←وحدت اسلامی در ضرورت دولت
(←مقدمه) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
تأمین و تضمین وحدت اسلامی و پاسداری از تمامیت ارضی مسلمانان و ممانعت از [[نفوذ]] مادی و معنوی [[اجانب]] و دست نشاندههای آنها و از همه بالاتر آزادسازی [[ملتها]] و سرزمینهایی که تحت نفوذ و اشغال نیروی [[دشمن]] اسلام است، راهی جز این وجود ندارد که [[حکومتی]] مقتدر همه این [[مسئولیتها]] را بر عهده بگیرد و دولتی اسلامی تشکیل و با تمام [[قدرت]] از آن حمایت شود. [[حضرت زهرا]]{{س}} در [[خطبه]] معروف خود میفرماید<ref>ولایت فقیه، ص۳۶؛ نهجالبلاغه، ص۲۱۶.</ref>: [[امامت]] برای [[حفظ نظام]] و تبدیل افتراق مسلمانان به اتحاد است<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۷۵۳.</ref>. | تأمین و تضمین وحدت اسلامی و پاسداری از تمامیت ارضی مسلمانان و ممانعت از [[نفوذ]] مادی و معنوی [[اجانب]] و دست نشاندههای آنها و از همه بالاتر آزادسازی [[ملتها]] و سرزمینهایی که تحت نفوذ و اشغال نیروی [[دشمن]] اسلام است، راهی جز این وجود ندارد که [[حکومتی]] مقتدر همه این [[مسئولیتها]] را بر عهده بگیرد و دولتی اسلامی تشکیل و با تمام [[قدرت]] از آن حمایت شود. [[حضرت زهرا]]{{س}} در [[خطبه]] معروف خود میفرماید<ref>ولایت فقیه، ص۳۶؛ نهجالبلاغه، ص۲۱۶.</ref>: [[امامت]] برای [[حفظ نظام]] و تبدیل افتراق مسلمانان به اتحاد است<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۷۵۳.</ref>. | ||
=== ضرورت [[نفی ستم]] و [[ستم]] کشی === | |||
این [[حکم]] گرچه از مستقلات عقلیه است، ولی به طور ارشادی در [[شرع]] و زبان [[اسلام]] نیز به نحو واضحی تبیین شده و بر آن تأکید فراوان است؛ و این نظر از مستقلات عقلیه است که بدون [[قدرت]] تنفیذی و دستگاه مقتدر اجرایی و [[نظام حکومتی]]، نفی ستم و ستم کشی امکانپذیر نیست. نتیجه منطقی این [[استدلال]] و قیاس منطقی آن است که برای ریشه کن کردن [[ظلم]] و [[ظالم]] در [[جامعه اسلامی]] و از میان بردن ستم کشی و [[نصرت]] ستمدیدگان باید [[حکومتی]] تشکیل شود که توان انجام چنین [[مسئولیت]] خطیری را داشته باشد. چگونه میتوان ساکت و بیکار نشست و نظارهگر آن بود که عدهای [[خائن]] و حرامخوار و عامل [[بیگانه]]، به کمک [[اجانب]] و به [[زور]] [[اسلحه]]، [[ثروت]] و دسترنج صدها میلیون [[مسلمان]] را تصاحب کرده و نگذارند [[امت اسلامی]] از حداقل [[نعمتها]] استفاده کنند. [[وظیفه]] [[علمای اسلام]] و همه [[مسلمانان]] است که به این وضع [[ظالمانه]] خاتمه دهند و در این راه که [[سعادت]] صدها میلیون [[انسان]] است حکومتهای ظالم را سرنگون و [[حکومت اسلامی]] تشکیل دهند<ref>ولایت فقیه، ص۳۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۷۵۴.</ref> | |||
=== [[سیادت اسلام]] و اعلای کلمه حق === | |||
[[قرآن]] به صراحت سیادت مسلمانان را به عنوان اصل غیرقابل خدشه مطرح کرده و شرط تحقق آن را [[ایمان]] راستین قرار داده است: {{متن قرآن|وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.</ref> و نیز یکی از اهداف اجتنابناپذیر تشریع الهی و [[مؤمنین]] را اعلای کلمة الله معرفی کرده است: {{متن قرآن|وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا}}<ref>«و سخن خداوند است که فراتر است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>. | |||
