اقتصاد: تفاوت میان نسخهها
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[آذر]]|روز=[[29]]|سال=[[۱۴۰۲]]|کاربر=Bahmani}} | {{در دست ویرایش ۲|ماه=[[آذر]]|روز=[[29]]|سال=[[۱۴۰۲]]|کاربر=Bahmani}} | ||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اقتصاد در لغت]] - [[اقتصاد در قرآن]] - [[اقتصاد در نهج البلاغه]] - [[اقتصاد در فقه اسلامی]] - [[اقتصاد در فقه سیاسی]] - [[اقتصاد در معارف دعا و زیارات]] - [[اقتصاد در معارف و سیره نبوی]] - [[اقتصاد در معارف و سیره علوی]] - [[اقتصاد در معارف و سیره سجادی]] - [[اقتصاد در معارف و سیره رضوی]] - [[اقتصاد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اقتصاد در لغت]] - [[اقتصاد در قرآن]] - [[اقتصاد در نهج البلاغه]] - [[اقتصاد در فقه اسلامی]] - [[اقتصاد در فقه سیاسی]] - [[اقتصاد در معارف دعا و زیارات]] - [[اقتصاد در معارف و سیره نبوی]] - [[اقتصاد در معارف و سیره علوی]] - [[اقتصاد در معارف و سیره سجادی]] - [[اقتصاد در معارف و سیره رضوی]] - [[اقتصاد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
== [[عدالت اجتماعی]] == | == [[عدالت اجتماعی]] == |
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۶
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ 29 آذر ۱۴۰۲ توسط کاربر:Bahmani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
عدالت اجتماعی
نگرشی به مفهوم و اهمیّت عدالت نزد امام (ع) ضرورت اجرای آن را در عرصه اجتماع مشخص میکند. امام (ع) در نخستین روزهای حکومت، به اصلاحات گستردهای در سطح جامعه دست زد. اقدامات اصلاحی امام (ع) عبارت بود از:
- فرهنگسازی عمومی و اصلاح باورهای مردم: تعریف دوباره برخی مفاهیم مانند دنیا، مرگ، معاد، روزی، مال...[۱]؛
- اصلاحات ساختاری: مانند عدالت در توزیع اموال عمومی، از میان برداشتن تبعیضها و یکساننگری بین آحاد جامعه و تجدیدنظر در کارگزاران حکومتی و اقتصادی، تبیین آییننامههایی برای بخشهای مربوط و... . ایشان در نامهای به کارگزار خود مینویسد: در اموال بیت المال که نزدت گرد آمده است، سخت دقّت و مراقبت کن و آن را به عائلهداران و گرسنگان که نامشان در دیوان نیازمندان است بپرداز تا فقر و نیاز در جامعه ریشهکن شود و مازاد آن را برای ما بفرست تا بین نیازمندانِ اینجا تقسیم کنیم[۲][۳].
- نظاممندی درآمدهای عمومی: شامل تعیین شیوه دریافت خراج[۴]، رعایت انصاف در دریافت درآمدهای عمومی[۵]، بازتعریف موضوع خراج، بهعنوان رکنی در تأمین اقتصاد حکومتی، چنانکه میفرماید: چنان عمل کن که موجب بهبود حال خراجگزاران شود، زیرا با درستی خراج و سامانیافتن روزگار خراجگزاران، وضع دیگران نیز اصلاح میشود و جز با آن سامان نپذیرد[۶][۷].
- تنظیم روابط تجاری: رونق بازار و کسب و کار وابسته به رونق روابط تجاری است. امام علی (ع) فعالیتهای اقتصادی را که از آن با عنوان پشتوانه درآمدهای دولتی یاد میکند، در سه بخش بازرگانی خارجی، داخلی و صنعتگری تقسیمبندی میکند[۸][۹].
کنترل و نظارت بر بازار
امام (ع) در فرماننامه حکومتی خود تذکر میدهد که سوداگری در ضمیر پیشههای اقتصادی نفهته است. از اینرو سفارش میکند که دولت باید بر دو چیز نظارت داشته باشد: نخست بر موضوع توزیع درست اجناس ضروری، بهطوری که از پدیده احتکار جلوگیری کند و دوم بر نرخگذاری بر مبنای عدل و انصاف و در نهایت، پرهیز از امتیازدهی[۱۰][۱۱].
پیوند اخلاق و اقتصاد
در منظر امام علی (ع)، اقتصاد با اخلاق پیوند مییابد بهگونهای که میتوان فعل اقتصادی را بهمثابه یک فعل اخلاقی تلقی کرد. سفارشهای امام درباره اصطلاح رفتار اقتصادی، مواردی را مطرح میکند که در ارتباط مستقیم با اخلاق قرار میگیرد؛ مواردی چون پرهیز از طمع[۱۲]، سفارش به قناعت[۱۳] و مسئولیت سنگین اغنیا نسبت به فقرا. امام (ع) در این زمینه میفرماید: خداوند سبحان روزی فقرا را در اموال توانگران مقرر داشته است. پس هیچ فقیری گرسنه نماند، مگر آنکه توانگری حق او را بازداشته است و خدای تعالی توانگران را بدین سبب بازخواست کند[۱۴]. از دیگر نکاتی که علی (ع) بر آنها تأکید بسیار دارد، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: پرهیز دادن انسانها از کسب مال حرام[۱۵]؛ مذمّت بخل[۱۶]؛ سفارش به عدالت[۱۷]؛ پرداخت حقوق شرعی، قواعد مشارکت[۱۸]؛ سفارش به اعتدال و میانهروی[۱۹].
میتوان دریافت که اصلاح اخلاق فردی و تسرّی آن به کل افراد جامعه، زندگی انسانها را بهبود میبخشد و فقر را در جامعه از میان میبرد. دیدگاه امام نسبت به مبانی اخلاقی اقتصاد، امروزه در بین اندیشمندان جهان تسرّی یافته و نظامهای سرمایهداری با دیدگاه سودگرایانه و کشورهای سوسیالیست با دیدگاه اقتصاد دولتی نیز، این منطق را میپذیرند. شوماخر، اقتصاددان آلمانی، مینویسد: "اکنون که اقتصاد، علم و فنّاوری به موقعیتهای بزرگ رسیدهاند، مسئله حقیقت معنوی و اخلاقی در مرکز صحنه قرار میگیرد."
مطالعه آثار اندیشمندان غیر مسلمان، نشان از آن دارد که دیدگاه اخلاق محور امام، امروز نیز در جهان مطرح است. مهاتما گاندی، رهبر فقید هندوستان، میگوید: "زندگی آدمی نه با نانِ تنها، که با کلام خداوند میسر است"[۲۰].
اقتصاد معیشتی در منظر امام (ع)
امام (ع) در نهج البلاغه تصویر حکیمانهای از معاش و معشیت به روی انسان میگشاید که در نهایت به پدیداری زندگی در حد قوام و کفاف میانجامد. مال و مصرف در این مکتب بهگونهای طرحریزی شده است که در تقابل با رذیلت آز و طمع قرار دارد. در فرهنگ نهج البلاغه، اصالت با اخلاق و کرامت انسانی منظور میشود و رفتارهای اقتصادی و معیشتی بر مبنای همین اصل تنظیم شدهاند[۲۱].
تنظیم زندگی بر اساس کفاف: تأمین معیشت مقتصدانه و در حد کفاف از اصول و برنامهریزی مکتب دین در زمینه اقتصاد است. یکی از مواردی که انسانها درگیرودار زندگی با آن مواجهاند، امور اقتصادی و معاش است. قرآن کریم در تذکاری، استفاده از هر چیز حلال و پاکیزه را بر انسان مباح میشمارد، اما رعایت تقوا را نیز توصیه میکند ﴿وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ﴾[۲۲]. رعایت تقوا در چهار شرط قابل تعریف است:
- رفع نیازمندیهای اساسی زندگی؛
- پرهیز از زیادهروی و فزونخواهی؛
- پرهیز از اسراف، مصرفگرایی و تجمل گرایی؛
- انفاق.
در نگاه دینی، اموال، امانت الهی نزد مردمان است و برای آن حدّ و مرزی در نظر گرفته شده است. مالکیّت اگر از موضع قوامی و قیامی خود خارج شود، عامل فروپاشی اجتماع و بر هم خوردن تعادل آن میشود و در غیر این صورت، به شرط بسندگی به کفاف، پشتوانه افراد و اجتماع است[۲۳].
مال از دیدگاه اسلام
تصور امام علی (ع) از اموال، پشتوانه زندگی و موجب استحکام آن است ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾[۲۴]. در منطق اسلام، اموال از آنِ خداوند است ﴿وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۲۵] و در دست مردمان امانتی است که بتوانند زندگی متعادل و مبتنی بر کفاف داشته باشند. از اینرو در کسب مال، رعایت این نکات ضرورت دارد[۲۶]:
- کسب مال برای رفع نیازها در حد متناسب؛
- پرهیز از زیادهخواهی؛
- پرهیز از اسراف و تبذیر در کسب مال و مصرف آن؛
- انفاق و بخشش زیادی اموال.
در منظر امام علی (ع) زیادهخواهی و انحصارطلبی موجب نابودی انسانها میشود. منطق امام گرچه مردمان را به فقر فرانمیخواند، امّا استفاده بیحد و حصر از اموال را نیز جایز ندانسته و حد اعتدال را در کسب مال، حد درست و متناسب میداند. از اینرو به فرزند خویش فرمود: در طلب مال بسیار مکوش و کسب را مختصر گیر ... هشدار که مرکبهای آزمندی را تند بدوانی تا تو را به آبشخورهای هلاکت فرو آورند[۲۷].[۲۸]
مصرف از دیدگاه اسلام
مکتب اسلام، انسان را به حفظ اعتدال و میانهروی در مصرف رهنمون میدارد: و کسانی هستند که چون انفاق کنند، نه ولخرجی میکنند و نه تنگ میگیرند؛ و میان این دو روش حد وسط را برمیگزینند ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا﴾[۲۹]. میانهروی در مصرف، مال آدمی را توسعه میبخشد. از اینرو امام (ع)، میانهروی را نیمی از معیشت میداند و میفرماید: آنکه به اندازه خرج کند، تهیدست نشود[۳۰]. البته در منظر امام، صرف اسراف در مصرف و استفاده از مواهب الهی مورد نکوهش نیست، بلکه بخشش بیحساب و کتاب نیز، مورد نکوهش قرار گرفته و در آن مورد نیز، اصل اعتدال مورد نظر بوده است تا انسانها در سایه حفظ اعتدال، کرامت خود را حفظ کنند و به اسراف و تبذیر گرفتار نشوند. حفظ اعتدال موارد گوناگونی از عرصههای زندگی را شامل میشود؛ عرصههایی چون خوردن و آشامیدن، چنانکه به اندازه خوردن را عفاف میداند و پرخوری را اسراف[۳۱]، فرش و بستر، مسکن و...[۳۲].
امام علی (ع) به یکی از یاران خود که خانهای فراخ خریده بود، میفرماید: این خانه به این بزرگی را برای چه میخواهی؟ تو که در آخرت بیشتر بدان محتاجی. آری، اگر بخواهی بدینوسیله به آخرت برسی، یعنی میهمانان را پذیرایی کنی و در آن خویشاوندانت را بنوازی و حقوقی را که در این راه بر عهده داری ادا کنی، در این صورت آخرت خود را آباد ساختهای[۳۳].[۳۴]
قناعت پیشگی: قناعت بهعنوان فضیلت اخلاقی به معنای صرفهجویی در مصرف و راضی بودن آدمی به آن چیزی است که در اختیار دارد. امام (ع) ضمن عباراتی به تبیین مفهومی قناعت پرداختهاند؛ عباراتی چون: قناعت ثروتی است که از میان نرود[۳۵]، قناعت یعنی فرمانروایی و سروری[۳۶]، قناعت ثروتی است پایانناپذیر[۳۷]. همچنین در فرازی از نامه ۳۱ با پرهیز از آزمندی، مردمان را به سمت و سوی زندگی همراه با قناعت سوق میدهد. انسانها در سایه زندگی مقتصدانه به گنج بزرگ قناعت دست مییابند[۳۸].[۳۹]
رزق و روزی: فرهنگ دین، رزق و روزی انسانها را مقدّر و از جانب خداوند میداند. امام (ع) آگاهی میدهد که روزی بر دوگونه است: نخست روزی مقدّر که خود بهسراغ آدمی میآید و انسان برای رسیدن به آن نیاز به تلاش چندانی ندارد؛ و نوع دیگر که آدمی در جستوجوی آن است و البته امکان دارد در سرنوشت آدمی بهرهای از آن برای انسان مقدر نشدهاند.[۴۰]. چه بسا ثروتمندانی که از مال خود بهرهای نبردهاند و خزانهدار دیگران شدهاند. سفارش امام (ع) این است که مردمان، خود را برای کسب روزی بیشتر به زحمت و سختی نیفکنند: زندگی را آسان گیر، مادام که رکاب میدهد و رام توست. بهخاطر افزونطلبی خود را به خطر میفکن[۴۱].[۴۲]
انفاق: انفاق در معنای هزینه کردن از مال برای دیگران و پرهیز از نگهداری مال نزد شخص است. با توجه به احادیثی که بهصراحت بیان میدارد "خدا فقرا را شریک در اموال ثروتمندان قرار داده و روزی فقرا را در اموال ثروتمندان مقرر کرده است"، موضوع انفاق نه تنها به عنوان یک فضیلت و خیر اخلاقی که به عنوان یک وظیفه و دِین شرعی اهمیت مییابد[۴۳].
در یک جمعبندی کلی، آنچه مکتب علوی از نظام معیشتی در سطح خرد با عنوان اخلاق معیشتی مطرح میکند، حدنگهداری و استفاده از اموال و مصرف در حد میانه و کفاف است. در اینصورت، اقتصاد مایه سعادت فرد و جامعه و حفظ قوام زندگی میشود و در غیر اینصورت، افراد، اموال را از جایگاه اصلی خود خارج میکنند که در نهایت به ایجاد اختلال در اقتصاد خواهد انجامید. آنگاه پدیده فقر و تکاثر (زیادهخوای) در جامعه شکل میگیرد و توازن جامعه فرو میپاشد. در نتیجه اموال بهخودی خود نقشی در سعادت و شقاوت فرد و جامعه ندارد، بلکه اگر افراد متوجه و عامل به اقتصاد اسلامی باشند، سعادت اجتماعی تضمین میشود و در غیر اینصورت، عدالت از جوامع رخت برمیبندد و جوامع فرو خواهند پاشید[۴۴].
سلامت اقتصادی
فساد اقتصادی
اقتصاد مقاومتی
جهش اقتصادی
سیاستهای اقتصادی
جستارهای وابسته
- اقتصاد سیاسی
- اقتصاد مردمی
- اقتصاد دولتی
- اقتصاد مقاومتی
- اقتصاد آزاد
- از عوامل فساد اجتماعی (فقر)
- از منابع اقتصادی (زکات)
- مکاسب
- بیع
- صلح
- دین
- ملکیت در اسلام
- ملکیت خصوصی در اسلام
- آثار ملکیت خصوصی
- اسراف
- گاهی که گرفتن کمک مالی از مردم جایز است
- وظیفه انسان نسبت به اموال خود
- احیای موات
- از عوامل اقتصاد در کار
- اقتصاد در طلب روزی
- از عوامل بیکاری
- تشویق اسلام به کار
- آسیبهای اقتصادی
- ملکیت اعتباری
- نحوه ملکیت انسان
- عوامل گرسنگی
- وضعیت اقتصادی عصر ظهور
- فرق مال و ملک
- اقتصاد مفید
- وسیله بودن اقتصاد
- از وظایف ثروتمندان
- ناکارآمدی برخی دولتها در اقتصاد
منابع
- معموری، محمد جواد، مقاله «اقتصاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۴
- دینپرور، سیدجمالالدین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱
- زیوری کبیرنیا، فاطمه، بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان
- زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر
- آقابیک و حسنی، مقاله «اقتصاد»، دانشنامه امام خمینی ج۲
- عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱
- ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 112.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۶۷: «وَ انْظُرْ إِلَی مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ مِنْ مَالِ اللَّهِ فَاصْرِفْهُ إِلَی مَنْ قِبَلَکَ مِنْ ذَوِی الْعِیَالِ وَ الْمَجَاعَةِ مُصِیباً بِهِ مَوَاضِعَ [الْمَفَاقِرِ] الْفَاقَةِ وَ الْخَلَّاتِ وَ مَا فَضَلَ عَنْ ذَلِکَ فَاحْمِلْهُ إِلَیْنَا لِنَقْسِمَهُ فِیمَنْ قِبَلَنَا»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 112.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۲۵
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۱
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳: «وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِي صَلَاحِهِ وَ صَلَاحِهِمْ صَلَاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لَا صَلَاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلَّا بِهِمْ»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 112-113.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۱۷
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۶۷
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ٣٢٨: « إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى [جَدُّهُ] سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِك»
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۲۱
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۷۸
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۵
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۲۲
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113-114.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114.
- ↑ «و از آنچه خداوند حلال و پاکیزه روزی شما کرده است بخورید و از خداوند که بدو ایمان دارید پروا کنید» سوره مائده، آیه ۸۸.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114.
- ↑ «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
- ↑ «و کسانی که (توان) زناشویی نمییابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بینیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را میخواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱: «فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ ... وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا الطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114-115.
- ↑ «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۴: «مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَد»
- ↑ غرر الحکم، ۲۳۴
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ٢٠٩: «مَا كُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَةِ] بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا- [أَمَا] وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۵۴
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۲۰
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۵۷
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۶۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115-116.
- ↑ «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ «فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَبٍ... وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا الطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.