عقل در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۸۳: خط ۸۳:
ایزوتسو زبانشناس و [[اسلام شناس]] معاصر نیز پس از بررسی اشعار [[زمان جاهلیت]] و نیز تحقیق در [[آیات قرآن]] [[مجید]]، سه معنا برای جهل می‌یابد: معنای نخست جهل «الگوی برجسته [[رفتار]] تندخوی [[بی‌پروایی]] است که با اندک انگیختگی ممکن است [[قدرت]] [[تسلط بر نفس]] را از کف بدهد و در نتیجه بی‌باکانه به عمل برخیزد، و [[هوس]] [[کور]] غیر قابل مهار کردنی، محرک او باشد؛ بی‌آن‌که هیچ در آن بیندیشد که پیامد عمل [[مصیبت]] بار او چه خواهد بود... در مقابل این جنبه [[جهل]] است که تصور [[حلم]] در درجه اول [[متعارض]] است»<ref>ایزوتسو، توشی هیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، ص۲۶۴. </ref>.
ایزوتسو زبانشناس و [[اسلام شناس]] معاصر نیز پس از بررسی اشعار [[زمان جاهلیت]] و نیز تحقیق در [[آیات قرآن]] [[مجید]]، سه معنا برای جهل می‌یابد: معنای نخست جهل «الگوی برجسته [[رفتار]] تندخوی [[بی‌پروایی]] است که با اندک انگیختگی ممکن است [[قدرت]] [[تسلط بر نفس]] را از کف بدهد و در نتیجه بی‌باکانه به عمل برخیزد، و [[هوس]] [[کور]] غیر قابل مهار کردنی، محرک او باشد؛ بی‌آن‌که هیچ در آن بیندیشد که پیامد عمل [[مصیبت]] بار او چه خواهد بود... در مقابل این جنبه [[جهل]] است که تصور [[حلم]] در درجه اول [[متعارض]] است»<ref>ایزوتسو، توشی هیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، ص۲۶۴. </ref>.
نتیجه معنای اول جهل، معنای دوم آن یعنی [[ضعیف]] شدن [[عقل]] و ناکارآمدی آن است. معنای سوم جهل، عدم [[علم]] است<ref>ر.ک: ایزوتسو، توشی هیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، ص۲۷۸ – ۲۶۴.</ref>.<ref>[[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[عقل و معرفت عقلی (مقاله)|مقاله «عقل و معرفت عقلی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۱۶.</ref>
نتیجه معنای اول جهل، معنای دوم آن یعنی [[ضعیف]] شدن [[عقل]] و ناکارآمدی آن است. معنای سوم جهل، عدم [[علم]] است<ref>ر.ک: ایزوتسو، توشی هیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، ص۲۷۸ – ۲۶۴.</ref>.<ref>[[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[عقل و معرفت عقلی (مقاله)|مقاله «عقل و معرفت عقلی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۱۶.</ref>
==کدام [[عقلانیت]]؟==
[[عقل]] از دیدگاه [[امام علی]]{{ع}} در مقابل [[شهوت]] و [[هوای نفس]] قرار می‌گیرد و [[احکام]] و لوازم عقل و شهوت، احکامی متعارضند و [[آدمی]] از هر دو نیرو بهره‌مند است و با [[اراده آزاد]] خویش یکی را بر دیگری ترجیح می‌دهد.
در [[تفسیری]] دیگر از عقل، عقل نه در عرض شهوت و میل، بلکه در طول و خدمت‌گزار شهوت است. این [[تفسیر]]، تفسیر دیوید هیوم از عقل است. این [[رأی]] در بسیاری از مکاتب [[فلسفی]] و [[اخلاقی]] و [[جامعه شناختی]] غرب مؤثر بوده است و [[عقلی]] که امروزه تجددگرایان (مدرنیست‌ها) مطرح می‌کنند و ماکس وبر در [[جامعه‌شناسی]]، آن را عقل ابزاری نامیده است، ریشه در همین رأی هیوم دارد.
هیوم کارکرد [[معرفتی]] عقل و [[کشف]] را از واقع [[انکار]] می‌کند. همچنین او کارکرد اخلاقی و عملی عقل، یعنی [[درک]] [[حسن و قبح]] و باید و نباید و تعیین اهداف [[زندگی]] را از شرح [[وظایف]] عقل حذف می‌کند. او به جای نقش نخست عقل، [[تجربه]] [[حسی]] را قرار می‌دهد، و [[عواطف]] و انفعالات، شامل شهوت، هوای نفس، [[عشق]]، [[خشم]] و [[غضب]] را جایگزین نقش دوم عقل می‌سازد<ref>کاپلستون، فردریک، فیلسوفان انگلیسی، ترجمه امیر جلال الدین اعلم، ص۳۳۷ – ۳۳۴.</ref>. بدین‌سان عقل نه توان کشف [[واقعیت]] را در بعد نظری دارد و نه توان درک خوب و بد و تعیین اهداف زندگی اخلاقی را در بعد عملی.
