هوازن: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ مهٔ ۲۰۲۳
 
خط ۳۶: خط ۳۶:
==تعاملات [[هوازن]] با [[دعوت اسلامی]] [[رسول خدا]]{{صل}}==
==تعاملات [[هوازن]] با [[دعوت اسلامی]] [[رسول خدا]]{{صل}}==
===مرحله [[تقابل]] با دعوت اسلامی===
===مرحله [[تقابل]] با دعوت اسلامی===
پس از [[بعثت نبی اکرم]]{{صل}} و بعد از [[نزول]] [[آیه شریفه]] {{قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ}}،<ref>سوره حجر، آیه ٩٤.</ref> حضرت آشکارا به [[دعوت الهی]] خود پرداخت، اما این [[دعوت]] به شدت از سوی [[قبایل عرب]] - از جمله هوازن - رد شد. این در حالی بود که برخی از هوازنی‌های ثقفی پا از این هم فراتر نهاده، [[قریش]] را در [[مبارزه]] با [[دعوت پیامبر]]{{صل}} [[همراهی]] کردند. چندان که برخی از سران ایشان همانند عَدیّ بن حَمراء ثقفی همدست قریش در [[آزار]] رسانی و ایجاد مزاحمت برای حضرت در راه دعوت بزرگشان بودند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴.</ref> همچنین زمانی که قریش طی گفتگوهایی با [[ابوطالب]]{{س}}، [[سیاست]] [[تهدید]] و [[تطمیع]] رسول خدا{{صل}} را در پیش گرفته بودند، أَخنَس بن شُرَیق بن عمرو بن وهب ثقفی، قریش را در این راهبردِ [[سیاسی]] همراهی نمود تا به [[زعم]] خود، [[پیامبر]]{{صل}} را از دعوتش باز دارند.<ref>او از بزرگان و سرآمدان قوم خویش و از رؤسا و سران مکه و ساکن این شهر بود. (ابن حزم، جمهره انساب العرب، ص۲۶۸.)</ref> نقل شده که پیامبر{{صل}} در سالهای نخست بعثت و در راستای [[تبلیغ]] [[آیین]] [[وحیانی]] خویش، با استفاده از حضور انبوه [[قبایل عرب]] در [[مکه]] جهت انجام [[موسم حج]]، به [[تبلیغ]] در میان [[قبایل]] حاضر در مکه از جمله طوایفی از [[هوازن]] پرداخت. در دیداری که بین حضرت و بیحره بن فراس بن عبدالله بن سلمه الخیر قشیری اتفاق افتاد، بیحره از ایشان خواست تا در ازای پذیرش دعوتشان، چنانچه [[خداوند]] پیامبرش را بر دشمنانش چیره گردانید، [[جانشینی]] حضرت با قبیله‌اش باشد. اما [[رسول خدا]]{{صل}} با این فرموده که: "الأمر لله یضعه حیث یشاء" خواسته او را رد کرد. بیحره نیز پاسخ داد: «ما بخاطر تو، خود را در برابر [[عرب]] [[فدا]] کنیم و چون [[پیروزی]] یافتی، [[ریاست]] و [[رهبری]] از آن دیگری باشد؛ ما را به تو [[حاجت]] نیست».<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ص١٩٥.</ref> این نخستین باری بود که رسول خدا{{صل}} خود را به شعبه‌ای از هوازن معرفی کرده بود. اما بار دوم زمانی بود که [[آزار]] و [[اذیت]] [[قریش]] پس از [[مرگ]] عمویش [[ابی طالب]]{{س}} علیه او شدت گرفت. پس به سوی [[قوم]] [[ثقیف]] و [[شهر طائف]] بیرون رفت<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ص١٩۳.</ref> و چون رسول خدا{{صل}} به آنجا رسید، نزد پسران عمرو بن عمیر بن عوف بن عقده رفت. این سه [[برادر]] که [[عبد]] یا لیل و [[مسعود]] و [[حبیب]] نام داشتند سروران ثقیف و اشراف آنها بودند. حضرت، آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و آنان را [[تشویق]] کرد و از آنان برای گسترش این [[دین]] کمک خواست. اما آنان هر یک با سخنی [[پیامبر]]{{صل}} را از خود راندند.<ref>ابن اثیر، الکامل، ج٢، ص٩١.</ref> حضرت نیز، [[مأیوس]] از نصرتشان به [[مدینه]] برگشت.
