ایمان در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
[[مؤمن]] [[برادر]] مؤمن است؛ آن دو اعضای یک تن‌اند، و اگر یکی را دردی رسد، در دیگر پاره‌های تن اثر کند. روحشان از یک مبدأ است. به [[راستی]] [[روح]] مؤمن به [[روح خدا]] پیوسته‌تر است از پیوست پرتو [[آفتاب]] به آن<ref>اصول کافی، ج۴، ص۴۹۰.</ref>.
[[مؤمن]] [[برادر]] مؤمن است؛ آن دو اعضای یک تن‌اند، و اگر یکی را دردی رسد، در دیگر پاره‌های تن اثر کند. روحشان از یک مبدأ است. به [[راستی]] [[روح]] مؤمن به [[روح خدا]] پیوسته‌تر است از پیوست پرتو [[آفتاب]] به آن<ref>اصول کافی، ج۴، ص۴۹۰.</ref>.
بنابراین وقتی گفته می‌شود «الف [[شجاع]] است» یا «الف [[مهربان]] است» با گزاره‌ای روبه‌رو هستیم که مضمونی خاص دارد و درباره شخص الف خبری می‌دهد. اما وقتی می‌گوییم «الف مؤمن است» هر چند با یک گزاره رو به رو هستیم، اطلاعات فراوانی را از الف در [[اختیار]] مخاطب قرار می‌دهیم. مخاطب [[انتظار]] دارد که الف [[راستگو]]، مهربان، [[امانت‌دار]] و [[خدا ترس]] باشد؛ به طوری که اگر پس از این گزاره بگوییم «اما الف [[خائن]] [[دروغگو]] است» مخاطب میان این دو گزاره نوعی [[ناسازگاری]] می‌بیند<ref>دربارۀ اوصاف مؤمنان ر.ک: آمدی، غرر الحکم، ح۱۷۴۴، ۱۷۳۰، ۱۳۵۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲، ص۱۲۲، ح۴۳ و ج۷۸، ص۵۰، ح۷۹؛ سبزواری، جامع الاخبار، ص۳۳۹، ح۹۴۹؛ حرانی، تحف العقول، ص۲۱۷ و ۲۱۲.</ref>. پس چگونه می‌توان ماهیت [[ایمان]] را توضیح داد، به طوری که همه ویژگی‌های مذکور را در آن بیابیم. در این جا نظریه‌هایی است که باید تک تک آنها را با اوصاف یاد شده آزمود. فقدان هر یک از آن اوصاف، اگر نظریه‌ای را [[ابطال]] نکند، دست کم نقصان آن را بر ملا می‌سازد. گزارش پاره‌ای از نظریه‌های [[متکلمان]] [[مسیحی]] و [[مسلمان]] در ذیل خواهد آمد.<ref>[[امیر دیوانی|دیوانی، امیر]]، [[ایمان - دیوانی (مقاله)| مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۱۴۸.</ref>.
بنابراین وقتی گفته می‌شود «الف [[شجاع]] است» یا «الف [[مهربان]] است» با گزاره‌ای روبه‌رو هستیم که مضمونی خاص دارد و درباره شخص الف خبری می‌دهد. اما وقتی می‌گوییم «الف مؤمن است» هر چند با یک گزاره رو به رو هستیم، اطلاعات فراوانی را از الف در [[اختیار]] مخاطب قرار می‌دهیم. مخاطب [[انتظار]] دارد که الف [[راستگو]]، مهربان، [[امانت‌دار]] و [[خدا ترس]] باشد؛ به طوری که اگر پس از این گزاره بگوییم «اما الف [[خائن]] [[دروغگو]] است» مخاطب میان این دو گزاره نوعی [[ناسازگاری]] می‌بیند<ref>دربارۀ اوصاف مؤمنان ر.ک: آمدی، غرر الحکم، ح۱۷۴۴، ۱۷۳۰، ۱۳۵۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲، ص۱۲۲، ح۴۳ و ج۷۸، ص۵۰، ح۷۹؛ سبزواری، جامع الاخبار، ص۳۳۹، ح۹۴۹؛ حرانی، تحف العقول، ص۲۱۷ و ۲۱۲.</ref>. پس چگونه می‌توان ماهیت [[ایمان]] را توضیح داد، به طوری که همه ویژگی‌های مذکور را در آن بیابیم. در این جا نظریه‌هایی است که باید تک تک آنها را با اوصاف یاد شده آزمود. فقدان هر یک از آن اوصاف، اگر نظریه‌ای را [[ابطال]] نکند، دست کم نقصان آن را بر ملا می‌سازد. گزارش پاره‌ای از نظریه‌های [[متکلمان]] [[مسیحی]] و [[مسلمان]] در ذیل خواهد آمد.<ref>[[امیر دیوانی|دیوانی، امیر]]، [[ایمان - دیوانی (مقاله)| مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۱۴۸.</ref>.
