|
|
خط ۵۲: |
خط ۵۲: |
|
| |
|
| == توهم تعارض برخی [[آیات]] با عصمت حضرت موسی{{ع}} == | | == توهم تعارض برخی [[آیات]] با عصمت حضرت موسی{{ع}} == |
| در کنار آیاتی که بر [[عصمت انبیا]]{{عم}} [[دلالت]] دارند، در [[قرآن کریم]] [[آیات]] دیگری وجود دارد که توهم [[تعارض]] با [[عصمت انبیا]] را برای برخی به وجود آورده است. برخی از این [[آیات]] مربوط به [[عصمت حضرت موسی]]{{ع}} است که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم. | | در کنار آیاتی که بر [[عصمت انبیا]]{{عم}} دلالت دارند، در [[قرآن کریم]] [[آیات]] دیگری وجود دارد که توهم تعارض با [[عصمت انبیا]] را برای برخی به وجود آورده است. برخی از این [[آیات]] مربوط به عصمت حضرت موسی{{ع}} است که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم. |
|
| |
|
| === [[آیه]] ۱۵ [[سوره قصص]] === | | === [[آیه]] ۱۵ [[سوره قصص]] === |
| یکی از وقایعی که در زندگانی [[حضرت موسی]]{{ع}} اتفاق افتاده، داستان کشته شدن یکی از [[فرعونیان]] به دست آن [[حضرت]] بوده است. در این جریان [[حضرت موسی]]{{ع}} در حین درگیری یکی از [[بنیاسرائیل]] با یکی از [[فرعونیان]] در [[مقام]] [[دفاع]] و رفع [[ستم]] از [[بنیاسرائیلی]]، با [[زدن]] مشت موجب شد آن [[مرد ]][[مصری]] بر [[زمین]] بیفتد و بمیرد. هنگامی که [[فرعون]] با [[آگاهی]] از این حادثه در صدد تعقیب [[موسی]]{{ع}} برآمد، وی به سوی [[مدین]] [[فرار]] کرد.<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص۲۲۹.</ref>. [[قرآن کریم]] در این باره میفرماید: {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بیخبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار میکردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراهکننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۶۷.</ref> | | {{اصلی|آیا آیه ۱۵ و ۱۶ سوره قصص بر عدم عصمت حضرت موسی دلالت میکند؟ (پرسش)}} |
| | یکی از وقایعی که در زندگانی [[حضرت موسی]]{{ع}} اتفاق افتاده، داستان کشته شدن یکی از [[فرعونیان]] به دست آن حضرت بوده است. در این جریان حضرت موسی{{ع}} در حین درگیری یکی از [[بنیاسرائیل]] با یکی از فرعونیان در مقام [[دفاع]] و رفع [[ستم]] از بنیاسرائیلی، با زدن مشت موجب شد آن [[مرد]] مصری بر [[زمین]] بیفتد و بمیرد. هنگامی که [[فرعون]] با [[آگاهی]] از این حادثه درصدد تعقیب [[موسی]]{{ع}} برآمد، وی به سوی [[مدین]] فرار کرد<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص۲۲۹.</ref>. [[قرآن کریم]] در این باره میفرماید: {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بیخبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار میکردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراهکننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۶۷.</ref> |
|
| |
|
| '''تبیین [[شبهه]]'''
| | [[حضرت موسی]]{{ع}} کشتن آن مصری را کاری [[شیطانی]] خوانده و با اعتراف به [[ظلم]] خویشتن از [[خداوند]] [[طلب مغفرت]] و [[آمرزش]] میکند. از سوی دیگر، هنگامی که [[خداوند]] به وی مأموریت داد تا با رفتن به نزد فرعون و فرعونیان آنها را به [[توحید]] [[دعوت]] کند، آن حضرت از ارتکاب «[[ذنب]]» در مورد آنها [[سخن]] گفت: {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که میهراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref>. [[فرعون]] نیز هنگام دیدار با [[موسی]]{{ع}} به این [[اقدام]] او اشاره کرد و آن حضرت خود را در آن [[زمان]] از «[[ضالین]]» خواند: {{متن قرآن|وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ * قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«و (آن) کار خود را که کردی، کردی و تو از ناسپاسانی * گفت: آن را هنگامی کردم که از ناآگاهان بودم» سوره شعراء، آیه ۱۹-۲۰.