مقام صراط الهی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۴: خط ۱۴:
آیت الله '''[[سید احمد خاتمی]]''' در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آیت الله '''[[سید احمد خاتمی]]''' در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«صراط در لغت به معنای راه راست و اصل آن سراط از مصدر "سرط" و "استراط‌" است‌، به‌ معنای ابتلاع و بلعیدن. از این رو، "سراط" به معنی راه گفته شده است؛ راهیکه‌ رهرو‌ خود را فرومی‌بلعد، به گونه‌ای که رجوع از آن امکان‌پذیر نیست. و چون "صاد‌: با "طا‌" قریب‌ المخرج است، لذا قلب سین به صاد بر اثر تناسب آن با "طا" است‌. "مستقیم‌" اسم فاعل استقامت از ثلاثی مجرد "قام" به معنای راست و درست و پایداری می‌باشد. راغب‌ گوید‌: استفامت‌ طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق حق را به آن تشبیه کرده‌اند‌<ref>مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.</ref> صراط در لغت به معنای راه راست و اصل آن سراط از مصدر "سرط" و "استراط‌" است‌، به‌ معنای ابتلاع و بلعیدن. از این رو، "سراط" به معنی راه گفته شده است؛ راهیکه‌ رهرو‌ خود را فرومی‌بلعد، به گونه‌ای که رجوع از آن امکان‌پذیر نیست. و چون "صاد‌: با "طا‌" قریب‌ المخرج است، لذا قلب سین به صاد بر اثر تناسب آن با "طا" است‌. "مستقیم‌" اسم فاعل استقامت از ثلاثی مجرد "قام" به معنای راست و درست و پایداری می‌باشد. راغب‌ گوید‌: استفامت‌ طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق حق را به آن تشبیه کرده‌اند‌<ref>مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.</ref>
«[[صراط]] در لغت به معنای [[راه راست]] و اصل آن [[سراط]] از مصدر "سرط" و "استراط‌" است‌، به‌ معنای ابتلاع و بلعیدن. از این رو، "سراط" به معنی راه گفته شده است؛ راهیکه‌ رهرو‌ خود را فرومی‌بلعد، به گونه‌ای که رجوع از آن امکان‌پذیر نیست. و چون "صاد‌: با "طا‌" قریب‌ المخرج است؛ لذا [[قلب]] سین به صاد بر اثر تناسب آن با "طا" است‌. "مستقیم‌" اسم فاعل [[استقامت]] از ثلاثی مجرد "قام" به معنای راست و درست و [[پایداری]] می‌باشد. راغب‌ گوید‌: استفامت‌ طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق [[حق]] را به آن [[تشبیه]] کرده‌اند‌<ref>مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.</ref> صراط در لغت به معنای راه راست و اصل آن سراط از مصدر "سرط" و "استراط‌" است‌، به‌ معنای ابتلاع و بلعیدن. از این رو، "سراط" به معنی راه گفته شده است؛ راهیکه‌ رهرو‌ خود را فرومی‌بلعد، به گونه‌ای که رجوع از آن امکان‌پذیر نیست. و چون "صاد‌: با "طا‌" قریب‌ المخرج است؛ لذا قلب سین به صاد بر اثر تناسب آن با "طا" است‌. "مستقیم‌" اسم فاعل استقامت از ثلاثی مجرد "قام" به معنای راست و درست و پایداری می‌باشد. راغب‌ گوید‌: استفامت‌ طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق حق را به آن تشبیه کرده‌اند‌<ref>مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.</ref>.