پس از [[بعثت نبی اکرم]]{{صل}} و بعد از [[نزول]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ}}،<ref>سوره حجر، آیه ٩٤.</ref> حضرت آشکارا به [[دعوت الهی]] خود پرداخت، اما این [[دعوت]] به شدت از سوی [[قبایل عرب]] - از جمله هوازن - رد شد. این در حالی بود که برخی از هوازنی‌های ثقفی پا از این هم فراتر نهاده، [[قریش]] را در [[مبارزه]] با [[دعوت پیامبر]]{{صل}} [[همراهی]] کردند. چندان که برخی از سران ایشان همانند عَدیّ بن حَمراء ثقفی همدست قریش در [[آزار]] رسانی و ایجاد مزاحمت برای حضرت در راه دعوت بزرگشان بودند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴.</ref> همچنین زمانی که قریش طی گفتگوهایی با [[ابوطالب]]{{س}}، [[سیاست]] [[تهدید]] و [[تطمیع]] رسول خدا{{صل}} را در پیش گرفته بودند، أَخنَس بن شُرَیق بن عمرو بن وهب ثقفی، قریش را در این راهبردِ [[سیاسی]] همراهی نمود تا به [[زعم]] خود، [[پیامبر]]{{صل}} را از دعوتش باز دارند.<ref>او از بزرگان و سرآمدان قوم خویش و از رؤسا و سران مکه و ساکن این شهر بود. (ابن حزم، جمهره انساب العرب، ص۲۶۸.)</ref> نقل شده که پیامبر{{صل}} در سالهای نخست بعثت و در راستای [[تبلیغ]] [[آیین]] [[وحیانی]] خویش، با استفاده از حضور انبوه [[قبایل عرب]] در [[مکه]] جهت انجام [[موسم حج]]، به [[تبلیغ]] در میان [[قبایل]] حاضر در مکه از جمله طوایفی از [[هوازن]] پرداخت. در دیداری که بین حضرت و بیحره بن فراس بن عبدالله بن سلمه الخیر قشیری اتفاق افتاد، بیحره از ایشان خواست تا در ازای پذیرش دعوتشان، چنانچه [[خداوند]] پیامبرش را بر دشمنانش چیره گردانید، [[جانشینی]] حضرت با قبیله‌اش باشد. اما [[رسول خدا]]{{صل}} با این فرموده که: "الأمر لله یضعه حیث یشاء" خواسته او را رد کرد. بیحره نیز پاسخ داد: «ما بخاطر تو، خود را در برابر [[عرب]] [[فدا]] کنیم و چون [[پیروزی]] یافتی، [[ریاست]] و [[رهبری]] از آن دیگری باشد؛ ما را به تو [[حاجت]] نیست».<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ص١٩٥.</ref> این نخستین باری بود که رسول خدا{{صل}} خود را به شعبه‌ای از هوازن معرفی کرده بود. اما بار دوم زمانی بود که [[آزار]] و [[اذیت]] [[قریش]] پس از [[مرگ]] عمویش [[ابی طالب]]{{س}} علیه او شدت گرفت. پس به سوی [[قوم]] [[ثقیف]] و [[شهر طائف]] بیرون رفت<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ص١٩۳.</ref> و چون رسول خدا{{صل}} به آنجا رسید، نزد پسران عمرو بن عمیر بن عوف بن عقده رفت. این سه [[برادر]] که [[عبد]] یا لیل و [[مسعود]] و [[حبیب]] نام داشتند سروران ثقیف و اشراف آنها بودند. حضرت، آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و آنان را [[تشویق]] کرد و از آنان برای گسترش این [[دین]] کمک خواست. اما آنان هر یک با سخنی [[پیامبر]]{{صل}} را از خود راندند.<ref>ابن اثیر، الکامل، ج٢، ص٩١.</ref> حضرت نیز، [[مأیوس]] از نصرتشان به [[مدینه]] برگشت.