بدین ترتیب همان شهوتی که در نگاه امام علی{{ع}} در مقابل عقل و [[مذموم]] است، از نظر هیوم به رسمیت شناخته می‌شود و [[قوه]] تعیین کننده اهداف و خوب و بد زندگی می‌گردد، و عقل از این [[مقام]] [[عزل]] و در [[خدمت]] شهوت در می‌آید. حال آنکه از نگاه [[امام]] [[رستگاری]] [[انسان]] در [[پیروی]] از اهدافی است که عقل تعیین می‌کند و [[شقاوت]] او در پیروی از شهوت و هوای نفس است. در روایتی از آن حضرت نقل شده است که فرمودند: «از عقل [[راهنمایی]] بگیر و با [[هوای نفس]] [[مخالفت]] کن تا [[پیروز]] و [[رستگار]] شوی»<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ج۲، ص۱۸۴، ح۲۳۱۰.</ref>. نیز فرموده‌اند: «[[عاقل]]، [[دشمن]] لذت‌های خویش است و [[جاهل]]، [[بنده]] [[شهوات]] خویش»<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ج۱، ص۱۲۳، ح۴۴۹ و ۴۴۸.</ref>. اما از نگاه هیوم اصولاً [[عقل]] نقش تعیین اهداف و تمییز خوب از بد را ندارد و تنها [[عواطف]] و شهوات می‌توانند اهداف [[زندگی]] را تعیین کنند. بدین ترتیب [[انسان]] چاره‌ای جز [[پیروی از شهوات]] ندارد و [[اراده]] [[آدمی]] اثر بی‌واسطه [[احساس]] [[لذت]] و درد او است. به [[عقیده]] هیوم، فعلی یا احساسی یا منشی، فضیلت‌مندانه یا رذیلانه است، که دیدارش پدیدآورنده لذت یا [[ناخوشی]] ویژه‌ای باشد<ref>ر.ک: کاپلستون، فردریک، فیلسوفان انگلیسی، ترجمه امیر جلال الدین اعلم، ص۳۴۶.</ref>. بنابراین [[فضیلت]] با لذت، و [[رذیلت]] با ناخوشی و درد مساوی خواهد بود. فضیلت، انطباعی دلپذیر بر می‌انگیزد و رذیلت، انطباعی نادلپذیر. بدین‌سان احساس [[اخلاقی]]، عبارت است از احساس پسندیدن یا ناپسندیدن [[افعال]] یا [[خصال]] یا [[منش‌ها]]<ref>ر.ک: کاپلستون، فردریک، فیلسوفان انگلیسی، ترجمه امیر جلال الدین اعلم، ص۳۴۷ و ۳۴۶.</ref>.
هیوم پس از [[انکار]] کارکردهای نظری و عملی عقل و نشاندن [[تجربه]] [[حسی]] و عواطف در جای عقل، برای عقل نقش دیگری در نظر می‌گیرد. جمله مشهور او این است: «عقل برده انفعالات است و باید چنین باشد و هرگز دعوی دار کار دیگری جز گزاردن [[خدمت]] و [[فرمان]] آنها نتواند بود»<ref>کاپلستون، فردریک، فیلسوفان انگلیسی، ترجمه امیر جلال الدین اعلم، ص۳۴۳.</ref>. به دیگر سخن برای هیوم، عقل تنها کارکرد ابزاری دارد و به منزله ابزار [[انفعال]] و لذت است و به او کمک می‌کند تا به [[لذت‌ها]] دست یابد و شهوات خود را ارضا کند.
[[تفسیر]] هیوم از عقل، عقل ابزاری و گاه عقل معاش نامیده می‌شود. در بحث از کارکردهای عقل خواهیم دید که [[امام علی]]{{ع}} کارکرد ابزاری و عقل معاش را می‌پذیرند؛ اما تفسیر [[امام]] از عقل معاش با تفسیر امثال هیوم کاملاً متفاوت است.<ref>[[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[عقل و معرفت عقلی (مقاله)|مقاله «عقل و معرفت عقلی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۲۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==  
== جستارهای وابسته ==  
۷۵٬۹۷۱

ویرایش