بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = علم لدنی امام | ||
| عنوان مدخل = علم لدنی امام | | عنوان مدخل = علم لدنی امام | ||
| مداخل مرتبط = [[علم لدنی امام در قرآن]] - [[علم لدنی امام در کلام اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[علم لدنی امام در قرآن]] - [[علم لدنی امام در کلام اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = امامت (پرسش) | | پرسش مرتبط = امامت (پرسش) | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
از نظر [[علامه جوادی آملی]]، [[علوم]] وهبی دانشهایی هستند که ابتدائاً به [[افاضه الهی]] و بیرنج حاصل میشوند و حوزه آنها [[فهم]] مراد از خود [[متکلّم]] است، نه [[کلام]] او<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۱۲، ص۶۳۷.</ref>. وی [[معتقد]] است [[علم لدنی]] [[علمی]] است که بین [[متعلم]] ([[انسان]]) و [[معلم]] ([[خدا]]) هیچ واسطهای وجود نداشته باشد<ref>عبدالله جوادی آملی، سیره پیامبران در قرآن، ج۶، ص۱۵۶.</ref> و به عبارت دیگر، [[افاضه]] مستقیم [[علم]] از سوی خدا بر [[بنده]] میباشد<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۱۲، ص۶۳۶.</ref>. با این بیان، این علم دانشی در برابر علوم دیگر و قسمی از دانشهای [[عقلی]] یا [[نقلی]] نیست که مبادی و مسائل و موضوع و محمول داشته باشد. متعلّم، [[حقایق]] و معارفی بدون لفظ و مفهوم و صورت [[ذهنی]] و بیواسطه کتاب و معلّم از لدن و نزد [[خدای سبحان]] از راه [[شهود]] میآموزد<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۶، ص۳۵۶.</ref>. از نظر ایشان این علم ویژگیهایی چون [[شهودی]] و حضوری بودن<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۶، ص۳۵۶؛ همو، قرآن در قرآن، ص۳۸.</ref>، عدم عروض [[فراموشی]]<ref>عبدالله جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص۳۸.</ref>، بیرنج و تعب حاصل شدن و فهم مراد متکلّم از خود او، نه از کلامش<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۱۲، ص۶۳۶.</ref> دارد. چنین فهمی بهره کسی است که [[قرآن]] بر قلبش نازل شده باشد | از نظر [[علامه جوادی آملی]]، [[علوم]] وهبی دانشهایی هستند که ابتدائاً به [[افاضه الهی]] و بیرنج حاصل میشوند و حوزه آنها [[فهم]] مراد از خود [[متکلّم]] است، نه [[کلام]] او<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۱۲، ص۶۳۷.</ref>. وی [[معتقد]] است [[علم لدنی]] [[علمی]] است که بین [[متعلم]] ([[انسان]]) و [[معلم]] ([[خدا]]) هیچ واسطهای وجود نداشته باشد<ref>عبدالله جوادی آملی، سیره پیامبران در قرآن، ج۶، ص۱۵۶.</ref> و به عبارت دیگر، [[افاضه]] مستقیم [[علم]] از سوی خدا بر [[بنده]] میباشد<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۱۲، ص۶۳۶.</ref>. با این بیان، این علم دانشی در برابر علوم دیگر و قسمی از دانشهای [[عقلی]] یا [[نقلی]] نیست که مبادی و مسائل و موضوع و محمول داشته باشد. متعلّم، [[حقایق]] و معارفی بدون لفظ و مفهوم و صورت [[ذهنی]] و بیواسطه کتاب و معلّم از لدن و نزد [[خدای سبحان]] از راه [[شهود]] میآموزد<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۶، ص۳۵۶.</ref>. از نظر ایشان این علم ویژگیهایی چون [[شهودی]] و حضوری بودن<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۶، ص۳۵۶؛ همو، قرآن در قرآن، ص۳۸.</ref>، عدم عروض [[فراموشی]]<ref>عبدالله جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص۳۸.</ref>، بیرنج و تعب حاصل شدن و فهم مراد متکلّم از خود او، نه از کلامش<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۱۲، ص۶۳۶.</ref> دارد. چنین فهمی بهره کسی است که [[قرآن]] بر قلبش نازل شده باشد<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی]]، ص ۱۸۰.</ref>. | ||
