←دوران پادشاهی بنیامیه
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
بنی اود از [[دشمنان سرسخت امام علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] [[پاک]] و مطهرشان{{ع}} بودند. چندان که گفته شده اودیای نبود مگر این که نسبت به [[بنی امیه]] [[متعصب]] بود و [[منحرف]] از علی{{ع}}.<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۱۱.</ref> [[ابن کلبی]] هم در این باره مینویسد: «بنی اود را دیدم که [[بدگویی]] به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را به [[فرزندان]] و خدمتکارانشان [[آموزش]] میدادند».<ref>ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۸۴۲؛ ابن طاوس، فرحة الغری، ص۴۹.</ref> آنان در [[جنگ]] صِفّین، در کنار [[معاویه]] بوده و پس از آن هم همواره با [[بنی امیّه]] و عمّال آنها و علیه [[اهل بیت]]{{ع}} فعالیت میکردند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۴۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۱؛ ابن طاوس، فرحة الغری، ص۵۰.</ref> شاید همین [[دشمنیها]] موجب شده بود که علی{{ع}} یکی از آنان به نام [[شبیب بن عبدالله بن شکل بن بدر]] که از اعضای [[طایفه]] [[جدیة بن کعب]] بود از [[کوفه]] به [[شام]] [[تبعید]] کند.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۴.</ref> با این حال، گزارشاتی هم در دست است که حاکی از حضور برخی از آنان از جمله [[عمرو بن اوس]]<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۱۸؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۱۲.</ref> و عافیة بن شداد بن ثمامة بن سلمة بن کعب بن أود،<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۴؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۱۱.</ref> در [[صفین]] و [[همراهی]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است. عمرو بن اوس در این جنگ، همراه با تنی چند از [[سپاهیان علی]]{{ع}} به [[اسارت]] قوای شام در آمد و زمانی که معاویه با پیشنهاد [[عمرو بن عاص]]، قصد به [[شهادت]] رساندن آنان را داشت، به [[زیرکی]] خود را از کشته شدن [[نجات]] داد.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۱۸؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۱۲.</ref> عافیة بن شدّاد را هم برخی، از شهدای صفین<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۱۱.</ref> و بعضی دیگر، ایشان را از شهدای [[جنگ نهروان]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۴</ref> گفتهاند.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | بنی اود از [[دشمنان سرسخت امام علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] [[پاک]] و مطهرشان{{ع}} بودند. چندان که گفته شده اودیای نبود مگر این که نسبت به [[بنی امیه]] [[متعصب]] بود و [[منحرف]] از علی{{ع}}.<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۱۱.</ref> [[ابن کلبی]] هم در این باره مینویسد: «بنی اود را دیدم که [[بدگویی]] به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را به [[فرزندان]] و خدمتکارانشان [[آموزش]] میدادند».<ref>ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۸۴۲؛ ابن طاوس، فرحة الغری، ص۴۹.</ref> آنان در [[جنگ]] صِفّین، در کنار [[معاویه]] بوده و پس از آن هم همواره با [[بنی امیّه]] و عمّال آنها و علیه [[اهل بیت]]{{ع}} فعالیت میکردند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۴۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۱؛ ابن طاوس، فرحة الغری، ص۵۰.</ref> شاید همین [[دشمنیها]] موجب شده بود که علی{{ع}} یکی از آنان به نام [[شبیب بن عبدالله بن شکل بن بدر]] که از اعضای [[طایفه]] [[جدیة بن کعب]] بود از [[کوفه]] به [[شام]] [[تبعید]] کند.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۴.</ref> با این حال، گزارشاتی هم در دست است که حاکی از حضور برخی از آنان از جمله [[عمرو بن اوس]]<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۱۸؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۱۲.</ref> و عافیة بن شداد بن ثمامة بن سلمة بن کعب بن أود،<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۴؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۱۱.</ref> در [[صفین]] و [[همراهی]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است. عمرو بن اوس در این جنگ، همراه با تنی چند از [[سپاهیان علی]]{{ع}} به [[اسارت]] قوای شام در آمد و زمانی که معاویه با پیشنهاد [[عمرو بن عاص]]، قصد به [[شهادت]] رساندن آنان را داشت، به [[زیرکی]] خود را از کشته شدن [[نجات]] داد.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۱۸؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۱۲.</ref> عافیة بن شدّاد را هم برخی، از شهدای صفین<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۱۱.</ref> و بعضی دیگر، ایشان را از شهدای [[جنگ نهروان]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۴</ref> گفتهاند.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
==دوران | ==دوران حکومت بنیامیه== | ||
{{همچنین|بنیامیه}} | {{همچنین|بنیامیه}} | ||
