←شرایط صدور حدیث
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== جایگاه [[هارون]] نسبت به [[حضرت موسی]] {{ع}} == | |||
[[قرآن کریم]]، وقایع مربوط به داستان [[حضرت موسی]]{{ع}} را بارها نقل و گاه از برادرش [[حضرت هارون]] نیز یاد کرده است. موقعیت حضرت هارون نسبت به حضرت موسی{{ع}} در [[قرآن]] اینگونه آمده است: | |||
# [[سوره طه]]، از زبان حضرت موسی: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي * وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref>«و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را * پشتم را به او استوار دار * و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۹-۳۵.</ref>. | |||
# [[سوره فرقان]]: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا}}<ref>«و به راستی ما به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون را وزیری همراه او گرداندیم» سوره فرقان، آیه ۳۵.</ref>. | |||
# [[سوره اعراف]]: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>. | |||
# [[سوره مریم]]: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا}}<ref>«و از سر بخشایش خود، برادرش هارون را در حالی که پیامبر بود بدو بخشیدیم» سوره مریم، آیه ۵۳.</ref>. | |||
[[آیات]] بالا در منظر [[مسلمانان]] بود و آنان نسبت به حضرت موسی و [[هارون]]{{ع}} و ارتباط آن دو با یکدیگر و [[مناصب]] حضرت هارون{{ع}} اطلاع کافی داشتند. در این آیات درباره حضرت هارون از چند امر سخن رفته است: ۱. [[وزارت]]؛ ۲. پشتیبانی؛ ۳. مشارکت در [[ابلاغ]] [[آیین]]؛ ۴ [[خلافت]] و [[جانشینی]]؛ ۵. [[نبوت]]. | |||
[[پیامبر]] رابطه خود و [[امام علی]]{{ع}} را همانند رابطه حضرت موسی{{ع}} و هارون دانستهاند. این عنوان، از جمله شکوهمندترین عناوینی است که [[رسول الله]]{{صل}} با آن از امام علی{{ع}} یاد کرده و همسانی در [[رهبری]] بین [[رسول]] و [[امام]] را مشخص نموده است. آری، پیامبر، [[خاتم النبیین]] است و بعد از او [[پیامبری]] نیست. پس امام علی{{ع}} نمیتواند [[پیامبر]] باشد، بر خلاف [[هارون]]{{ع}} که پیامبر نیز بوده است. با [[تأمل]] در [[آیات]] فوق و کلام پیامبر روشن میشود که ایشان [[وزارت]] و [[خلافت امام علی]]{{ع}} را به صراحت [[اعلان]] کردهاند<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۱.</ref>. | |||
== موقعیتهای صدور حدیث == | |||
[[حدیث منزلت]] در موقعیتها و مناسبتهای مختلف و متفاوت تکرار شده است؛ مثلاً [[رسول اکرم]]{{صل}} تأکید داشتهاند که در همه جا و نزد همه کس ارتباط خاص خود را با [[امام علی]]{{ع}} بیان کنند. در منابع روایی شیعه و [[سنی]]، از این کلام پیامبر در این مواقع یاد شده است: | |||
# اولین [[روز]] دعوت عمومی ([[دعوة]] العشیره)<ref>کراجکی، کنزالفوائد، ج۲، ص۱۷۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۳۲۳.</ref>؛ | |||
# روز [[برادری]] بین [[مسلمانان]]<ref>احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۶۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۵۳؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۶۳. فضائل الصحابه از محدوج بن زید نقل کرده است: رسول الله پیمان برادری بین مسلمانان برقرار کرد و سپس گفت: «یا علی تو برادر من هستی و منزلت تو نسبت به من همانند هارون به موسی است؛ به جز این که پیامبری بعد از من نیست.</ref>. (روزهای اول [[هجرت به مدینه]])؛ | |||
# هنگام بستن درهای منازلی که به [[مسجدالنبی]] باز میشدند. پیامبر تمامی درها را بست و تنها در خانه امام علی{{ع}} را باز نهاد و در جواب [[اعتراض]] برخی، گفت که این بستن و باز گذاردن، [[امتثال]] [[فرمان الهی]] است؛ چون نسبت علی به او نسبت هارون به [[موسی]] است<ref>ابن مغازلی، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۵۵؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ص۲۰۲.</ref>؛ | |||
# پس از [[فتح خیبر]]. آنگاه که امام علی{{ع}} [[پیروزی]] [[باور]] نکردنی [[اسلام]] را پس از چند [[شکست]]، [[هدیه]] آورد، پیامبر فرمود: اگر نبود که گروهی از [[امت]] من درباره تو آن گویند که [[مسیحیان]] درباره [[عیسی بن مریم]] میگویند، درباره تو سخنی میگفتم که بر هر گروه از [[مسلمین]] که بگذری خاک قدمهایت و باقی آب وضویت را برای [[شفا]] بردارند. همین کافی است که {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى غَيْرَ أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۴۰؛ خوارزمی، المناقب، ص۱۰۹.</ref>. | |||
# مشهورترین نقل، در جریان [[غزوه تبوک]] است که در آن [[امام]] [[جانشین پیامبر]] در [[مدینه]] بود. گفتنی است در هر مناسبت که [[پیامبر]] از مدینه خارج میشد، شخصی را نماینده خود در مدینه معین میکرد؛ حتی اگر مدت [[زمان]] خروجش بسیار کوتاه - مثلاً یک [[روز]] - بود. در غزوه تبوک به دلیل شدت گرفتن فعالیتهای [[منافقان]] در مدینه و خارج آن، پیامبر [[امام علی]]{{ع}} را [[جانشین]] خود در مدینه باقی نهاد و فرمود: یا من باید در مدینه بمانم و یا تو<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۰۳؛ محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳ ص۲۴؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۵۵.</ref>. دو حادثه مهم که تحرک [[منافقین]] را در آن روزها روشنتر میکند، عبارتاند از: ۱. واقعه [[مسجد ضرار]] و خراب کردن آن به [[امر الهی]]<ref>ابن هشام، السیره، ج۴، ص۱۷۴.</ref>؛ ۲. حادثه پی کردن شتر پیامبر به قصد کشتن آن حضرت<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۹۳.</ref>. این دو حادثه در محدوده زمانی نزدیک به هم نشان میدهد که منافقان در آن روزها حالت تشکیلاتی به خود گرفته و مجتمع شده بودند و احتمال هر خطر از ناحیه آنان وجود داشت. آنان که با حضور امام علی{{ع}} در مدینه، تمامی نقشههای خود را بر آب میدیدند، حمله تبلیغاتی جدیدی را آغاز کرده، گفتند: «پیامبر از امام [[دل]] چرکین است که او را همراه خود نبرده و با [[زنان]] و [[کودکان]] در مدینه باقی نهاده است!» این [[اعتراض]] موجب آن شد که منقبت و [[فضیلت]] بزرگتری برای امام علی{{ع}} رقم خورد و آن [[کلام]] بلند پیامبر بود که فرمود: «آیا ناخشنودی از اینکه برای من همچون [[هارون]] برای [[موسی]] باشی؛ جز آنکه پیامبر نیستی. سزاوار نیست که من بروم مگر آنکه تو [[خلیفه]] من باشی»<ref>ابن حنبل، المسند، ج۱، ص۷۰۹.</ref>. | |||
# در جاهای دیگری نیز این سخن از پیامبر شنیده شده است<ref>ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۲، ص۱۶۲ – ۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۱.</ref> | |||
== تواتر حدیث == | |||
[[حدیث منزلت]] از احادیث صحیح و بسیار مشهور است، منابع متعدد و مختلف [[روایی]] [[سنی]] و [[شیعه]] - حتی کسانی که سعی در پوشاندن [[فضایل]] [[مولی]] دارند - آن را [[روایت]] کردهاند<ref>بخاری، الجامع الصحیح، ج۴، ص۱۶۰۲؛ مسلم، الجامع الصحیح، ج۴، ص۱۸۷۱؛ ابن حبان، الصحیح، ج۱۵، ص۳۷۱؛ ابن حنبل، المسند، ج۱، ص۳۸۶ و ص۳۹۰؛ همو، فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۶۹ و ص۶۱۰؛ محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۴؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۷؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۹، ص۶۸؛ ابن أبی عاصم، السنة، ص۵۸۶ و ص۶۱۰؛ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین، ص۱۲۱ و ص۱۲۴؛ ابن أبی شیبه، المصنف، ج۷، ص۴۹۶؛ أبو یعلی، المسند، ج۱، ص۱۹۹؛ طیالسی، المسند، ص۲۹؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۷۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۴۳۲ و ج۴، ص۲۰۴؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۲۲۰؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۳، ص۶۲۷؛ ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۷، ص۱۹۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۷، ص۳۴۱؛ ترمذی، السنن، ج۵، ص۶۳۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۱۳ و ۱۱۲؛ ابن اثیر، أسد الغابه، ج۴، ص۹۹؛ ابن مغازلی، مناقب، ص۲۹؛ خوارزمی، المناقب، ص۱۰۸ و....</ref>. [[سیوطی]] آن را متواتر دانسته است<ref>سیوطی، الازهار المتناثره فی اخبار المتواتره، ص۷۶.</ref> و مؤلف کتاب [[الاستیعاب]] درباره آن گفته است: «این روایت از صحیحترین و ثابتترین [[روایات]] است و آن را [[سعد بن ابی وقاص]] و [[ابن عباس]] و [[ابوسعید خدری]] و [[ام سلمه]] و [[اسماء بنت عمیس]] و [[جابر بن عبدالله]] و گروهی دیگر - که ذکر نام آنان طولانی میشود - روایت کردهاند»<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص٢۵٢.</ref>. یکی از راویانی که این روایت را در موقعیتهای مختلف - و خصوصاً در مقابل [[معاویه]] - نقل کرده، سعد بن ابی وقاص است. او این عنوان را همراه با دو خصوصیت دیگر از امتیازات ویژه [[امام علی]]{{ع}} میداند که نمیتوان آنها را ارزشگذاری کرد و هیچ مدحی با او قابل قیاس نیست. جالب آنکه معاویه در جواب [[سعد بن ابی وقاص]] گفته است: هیچ کس نزد من در حال حاضر لئیمتر از تو نیست. [تو که این مطالب را درباره [[امام علی]]{{ع}} میگویی] پس چرا او را [[یاری]] نکردی و از [[بیعت]] با او سر باز زدی؟ اگر من این مطالب را میشنیدم، تا آخر عمرم او را خدمت میکردم<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۴.</ref>. | |||
روشن است که ادعای [[معاویه]] در ندانستن این ویژگیها تجاهل است و او به خوبی از امتیازات و خصوصیات امام علی{{ع}} اطلاع داشته است. نقل [[کلام]] او بدین جهت است که نشان دهیم [[استدلال]] به این [[دلایل]] برای [[اثبات افضلیت امام]] بر [[خلافت]] کافی است<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۱.</ref>. | |||
== شرایط صدور حدیث == | == شرایط صدور حدیث == |