مواجهه شاخه‌های متعدد هوازن با [[دعوت اسلامی]] [[نبی خاتم]]{{صل}} پس از [[هجرت]] ایشان به مدینه نیز ادامه یافت. از جمله مواجهات و رودرویی‌های صورت گرفته لین آنان و [[مسلمانان]]، واقعه "[[بئر معونه]]" در صفر [[سال ۶۲۵ هجری]] است. در این سال و در پی درخواست [[ابوبراء عامر بن مالک]] از پیامبر{{صل}} جهت اعزام مبلغانی به سوی [[قوم]] او و [[دعوت]] ایشان به [[اسلام]]، حضرت، گروهی از [[یاران]] خود را بدانجا فرستادند. این گروه پس از فرود آمدن در مکانی به نام بئرمعونه،<ref>مکانی بود بین سرزمین بنی عامر و حره بنی‌سلیم.</ref> [[حرام بن ملحان]] را با [[نامه]] [[رسول خدا]]{{صل}}، نزد [[عامر بن طفیل]] فرستادند اما او بدون اعتنا به نامه حضرت، وی را به [[شهادت]] رساند و سپس از [[بنی عامر]] جهت [[حمله]] به [[مبلغان]] اسلام کمک خواست. ولی آنان [[عهد]] [[ابو براء]] را متذکر شدند و از [[همراهی]] با او [[امتناع]] کردند. از این رو او از [[بنی‌سلیم]] کمک خواست و به [[یاری]] آنان به جمع مبلغان اسلام حمله برد و جز یک نفر همه را به شهادت رساند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ص٤٣٢ - ٤٣٩؛ ابن نباته، سرح العیون، ص۱۳۲ – ۱۳۳.</ref> - <ref>عباس بن غالب بجران العصیمی، «قبیله هوازن نسبها ودورها السیاسی والإجتماعی حتی نهایه العصر الاموی»، ص۱۳۸ - ۱۴۱.</ref> [[پیامبر اکرم]]{{صل}} علیرغم مشغول بودن به درگیری با [[یهودیان]] و [[مشرکان مکه]]، این [[اقدام]] جنایتکارانه عامر بن طفیل را از نظر دور نگذاشت، به همین دلیل هر از گاهی حملاتی را علیه هوازنی‌ها - بخصوص بنی کلاب رهط عامر بن طفیل - انجام می‌داد. اولین این [[سرایا]] که رسول خدا{{صل}} به سوی [[هوازن]] فرستاد [[سریه]] [[محمد بن مسلمه]] بود در [[سال ششم هجری]]. در این سال، حضرت، محمد بن مسلمه را همراه با سی نفر به سوی بنی ابی بکر بن کلاب فرستاد. محمد بن مسلمه به سوی منازل بنی ابی بکر بن کلاب پیش رفت و پس از رسیدن به محل اجتماعشان، بر آنان [[یورش]] برد و ده تن از آنان را کشت و چهارپایانشان را به [[غنیمت]] گرفت و سپس به [[مدینه]] بازگشت.<ref>واقدی، المغازی، ص۳۸۱ - ۳۸۲.</ref> [[سریه علی]]{{ع}} در [[شعبان]] سال ششم هجری به همراه صد تن از [[مسلمانان]] علیه جماعتی از [[بنی سعد بن بکر]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۰.</ref> و نیز [[سریه]] [[ابوبکر]] و تنی چند از [[مسلمانان]] جهت هجمه به [[بنی کلاب]] ساکن [[ضریه]] نجد و سریه [[عمر بن خطاب]] و سی تن از مسلمانان جهت [[نبرد]] با [[هوازن]] ناحیه "[[تربه]]"<ref>واقدی، المغازی، ص٤٩٤؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۱۷.</ref> در [[شعبان]] [[سال ۷ هجری]] هم از دیگر سرایای ارسالی [[رسول اکرم]]{{صل}} علیه هوازن بود. همچنین در ربیع [[الأول]] [[سال ۸ هجری]] [[رسول خدا]]{{صل}}، بیست و چهار تن از مسلمانان را به [[فرماندهی]] [[شجاع]] بن وهب، به نبرد جمعی از هوازن "سیّ" در ناحیه رکبه فرستاد. آنها نیز مطابق [[دستور پیامبر]]{{صل}} به منطقه مذکور رفتند و پس از پانزده [[روز]] با [[پیروزی]] و [[غنائم]] به [[مدینه]] بازگشتند.<ref>واقدی، المغازی، ص٥١٢ – ٥١٣.</ref> - <ref>عباس بن غالب بجران العصیمی، «قبیله هوازن نسبها ودورها السیاسی والإجتماعی حتی نهایه العصر الاموی»، ص۱۴۴ - ۱۴۶.</ref>