</ref>. شماری با استناد به [[آیات]] یاد شده به مواردی چون [[ظلم]]، [[ذنب]] و [[ضلالت]] [[حضرت موسی]]{{ع}} اشاره کردهاند و معتقدند که ممکن است [[انبیا]] پیش از بعثت [[مرتکب گناه]] شده و در [[ضلالت]] و [[گمراهی]] بوده باشند<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص۲۲۹.</ref>. روشن است که این [[آیات]] بر [[لغزش]] و خطایی بزرگ از آن حضرت حکایت دارد که با [[عصمت]] ایشان ناسازگار است. |
|
| |
|
| [[حضرت موسی]]{{ع}} کشتن آن [[مصری]] را کاری [[شیطانی]] خوانده و با اعتراف به [[ظلم]] خویشتن از [[خداوند]] [[طلب مغفرت]] و [[آمرزش]] میکند. از سوی دیگر، هنگامی که [[خداوند]] به وی [[مأموریت]] داد تا با رفتن به نزد [[فرعون]] و [[فرعونیان]] آنها را به [[توحید]] [[دعوت]] کند، آن [[حضرت]] از ارتکاب «[[ذنب]]» در مورد آنها [[سخن]] گفت: | | '''پاسخ نخست: اشاره «هذا»؛ به درگیری قبلی با بنی اسرائیلی''': کلمه «هذا» به [[کار]] [[حضرت موسی]]{{ع}} اشاره ندارد، بلکه مورد اشاره، همان درگیری آن دو نفر قبطی و بنی اسرائیلی بوده است. پس بسیار روشن است که [[شیطان]]، خود عامل به وجود آمدن [[اختلاف]] میان افراد است و همین درگیری، [[حضرت موسی]]{{ع}} را در معرض خطر [[اجتماعی]] قرار داد. در نتیجه باید گفت این کار حضرت، نوعی [[اشتباه]] [[اجتماعی]] بود که حضرتش را به وادی زحمت و [[رنج]] کشاند؛ همانگونه که [[حضرت آدم]]{{ع}} با خوردن از درخت ممنوع شده، خود را به [[سختی]] افکند<ref>ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۸؛ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۷، ص۱۲۴.</ref>. البته میتوان گفت درگیری، به ویژه در امور غیردینی، در شرایطی که [[فرعون]] [[حاکم]] بود و نتیجهای جز محکومیت و عواقب ناگوار برای [[پیروان]] حضرت نداشت، کار [[شیطان]] بود. این توجیه با ظاهر و سیاق آیات سازگار است و با روایتی که در توجیه این داستان [[نقل]] شده است، همخوانی دارد<ref>{{متن حدیث|هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ يَعْنِي الِاقْتِتَالَ}}؛ (محمد بن علی بن بابویه (صدوق)، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۹).</ref>. پس مراد [[آیه]] این است که شیطان این موقعیت را برایش پیش آورد. شیطان هرگز بر آن حضرت تسلطی نداشته است؛ چراکه او بر مؤمنانی که بر پروردگارشان [[توکل]] میکنند، تسلطی ندارد: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.</ref>. |
| {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که میهراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref>. | |
| [[فرعون]] نیز هنگام [[دیدار]] با [[موسی]]{{ع}} به این [[اقدام]] او اشاره کرد و آن [[حضرت]] خود را در آن [[زمان]] از «[[ضالین]]» خواند: | |
| {{متن قرآن|وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ * قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«و (آن) کار خود را که کردی، کردی و تو از ناسپاسانی * گفت: آن را هنگامی کردم که از ناآگاهان بودم» سوره شعراء، آیه ۱۹-۲۰.</ref>.