==ایمان==
یکی از معیارهای [[شایستگی]] از نظر اسلام، «ایمان» است. ایمان - همان‌گونه که [[حضرت علی]]{{ع}} در پاسخ به سؤالی درباره تعریف آن، می‌فرماید - عبارت است از: [[شناخت]] با [[قلب]]، [[اقرار]] با زبان، و عمل با اعضا و جوارح. {{متن حدیث|وَ سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ‌}}<ref>صبحی صالح، شرح نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷.</ref>؛ از نظر آن حضرت، [[نشانه‌های ایمان]] این است که راست بگویی، آن‌گاه که تو را [[زیان]] رساند، و [[دروغ]] نگویی آن‌گاه که تو را [[سود]] رساند، آنکه بیش از مقدار عمل سخن نگویی، و چون از دیگران سخن گویی از [[خدا]] بترسی: {{متن حدیث|وَ قَالَ{{ع}} الْإِيمَانُ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ وَ أَلَّا يَكُونَ فِي حَدِيثِكَ فَضْلٌ عَنْ عَمَلِكَ وَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي حَدِيثِ غَيْرِكَ}}<ref>صبحی صالح، شرح نهج البلاغه، حکمت ۴۵۸.</ref>؛
همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، ایمان با ماهیتی که دارد (شناخت و عمل بر اساس آن)، و ویژگی‌هایی که دارد ([[رفتار]] [[صادقانه]] و [[متعادل]] با دیگران)، زمینه را برای یک تعامل و ارتباط دوستانه میان افراد و به خصوص اعضای [[سازمان‌ها]] فراهم کرده و جوی آکنده از [[اعتماد]] را بر [[سازمان]] [[حاکم]] می‌کند. بدیهی است کسانی که واجد چنین معیاری باشند، نسبت به کسانی که فاقد آن هستند از شایستگی بیش‌تری برخوردارند. [[خداوند متعال]] نیز در مورد شایستگی افراد [[مؤمن]] نسبت به سایر افراد می‌فرماید: {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref>. این [[آیه]] در واقع، علاوه بر بیان [[ارزش]] اصل [[ایمان]]، مصادیق ایمان ([[خدا]]، [[معاد]]، [[ملائکه]]، [[قرآن]] و [[انبیا]]) را نیز بیان نموده و اظهار می‌دارد که افراد با [[اعتقاد]] به آنها [[شایستگی]] پیدا می‌کنند. دلیل اینکه ایمان موجب شایستگی افراد می‌شود این است که فرد [[مؤمن]] هدفش روشن بوده و راهی که او را به آن [[هدف]] می‌رساند نیز روشن است و او هیچ‌گاه [[راه مستقیم]] را رها نکرده و به بی‌راهه نمی‌رود. طبیعتاً چنین کسی، با افراد [[سازمان]] و [[جامعه]] رو راست و صادق بوده و هیچ‌گاه تلاش نمی‌کند آنها را با هر [[نیرنگ]] و حیله‌ای که شده در راستای [[منافع]] خود، [[هدایت]] کند. در مقابل، افراد غیرمؤمن تلاش می‌کنند دیگران را همسو با منافع خود جهت بدهند. آیه دیگری که بیانگر شایستگی افراد مؤمن نسبت به افراد غیر مؤمن می‌باشد، آیه ۲۲ [[سوره ملک]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«آیا آنکه به روی درافتاده (و باژگون) راه می‌رود رهیاب‌تر است یا آنکه استوار و بر راهی راست راه می‌رود؟» سوره ملک، آیه ۲۲.</ref>.
همان‌گونه که ملاحظه می‌شود این آیه افراد مؤمن و [[کافر]] را با هم مقایسه می‌کند. برخی، [[مظهر]] آن دو (مؤمن و کافر) را [[پیامبر]]{{صل}} و [[ابوجهل]] می‌دانند<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۳۴۹.</ref>.