== [[دلایل]] برخورداری [[ائمه هدی]] از [[علم لدنی]] == | == [[دلایل]] برخورداری [[ائمه هدی]] از [[علم لدنی]] == | ||
خط ۱۴: | خط ۱۵: | ||
انسان کامل بر [[انسانی]] اطلاق میشود که جمیع [[اسماء]] [[جمال]] و جلال [[حق]] را در خود تجلّی داده و [[مظهر]] جمیع [[شئون]] [[الهی]] است. چنین انسانی تجلّی تام [[حضرت حق]] و آینه [[شهود]] همه اشیاست. از محوریترین [[ویژگیهای انسان کامل]]، [[علم]] و [[آگاهی]] او به حقایق و [[اسرار]] عالم است. | انسان کامل بر [[انسانی]] اطلاق میشود که جمیع [[اسماء]] [[جمال]] و جلال [[حق]] را در خود تجلّی داده و [[مظهر]] جمیع [[شئون]] [[الهی]] است. چنین انسانی تجلّی تام [[حضرت حق]] و آینه [[شهود]] همه اشیاست. از محوریترین [[ویژگیهای انسان کامل]]، [[علم]] و [[آگاهی]] او به حقایق و [[اسرار]] عالم است. | ||
به [[اعتقاد]] علامه جوادی آملی، انسان کامل [[مظهر اسم اعظم]] و واسطه [[خلقت]] و [[فیض]] [[حق تعالی]] در همه چیز است؛ یعنی تمام [[عوالم هستی]] اعم از [[جبروت]] و [[ملکوت]] و [[ناسوت]]، طفیلی وجود انسان کامل است و هیچ [[صفت کمالی]] از جامعیّت او بیرون نیست، جز اینکه [[وجوب]] ذاتی و تأثیر استقلالی و [[بالاصاله]] ندارد. انسان کامل، جامع همه مراتب وجود است و همه چیز را از حضرت حق میگیرد و به مراتب مادون [[تنزّل]] میدهد. بنابراین انسان کامل سرچشمه [[رحمت]]، [[حیات]]، علم، [[رزق]] مادی و [[معنوی]]، [[حکمت]] و همه [[صفات کمالیه]] دیگر است، چنان که در [[زیارت جامعه]] و دیگر [[زیارات]] و [[ادعیه]] معلوم است<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. علامه در توضیح انسان کامل و بهرمندی او از علم لدنی به [[آیه]] ۳۳ [[سوره مبارکه بقره]]<ref>{{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}} «فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref> استناد نموده و [[معتقد]] است: | به [[اعتقاد]] علامه جوادی آملی، انسان کامل [[مظهر اسم اعظم]] و واسطه [[خلقت]] و [[فیض]] [[حق تعالی]] در همه چیز است؛ یعنی تمام [[عوالم هستی]] اعم از [[جبروت]] و [[ملکوت]] و [[ناسوت]]، طفیلی وجود انسان کامل است و هیچ [[صفت کمالی]] از جامعیّت او بیرون نیست، جز اینکه [[وجوب]] ذاتی و تأثیر استقلالی و [[بالاصاله]] ندارد. انسان کامل، جامع همه مراتب وجود است و همه چیز را از حضرت حق میگیرد و به مراتب مادون [[تنزّل]] میدهد. بنابراین انسان کامل سرچشمه [[رحمت]]، [[حیات]]، علم، [[رزق]] مادی و [[معنوی]]، [[حکمت]] و همه [[صفات کمالیه]] دیگر است، چنان که در [[زیارت جامعه]] و دیگر [[زیارات]] و [[ادعیه]] معلوم است<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. علامه در توضیح انسان کامل و بهرمندی او از علم لدنی به [[آیه]] ۳۳ [[سوره مبارکه بقره]]<ref>{{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}} «فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref> استناد نموده و [[معتقد]] است: سخن از [[تعلیم]] [[آدم]] و گزارش [[فرشتگان]]، حاکی از این مطلب است که اولاً: آن [[حقایق]] بلند را [[انسان کامل]]، عالِم میشود و ثانیاً: بدون واسطه از [[ذات اقدس]] اِله دریافت میکند، ولی فرشتگان، آن حقایق را با واسطه و در حدّ گزارش و خبر دریافت میکنند و به همین خاطر، فرشتگان در پیشگاه انسان کامل، [[خاضع]] و ساجدند و در پیشگاه معلّم [[حقیقی]] خود [[کرنش]] میکنند<ref>عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص۱۳۳.</ref>. | ||