| |
| شماری با استناد به [[آیات]] یاد شده به مواردی چون [[ظلم]]،[[ ذنب]] و [[ضلالت]] [[حضرت]] [[موسی]]{{ع}} اشاره کردهاند و معتقدند که ممکن است [[انبیا]] [[پیش از بعثت]] [[مرتکب گناه]] شده و در [[ضلالت]] و [[گمراهی]] بوده باشند. <ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص۲۲۹.</ref>. روشن است که این [[آیات]] بر [[لغزش]] و خطایی بزرگ از آن [[حضرت]] حکایت دارد که با [[عصمت]] ایشان ناسازگار است.
| |
|
| |
|
| '''[[پاسخ به شبهه]]''' | | '''پاسخ دوم: حمل عمل شیطان بر عمل قبطی''': برخی مفسران [[اهل سنت]] در قرون بعد همراه با [[مفسران]] [[شیعی]]، با حمل عبارت {{متن قرآن|مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ}} بر عمل فرد قبطی یا اصل [[نزاع]] فرد سبطی و قبطی، [[عمل]] [[حضرت موسی]]{{ع}} را غیرعمدی دانستهاند و یا وجوه دیگری را در این باره بیان کردهاند<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۱۳۶؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۸۲؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۱۵، ص۱۱۰؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۲۰، ص۳۰؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۵۸۵؛ عبدالله بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل، ج۴، ص۱۷۳.</ref>. افزون بر آن، مرحوم [[علامه طباطبایی]] راز این را که [[قرآن کریم]] این عمل را با عبارت {{متن قرآن|فَوَكَزَهُ}} ـ و نه [[قتل]] ـ توصیف کرده، غیرعمدی بودن آن دانسته است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۸.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۶۷؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]] ص۳۲۰.</ref> |
|
| |
|
| '''[[پاسخ]] نخست: اشاره «هذا»؛ به درگیری قبلی با [[بنی اسرائیلی]]''': کلمه «هذا» به [[کار]] [[حضرت موسی]]{{ع}} اشاره ندارد، بلکه مورد اشاره، همان درگیری آن دو نفر قبطی و [[بنی اسرائیلی]] بوده است. پس بسیار روشن است که [[شیطان]]، خود عامل به وجود آمدن [[اختلاف]] میان افراد است و همین درگیری، [[حضرت موسی]]{{ع}} را در معرض خطر [[اجتماعی]] قرار داد. در نتیجه باید گفت این [[کار]] [[حضرت]]، نوعی [[اشتباه]] [[اجتماعی]] بود که حضرتش را به [[وادی]] [[زحمت]] و [[رنج]] کشاند؛ همانگونه که [[حضرت آدم]]{{ع}} با خوردن از درخت [[ممنوع]] شده، خود را به [[سختی]] افکند<ref>ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۸؛ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۷، ص۱۲۴.</ref>. البته میتوان گفت درگیری، به ویژه در امور غیردینی، در شرایطی که [[فرعون]] [[حاکم]] بود و نتیجهای جز محکومیت و عواقب ناگوار برای [[پیروان]] [[حضرت]] نداشت، [[کار]] [[شیطان]] بود. | | '''پاسخ سوم: «[[ظلم]]» در [[آیه]] یاد شده به پیامدهای این کار [[حضرت موسی]]{{ع}} اشاره دارد'''؛ زیرا در پی این [[قتل]]، وی تحت تعقیب قرار گرفت و از [[خانه]] و کاشانه خود آواره شد و با سختیهای فراوان به [[مدین]] [[فرار]] کرد و در آنجا به چوپانی پرداخت. این همان [[ترک اولی]] است که گاهی از [[پیامبران]] سرمیزند و هیچگونه ناسازگاری با [[عصمت]] آنان ندارد، از این رو، [[طلب مغفرت]] کرد<ref>ر.ک: علامه طباطبائی، المیزان، ج۱۶، ص۱۶؛ حویزی، نورالثقلین، ج۴، ص۱۱۹؛ فیض کاشانی، التفسیر الصافی، ج۴، ص۸۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۹؛ راه و راهنماشناسی، ۱۷۳.</ref>. از این رو [[آیات]] یاد شده، هیچگونه دلالتی بر عدم عصمت حضرت موسی{{ع}} نخواهد داشت<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص۲۲۹.</ref>. |