مواجهه شاخه‌های متعدد هوازن با [[دعوت اسلامی]] [[نبی خاتم]]{{صل}} پس از [[هجرت]] ایشان به مدینه نیز ادامه یافت. از جمله مواجهات و رودرویی‌های صورت گرفته لین آنان و [[مسلمانان]]، واقعه "[[بئر معونه]]" در صفر [[سال ۶۲۵ هجری]] است. در این سال و در پی درخواست [[ابوبراء عامر بن مالک]] از پیامبر{{صل}} جهت اعزام مبلغانی به سوی [[قوم]] او و [[دعوت]] ایشان به [[اسلام]]، حضرت، گروهی از [[یاران]] خود را بدانجا فرستادند. این گروه پس از فرود آمدن در مکانی به نام بئرمعونه،<ref>مکانی بود بین سرزمین بنی عامر و حره بنی‌سلیم.</ref> [[حرام بن ملحان]] را با [[نامه]] [[رسول خدا]]{{صل}}، نزد [[عامر بن طفیل]] فرستادند اما او بدون اعتنا به نامه حضرت، وی را به [[شهادت]] رساند و سپس از [[بنی عامر]] جهت [[حمله]] به [[مبلغان]] اسلام کمک خواست. ولی آنان [[عهد]] [[ابو براء]] را متذکر شدند و از [[همراهی]] با او [[امتناع]] کردند. از این رو او از [[بنی‌سلیم]] کمک خواست و به [[یاری]] آنان به جمع مبلغان اسلام حمله برد و جز یک نفر همه را به شهادت رساند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ص٤٣٢ - ٤٣٩؛ ابن نباته، سرح العیون، ص۱۳۲ – ۱۳۳.</ref> - <ref>عباس بن غالب بجران العصیمی، «قبیله هوازن نسبها ودورها السیاسی والإجتماعی حتی نهایه العصر الاموی»، ص۱۳۸ - ۱۴۱.</ref> [[پیامبر اکرم]]{{صل}} علیرغم مشغول بودن به درگیری با [[یهودیان]] و [[مشرکان مکه]]، این [[اقدام]] جنایتکارانه عامر بن طفیل را از نظر دور نگذاشت، به همین دلیل هر از گاهی حملاتی را علیه هوازنی‌ها - بخصوص بنی کلاب رهط عامر بن طفیل - انجام می‌داد. اولین این [[سرایا]] که رسول خدا{{صل}} به سوی [[هوازن]] فرستاد [[سریه]] [[محمد بن مسلمه]] بود در [[سال ششم هجری]]. در این سال، حضرت، محمد بن مسلمه را همراه با سی نفر به سوی بنی ابی بکر بن کلاب فرستاد. محمد بن مسلمه به سوی منازل بنی ابی بکر بن کلاب پیش رفت و پس از رسیدن به محل اجتماعشان، بر آنان [[یورش]] برد و ده تن از آنان را کشت و چهارپایانشان را به [[غنیمت]] گرفت و سپس به [[مدینه]] بازگشت.<ref>واقدی، المغازی، ص۳۸۱ - ۳۸۲.</ref> [[سریه علی]]{{ع}} در [[شعبان]] سال ششم هجری به همراه صد تن از [[مسلمانان]] علیه جماعتی از [[بنی سعد بن بکر]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۰.</ref> و نیز [[سریه]] [[ابوبکر]] و تنی چند از [[مسلمانان]] جهت هجمه به [[بنی کلاب]] ساکن [[ضریه]] نجد و سریه [[عمر بن خطاب]] و سی تن از مسلمانان جهت [[نبرد]] با [[هوازن]] ناحیه "[[تربه]]"<ref>واقدی، المغازی، ص٤٩٤؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۱۷.</ref> در [[شعبان]] [[سال ۷ هجری]] هم از دیگر سرایای ارسالی [[رسول اکرم]]{{صل}} علیه هوازن بود. همچنین در ربیع [[الأول]] [[سال ۸ هجری]] [[رسول خدا]]{{صل}}، بیست و چهار تن از مسلمانان را به [[فرماندهی]] [[شجاع]] بن وهب، به نبرد جمعی از هوازن "سیّ" در ناحیه رکبه فرستاد. آنها نیز مطابق [[دستور پیامبر]]{{صل}} به منطقه مذکور رفتند و پس از پانزده [[روز]] با [[پیروزی]] و [[غنائم]] به [[مدینه]] بازگشتند.<ref>واقدی، المغازی، ص٥١٢ – ٥١٣.</ref> - <ref>عباس بن غالب بجران العصیمی، «قبیله هوازن نسبها ودورها السیاسی والإجتماعی حتی نهایه العصر الاموی»، ص۱۴۴ - ۱۴۶.</ref>
۲۱۸٬۸۵۹

ویرایش