مقام صراط الهی به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
مقام صراط الهی به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم
مدخل اصلیمقام معصوم
تعداد پاسخ۳ پاسخ

مقام صراط الهی به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط با بحث‌های مقام معصوم، صراط الهی و مقام صراط الهی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مقام معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید احمد خاتمی

آیت الله سید احمد خاتمی در کتاب «در آستان امامان معصوم» در این‌باره گفته‌ است:

«صراط در لغت به معنای راه راست و اصل آن سراط از مصدر "سرط" و "استراط‌" است‌، به‌ معنای ابتلاع و بلعیدن. از این رو، "سراط" به معنی راه گفته شده است؛ راهیکه‌ رهرو‌ خود را فرومی‌بلعد، به گونه‌ای که رجوع از آن امکان‌پذیر نیست. و چون "صاد‌: با "طا‌" قریب‌ المخرج است؛ لذا قلب سین به صاد بر اثر تناسب آن با "طا" است‌. "مستقیم‌" اسم فاعل استقامت از ثلاثی مجرد "قام" به معنای راست و درست و پایداری می‌باشد. راغب‌ گوید‌: استفامت‌ طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق حق را به آن تشبیه کرده‌اند‌[۱] صراط در لغت به معنای راه راست و اصل آن سراط از مصدر "سرط" و "استراط‌" است‌، به‌ معنای ابتلاع و بلعیدن. از این رو، "سراط" به معنی راه گفته شده است؛ راهیکه‌ رهرو‌ خود را فرومی‌بلعد، به گونه‌ای که رجوع از آن امکان‌پذیر نیست. و چون "صاد‌: با "طا‌" قریب‌ المخرج است؛ لذا قلب سین به صاد بر اثر تناسب آن با "طا" است‌. "مستقیم‌" اسم فاعل استقامت از ثلاثی مجرد "قام" به معنای راست و درست و پایداری می‌باشد. راغب‌ گوید‌: استفامت‌ طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق حق را به آن تشبیه کرده‌اند‌[۲].

برخی از عالمان لغت، ریشه "صراط" را "سراط" می‌دانند که در اصل لغت به معنای "بلعیدن" است و تبدیل سین به صاد، ناشی از تناسب آن با طاء است[۳] و راز اینکه به بزرگراه، "صراط" می‌گویند این است که به جهت فراخی و وضوحی که دارد، گویا سالک را در خود می‌کشد و گویا که او را می‌بلعد[۴]. مؤلّف التحقیق، واژه "صراط" را مستقلّ از "سراط" می‌داند[۵] دلیلش این است که "صراط" مشتقّات ندارد، اما "سراط" دارد. به هر حال، آنچه در آن تردید نیست این است که معنای این واژه "راه روشن و وسیع است؛ چه آن‌که مادّی باشد، یا معنوی" و الزاماً معنای استقامت در آن نیست که اگر به معنای آن بود، وصف مستقیم برای آن تأکید می‌شد، گرچه تأکید بودن مانعی ندارد لکن تأسیس بهتر از تأکید است.

از آنجا که انسان موجودی است پیوسته در تلاش و حرکت، یا سرانجام به راه سعادت که همان "صراط مستقیم" است، می‌رسد و یا به راهی می‌رود که او را به نیستی و تباهی می‌کشاند و آن "صراط جحیم" است.