برخی از عالمان لغت، ریشه "[[صراط]]" را "سراط" می‌دانند که در اصل لغت به معنای "بلعیدن" است و تبدیل سین به صاد، ناشی از تناسب آن با طاء است<ref>تهذیب اللغه، ج۱۲، ۳۳۰ - ۳۲۹.</ref> و راز این‌که به بزرگراه، "[[صراط]]" می‌گویند این است که به جهت فراخی و وضوحی که دارد، گویا سالک را در خود می‌کشد و گویا که او را می‌بلعد<ref>وبعض اهل العلم یقول: السراط مشتقّ من ذلک لانّ الذاهب فیه یغیب غیبة الطعام المسترط؛ معجم مقاییس اللغه، ص۴۹۱</ref>. مؤلّف التحقیق، واژه "[[صراط]]" را مستقلّ از "سراط" می‌داند<ref>والظاهر انّ کلمة الصراط مستقلّة فی نفسها غیر مبدّلة من السراط؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ۲۲۸.</ref> دلیلش این است که "[[صراط]]" مشتقّات ندارد، اما "سراط" دارد. به هر حال، آنچه در آن تردید نیست این است که معنای این واژه "راه روشن و وسیع است؛ چه آن‌که مادّی باشد، یا معنوی" و الزاماً معنای استقامت در آن نیست که اگر به معنای آن بود، وصف مستقیم برای آن تأکید می‌شد، گرچه تأکید بودن مانعی ندارد لکن تأسیس بهتر از تأکید است.
برخی از [[عالمان]] لغت، ریشه "صراط" را "سراط" می‌دانند که در اصل لغت به معنای "بلعیدن" است و تبدیل سین به صاد، ناشی از تناسب آن با طاء است<ref>تهذیب اللغه، ج۱۲، ۳۳۰ - ۳۲۹.</ref> و [[راز]] اینکه به بزرگراه، "صراط" می‌گویند این است که به جهت فراخی و وضوحی که دارد، گویا سالک را در خود می‌کشد و گویا که او را می‌بلعد<ref>وبعض اهل العلم یقول: السراط مشتقّ من ذلک لانّ الذاهب فیه یغیب غیبة الطعام المسترط؛ معجم مقاییس اللغه، ص۴۹۱.</ref>. مؤلّف التحقیق، واژه "صراط" را مستقلّ از "سراط" می‌داند<ref>والظاهر انّ کلمة الصراط مستقلّة فی نفسها غیر مبدّلة من السراط؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ۲۲۸.</ref> دلیلش این است که "[[صراط]]" مشتقّات ندارد، اما "[[سراط]]" دارد. به هر حال، آنچه در آن تردید نیست این است که معنای این واژه "راه روشن و وسیع است؛ چه آن‌که [[مادّی]] باشد، یا [[معنوی]]" و الزاماً معنای [[استقامت]] در آن نیست که اگر به معنای آن بود، وصف مستقیم برای آن تأکید می‌شد، گرچه تأکید بودن مانعی ندارد لکن تأسیس بهتر از تأکید است.


از آن‌جا که انسان موجودی است پیوسته در تلاش و حرکت، یا سرانجام به راه سعادت که همان "صراط مستقیم" است، می‌رسد و یا به راهی می‌رود که او را به نیستی و تباهی می‌کشاند و آن "صراط جحیم" است.
از آنجا که [[انسان]] موجودی است پیوسته در تلاش و حرکت، یا سرانجام به راه [[سعادت]] که همان "[[صراط مستقیم]]" است، می‌رسد و یا به راهی می‌رود که او را به نیستی و [[تباهی]] می‌کشاند و آن "صراط [[جحیم]]" است.


در قرآن از "[[صراط مستقیم]]" گاه به {{متن قرآن| الصِّرَاطِ السَّوِيِّ }}<ref> سوره طه، آیه:۱۳۵.</ref> گاه به {{متن قرآن|صِرَاطِ اللَّهِ }}<ref> سوره شوری، آیه:۵۳.</ref> و گاه به {{متن قرآن| صِرَاطِ الْحَمِيدِ}}<ref> سوره حج، آیه:۲۴.</ref> توصیف شده است و آن همان "دین قیم الهی" است که عهده‌دار هدایت انسان‌هاست. در سوره انعام می‌فرماید: {{متن قرآن| قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا }}<ref>بگو: خداوند مرا به [[صراط مستقیم]] هدایت کرده، به دین استوار، آیین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید؛ سوره انعام، آیه: ۱۶۱.</ref> و از آن‌جا که تبلور این دین در عبودیّت و بندگی پروردگار عالم و تسلیم بودن در برابر اوست، "[[صراط مستقیم]]" به عبودیّت و اعتصام بر او تفسیر شده است. {{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}<ref>همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، تنها او را پرستش کنید که راه راست همین است؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۱.</ref>، {{متن قرآن| وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}<ref>آیا با شما عهد نکردم که مرا بپرستید؟! این راه مستقیم است؛ سوره يس، آیه:۶۱.</ref>، {{متن قرآن| وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref>و هرکس به خدا تمسّک جوید، به راهی راست هدایت شده است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۱.</ref> به این ترتیب، دین واقعی الهی، یک دین بیشتر نیست و آن "اسلام" است که: {{متن قرآن| إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ }}<ref> همانا دین نزد خدا اسلام است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.</ref> ستون فقرات دعوت همه انبیا، بندگی خداوند بوده که نامش "اسلام" است، لذا "اسلام" مکتب همه انبیا بوده، تفاوت‌ها در اصول نیست، در شرایع و دستورات است که به تناسب زمان‌ها و مکان‌ها مختلف بوده است. واژه "[[اسلام]]" به معنای "[[تسلیم]]" است و معنای آیه این است که آیین حقیقی در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان اوست و روح دین در هر عصر و زمان چیزی جز تسلیم بودن در برابر حق نیست؛ یعنی همان عبودیّت و بندگی، به این ترتیب "اسلام" مکتب همه انبیا بوده است. آری، اقتضائات زمان‌ها متفاوت بوده است لذا این "شرایع"اند که متفاوت‌اند نه "ادیان الهی"، ما یک دین الهی بیشتر نداریم و آن اسلام است و تفاوت‌ها در شریعت است. {{متن قرآن| لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا }}<ref> ما برای هرکدام از شما آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref> در سوره انعام، آیه ۱۵۳، پس از آن‌که مواردی از احکام شرع مقدّس اسلام به نحو کلّی ذکر می‌شود، چنین است: {{متن قرآن| وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ }}<ref> و این راه مستقیم من است، پس از آن پیروی کنید و از راه‌های پراکنده و انحرافی پیروی نکنید که شما را از طریق حق، دور می‌سازد، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، شاید تقوا پیشه کنید؛ سوره انعام، آیه: ۱۵۳.</ref> در چندین آیه از قرآن، برترین مشخّصه "صراط مستقیم" را این‌گونه بیان می‌کند: راهی که هدایت‌گر به آن، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است و راهی که جلودار آن، آن پیامبر بزرگ است. {{متن قرآن| وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref> و به طور قطع، تو آنان را به راه راست دعوت می‌کنی؛ سوره مؤمنون، آیه: ۷۳</ref>.
در [[قرآن]] از "صراط مستقیم" گاه به {{متن قرآن| الصِّرَاطِ السَّوِيِّ}}<ref> سوره طه، آیه۱۳۵.</ref> گاه به {{متن قرآن|صِرَاطِ اللَّهِ}}<ref> سوره شوری، آیه۵۳.</ref> و گاه به {{متن قرآن| صِرَاطِ الْحَمِيدِ}}<ref> سوره حج، آیه۲۴.</ref> توصیف شده است و آن همان "[[دین قیم]] [[الهی]]" است که عهده‌دار [[هدایت]] انسان‌هاست. در [[سوره انعام]] می‌فرماید: {{متن قرآن| قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا}}<ref>بگو: خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده، به دین استوار، آیین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید؛ سوره انعام، آیه ۱۶۱.</ref> و از آنجا که تبلور این [[دین]] در [[عبودیّت]] و [[بندگی]] [[پروردگار]] عالم و [[تسلیم]] بودن در برابر اوست، "صراط مستقیم" به عبودیّت و [[اعتصام]] بر او [[تفسیر]] شده است. {{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ}}<ref>همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، تنها او را پرستش کنید که راه راست همین است؛ سوره آل عمران، آیه ۵۱.</ref>، {{متن قرآن| وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ}}<ref>آیا با شما عهد نکردم که مرا بپرستید؟! این راه مستقیم است؛ سوره يس، آیه۶۱.</ref>، {{متن قرآن| وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}<ref>و هرکس به خدا تمسّک جوید، به راهی راست هدایت شده است؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.</ref> به این ترتیب، [[دین]] [[واقعی]] [[الهی]]، یک [[دین]] بیشتر نیست و آن "[[اسلام]]" است که: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ}}<ref> همانا دین نزد خدا اسلام است؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>[[ستون]] فقرات [[دعوت]] همه [[انبیا]]، [[بندگی]] [[خداوند]] بوده که نامش "اسلام" است؛ لذا "اسلام" [[مکتب]] همه انبیا بوده، تفاوت‌ها در اصول نیست، در [[شرایع]] و [[دستورات]] است که به تناسب زمان‌ها و مکان‌ها مختلف بوده است. واژه "اسلام" به معنای "[[تسلیم]]" است و معنای [[آیه]] این است که [[آیین]] [[حقیقی]] در پیشگاه [[خدا]] همان تسلیم در برابر [[فرمان]] اوست و [[روح]] دین در هر عصر و [[زمان]] چیزی جز تسلیم بودن در برابر [[حق]] نیست؛ یعنی همان [[عبودیّت]] و بندگی، به این ترتیب "اسلام" مکتب همه انبیا بوده است. آری، اقتضائات زمان‌ها متفاوت بوده است لذا این "شرایع"اند که متفاوت‌اند نه "[[ادیان الهی]]"، ما یک [[دین الهی]] بیشتر نداریم و آن اسلام است و تفاوت‌ها در [[شریعت]] است. {{متن قرآن| لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا}}<ref> ما برای هرکدام از شما آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ سوره مائده، آیه ۴۸.</ref> در [[سوره انعام]]، آیه ۱۵۳، پس از آن‌که مواردی از [[احکام شرع]] [[مقدّس]] اسلام به نحو کلّی ذکر می‌شود، چنین است: {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref> و این راه مستقیم من است، پس از آن پیروی کنید و از راه‌های پراکنده و انحرافی پیروی نکنید که شما را از طریق حق، دور می‌سازد، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، شاید تقوا پیشه کنید؛ سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref> در چندین آیه از [[قرآن]]، [[برترین]] مشخّصه "[[صراط مستقیم]]" را این‌گونه بیان می‌کند: راهی که [[هدایت‌گر]] به آن، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است و راهی که جلودار آن، آن [[پیامبر]] بزرگ است. {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}<ref>و به طور قطع، تو آنان را به راه راست دعوت می‌کنی؛ سوره مؤمنون، آیه ۷۳.</ref>.


در آیه بعدی، "منحرفان از [[صراط مستقیم]]" هم معرّفی شده‌اند: {{متن قرآن| وَإِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ }}<ref>و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، به‌طور مسلّم از این صراط منحرف‌اند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۷۴.</ref> در سوره شوری می‌خوانیم: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأُمُورُ}}<ref> و تو مسلّماً به راه راست هدایت می‌کنی؛ راه خداوندی که تمام آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن اوست، آگاه باشید که همه کارها تنها به سوی خدا باز می‌گردد؛ سوره شوری، آیه: ۵۲ - ۵۳.</ref> به این ترتیب، این واقعیّت بر مسند نشست که "[[صراط مستقیم]]، همان اسلام" است.
در [[آیه]] بعدی، "[[منحرفان]] از [[صراط مستقیم]]" هم معرّفی شده‌اند: {{متن قرآن| وَإِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ}}<ref>و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، به‌طور مسلّم از این صراط منحرف‌اند؛ سوره مؤمنون، آیه ۷۴.</ref> در [[سوره شوری]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأُمُورُ}}<ref> و تو مسلّماً به راه راست هدایت می‌کنی؛ راه خداوندی که تمام آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن اوست، آگاه باشید که همه کارها تنها به سوی خدا باز می‌گردد؛ سوره شوری، آیه ۵۲ - ۵۳.</ref> به این ترتیب، این واقعیّت بر [[مسند]] نشست که "صراط مستقیم، همان [[اسلام]]" است.


اینک وقت آن است که به اثبات این مدّعا بپردازیم که [[امامان معصوم]] {{عم}} تجلّی اسلام‌اند؛ یعنی اگر انسان بخواهد تمام اسلام را در سیمای یک انسان ببیند، آن انسان "[[امام]] [[معصوم]] {{ع}}" است. تمام روایاتی که [[امامان معصوم]] {{عم}} را {{عربی|" أَبْوَابُ‏ اللَّهِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>معانی الأخبار، ص۳۵؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۹۳، ح ۲.</ref> {{عربی|" عُرَفَاءُ اللَّهِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بحارالأنوار، ج۶، ص۲۳۳.</ref> {{عربی|" أَرْكَانَ‏ الْأَرْض‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۹۶، ح ۲.</ref> {{عربی|"ارکان العالم"}}<ref>اهل البیت فی الکتاب والسنّه، ص۱۶۰.</ref> و ... معرّفی می‌کنند، می‌توانند شاهدی بر این مدّعا باشند، نیز همه روایاتی که می‌گوید: "دین به آنان گشوده شده و به آنان ختم می‌گردد".(...) همه اینها گویای آن است که [[امامان معصوم]] {{عم}} تجسّم تمام دین و مکتب‌اند، به این ترتیب به این نتیجه می‌رسیم که: [[امامان]]، صراط مستقیم‌اند، این حقیقتی است که در ده‌ها روایت به آن تصریح شده است. [[جابر بن عبدالله انصاری]] از [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} نقل می‌کند که: "خداوند، [[امام علی|علی]] {{ع}} و همسرش [[فاطمه زهرا]] {{س}} و فرزندان او را حجّت‌های الهی بر خلقش قرار داده و آنان درهای علم در امّت من هستند، هرکس به وسیله آنان هدایت شود، به صراط مستقیم هدایت شده است".<ref>{{عربی|" إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ أَبْنَاءَهُ‏ حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِي أُمَّتِي مَنِ اهْتَدَى بِهِمْ {{متن قرآن|هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }} "}}؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۸، ح۸۹.</ref>(...)
اینک وقت آن است که به [[اثبات]] این مدّعا بپردازیم که [[امامان معصوم]]{{عم}} تجلّی اسلام‌اند؛ یعنی اگر [[انسان]] بخواهد تمام اسلام را در سیمای یک انسان ببیند، آن انسان "[[امام]] [[معصوم]]{{ع}}" است. تمام روایاتی که امامان معصوم{{عم}} را {{عربی|" أَبْوَابُ‏ اللَّهِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>معانی الأخبار، ص۳۵؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۹۳، ح ۲.</ref> {{متن حدیث|عُرَفَاءُ اللَّهِ‏}}<ref>بحارالأنوار، ج۶، ص۲۳۳.</ref> {{متن حدیث|أَرْكَانَ‏ الْأَرْض‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۹۶، ح ۲.</ref> {{متن حدیث|ارکان العالم}}<ref>اهل البیت فی الکتاب والسنّه، ص۱۶۰.</ref> و... معرّفی می‌کنند، می‌توانند شاهدی بر این مدّعا باشند، نیز همه روایاتی که می‌گوید: "[[دین]] به آنان گشوده شده و به آنان ختم می‌گردد".(...) همه اینها گویای آن است که امامان معصوم{{عم}} تجسّم [[تمام دین]] و مکتب‌اند، به این ترتیب به این نتیجه می‌رسیم که: [[امامان]]، [[صراط]] مستقیم‌اند، این حقیقتی است که در ده‌ها [[روایت]] به آن تصریح شده است. [[جابر بن عبدالله انصاری]] از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} نقل می‌کند که: "[[خداوند]]، علی{{ع}} و همسرش [[فاطمه زهرا]]{{س}} و [[فرزندان]] او را [[حجّت‌های الهی]] بر خلقش قرار داده و آنان درهای [[علم]] در [[امّت]] من هستند، هرکس به وسیله آنان [[هدایت]] شود، به [[صراط مستقیم]] هدایت شده است"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ أَبْنَاءَهُ‏ حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِي أُمَّتِي مَنِ اهْتَدَى بِهِمْ {{متن قرآن|هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}}}؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۸، ح۸۹.</ref>.
در تفسیر آیه شریفه {{متن قرآن| اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه: ۶.</ref> در روایات متعدّدی رسیده است که مراد از این "صراط مستقیم"، راه [[پیامبر]] {{صل}} و ذرّیّه پاک اوست؛ چون مراد از {{متن قرآن| أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }}<ref> نعمت پرورده‌ای؛ سوره فاتحه، آیه: ۷.</ref> آنان هستند. حضرت [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "به خدا سوگند! [[صراط مستقیم]]، ماییم"<ref>{{عربی|" وَ اللَّه نَحْنُ‏ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۱۷.</ref> [[امام صادق]] {{ع}} در پاسخ [[مفضّل بن عمر]] که از معنای "صراط" پرسیده بود فرمود: "[[صراط مستقیم]] راه معرفت به سوی خداوند است که به صراط در دنیا و آخرت تقسیم می‌شود؛ صراط در دنیا همان [[امام]] واجب‌الاطاعه و صراط آخرت، پلی است که از دوزخ عبور می‌کند، هرکس صراط دنیا [[امام]] واجب‌الاطاعه را بشناسد و از او پیروی کند، از صراط آخرت به آسانی عبور خواهد کرد، اما کسی که در شناخت [[امام]] معصوم، یا پیروی از او کوتاهی کند، پایش بر قیامت خواهد لغزید و در دوزخ واژگون خواهد شد"<ref>{{عربی|" هُوَ الطَّرِيقُ‏ إِلَى‏ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِي فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِي الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِي هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِي الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِي الدُّنْيَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِي الْآخِرَةِ فَتَرَدَّى فِي نَارِ جَهَنَّمَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} تفسیر نورالثقلین: ۱ / ۱۸ - ۱۷.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۰۷تا ۱۱۴.</ref>.
 
در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه ۶.</ref> در [[روایات]] متعدّدی رسیده است که مراد از این "صراط مستقیم"، راه [[پیامبر]]{{صل}} و ذرّیّه [[پاک]] اوست؛ چون مراد از {{متن قرآن|أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ}}<ref> نعمت پرورده‌ای؛ سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> آنان هستند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]! صراط مستقیم، ماییم"<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّه نَحْنُ‏ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۱۷.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ مفضّل بن [[عمر]] که از معنای "[[صراط]]" پرسیده بود فرمود: "صراط مستقیم [[راه معرفت]] به سوی [[خداوند]] است که به صراط در [[دنیا]] و [[آخرت]] تقسیم می‌شود؛ صراط در دنیا همان [[امام]] [[واجب‌الاطاعه]] و صراط آخرت، پلی است که از [[دوزخ]] عبور می‌کند، هرکس صراط دنیا امام واجب‌الاطاعه را بشناسد و از او [[پیروی]] کند، از صراط آخرت به آسانی عبور خواهد کرد، اما کسی که در [[شناخت امام]] [[معصوم]]، یا پیروی از او کوتاهی کند، پایش بر [[قیامت]] خواهد لغزید و در دوزخ واژگون خواهد شد"<ref>{{متن حدیث|هُوَ الطَّرِيقُ‏ إِلَى‏ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِي فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِي الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِي هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِي الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِي الدُّنْيَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِي الْآخِرَةِ فَتَرَدَّى فِي نَارِ جَهَنَّمَ‏}} تفسیر نورالثقلین: ۱ / ۱۸ - ۱۷.</ref>.<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم ج۲]]؛ ص۱۰۷ ـ ۱۱۴.</ref>


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
۱۱۷٬۸۳۵

ویرایش