بنی اود بر [[مذهب]] [[عثمانی]] بودند چندان که گفته شده هی چگاه در قومشان به [[عثمان]] [[ناسزا]] گفته نشده است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۴۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۱؛ ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۸۴۲-۲۸۳.</ref> آنان با [[بنی امیه]] - بخصوص شاخه [[مروانی]] آن - نیز، ارتباط وثیقی برقرار نمودند. آنان نسبت به بنی امیه به شدت [[متعصب]] و از علی{{ع}} بیزار بودند؛<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۱۱.</ref> چندان که جز یک نفر، همگی در [[صفین]]، در [[حمایت]] از [[معاویه]] وارد [[کارزار]] با [[سپاه امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} شدند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۴۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۱؛ ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۸۴۲-۲۸۳.</ref> [[واقعه دلخراش کربلا]] نیز عرصه دیگر از مشارکت این [[خاندان]] علیه [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{ع}} بود. نقل است پس از [[شهادت]] [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}}، یکی از آنان به نام [[اسود بن خالد]] نعلین حضرت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۷۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۴؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۵۳.</ref> و [[جمیع بن خلق]] اودی یکی از شمشیرهای ایشان<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۷۹.</ref> را به [[غارت]] برد. آنها همچنین به [[ریاست]] یکی از اشراف خود به نام [[عبدالله بن هانی اود]] همکاریهای گستردهای را با [[حجاج بن یوسف ثقفی]] - عامل [[امویان]] در [[عراق]] و [[فرمانده سپاه]] [[شام]] - در تثبیت [[حکومت]] [[عبدالملک بن مروان]] از جمله [[جنگ]] با [[عبدالله بن زبیر]] و [[آتش]] زدن [[مکه]] انجام داد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۴۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۱.</ref> آن سان که حجاج پس از [[پیروزی]] بر [[دشمنان]] خود، از او تقدیر کرد. نقل است حجاج جهت تقدیر از کوششهای او در تثبیت [[نظام اموی]] و همراهیهای بیدریغ او، [[دختران]] [[اسماء بن خارجه فزاری]] و [[سعید بن قیس همدانی]] بزرگان [[فزاره]] و [[همدان]] را به [[اجبار]] به [[عقد]] وی در آورد و گفت: «ای عبدالله دختران سروران بنی فزاره و [[بنی همدان]] و کهلان را به عقد تو در آوردم، [[طایفه]] اود را با آنها چه مناسبت است؟» او در پاسخ گفت:ای [[امیر]] چنین مگو که ما فضائلی داریم که احدی در [[عرب]] ندارد. و جون حجاج از آن [[فضائل]] پرسید، وی این [[فضیلتها]] را چنین برشمرد: | بنی اود بر [[مذهب]] [[عثمانی]] بودند چندان که گفته شده هی چگاه در قومشان به [[عثمان]] [[ناسزا]] گفته نشده است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۴۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۱؛ ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۸۴۲-۲۸۳.</ref> آنان با [[بنی امیه]] - بخصوص شاخه [[مروانی]] آن - نیز، ارتباط وثیقی برقرار نمودند. آنان نسبت به بنی امیه به شدت [[متعصب]] و از علی{{ع}} بیزار بودند؛<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۱۱.</ref> چندان که جز یک نفر، همگی در [[صفین]]، در [[حمایت]] از [[معاویه]] وارد [[کارزار]] با [[سپاه امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} شدند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۴۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۱؛ ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۸۴۲-۲۸۳.</ref> [[واقعه دلخراش کربلا]] نیز عرصه دیگر از مشارکت این [[خاندان]] علیه [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{ع}} بود. نقل است پس از [[شهادت]] [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}}، یکی از آنان به نام [[اسود بن خالد]] نعلین حضرت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۷۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۴؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۵۳.</ref> و [[جمیع بن خلق]] اودی یکی از شمشیرهای ایشان<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۷۹.</ref> را به [[غارت]] برد. آنها همچنین به [[ریاست]] یکی از اشراف خود به نام [[عبدالله بن هانی اود]] همکاریهای گستردهای را با [[حجاج بن یوسف ثقفی]] - عامل [[امویان]] در [[عراق]] و [[فرمانده سپاه]] [[شام]] - در تثبیت [[حکومت]] [[عبدالملک بن مروان]] از جمله [[جنگ]] با [[عبدالله بن زبیر]] و [[آتش]] زدن [[مکه]] انجام داد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۴۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۱.</ref> آن سان که حجاج پس از [[پیروزی]] بر [[دشمنان]] خود، از او تقدیر کرد. نقل است حجاج جهت تقدیر از کوششهای او در تثبیت [[نظام اموی]] و همراهیهای بیدریغ او، [[دختران]] [[اسماء بن خارجه فزاری]] و [[سعید بن قیس همدانی]] بزرگان [[فزاره]] و [[همدان]] را به [[اجبار]] به [[عقد]] وی در آورد و گفت: «ای عبدالله دختران سروران بنی فزاره و [[بنی همدان]] و کهلان را به عقد تو در آوردم، [[طایفه]] اود را با آنها چه مناسبت است؟» او در پاسخ گفت:ای [[امیر]] چنین مگو که ما فضائلی داریم که احدی در [[عرب]] ندارد. و جون حجاج از آن [[فضائل]] پرسید، وی این [[فضیلتها]] را چنین برشمرد: |