در قرآن از "صراط مستقیم" گاه به ﴿ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ[۶] گاه به ﴿صِرَاطِ اللَّهِ[۷] و گاه به ﴿ صِرَاطِ الْحَمِيدِ[۸] توصیف شده است و آن همان "دین قیم الهی" است که عهده‌دار هدایت انسان‌هاست. در سوره انعام می‌فرماید: ﴿ قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا[۹] و از آنجا که تبلور این دین در عبودیّت و بندگی پروردگار عالم و تسلیم بودن در برابر اوست، "صراط مستقیم" به عبودیّت و اعتصام بر او تفسیر شده است. ﴿ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ[۱۰]، ﴿ وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ[۱۱]، ﴿ وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ[۱۲] به این ترتیب، دین واقعی الهی، یک دین بیشتر نیست و آن "اسلام" است که: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ[۱۳]ستون فقرات دعوت همه انبیا، بندگی خداوند بوده که نامش "اسلام" است؛ لذا "اسلام" مکتب همه انبیا بوده، تفاوت‌ها در اصول نیست، در شرایع و دستورات است که به تناسب زمان‌ها و مکان‌ها مختلف بوده است. واژه "اسلام" به معنای "تسلیم" است و معنای آیه این است که آیین حقیقی در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان اوست و روح دین در هر عصر و زمان چیزی جز تسلیم بودن در برابر حق نیست؛ یعنی همان عبودیّت و بندگی، به این ترتیب "اسلام" مکتب همه انبیا بوده است. آری، اقتضائات زمان‌ها متفاوت بوده است لذا این "شرایع"اند که متفاوت‌اند نه "ادیان الهی"، ما یک دین الهی بیشتر نداریم و آن اسلام است و تفاوت‌ها در شریعت است. ﴿ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا[۱۴] در سوره انعام، آیه ۱۵۳، پس از آن‌که مواردی از احکام شرع مقدّس اسلام به نحو کلّی ذکر می‌شود، چنین است: ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۱۵] در چندین آیه از قرآن، برترین مشخّصه "صراط مستقیم" را این‌گونه بیان می‌کند: راهی که هدایت‌گر به آن، پیامبر اکرم(ص) است و راهی که جلودار آن، آن پیامبر بزرگ است. ﴿وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ[۱۶].

در آیه بعدی، "منحرفان از صراط مستقیم" هم معرّفی شده‌اند: ﴿ وَإِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ[۱۷] در سوره شوری می‌خوانیم: ﴿وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأُمُورُ[۱۸] به این ترتیب، این واقعیّت بر مسند نشست که "صراط مستقیم، همان اسلام" است.

اینک وقت آن است که به اثبات این مدّعا بپردازیم که امامان معصوم(ع) تجلّی اسلام‌اند؛ یعنی اگر انسان بخواهد تمام اسلام را در سیمای یک انسان ببیند، آن انسان "امام معصوم(ع)" است. تمام روایاتی که امامان معصوم(ع) را " أَبْوَابُ‏ اللَّهِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۹] «عُرَفَاءُ اللَّهِ‏»[۲۰] «أَرْكَانَ‏ الْأَرْض‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»[۲۱] «ارکان العالم»[۲۲] و... معرّفی می‌کنند، می‌توانند شاهدی بر این مدّعا باشند، نیز همه روایاتی که می‌گوید: "دین به آنان گشوده شده و به آنان ختم می‌گردد".(...) همه اینها گویای آن است که امامان معصوم(ع) تجسّم تمام دین و مکتب‌اند، به این ترتیب به این نتیجه می‌رسیم که: امامان، صراط مستقیم‌اند، این حقیقتی است که در ده‌ها روایت به آن تصریح شده است. جابر بن عبدالله انصاری از پیغمبر اکرم(ص) نقل می‌کند که: "خداوند، علی(ع) و همسرش فاطمه زهرا(س) و فرزندان او را حجّت‌های الهی بر خلقش قرار داده و آنان درهای علم در امّت من هستند، هرکس به وسیله آنان هدایت شود، به صراط مستقیم هدایت شده است"[۲۳].