|
| |
|
| این توجیه با [[ظاهر]] و [[سیاق آیات]] سازگار است و با روایتی که در توجیه این داستان [[نقل]] شده است، همخوانی دارد<ref>{{متن حدیث|هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ يَعْنِي الِاقْتِتَالَ}}؛ (محمد بن علی بن بابویه (صدوق)، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۹).</ref>. پس مراد [[آیه]] این است که [[شیطان]] این موقعیت را برایش پیش آورد؛ یعنی [[شیطان]] بود که اینچنین [[آتش]] [[دشمنی]] را شعلهور ساخت و این به دخالت [[حضرت]] و کشتن آن مرد قبلی انجامید که با این [[کار]] با آن [[مشکلات]] روبهرو شد.[[ شیطان]] هرگز بر آن [[حضرت]] تسلطی نداشته است؛ چراکه او بر مؤمنانی که بر پروردگارشان [[توکل]] میکنند، تسلطی ندارد: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.</ref>؛ تا چه رسد به آن [[حضرت]] که [[خداوند]] او را از [[مخلصان]] قرار داده است: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>. و [[شیطان]] خود اعتراف میکند که بر [[مخلصان]] سلطهای ندارد. {{متن قرآن|إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>؛ بلکه [[سلطه]] او بر دو طرف دعوی بوده است که سبب شدند آن [[حضرت]] به این [[گرفتاری]] [[مبتلا]] گردد؛ و اما آن [[حضرت]] [[وظیفه شرعی]] خود میدانست که به [[یاری]] [[مؤمن]] بشتابد و او را بر [[کافر]] چیره سازد. ایشان قصد کشتن آن فرد را نداشت، [[ولی]] این اتفاق افتاد. پس معنای جمله {{متن قرآن|ظَلَمْتُ نَفْسِي}} این است که خود را در [[سختی]] افکندم و [[مغفرت]] نیز به معنای پوشاندن است. پوشاندن در [[دنیا]] بدین معناست که آثار [[سوء]] مترتب بر [[کار]] برداشته شود؛ همانگونه که [[ذنب]] به معنای [[گناه]] نیست، بلکه به معنای آثار فعل است و [[دلیل]] بر اینکه [[حضرت]] از [[کار]] خود پشیمان نشده بود، این است که اظهار میدارد: {{متن قرآن|رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا برای نعمتی که به من ارزانی داشتی هرگز پشتیبان گنهکاران نخواهم بود» سوره قصص، آیه ۱۷.</ref><ref>ر.ک: علی سیستانی، استفتائات، ص۵۵، سؤال ۲۰۴.</ref>. در این [[آیه]] از [[نعمت الهی]] بر [[موسی]]{{ع}}[[ سخن]] به میان آمده است؛ یعنی آن [[حضرت]] در این ماجرا [[نعمت خداوند]] را میبیند و به همین جهت با [[خداوند]] [[عهد]] میبندد که از [[مجرمان]] [[حمایت]] نکند. پس قهراً آن [[حضرت]] از [[کار]] خود پشیمان نبود. البته این [[تفسیر]] بر پایه این احتمال است که منظور از [[نعمت الهی]]، همان [[حفظ]] [[حضرت]] از چنگال [[فرعون]] باشد؛ اما طبق احتمال دیگر که منظور از [[نعمت الهی]]، [[پذیرش توبه]] [[حضرت]] از کشتن قبلی باشد<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۹.</ref>، دیگر این برداشت از [[آیه]] درست نخواهد بود.
| | پاسخ چهارم: '''[[تفسیر]] دیگر معنای [[ظلم]]''': نخست چنین به نظر میرسد که [[حضرت موسی]]{{ع}} به ظاهر [[فریب]] [[شیطان]] را خورد و مرتکب [[کردار]] شیطانی شد و به خودش [[ستم]] کرد. اما [[حقیقت]] آن است که «[[ظلم]]» در این [[آیه]] به معنایی غیر از معنای مصطلح آن است و ناظر به معنای لغوی آن یعنی «قرار دادن یک شیء در غیر مکان خود» است و از این رو در این [[آیه]] موسی{{ع}} از آمدن در [[شهر]] اظهار [[پشیمانی]] میکند، نه اینکه خود را از بابت کشتن شخص، [[ظالم]] قلمداد کند و به همین [[دلیل]] [[طلب آمرزش]] او نیز از [[خداوند]]، به معنای طلب در [[امان]] ماندن از دست [[دشمنان]] بوده است. به نظر میرسد منظور حضرت موسی{{ع}} از [[ظلم]] برخویشتن همین معنی بوده که با این عمل، خودش را به [[زحمت]] انداخته؛ چراکه [[قتل]] یک قبطی ([[فرعونی]]) به وسیله حضرت موسی{{ع}} چیزی نبود که [[فرعونیان]] به آسانی از آن بگذرند. |
|
| |
|
| '''[[پاسخ]] دوم: حمل [[عمل شیطان]] بر عمل قبطی''': برخی [[مفسران اهل سنت]] در قرون بعد همراه با [[مفسران]] [[شیعی]]، با حمل عبارت {{متن قرآن|مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ}} بر عمل فرد قبطی یا اصل [[نزاع]] فرد سبطی و قبطی، [[عمل ]][[حضرت موسی]]{{ع}} را غیرعمدی دانستهاند و یا وجوه دیگری را در این باره بیان کردهاند<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۱۳۶؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۸۲؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۱۵، ص۱۱۰؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۲۰، ص۳۰؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۵۸۵؛ عبدالله بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل، ج۴، ص۱۷۳.</ref>. افزون بر آن، مرحوم [[علامه طباطبایی]] [[راز]] این را که [[قرآن کریم]] این عمل را با عبارت {{متن قرآن|فَوَكَزَهُ}} - و نه [[قتل]] - توصیف کرده، غیرعمدی بودن آن دانسته است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۸.</ref>».<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۶۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]] ص۳۲۰.</ref>.
| | همین معنا در [[کلام]] [[امام رضا]]{{ع}} نیز وارد شده است. [[مأمون]] در مورد همین معنا از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید و ایشان اینگونه پاسخ داد: [[موسی]]{{ع}} فرمود: به [[درستی]] که من خود را در جایی قرار دادم که نباید قرار میدادم؛ یعنی نباید به این [[شهر]] وارد میشدم، پس مرا ببخش؛ یعنی مرا از [[دشمنان]] خودت مخفی گردان؛ چراکه مرا پیدا کرده و میکشند. پس [[خداوند]] نیز او را بخشید، یعنی او را از [[دشمنان]] پنهان کرد<ref>. عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۹ و ۲۰۰.</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]]، ص۳۲۰.</ref> |
| | |
| '''[[پاسخ]] سوم: [[کار]] [[حضرت]]؛ تنها در [[حد]] ناهماهنگی با [[استحباب]]''': [[خداوند]] کشتن [[کافر]] را روا دانسته، [[ولی]] تأخیر آن را [[مستحب]] شمرده و [[حضرت]] با این [[اقدام]] فوری خود، این [[مستحب]] را ترک کرده است<ref>ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۱۲، جزء ۲۴، ص۲۰۱.</ref>.
| |
| ایرادهای این [[تفسیر]] از این قرارند: اولاً هیچ دلیلی در دست نیست که تأخیر در کشتن [[کافر]] [[مستحب]] باشد؛ ثانیاً لحن و [[سیاق]] این [[آیات]] باترک امری [[مستحب]] همخوانی ندارد. آیا [[پیامبران]] انجام دادن تمام [[مستحبات]] را بر خود لازم میدانند تا ترک یکی از آنها را ستمی بر خود بپندارند؟! ثالثاً چگونه ترک یک امر مستحبی، عنوان [[عمل شیطانی]] به خود میگیرد و تارک آن از [[گمراهان]] میشود؟!<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۲۷۴-۲۷۸.</ref>.
| |
| | |
| '''[[پاسخ]] چهارم: اشاره [[آیه]] به [[کار]] مقتول، نه [[کار]] [[حضرت]]''': کلمه «هذا» به مقتول اشاره دارد؛ بدین معنا که [[کار]] این مقتول، کاری [[شیطانی]] بود؛ یا اینکه این مقتول، خود از [[لشکریان شیطان]] بود<ref>ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۱۰۲.</ref>.
| |
| این توجیه نیز بیدلیل است و با [[ظاهر آیه]] و [[سیاق]] جملهها [[سازگاری]] ندارد.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۲۷۴-۲۷۸.</ref>.
| |
| | |
| '''[[پاسخ]] پنجم: اقدامی عجولانه با پیامدی سخت''': کشتن قبطی کاری عجولانه بود؛ چراکه اگر [[حضرت موسی]]{{ع}} مدتی [[صبر]] میکرد، این قبطی در کنار دیگر [[قبطیان]] به [[هلاکت]] میرسید. این [[اقدام]] عجولانه، برای آن [[حضرت]] [[رنج]] و [[نگرانی]] به بار آورد<ref>ر.ک: جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، به قلم جعفر الهادی، ج۵، ص۷۳.</ref>؛ زیرا در آن وضعیت که [[قبطیان]] طبقه [[حاکم]]، و [[بنی اسرائیل]] طبقه محکوم [[جامعه]] بودند، این [[کار]] مطابق [[مصلحت]] نبود<ref>ر.ک: عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۱۰، ص۲۱۴.</ref>.
| |
| این توجیه نیز مدعایی بیدلیل است و طرف مقابل هم توجیه معقول دارد که چه بسا این [[شتاب]] در [[کار]]، خود سرچشمه [[مصلحت]] و [[برکت]] شد؛ افزون بر آنکه یک نفر از افراد [[دشمن]] را از صحنه بیرون ساخت، [[نجات]] آن شخص [[بنی اسرائیلی]] را نیز در پی داشت. البته با این توجیه، [[شبهه]] [[نفی]] [[عصمت]] خود به خود منتفی خواهد شد<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۲۷۴-۲۷۸.</ref>.
| |
| | |
| '''[[پاسخ]] ششم: «[[ظلم]]» در [[آیه]] یاد شده به پیامدهای این [[کار]] [[موسی]]{{ع}} اشاره دارد'''؛ زیرا در پی این [[قتل]]، وی تحت تعقیب قرار گرفت و از [[خانه]] و کاشانه خود آواره شد و با سختیهای فراوان به [[مدین]] [[فرار]] کرد و در آنجا به [[چوپانی]] پرداخت. این همان [[ترک اولی]] است که گاهی از [[پیامبران]] سرمیزند و هیچگونه [[ناسازگاری]] با [[عصمت]] آنان ندارد، از این رو، [[طلب مغفرت]] کرد<ref>ر.ک: علامه طباطبائی، المیزان، ج۱۶، ص۱۶؛ حویزی، نورالثقلین، ج۴، ص۱۱۹؛ فیض کاشانی، التفسیر الصافی، ج۴، ص۸۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۹؛ راه و راهنماشناسی، ۱۷۳.</ref>. از این رو [[آیات]] یاد شده، هیچگونه دلالتی بر عدم [[عصمت حضرت موسی]]{{ع}} نخواهد داشت.<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص۲۲۹.</ref>.
| |
| | |
| [[پاسخ]] هفتم: '''[[تفسیر]] دیگر معنای [[ظلم]]''': نخست چنین به نظر میرسد که [[موسی]]{{ع}} به [[ظاهر]] [[فریب]] [[شیطان]] را خورد و مرتکب [[کردار]] [[شیطانی]] شد و به خودش [[ستم]] کرد. اما [[حقیقت]] آن است که «[[ظلم]]» در این [[آیه]] به معنایی غیر از معنای مصطلح آن است و ناظر به معنای لغوی آن یعنی «قرار دادن یک شیء در غیر مکان خود» است و از این رو در این [[آیه]] [[موسی]]{{ع}} از آمدن در [[شهر]] اظهار [[پشیمانی]] میکند، نه این که خود را از بابت کشتن شخص، [[ظالم]] قلمداد کند و به همین [[دلیل]] [[طلب آمرزش]] او نیز از [[خداوند]]، به معنای [[طلب]] در [[امان]] ماندن از دست [[دشمنان]] بوده است. به نظر میرسد منظور [[موسی]]{{ع}} از [[ظلم]] برخویشتن همین معنی بوده که با این عمل، خودش را به [[زحمت]] انداخته؛ چراکه [[قتل]] یک قبطی ([[فرعونی]]) به وسیله [[موسی]]{{ع}} چیزی نبود که [[فرعونیان]] به [[آسانی]] از آن بگذرند.
| |
| همین معنا در [[کلام]] از [[امام رضا]]{{ع}} نیز وارد شده است. [[مأمون]] در مورد همین معنا از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید و ایشان اینگونه [[پاسخ]] داد: | |
| [[موسی]]{{ع}} فرمود: به [[درستی]] که من خود را در جایی قرار دادم که نباید قرار میدادم؛ یعنی نباید به این [[شهر]] وارد میشدم، پس مرا ببخش؛ یعنی مرا از [[دشمنان]] خودت مخفی گردان؛ چراکه مرا پیدا کرده و میکشند. پس [[خداوند]] نیز او را بخشید، یعنی او را از [[دشمنان]] پنهان کرد<ref>. عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۹ و ۲۰۰.</ref>. | |
| | |
| [[پاسخ]] هشتم: '''[[تفسیر]] معنای [[ضالّین]]''': درست است که [[موسی]]{{ع}} در آن [[زمان]] هنوز به [[مقام]] [[نبوّت]] نرسیده بود، [[ولی]] با توجه به اینکه [[انبیا]] باید حتی پیش از [[نبوت]] و [[رسالت]] نیز دارای [[مقام عصمت]] باشند، تعبیر به «[[ضالّین]]» مناسب به نظر نمیرسد. قبل از هر چیز باید حساب کرد آیا این [[قتل]] هر چند با قصد و [[تصمیم]] قبلی نبوده و به اصطلاح [[قتل]] [[خطا]] محسوب میشده، آیا مجاز بوده است یا [[ممنوع]]؟
| |
| بیشک با توجه به وضعیت [[قوم]] [[ستمگر]] [[فرعون]] به ویژه در برابر [[بنی اسرائیل]]، که نوزادان پسر آنها را میکشتند و [[دختران]] را برای [[خدمت]] زنده نگه میداشتند، و [[بنی اسرائیل]] را در همه چیز تحت [[ظلم]] و فشار قرار داده بودند و به تعبیر [[آیات قرآن]] «[[مفسد فی الارض]]» بودند، این [[کار]]، [[کار]] خلافی نبوده؛ [[خاصه]] اینکه در [[مقام]] [[یاری مظلوم]] و [[دفاع]] از او انجام شده، حداقل احتمال جایز القتل بودن این [[مرد ]][[ظالم]] [[فرعونی]]، کاملا پذیرفته است.»<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]] ص۳۲۰.</ref>.
| |
|
| |
|
| === آیه 16 سوره قصص === | | === آیه 16 سوره قصص === |