سخن از [[تعلیم]] [[آدم]] و گزارش [[فرشتگان]]، حاکی از این مطلب است که اولاً: آن [[حقایق]] بلند را [[انسان کامل]]، عالِم میشود و ثانیاً: بدون واسطه از [[ذات اقدس]] اِله دریافت میکند، ولی فرشتگان، آن حقایق را با واسطه و در حدّ گزارش و خبر دریافت میکنند و به همین خاطر، فرشتگان در پیشگاه انسان کامل، [[خاضع]] و ساجدند و در پیشگاه معلّم [[حقیقی]] خود [[کرنش]] میکنند<ref>عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص۱۳۳.</ref>. | |||
بنابراین، [[علم]] انسان کامل، [[لدنی]] و لدی اللّهی است و آن ذوات [[نورانی]] (حضرات [[معصومین]]) که به تصریح بسیاری از [[روایات]] به عنوان [[انسان]] کامل و [[کتاب الهی]] و آینه تمام نمای [[اسم اعظم]] [[حق]] معرفی شدهاند<ref>عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص۴۶.</ref>، همه [[علوم]] و [[معارف]] را از نزد [[خدای سبحان]] و بیواسطه فراگرفتهاند | بنابراین، [[علم]] انسان کامل، [[لدنی]] و لدی اللّهی است و آن ذوات [[نورانی]] (حضرات [[معصومین]]) که به تصریح بسیاری از [[روایات]] به عنوان [[انسان]] کامل و [[کتاب الهی]] و آینه تمام نمای [[اسم اعظم]] [[حق]] معرفی شدهاند<ref>عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص۴۶.</ref>، همه [[علوم]] و [[معارف]] را از نزد [[خدای سبحان]] و بیواسطه فراگرفتهاند<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی]]، ص ۱۸۲.</ref>. | ||
=== [[امام]]، صنع [[خداوند متعال]] === | === [[امام]]، صنع [[خداوند متعال]] === | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
[[علامه جوادی آملی]]، امام را شاگرد [[بلافصل]] و مستقیم [[خدای تعالی]] معرفی نموده و [[معتقد]] است [[رسول اکرم]] {{صل}} شاگرد [[خدای حکیم]] است و [[قرآن]] را در محضر او آموخته و معنای [[علم لدنی]] هم جز این نیست که متعلّم [[علم]] را به صورت مستقیم از معلّم خود دریافت نماید. با این بیان، [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} نیز که طبق [[آیه مباهله]]<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> به منزله [[جان]] [[نبی]] أکرم {{صل}} محسوب شده، به حضور [[معلم]] بالذات، یعنی خداوند راه یافته و از آنجا علم را بیواسطه فرا گرفته است. بنابراین علم لدنی دارد و در آموختن علوم و معارف به غیر خدا نیازی ندارد و چشمههای [[حکمت]] از جانش میجوشد<ref>عبدالله جوادی آملی، شمیم ولایت، ص۴۴۳.</ref>. | [[علامه جوادی آملی]]، امام را شاگرد [[بلافصل]] و مستقیم [[خدای تعالی]] معرفی نموده و [[معتقد]] است [[رسول اکرم]] {{صل}} شاگرد [[خدای حکیم]] است و [[قرآن]] را در محضر او آموخته و معنای [[علم لدنی]] هم جز این نیست که متعلّم [[علم]] را به صورت مستقیم از معلّم خود دریافت نماید. با این بیان، [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} نیز که طبق [[آیه مباهله]]<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> به منزله [[جان]] [[نبی]] أکرم {{صل}} محسوب شده، به حضور [[معلم]] بالذات، یعنی خداوند راه یافته و از آنجا علم را بیواسطه فرا گرفته است. بنابراین علم لدنی دارد و در آموختن علوم و معارف به غیر خدا نیازی ندارد و چشمههای [[حکمت]] از جانش میجوشد<ref>عبدالله جوادی آملی، شمیم ولایت، ص۴۴۳.</ref>. | ||