در این [[آیه]]، فرد [[بی‌ایمان]] به کسی [[تشبیه]] شده است که از جاده‌ای ناهموار و پر پیچ و خم می‌گذرد، در حالی که به رو افتاده، و با دست و پا، یا به سینه حرکت می‌کند؛ نه راه را به [[درستی]] می‌بیند، و نه [[قادر]] بر کنترل خویشتن است، نه از مواقع با خبر است و نه سرعتی دارد؛ کمی راه می‌رود و [[درمانده]] می‌شود. ولی [[مؤمن]] را به فرد راست قامتی تشیبه می‌کند که از جاده‌ای هموار و صاف با سرعت و [[قدرت]] و [[آگاهی]] تمام، به [[راحتی]] پیش می‌رود<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۳۴۹.</ref>. بدیهی است افرادی که [[هدف]] و راه رسیدن به آن را بهتر می‌شناسند و در یک مسیر هموار، با سرعت بالا و با قدرت کامل حرکت می‌کنند، [[شایستگی]] بیش‌تری نسبت به کسانی دارند که هدف را درست نمی‌شناسند و موانع آن را درست [[درک]] نمی‌کنند و راه رسیدن به آن را درست نمی‌بینند و سرعت و دقت لازم را ندارند.
[[آیت‌الله خامنه‌ای]] درباره [[لزوم]] این ویژگی [[شایسته‌سالاری]] در سلسله مراتب نظامی می‌فرماید:
[[فرماندهان]] باید در [[نیروهای مسلح]] خصوصیات لازم را برای [[فرماندهی]] داشته باشند یا دارا شوند... این خصوصیات در درجه اول [[ایمان]] است. [[فرمانده]] بی‌ایمان، به [[درد]] فرماندهی نمی‌خورد، ظرفیت [[ایمانی]] به قدر [[شغل]] کاری که به او محول می‌کنید، باید داشته باشد؛ اگر نداشت، فایده‌ای ندارد، بارها این را تکرار کردیم، ضربه‌اش را خوردیم، خوردید، دیدید. هر چه سطح کارآیی بالاتر می‌آید، بایستی ایمان بیشتر باشد<ref>خاتمی، سید احمد، مدیریت از دیدگاه قرآن و حدیث، ص۲۷.</ref>.
با توجه به این [[آیات]] و اظهارات [[رهبر معظم انقلاب]] می‌توان گفت: ایمان، یگانه و بهترین شاخصی است که سیاست‌های [[اسلامی]] را از غیر آن متمایز کند؛ زیرا یک [[سیاستمدار]] مؤمن نمی‌تواند آن [[باورها]] و [[اعتقادات]] اصولی خود را در سیاست‌گذاری‌ها نادیده بگیرد<ref>قادر علی، واثق، معیارهای شایسته‌سالاری در اسلام، مجله معرفت، شماره ۱۴۱.</ref>.
بنابراین، یکی از معیارهای [[شایستگی]] [[ایمان]] است. کسانی که این ویژگی و خصوصیت را داشته باشند، نسبت به کسانی که فاقد آن هستند شایستگی بیش‌تری دارند. حتی این معیار می‌تواند به عنوان یک شاخص ارزشیابی برای سایر معیارهای [[شایسته‌سالاری]] نیز تلقی شود؛ یعنی اگر ایمان بود، سایر معیارها نیز [[ارزش]] دارند و اگر این معیار نبود، برخی دیگر از معیارهای شایستگی مانند «[[علم]]» در عین وجودشان، نه تنها مفید نیستند، بلکه [[مضر]] نیز می‌باشند. [[شهید مطهری]] در این باره می‌نویسد: «علم بدون ایمان تیغی است در کف زنگی مست؛ چراغی است در نیمه شب در دست دزد برای گزیده‌تر بردن کالا»<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲ (ایمان)، ص۳۵.</ref>.<ref>[[امید چناری|چناری، امید]]، [[وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی (کتاب)|وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی]] ص ۱۲۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۱۱: خط ۱۲۴:
# [[پرونده:136899.jpg|22px]] [[محمد تقی فعالی|فعالی، محمد تقی]]، [[قلب و معرفت قلبی (مقاله)|مقاله «قلب و معرفت قلبی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۱''']]
# [[پرونده:136899.jpg|22px]] [[محمد تقی فعالی|فعالی، محمد تقی]]، [[قلب و معرفت قلبی (مقاله)|مقاله «قلب و معرفت قلبی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۱''']]
# [[پرونده:1368100.jpg|22px]] [[امیر دیوانی|دیوانی، امیر]]، [[ایمان - دیوانی (مقاله)| مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۲''']]
# [[پرونده:1368100.jpg|22px]] [[امیر دیوانی|دیوانی، امیر]]، [[ایمان - دیوانی (مقاله)| مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۲''']]
# [[پرونده:IM010641.jpg|22px]] [[امید چناری|چناری، امید]]، [[وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی (کتاب)|'''وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۰۱۷

ویرایش