ناگفته پیداست که این دو آرمان یعنی سیادت مسلمانان و اعلای کلمه حق، احتیاج به تمهید مقدمات و به دست آوردن نیروی [[برتر]] دارد و پس از دستیابی به آن، پاسداری و حراست از آن نیز به طور مداوم به [[حفظ]] [[برتری]] [[قدرت]] نیازمند است و چنین قدرت منسجم و [[پایدار]] جز از راه تشکیل حکومت مقتدر [[اسلامی]] امکانپذیر نیست. | |||
با این توضیح به خوبی روشن میشود که یکی از شرایط [[ایمان]] و خصایص [[مؤمنین]] دستیابی به تشکیل حکومت و [[ایجاد قدرت]] [[سیاسی]] عالی است؛ زیرا بدون آن [[خصلت]] {{متن قرآن|وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ}} تحقق نمییابد و در نتیجه [[کشف]] از نبود ایمان میکند<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۷۵۴.</ref>. | |||
=== سیره عملی [[اسلام]] === | |||
تردیدی نیست که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از نخستین روزهای پس از [[هجرت]] زمینههای ایجاد قدرت سیاسی و تشکیل حکومت را در [[مدینه]] فراهم آورد و [[تشکیلات]] و تأسیسات لازم را برای تحقق یک دولت مقتدر اسلامی پیریزی کرد. | |||
[[تاریخ]] [[گواهی]] میدهد که پیامبر اسلام{{صل}} تشکیل حکومت داد و به اجرای قوانین و برقراری [[نظامات اجتماعی]] پرداخت و به اداره جامعه اسلامی برخاست. والی به [[شهرها]] فرستاد و به [[قضاوت]] نشست و [[قاضی]] [[نصب]] کرد، سفرایی به خارج و نزد رؤسای قبائل و [[پادشاهان]] روانه کرد، [[معاهده]] و [[پیمان]] بست، [[جنگها]] را [[فرماندهی]] کرد، [[احکام حکومتی]] را به جریان انداخت و به [[فرمان خدا]] برای بعد از خود [[تعیین حاکم]] کرد. | |||
[[سیره عملی پیامبر]] به این ترتیب [[ضرورت تشکیل حکومت]] را به [[اثبات]] میرساند، همانطور که قبول [[خلافت]] از طرف امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز [[مبین]] همین [[حقیقت]] است و اصولاً پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} هیچ یک از [[مسلمانان]] در این مورد که [[حکومت]] یک [[ضرورت]] اسلامی است ابراز تردید نکرد و همه مسلمانان در این امر [[اتفاق نظر]] داشتند. [[اختلاف]] تنها در مورد کسی بود که باید عهدهدار خلافت و امر حکومت باشد<ref>ولایت فقیه، ص۲۷.</ref>. | |||
بیشک سیره عملی تشکیل حکومت و تصدی اداره جامعه اسلامی اختصاص به زمان پیامبر{{صل}} و یا [[زمان]] محدود دیگری ندارد و همان ضرورتی که تشکیل حکومت را در زمان پیامبر{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ایجاب میکرده، به دلیل [[ابدی]] بودن [[احکام اسلام]] و محدود نبودن آن از نظر زمانی و مکانی [[لزوم]] برپایی حکومت [[اسلام]] را برای همیشه ثابت میکند. | |||
[[اعتقاد]] به اینکه [[اجرای احکام اسلام]] محدود به زمان پیامبر بوده و یا به دوران حضور امام معصوم اختصاص دارد، بدتر از اعتقاد به [[منسوخ]] شدن اسلام است و [[انکار]] [[ضرورت]] [[تشکیل حکومت اسلامی]] در [[حقیقت]] انکار ضرورت اجرای احکام اسلام [[دین مبین اسلام]] است<ref>فقه سیاسی، ج۲، ص۱۵۵-۱۶۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۷۵۵.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |