وجود ندارد. انسان نمیتواند در شرایط مختلف یکسان فکر کند. انسان منطق ثابت ندارد؛ در کاخ و کوخ، دو منطق عملی متفاوت دارد. علی الوردی در کتاب مهزلة العقل البشری با اشاره به این اصل مارکسیسم میگوید: علی {{ع}} در زندگی خود این اصل مارکس را نقض کرد. تاریخ [[امام علی|علی]] {{ع}} خلاف این مطلب را ثابت کرد؛ چرا که شیوه [[امام علی|علی]] {{ع}} در دو وضع اجتماعی و طبقاتی مختلف ذرهای تغییر نکرد؛ یعنی روزی که به عنوان سرباز ساده و فقیر برای قنات جاری کردن، درخت کاشتن، زراعت و ... زحمت میکشد و مزد میگیرد و روزی که پول و ثروت به جامعه اسلامی سرازیر شد، ذرهای تغییر نکرد. در حالی که ثروت، ایمان صدها نفر از مسلمانان مانند طلحه و زبیر را از بین برد. رفتار [[امام علی|علی]] {{ع}} هنگام [[خلافت]] همانگونه بود که هنگام کارگری. علی {{ع}} نشان داد انسان میتواند منطق ثابت عملی داشته باشد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جهانبینی توحیدی (کتاب)|جهانبینی توحیدی]]، مجموعه آثار، ج۲، ص ۱۷۳؛ ج ۱۶، ص ۶۱؛ ج ۲۳، ص ۱۷۹.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۲۶ تا ۳۳.</ref> | '''[[على الوردی]]:''' او عراقی و استاد دانشگاه است. گرچه شیعه است، اما تمایلهای مارکسیستی نیز دارد. او سلوک عملی [[امام علی]] {{ع}} را نقضکننده یکی از اصول مارکسیسم میداند. مارکسیسم بر آن است که در برابر شرایط اجتماعی و اقتصادی بهویژه موقعیت طبقاتی، اصالتی برای فکر و عقیده و ایمان وجود ندارد. انسان نمیتواند در شرایط مختلف یکسان فکر کند. انسان منطق ثابت ندارد؛ در کاخ و کوخ، دو منطق عملی متفاوت دارد. علی الوردی در کتاب مهزلة العقل البشری با اشاره به این اصل مارکسیسم میگوید: علی {{ع}} در زندگی خود این اصل مارکس را نقض کرد. تاریخ [[امام علی|علی]] {{ع}} خلاف این مطلب را ثابت کرد؛ چرا که شیوه [[امام علی|علی]] {{ع}} در دو وضع اجتماعی و طبقاتی مختلف ذرهای تغییر نکرد؛ یعنی روزی که به عنوان سرباز ساده و فقیر برای قنات جاری کردن، درخت کاشتن، زراعت و ... زحمت میکشد و مزد میگیرد و روزی که پول و ثروت به جامعه اسلامی سرازیر شد، ذرهای تغییر نکرد. در حالی که ثروت، ایمان صدها نفر از مسلمانان مانند طلحه و زبیر را از بین برد. رفتار [[امام علی|علی]] {{ع}} هنگام [[خلافت]] همانگونه بود که هنگام کارگری. علی {{ع}} نشان داد انسان میتواند منطق ثابت عملی داشته باشد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جهانبینی توحیدی (کتاب)|جهانبینی توحیدی]]، مجموعه آثار، ج۲، ص ۱۷۳؛ ج ۱۶، ص ۶۱؛ ج ۲۳، ص ۱۷۹.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۲۶ تا ۳۳.</ref> | ||
[[حسن بن یسار بصری]] (از علمای مشهور قرن اوّل): [[علی]] تیری به [[هدف]] خورده از کمان [[الهی]] به سوی دشمنانش بود. او ربّانی این [[امّت]] بود و از میان [[امّت]]، صاحب [[فضل]] و سابقه و [[خویشاوندی]] با [[پیامبر]] بود. از [[دستور خدا]] [[غافل]] نمیشد و در [[دین خدا]]، مورد ایراد و [[سرزنش]] نبود. از [[مال]] [[خدا]] [[سرقت]] نکرد و [[حقّ]] [[قرآن]] را ادا کرد و از جانب آن به بهشتی دلانگیز دست یافت<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مقدمه، ص ۵، دانشنامۀ امیر المؤمنین، ج ۸ ص ۴۲۱</ref>. | |||
[[ابن ابی الحدید]] (شارح معتزلی [[مذهب]] [[نهج البلاغه]]): امتیازات [[انسانی]] [[امام علی|علی]] {{ع}} از لحاظ [[عظمت]] و جلال و [[شهرت]] در آن حدّ اعلاست که شرح کردن آن و بحث و تفصیل دادن آنها ناروا و [[بیهوده]] است. من چه بگویم دربارۀ مردی که دشمنانش نتوانستند عظمتها و [[فضایل]] او را منکر شوند و همۀ آنان به [[برتری]] [[شخصیت]] او اعتراف کردند، من چه بگویم دربارۀ مردی که همۀ [[فضیلتها]] به او منتهی میشود و هر [[مکتب]] و هرگروهی خود را به او منسوب میسازد. آری اوست [[رئیس]] همۀ [[فضیلتها]]<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مقدمه، ص ۵، دانشنامۀ امیر المؤمنین، ج ۸ ص ۱۶ و ۱۷</ref>. | |||
[[محمّد ابو الفضل ابراهیم]] (محقق بزرگ [[مصری]]): در [[شخصیت]] [[امام علی]] {{ع}} آنقدر [[کمالات]] و عناصر [[پسندیده]] و عظمتهای [[روحی]] و [[نورانیت]] تکاملی و [[شرافت]] عالی توأم با [[فطرت]] [[پاک]] و نفس [[محبوب]] خداوندی جمع شده است که در هیچیک از انسانهای بزرگ دیده نمیشود<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مقدمه، ص ۵، دانشنامۀ امیر المؤمنین، ج ۸ ص ۱۶ و ۱۷ مقدمه به قلم محمّد ابو الفضل ابراهیم</ref>. | |||
[[محمّد عبده]] ([[شارح نهج البلاغه]] و [[شاگرد]] سیّد [[جمال]] اسدآبادی): هنگام مطالعۀ [[نهج البلاغه]]، گاهی یک [[عقل]] [[نورانی]] را میدیدم که شباهتی به مخلوق جسمانی نداشت. این [[عقل]] [[نورانی]] از گروه [[ارواح]] و مجرّدات [[الهی]] ([[ملکوتیان]]) جدا شده و به [[روح انسانی]] پیوسته و آن [[روح انسانی]] را از پوشاکهای [[طبیعت]] تجرید نموده، تا [[ملکوت]] اعلا بالا برده و به [[عالم شهود]] و [[دیدار]] روشنترین [[انوار]] نایل ساخته است و با این وصف شگفتانگیز، پس از [[رهایی]] از عوارض [[طبیعت]] در عالم [[قدس]] آرمیده است و لحظات دیگری صدای گویندۀ [[حکمت]] را میشنیدم که واقعیات درست را به پیشتازان و [[زمامداران]] گوشزد میکرد و موقعیتهای تردیدآمیز را به آنان نشان میداد و آنان را از لغزشهای اضطرابآور برحذر میداشت و به دقایق [[سیاست]] و طرق [[کیاست]] [[راهنمایی]] میکرد و آنان را با [[مقام]] واقعی [[ریاست]] آشنا میساخت و به [[عظمت]] [[تدبیر]] و [[سرنوشت]] [[شایسته]] بالا میبرد<ref>شرح نهج البلاغه، محمّد عبده، مقدمه، ص ۷</ref>. | |||
[[ابو جعفر اسکافی]] (از متکلّمان بزرگ [[معتزلی]] [[قرن سوم]]): [[بنیامیه]] از بیان [[فضایل]] [[امام علی|علی]] {{ع}} منع میکردند و [[راوی]] [[فضایل]] وی را [[مجازات]] میکردند... و اگر [[خداوند]] در این مرد سرّی نمینهاد-که آنکه میداند، میداند! -در [[فضیلت]] او [[حدیثی]] [[نقل]] نمیشد و منقبتی از او شناخته نمیگشت<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۴ ص ۷۳</ref>. | |||
[[جاحظ بصری]] (ادیب بزرگ معتزلی، متوفای 255ق): آنگاه که سخن از پیشتازان [[اسلام]] یا [[دینشناسان]] و زاهدان در [[اموال]] [[مردم]] باشد و هرگاه که سخن از بخشندگان به گرسنگان به میان آید، نام کسی جز [[علی]] بر زبان نیاید<ref>رسائل الجاحظ، ج ۴ ص ۱۲۵</ref> | |||
[[سفیان ثوری]] (از بزرگان [[اصحاب]] [[حدیث]] در قرن دوّم): [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} در میان [[مسلمانان]] و [[مشرکان]] همچون کوه بود. [[خداوند]] به وسیلۀ او [[مسلمانان]] را [[عزّت]] بخشید و [[مشرکان]] را [[خوار]] ساخت<ref>مناقب، ج ۲ ص ۶۸</ref> | |||
[[فخر رازی]] ([[مفسّر]] بزرگ [[اهل سنّت]] در [[قرن ششم]]): هرکس در [[دین]] خود به [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} [[اقتدا]] کند، [[هدایت یافته]] است، چراکه [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] فرمود: خدایا [[حق]] را با [[علی]] بچرخان، هرجا که او باشد<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۸ ص ۴۲۱</ref>. | |||
[[مسعودی]] (مورّخ بزرگ و مؤلف «مروج الذّهب»): آنچه [[اصحاب]] [[پیامبر]] به خاطر آنها شایستۀ برتریاند عبارت است از: [[سبقت]] به [[ایمان]]، [[هجرت]]، [[یاری]] [[رسول خدا]]، نزدیکی و [[خویشاوندی]] با [[پیامبر]]، [[قناعت]]، جاننثاری در راه [[پیامبر]]، [[آگاهی]] به [[کتاب خدا]]، [[جهاد]] فی [[سبیل]] [[اللّه]]، [[پارسایی]]، [[زهد]]، [[داوری]]، [[فقه]]، [[دانش]]، و در همۀ اینها [[امام علی|علی]] {{ع}} بیشترین بهره و بزرگترین سهم را داشت، تا آنجا که [[پیامبر خدا]] او را [[برادر]] خویش قرار داد<ref>مروج الذهب، ج ۲ ص ۴۲۵(در شیعه یا سنّی بودن مسعودی بحث است)</ref>. | |||
[[ابو الفرج اصفهانی]] (مؤلف «الأغانی» و «مقاتل الطالبیّین»): [[فضایل]] وی بیش از آن است که بتوان شمرد... [[امام علی|امیر مؤمنان]] به [[اجماع]] [[مخالفان]] و [[پیروان]]، [[دشمنان]] و [[دوستداران]]، به خاطر [[فضایل]] مشهور وی در بین [[عامّه]]-و نه آنچه در بین [[خواص]] مکتوب است که جای سرپوش گذاشتن و بیاعتناییکردن ندارد- به گونهای است که ما را از [[سخن گفتن]] و [[استشهاد]] به [[روایات]]، باز میدارد<ref>دانشنامۀ امیر المؤمنین، ج ۸ ص ۴۱۲</ref> | |||
[[ابو نعیم اصفهانی]] (مؤلف «حلیة الأولیاء» از [[عالمان]] [[قرن پنجم]]): [[سرور]] [[قوم]]، [[دوستدار]] مشهود، [[محبوب]] [[معبود]]، دروازۀ [[شهر]] [[دانشها]]، مخاطب اصلی خطابها و اشارات، [[پرچم]] [[هدایتیافتگان]]، فروغ اطاعتکنندگان، [[ولیّ]] پرواپیشگان، پیشوای دادگستران، نخستین ایمانآورندگان، استوارترین داوران [[اهل یقین]]، [[امام علی|علی بن ابی طالب]]، پیشوای [[متقیان]] و [[زینت]] [[عارفان]]، خبردهنده از حقایق [[توحید]]، صاحبدل فرزانه، [[زبان]] پرسشگر و گوش شنوا، [[وفادار]] به [[پیمان]]، کورکنندۀ چشم [[فتنهها]] و سرافراز همۀ آزمونها، دفعکنندۀ [[ناکثین]]، خوارسازندۀ [[قاسطین]] و کوبندۀ [[مارقین]]، [[استوار]] در راه [[دین خدا]] و شیفتۀ ذات [[آفریدگار]]<ref>حلیة الاولیاء، ج ۱ ص ۶۱</ref> | |||
[[احمد بن حنبل]] (پیشوای [[مذهب]] [[حنفی]]، متوفای 241ق): برای هیچکدام از [[اصحاب]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر خدا]]، فضایلی که برای [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} [[نقل]] شده، [[نقل]] نشده است. [[علی]] همواره با [[حق]] بود و [[حق]] با او بود هرجا که بود<ref>دانشنامۀ امیر المؤمنین، ج ۸ ص ۴۱۴</ref> | |||
سخن بزرگان [[علم]] و [[ادب]] و [[حکمت]] و [[سیاست]] دربارۀ آن [[حضرت]] بسیار است. آنچه یاد شد نمونهای از آن بسیار بود<ref>در این زمینه از جمله ر. ک: «امام علی و دیگران» از گودرز نجفی که جملاتی از مشاهیر اسلام و مسیحیّت را گردآوری کرده است و «المقتطفات» ابن رویش، ص 440 که سخن 33 نفر از بزرگان علم را دربارۀ آن حضرت و اهل بیت آورده است</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۰۰.</ref> | |||
== از دیدگاه غیر مسلمانان == | == از دیدگاه غیر مسلمانان == |