←فرشتگان وحی
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
برابر این دیدگاهها، وحی در سطح الهامهای متعارف و تراوشهای درونی، فرو کاسته میشود که برای همگان به تناسب موقعیتهای فردی و اجتماعی قابل تحقق است و به شخص [[پیامبر]] اختصاص ندارد؛ چنانکه تصریح میشود کاملتر شدن [[دین]] محصول همین تجارب مستمر است، و وحی و دین، چیزی بیش از این به شمار نمیآید! و هیچ نقشی برای [[خدا]]، و [[علم]] و [[تدبیر]] او در [[هدایت خاص]] انسان باقی نمیماند؛ چنانکه در این نگرش، پذیرش وحی در جایگاه پدیدهای ماورای طبیعی، به شدت [[انکار]]، و چنین تفکری وابسته به [[جهان بینی]] سنتی قلمداد میشود، و جهان بینی مبتنی بر روش نقد تاریخی و عقلانیت (حسگرا) نمیتواند این مطالب را بپذیرد و سخنش این است که اگر این امور (وحی، [[معجزه]] و...) واقع شدنی بود. حالا هم واقع میشد! حاصل این نگرش به اصطلاح [[اسطوره]] زدا این است که به متون دینی، بیرون از حوزه انسانی نگاه نمیشود.<ref>[[محمد باقر سعیدی روشن|سعیدی روشن، محمد باقر]]، [[وحی و معرفت وحیانی (مقاله)|مقاله «وحی و معرفت وحیانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۱۲۷.</ref> | برابر این دیدگاهها، وحی در سطح الهامهای متعارف و تراوشهای درونی، فرو کاسته میشود که برای همگان به تناسب موقعیتهای فردی و اجتماعی قابل تحقق است و به شخص [[پیامبر]] اختصاص ندارد؛ چنانکه تصریح میشود کاملتر شدن [[دین]] محصول همین تجارب مستمر است، و وحی و دین، چیزی بیش از این به شمار نمیآید! و هیچ نقشی برای [[خدا]]، و [[علم]] و [[تدبیر]] او در [[هدایت خاص]] انسان باقی نمیماند؛ چنانکه در این نگرش، پذیرش وحی در جایگاه پدیدهای ماورای طبیعی، به شدت [[انکار]]، و چنین تفکری وابسته به [[جهان بینی]] سنتی قلمداد میشود، و جهان بینی مبتنی بر روش نقد تاریخی و عقلانیت (حسگرا) نمیتواند این مطالب را بپذیرد و سخنش این است که اگر این امور (وحی، [[معجزه]] و...) واقع شدنی بود. حالا هم واقع میشد! حاصل این نگرش به اصطلاح [[اسطوره]] زدا این است که به متون دینی، بیرون از حوزه انسانی نگاه نمیشود.<ref>[[محمد باقر سعیدی روشن|سعیدی روشن، محمد باقر]]، [[وحی و معرفت وحیانی (مقاله)|مقاله «وحی و معرفت وحیانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۱۲۷.</ref> | ||
==علل [[ستیز]] با [[وحی]]== | |||
ستیز با وحی و تردیدافکنی در آن، نه از سر [[علم]] و [[عقل]]، بلکه از علل و عوامل گوناگونی ناشی است که به دو نمونه از آنها اشاره میشود: | |||
۱. مبانی [[معرفت شناختی]] و [[جهان شناختی]] مادی: کسانی که از [[جهان]]، [[تفسیری]] مادی و [[الحادی]] ارائه میکردند و عالم را در [[طبیعت]] [[بیهدف]] و زوال پذیر منحصر میانگاشتند و به مبدأ عالم و [[مقام]] [[آفرینش]] و [[ربوبیت خداوند]] توجه نداشتند، به [[نبوت]] و وحی نیز به دیده تردید مینگریستند. [[قرآن]] در ریشهیابی این موضوع میگوید: آنان که وحی و [[رسالت]] را [[انکار]] میکنند و میگویند، [[خداوند]] هیچ چیزی بر [[بشر]] نازل نکرده است، [[خدا]] را به [[درستی]] نشناختهاند. اگر اینها از هستی، [[شناختی]] کامل میداشتند، میفهمیدند که [[آفریدگار]] [[آگاه]]، اداره کننده تمام [[آفریدگان]] و تأمین کننده تمام نیازهای ایشان است و وحی و [[شریعت]] از لوازم [[تدبیر]] و به مقصد رساندن [[انسان]] به شمار میرود: {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ}}<ref>«و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند که گفتند: خداوند بر هیچ بشری چیزی فرو نفرستاده است» سوره انعام، آیه ۹۱.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ}}<ref>«آنگاه چون پیامبرانشان برهانهای روشن برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند میگرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۳.</ref>. | |||
بنابراین اگر مبنای معرفت شناختی کسی [[تزلزل]] نداشته باشد و به دور از [[شک]] و [[سفسطه]]، غیر از آگاهیهای [[حسی]] - [[تجربی]]، عقل برهانی را نیز که پایه [[دانش]] [[یقینی]] است، بپذیرد و در مرتبه [[هستی شناختی]]، جهان را در ماده منحصر نبیند و وجود خدا را مبدأ و آفریدگار و [[مدبر]] عالم بداند، در پذیرش وحی به صورت امری بیرونی و [[غیبی]]، درنگ نمیکند. | |||
[[امیرمؤمنان]] در تصحیح [[بینش]] [[مردم]] درباره خدا و فعل او فرمود: | |||