وی این مفهوم را همچنین از [[خطبه ۱۰۹]] نهجالبلاغه [[استنباط]] نموده است که امام میفرماید: | وی این مفهوم را همچنین از [[خطبه ۱۰۹]] نهجالبلاغه [[استنباط]] نموده است که امام میفرماید: ما درخت نبوتیم. [[درخت نبوت]] در [[خاندان]] ما ریشه دارد و فیض [[رسالت]] در این [[خانواده]] فرود میآید و فرشتههای [[خدای متعال]] به خاندان ما رفتوآمد میکنند و [[قرارگاه علم]] و چشمهسار حکمت، ما هستیم<ref>عبدالله جوادی آملی، حکمت علوی، ص۲۲: {{متن حدیث|نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَحَطُّ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ وَ يَنَابِيعُ الْحُكْمِ}}.</ref>.<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی]]، ص ۱۸۴.</ref> | ||
ما درخت نبوتیم. [[درخت نبوت]] در [[خاندان]] ما ریشه دارد و فیض [[رسالت]] در این [[خانواده]] فرود میآید و فرشتههای [[خدای متعال]] به خاندان ما رفتوآمد میکنند و [[قرارگاه علم]] و چشمهسار حکمت، ما هستیم<ref>عبدالله جوادی آملی، حکمت علوی، ص۲۲: {{متن حدیث|نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَحَطُّ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ وَ يَنَابِيعُ الْحُكْمِ}}.</ref>.<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی]]، ص ۱۸۴.</ref> | |||
=== [[امام]]، [[عِدل قرآن کریم]] === | === [[امام]]، [[عِدل قرآن کریم]] === | ||
خط ۳۴: | خط ۳۳: | ||
=== [[علم امام به لوح محفوظ]] === | === [[علم امام به لوح محفوظ]] === | ||
آخرین دلیلی که [[آیت الله جوادی آملی]] در [[اثبات]] برخورداری [[ائمه هدی]] از [[علم لدنی]] بدان استناد میکند، [[تأویل آیات قرآن]] توسط آنان است. به [[اعتقاد]] علامه، تنها کسانی [[توانایی]] تأویل آیات قرآن را دارند که به [[کتاب مکنون]] (لوح محفوظ) دسترسی داشته باشند و این کتاب تنها در دسترس [[عالمان]] به علم لدنی است و چون طبق تعریف قرآن کریم از «[[مطهرون]]» در [[آیه ۳۳ سوره احزاب]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>، فقط اهلبیت [[عصمت]] و [[طهارت]] میباشند، پس آن ذوات [[مقدس]] تنها کسانیاند که به این [[مقام]] شامخ ([[علم به لوح محفوظ]]) دست یافته و علم لدنی دارند<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۱۳، ص۲۱۰.</ref>. درنتیجه «علم لدنی» که مأخوذ از خرمن [[دانش الهی]] است و در [[قلمرو علم]] وهبی جا دارد، نوعی [[علم غیبی]] است که فقط به [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] [[افاضه]] شده است | آخرین دلیلی که [[آیت الله جوادی آملی]] در [[اثبات]] برخورداری [[ائمه هدی]] از [[علم لدنی]] بدان استناد میکند، [[تأویل آیات قرآن]] توسط آنان است. به [[اعتقاد]] علامه، تنها کسانی [[توانایی]] تأویل آیات قرآن را دارند که به [[کتاب مکنون]] (لوح محفوظ) دسترسی داشته باشند و این کتاب تنها در دسترس [[عالمان]] به علم لدنی است و چون طبق تعریف قرآن کریم از «[[مطهرون]]» در [[آیه ۳۳ سوره احزاب]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>، فقط اهلبیت [[عصمت]] و [[طهارت]] میباشند، پس آن ذوات [[مقدس]] تنها کسانیاند که به این [[مقام]] شامخ ([[علم به لوح محفوظ]]) دست یافته و علم لدنی دارند<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۱۳، ص۲۱۰.</ref>. درنتیجه «علم لدنی» که مأخوذ از خرمن [[دانش الهی]] است و در [[قلمرو علم]] وهبی جا دارد، نوعی [[علم غیبی]] است که فقط به [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] [[افاضه]] شده است<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی]]، ص ۱۸۵.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |