جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - '“' به '«') |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
پس، [[حکم]] بر این [[استوار]] شده است تا کسی به [[ایمان]] مجبور نگردد و به آن وادار نشود که ایمان به عنوان امری درونی، از روی [[اکراه]]، بیمعناست. با این مبنای [[قطعی]] در [[انسانشناسی]]، فرد فرد [[انسانها]]، توان مییابند تا کنشگران اصلی در [[آزادی سیاسی]] و پذیرندگان یا [[مخالفان]] [[حاکمیت طاغوت]] یا [[الله]]، در [[جامعه]] باشند. با توجه به این مبناست که انسان در گام اول و [[جامعه انسانی]] در گام دوم، یکی از اصلیترین کنشگران و عوامل [[آزادی]] به شمار میآیند. تا فرد [[انسانی]] خود نخواهد و [[اقدام]] نکند و حرکتی انجام ندهد، به آزادی نمیرسد، شواهد گوناگون [[تاریخی]] از جمله انقلابهایی که در سده اخیر رخ داده، به شفافی [[گواهی]] میدهند که [[رهایی]] از یوغ [[طاغوتها]] و [[سیطره]] مستبدان همیشه همراه با اقدام تکتک انسانها بوده و آنان با کار جمعی و با [[همبستگی]] همدلانه، توانستهاند، در بزرگراه [[آزادی]] راه پویند. | پس، [[حکم]] بر این [[استوار]] شده است تا کسی به [[ایمان]] مجبور نگردد و به آن وادار نشود که ایمان به عنوان امری درونی، از روی [[اکراه]]، بیمعناست. با این مبنای [[قطعی]] در [[انسانشناسی]]، فرد فرد [[انسانها]]، توان مییابند تا کنشگران اصلی در [[آزادی سیاسی]] و پذیرندگان یا [[مخالفان]] [[حاکمیت طاغوت]] یا [[الله]]، در [[جامعه]] باشند. با توجه به این مبناست که انسان در گام اول و [[جامعه انسانی]] در گام دوم، یکی از اصلیترین کنشگران و عوامل [[آزادی]] به شمار میآیند. تا فرد [[انسانی]] خود نخواهد و [[اقدام]] نکند و حرکتی انجام ندهد، به آزادی نمیرسد، شواهد گوناگون [[تاریخی]] از جمله انقلابهایی که در سده اخیر رخ داده، به شفافی [[گواهی]] میدهند که [[رهایی]] از یوغ [[طاغوتها]] و [[سیطره]] مستبدان همیشه همراه با اقدام تکتک انسانها بوده و آنان با کار جمعی و با [[همبستگی]] همدلانه، توانستهاند، در بزرگراه [[آزادی]] راه پویند. | ||
در نگرش [[قرآنی]]، درست است که [[انسان]]، [[اختیار]] [[تکوینی]] دارد که [[حق]] یا [[باطل]] را [[انتخاب]] کند، مسیر خویش را به سوی راه یا [[چاه]] بپیماید، اما به واقع و به [[حکم]] [[تشریع الهی]]، نباید باطل را برگزیند و لذا اگر چنین کند در [[دادگاه الهی]] [[محاکمه]] میشود. همه [[آزادیها]] از سوی [[خدای متعال]] در ذات و [[سرشت انسان]] نهاده میشود؛ لذا به تعبیر صاحب [[تفسیر تسنیم]]، این اصل که به [[ایمان]] و [[اعتقاد]] شخص مربوط میشود، زوالپذیر نیست، چنان که در [[قرآن]] بدان تصریح شده است<ref>ر.ک: {{متن قرآن|متن}} بقره ۲۵۶.</ref>؛ زیرا [[عقیده]] امری [[قلبی]] و [[باطنی]] است و هر کس در [[دینداری]] و دینپذیری [[آزاد]] است؛ وی سپس به این امر اشاره میکند که این آزادی به معنای آن نیست که نتایج [[اعتقادی]] هر دو طریق (دینداری و [[بیدینی]]) یکسان باشد. درست است که [[خداوند]] انسان را تکویناً آزاد [[آفریده]] است؛ امّا هرگز نفرموده که نتیجه هر دو طریق (ایمان و [[کفر]]) واحد است و او را به یک مقصد رهنمون میسازند. انسان، تکویناً صاحب [[اراده]]، [[خلق]] شده و میتواند یکی از دو مسیر [[هدایت]] یا [[ضلالت]] را برگزیند: {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> | در نگرش [[قرآنی]]، درست است که [[انسان]]، [[اختیار]] [[تکوینی]] دارد که [[حق]] یا [[باطل]] را [[انتخاب]] کند، مسیر خویش را به سوی راه یا [[چاه]] بپیماید، اما به واقع و به [[حکم]] [[تشریع الهی]]، نباید باطل را برگزیند و لذا اگر چنین کند در [[دادگاه الهی]] [[محاکمه]] میشود. همه [[آزادیها]] از سوی [[خدای متعال]] در ذات و [[سرشت انسان]] نهاده میشود؛ لذا به تعبیر صاحب [[تفسیر تسنیم]]، این اصل که به [[ایمان]] و [[اعتقاد]] شخص مربوط میشود، زوالپذیر نیست، چنان که در [[قرآن]] بدان تصریح شده است<ref>ر.ک: {{متن قرآن|متن}} بقره ۲۵۶.</ref>؛ زیرا [[عقیده]] امری [[قلبی]] و [[باطنی]] است و هر کس در [[دینداری]] و دینپذیری [[آزاد]] است؛ وی سپس به این امر اشاره میکند که این آزادی به معنای آن نیست که نتایج [[اعتقادی]] هر دو طریق (دینداری و [[بیدینی]]) یکسان باشد. درست است که [[خداوند]] انسان را تکویناً آزاد [[آفریده]] است؛ امّا هرگز نفرموده که نتیجه هر دو طریق (ایمان و [[کفر]]) واحد است و او را به یک مقصد رهنمون میسازند. انسان، تکویناً صاحب [[اراده]]، [[خلق]] شده و میتواند یکی از دو مسیر [[هدایت]] یا [[ضلالت]] را برگزیند: {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> لکن پس از انتخاب مسیر و ادامه آن [[قادر]] به انتخاب نتیجه نخواهد بود؛ زیرا نتایج [[اعمال]]، اعتباری نیستند، بلکه [[حقیقی]] و تکوینیاند. نتیجه طریق ایمان، [[بهشت]] است و مقصد کفر، [[جهنم]]؛ اولی تنّعم است و دومی تألّم، به همین جهت در ادامه خداوند میفرماید: {{متن قرآن|قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>؛ یعنی پس از انجام دادن [[رسالت]] [[پیامبر عظیمالشأن اسلام]] که مسیر هدایت را از ضلالت جدا فرمود و [[مردم]] دو مسیر مختلف را از هم شناخته و به آثار و نتایج آن [[آگاه]] شدند، اکراهی در کار نیست و هیچ کس [[حق]] [[اکراه]] دیگری را ندارد، [[گزینش]] [[دین]] یا [[بیدینی]]، امری است [[قلبی]] و [[باطنی]] که اکراه در آن راه ندارد؛ نظیر [[آزادی]] [[بشر]] در [[انتخاب]] عسل و سمّ که هیچ جبری در میان نیست؛ لکن هر یک اثر خاص خود را دارد<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، جامعه در قرآن، ج۱۷، ص۴۷۵.</ref>؛ پس [[انسان]] هرچند از حیث [[تکوینی]] میتواند هر نوع [[حکومتی]] را برگزیند، اما از حیث [[تشریعی]] و با توجه به دستور دین، نمیتواند [[حکومت استبدادی]] را بپذیرد و طبعاً آثاری که از هر [[حکومت]] به [[جامعه انسانی]] میرسد، متفاوت خواهد بود. | ||
در این نگره، آزادی، نخست از درون آغاز میشود و با خلاصی از زنجیرهای [[اسارت]] درون، انسان [[آزاده]] میکوشد به آزادی برسد. آنگاه که انسان از بندهای [[نادانی]] و شهوتپرستی رها شود، توان مییابد از [[سیطره]] [[ستمگران]] و [[جباران]] [[رهایی]] یابد. [[وابستگیها]] و دلدادگیهای [[ناشایست]] و غیرخدایی، [[آزادگی]] را از انسان میگیرد و [[انسانی]] که آزاده نباشد، آسانتر به [[حکم]] [[طاغوت]] سر فرو میآورد؛ بنابراین انسان به عنوان عامل آزادی که [[اختیار]] را در ذات و [[سرشت]] خویش دارد و [[خداوند]] او را [[آزاد]] [[آفریده]] است، بیشترین نقش برای به دست آوردن [[آزادی سیاسی]] دارد و تا زمانی که [[اقدام]] نکند، [[جامعه]] در آرامشی گورستانی فرو خواهد رفت و صدای احدی در [[اعتراض]] به [[ستم]] دیکتاتورها شنیده نخواهد شد. | در این نگره، آزادی، نخست از درون آغاز میشود و با خلاصی از زنجیرهای [[اسارت]] درون، انسان [[آزاده]] میکوشد به آزادی برسد. آنگاه که انسان از بندهای [[نادانی]] و شهوتپرستی رها شود، توان مییابد از [[سیطره]] [[ستمگران]] و [[جباران]] [[رهایی]] یابد. [[وابستگیها]] و دلدادگیهای [[ناشایست]] و غیرخدایی، [[آزادگی]] را از انسان میگیرد و [[انسانی]] که آزاده نباشد، آسانتر به [[حکم]] [[طاغوت]] سر فرو میآورد؛ بنابراین انسان به عنوان عامل آزادی که [[اختیار]] را در ذات و [[سرشت]] خویش دارد و [[خداوند]] او را [[آزاد]] [[آفریده]] است، بیشترین نقش برای به دست آوردن [[آزادی سیاسی]] دارد و تا زمانی که [[اقدام]] نکند، [[جامعه]] در آرامشی گورستانی فرو خواهد رفت و صدای احدی در [[اعتراض]] به [[ستم]] دیکتاتورها شنیده نخواهد شد. |