خدایی که خود با حواس [[درک]] نمیشود و با [[مردم]] مقایسه نمیگردد [[وحی]] او به [[انبیا]] نیز چنین است. او با [[موسی]]{{ع}} تکلم کرد و نشانههای بزرگ خود را به او نمایاند؛ اما بدون در کار انداختن دست افزار اندام و جنباندن لب، و گشودن و بستن کام<ref>نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، خطبه ۱۸۲.</ref>. | |||
۲. [[گرایشها]] و منشهای مادی: منشأ دیگری که در [[انکار وحی]] و [[انکار رسالت]] انبیا، به ویژه «[[نبوت خاصه]]» تأثیر داشته، [[استکبار]] و [[هواپرستی]] بوده است. آنان که چشم و گوش و [[جسم]] و جانشان فقط مظاهر [[طبیعت]] را میدید و بس، [[پایبندی]] و [[دلبستگی]] به طبیعت، چنان در روانشان ریشه دوانده بود که همه [[حقایق]] را در پرتو این معیار ارزیابی میکردند و میگفتند: اگر بنا است [[خدا]] [[پیامبری]] داشته باشد، باید او را از میان [[ثروتمندان]] برگزیند: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ * أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ}}<ref>«و گفتند: چرا این قرآن بر مردی سترگ از این دو شهر (مکّه و طائف) فرو فرستاده نشد؟ * آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کردهایم» سوره زخرف، آیه ۳۱-۳۲.</ref> | |||
[[حضرت امیر]] این وضعیت اسف انگیز [[جاهلی]] را چنین ترسیم میکند: | |||
{{متن حدیث|ابْتَعَثَهُ وَ النَّاسُ يَضْرِبُونَ فِي غَمْرَةٍ وَ يَمُوجُونَ فِي حَيْرَةٍ قَدْ قَادَتْهُمْ أَزِمَّةُ الْحَيْنِ وَ اسْتَغْلَقَتْ عَلَى أَفْئِدَتِهِمْ أَقْفَالُ الرَّيْنِ}}<ref>نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، خطبه ۱۹۱.</ref>؛ «[[خداوند]] هنگامی [[پیامبر]] را [[مبعوث]] نمود که مردم در گرداب [[جهالت]] و [[گناه]] فرو رفته بودند و در [[حیرت]] و [[سرگردانی]] به سر میبردند. لجام [[هلاکت]]، آنان را میکشید و پردههای [[گمراهی]]، چهره [[عقل]] آنان را پوشیده و بر [[جان]] و دلشان قفل آویخته بود». | |||
ممکن است گفته شود که پذیرش وحی و تجلی نوعی [[معرفت]] برای برخی [[انسانها]] که از قلمرو فرمولهای معین آگاهیهای [[تجربی]]، [[فلسفی]]، و [[عرفانی]] خارج است، و بدون اکتساب و [[کوشش]] [[انسان]] صورت میپذیرد، بر خلاف [[سنت]] جاری [[جهان هستی]] و [[نظام]] علی و معلولی [[حاکم]] بر عالم است. | |||
پاسخ آن است که [[قانون علیت]]، سنتی [[عقلی]]، فراگیر و استثناناپذیر است؛ اما مفاد این [[قانون]]، مصادیق و نمودهای گوناگون علت و معلول را به ما نمیشناساند. [[دانش]] [[انسانی]] درباره جلوههای خاص اسباب و مسببات مادی نیز بسیار محدود و به تدریج رو به [[رشد]] و [[تکامل]] است؛ اما تأثیر علل و اسباب غیر مادی و طبیعی در پدیدههای [[جهان]] طبیعی، در قلمرو مشاهدهها و آزمونهای [[علوم تجربی]] راه نیافته و به شمار نیامده است. در عین حال، هیچگونه [[دلیل علمی]] بر [[نفی]] آن نیز وجود ندارد؛ بلکه بر [[اثبات]] آن، [[دلیل عقلی]] نیز [[قائم]] است. | |||
فرضیهها و نظریههای [[تجربی]] میتوانند بگویند آنچه به صورت منابع عمومی [[دانش بشری]] آزموده شده، از سنخ [[بینش]] [[حسی]]، تجربی، عقلی و [[عرفانی]] است؛ اما هرگز نمیتوانند نوع دیگری از مبدأ [[معرفت]] را نفی کنند. [[هنر]] دانش تجربی، وصف جزئی واقعیتهایی است که در تیررس ابزارهای آن قرار دارند؛ اما اثبات یا نفی واقعیتهایی که از حوزه این [[علوم]] خارجند، [[وظیفه]] این [[علم]] نیست و اظهار نظر در این باره، تکاپویی غیر [[علمی]] به شمار میرود. به هر حال، دو عنصر اساسی را میتوان مبنای پذیرش [[وحی]] به شمار آورد. اگر این دو عنصر، قابل تبیین [[عقلانی]] و [[مبرهن]] باشد، پذیرش وحی به صورت ظهور پدیدهای [[غیبی]] در [[عالم طبیعت]] نیز قابل اثبات خواهد بود. عنصر نخست، [[جهان غیب]] و [[ماورای طبیعت]] و به طور مشخص وجود متعالی [[خدا]] در جایگاه فاعل و موجد وحی، و عنصر دیگر، جوهر [[نفسانی]] مجرد انسان و [[استعداد]] فوق العاده آن در نقش قابل و پذیرای وحی است. چون این دو [[حقیقت]]، از نظر [[عقل]]، اثبات شده است، وجود وحی نیز به صورت [[افاضه]] معرفت ویژه از سوی خدا به نفس مجرد [[پیامبران]]، نه تنها با هیچگونه مشکلی مواجه نیست، بلکه لازمه صفات کمالی [[خدا]] است.<ref>[[محمد باقر سعیدی روشن|سعیدی روشن، محمد باقر]]، [[وحی و معرفت وحیانی (مقاله)|مقاله «وحی و معرفت وحیانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۱۳۳.</ref> | |||
==[[فرشتگان وحی]]== | ==[[فرشتگان وحی]]== |