در تفسیر آیه شریفه ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[۲۴] در روایات متعدّدی رسیده است که مراد از این "صراط مستقیم"، راه پیامبر(ص) و ذرّیّه پاک اوست؛ چون مراد از ﴿أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ[۲۵] آنان هستند. امام صادق(ع) فرمود: "به خدا سوگند! صراط مستقیم، ماییم"[۲۶] امام صادق(ع) در پاسخ مفضّل بن عمر که از معنای "صراط" پرسیده بود فرمود: "صراط مستقیم راه معرفت به سوی خداوند است که به صراط در دنیا و آخرت تقسیم می‌شود؛ صراط در دنیا همان امام واجب‌الاطاعه و صراط آخرت، پلی است که از دوزخ عبور می‌کند، هرکس صراط دنیا امام واجب‌الاطاعه را بشناسد و از او پیروی کند، از صراط آخرت به آسانی عبور خواهد کرد، اما کسی که در شناخت امام معصوم، یا پیروی از او کوتاهی کند، پایش بر قیامت خواهد لغزید و در دوزخ واژگون خواهد شد"[۲۷].[۲۸]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌؛
حجت الاسلام و المسلمین سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌ در کتاب «جامعه در حرم» در این‌باره گفته‌ است:

««اَنتُمُ الصِراطُ الاَقوَم» این جمله می‌تواند بیان‌گر تشبیهی باشد که این خاندان را به شاهراه و بزرگترین طریق مستقیم‌ترین مسیر تشبیه نموده است؛ زیرا ممکن است برای رسیدن به مقصدی راه‌های متعدّدی باشد که در بین آنها، یک مسیر از همه مستقیم‎‌تر و عظیم‌تر، که روندۀ از آن مسیر، گرفتار هیچ صدمه و ناراحتی نشود و هیچ انحراف و لغزشی برایش پدید نیاید. همچنین اگر فرض کنیم برای رسیدن به حقّ متعال و کمال مطلوب طرق متعدّدی باشد راه این خاندان بزرگ راه است و طریقشان مستقیم و خالی از همۀ خطرات، و هر کس از سبیل اعظم و صراط اقوم اینان طی طریق نمود بدون هیچ زحمت و کلفت و رنج و مشقّت به مقصد می‌رسد. و دچار هیچ انحراف و لغزشی نخواهد شد. ولی سایر راه‌ها کوره راه است و هزاران پرتگاه و خطر در پیش دارد و کسی از آنها به مقصد نمی‌رسد بلکه از هدف اصلی دور گردیده، و جز ضلالت و گمراهی و خستگی و تباهی چیزی عایدش نمی‌گردد»[۲۹].

«وَ صِراطِهِ» خوب است ابتداء دقتی در معنای صراط داشته باشیم. راغب اصفهانی گوید: صراط راه سهل و آسان است و از سَرَطتُ الطَّعامَ که به معنای بلعیدن غذاست، گرفته شده. گویا رونده راه را می‌بلعد، یا این که راه شخص رونده را بلعیده و به خود می‌گیرد.[۳۰] ثعالبی گوید: مرصاد و نجد راه واضح و آشکار است، که در قرآن آمده و هم‌چنین صراط و منهج و لقم، این سه کلمه هم به معنای راه واضح و آشکار است.[۳۱] با توجّه به آنچه در معنای صراط آوردیم، از اطلاق این کلمه بر خاندان رسالت(ع) استفاده می‌شود که این دودمان صراط خدایند، یعنی راه و طریقی واضح و آشکار. بنابراین کسی که طالب وصول الی الله است و سالک سبیل حق، اگر از صراط این خاندان قدم بردارد راهش سهل است و هموار و واضح و آشکار، که بر فرض اگر راه دگری هم برای رسیدن به حق تعالی بود باز رجحان با طریق این دودمان و صراط این خاندان بود، آن هم چه رجحان و مزیّتی، تا چه رسد به این که از مدارک رسیده استفاده می‌شود که طریق موصل و راه رسیدن به حق تعالی منحصر است در صراط و طریق این دودمان، و حضراتشان صراط منحصرۀ سهلۀ واضحۀ الی اللّه‌اند.

حضرت باقر(ع) فرمود: «کَلُّ ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل»[۳۲] و نیز فرمود: «اَما اَنّه لیس عند احد من الناس حق و لا صواب الا شیء اخذوه منا اهل البیت».[۳۳] از این حدیث استفاده می‌شود بر فرض سخنی، طریقی و راهی نزد دگران یافت شود که از آن راه و رفتار و کلام و گفتار بتوان به حق رسید، هر کجا باشد از این دودمان گرفته شده. پس چرا راه را دور کنیم و از سرچشمه مطالب را نگیریم. به خصوص که از مراجعۀ به دگران شدیداً ما را برحذر داشته‌اند. حضرت صادق(ع) فرمود: «کَذِبَ من زعم انه یعرفنا و هو متمسک بعروة غیرنا»[۳۴] می‌توان برای آشنایی به روایات رسیده در این مقام به آنچه جامع در اخبار ائمّه اطهار(ع). مرحوم مجلسی رحمه الله در باب اَنّهُم(ع) السبیل و الصراط و هم و شیعتهم المستقیمون علیها مراجعه نمود که ۵۶ حدیث آورده است.[۳۵] با ذکر این نکته سخن را در توضیح این جمله خاتمه می‌دهیم که در مجموعۀ زیارت سه نوبت سخن را صراط بودن خاندان رسالت(ع) به میان آمده است. یک: «وَ صراطه»؛ دوم: «وَ الادلاء علی صراطه»؛ سوم: «انتم الصراط الاقوام».

عبارت اوّل که در این جا آمده بیان‌گر این حقیقت است که این خاندان خود صراط هستند که تعبیر از باب مبالغۀ بلاغتی است؛ از بس آنان در رهنمونی به صراط مستقیم حق مقام والایی دارند گویا خود صراط هستند، هر چند از بعضی روایات استفاده می‌شود که حضراتشان به معنای واقعی صراط هستند. حضرت باقر(ع) فرمود: «نَحنُ ابواب الله و نحن الصراط المستقیم»[۳۶] در عبارت دوم زیارت، مقام رهنمونی حضراتشان به صراط حقّ متعال بازگو شده و عبارت سوم بیان‌گر این حقیقت است که این دودمان صراط اقوم، راست‌ترین راه و قویم‌ترین طرق می‌باشند»[۳۷].
۲. حجت الاسلام و المسلمین فاریاب؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسین فاریاب در کتاب «بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت» در این‌باره گفته‌ است: «از مجموعه روایاتی که در متون حدیثی به چشم می‌آید، اثبات می‌شود که یکی از مواقف قیامت، موقف صراط است که گاه از آن به پل صراط تعبیر می‌شود. فراوانیِ روایات، به‌گونه‌ای است که موجب اطمینان به وجود چنین حقیقتی در قیامت می‌شود. در برخی روایات، چگونگی گذر انسان‌ها از این موقف نیز به تصویر کشیده شده است[۳۸] که براساس آنها، عبور از این موقف برای همگان آسان نیست. آنچه در این مجال، باید بِدان پرداخت، نقش و جایگاه امامان(ع) در این موقف است. براساس برخی روایات، امام علی(ع) در آن موقف حضور داشته، موجب ورود دوستان خود به بهشت، و مانع از ورود دشمنان خود به آنجا می‌شود.[۳۹] در روایاتی دیگر که در منابع فريقين آمده، تأکید شده که جواز عبور از صراط، داشتن ولایت امیرالمؤمنین(ع) است.[۴۰] در برخی دیگر از روایات، به‌طور مطلق، از ولایت اهل بیت(ع) به عنوان عامل نجات در صراط یاد شده است.[۴۱] فراوانیِ روایات در این بخش نیز به‌گونه‌ای است که می‌توان به صدور این مضمون از معصوم(ع) اطمینان یافت.[۴۲] از آنچه گذشت، به دست می‌آید که داشتن ولایت امامان(ع) به موجب گذر از موقف صراط و ورود به بهشت است. جالب آنکه در روایتی، از دو نوع صراط یاد شده است؛ صراطی در این دنیا که او امام مفترض‌الطاعة است و صراط در قیامت نیز پلی است که هرکس امام خود را در این دنیا شناخته و از او پیروی کرده باشد، از آن عبور کرده، وارد بهشت می‌شود.[۴۳] از همین‌جاست که شأن دیگری برای ایشان تعریف می‌شود که می‌توان از آن به "قسمت‌کننده بهشت و جهنم" تعبیر کرد»[۴۴].

پرسش‌های وابسته

  1. مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش)
    1. مقام نور الله به چه معناست؟ (پرسش)
  2. مقام واسطه فیض الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  3. مقام باب الله به چه معناست؟ (پرسش)
  4. مقام عین الله به چه معناست؟ (پرسش)
  5. مقام وعد الله به چه معناست؟ (پرسش)
  6. مقام سبیل الله به چه معناست؟ (پرسش)
  7. مقام صاحب الزمان به چه معناست؟ (پرسش)
  8. مقام میثاق الله به چه معناست؟ (پرسش)
  9. مقام اجتباء به چه معناست؟ (پرسش)
  10. مقام اختیار به چه معناست؟ (پرسش)
  11. مقام اصطفاء به چه معناست؟ (پرسش)
  12. مقام شهادت به چه معناست؟ (پرسش)
  13. مقام امین الله به چه معناست؟ (پرسش)
  14. مقام تأیید الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  15. مقام ارتضاء به چه معناست؟ (پرسش)
  16. مقام طهارت به چه معناست؟ (پرسش)
  17. مقام ولی نعمت به چه معناست؟ (پرسش)
  18. مقام امانت الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  19. مقام خلافت الهی به چه معناست؟ (پرسش):
    1. مقام خلافت الهی در عالم اجسام به چه معناست؟ (پرسش)
    2. مقام خلافت الهی در عالم مجردات به چه معناست؟ (پرسش)
  20. مقام انسان کامل به چه معناست؟ (پرسش)
  21. مقام حجت الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  22. مقام اعراف به چه معناست؟ (پرسش)
  23. مقام میزان به چه معناست؟ (پرسش)
  24. مقام قسمت کننده بهشت و جهنم به چه معناست؟ (پرسش)
    1. قسیم النار و الجنة به چه معناست؟ (پرسش)
  25. مقام شفاعت به چه معناست؟ (پرسش)
  26. مقام تزویج کننده بهشتیان به چه معناست؟ (پرسش)

پانویس

  1. مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.
  2. مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.
  3. تهذیب اللغه، ج۱۲، ۳۳۰ - ۳۲۹.
  4. وبعض اهل العلم یقول: السراط مشتقّ من ذلک لانّ الذاهب فیه یغیب غیبة الطعام المسترط؛ معجم مقاییس اللغه، ص۴۹۱.
  5. والظاهر انّ کلمة الصراط مستقلّة فی نفسها غیر مبدّلة من السراط؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ۲۲۸.
  6. سوره طه، آیه۱۳۵.
  7. سوره شوری، آیه۵۳.
  8. سوره حج، آیه۲۴.
  9. بگو: خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده، به دین استوار، آیین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید؛ سوره انعام، آیه ۱۶۱.
  10. همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، تنها او را پرستش کنید که راه راست همین است؛ سوره آل عمران، آیه ۵۱.
  11. آیا با شما عهد نکردم که مرا بپرستید؟! این راه مستقیم است؛ سوره يس، آیه۶۱.
  12. و هرکس به خدا تمسّک جوید، به راهی راست هدایت شده است؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.
  13. همانا دین نزد خدا اسلام است؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹.
  14. ما برای هرکدام از شما آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ سوره مائده، آیه ۴۸.
  15. و این راه مستقیم من است، پس از آن پیروی کنید و از راه‌های پراکنده و انحرافی پیروی نکنید که شما را از طریق حق، دور می‌سازد، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، شاید تقوا پیشه کنید؛ سوره انعام، آیه ۱۵۳.
  16. و به طور قطع، تو آنان را به راه راست دعوت می‌کنی؛ سوره مؤمنون، آیه ۷۳.
  17. و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، به‌طور مسلّم از این صراط منحرف‌اند؛ سوره مؤمنون، آیه ۷۴.
  18. و تو مسلّماً به راه راست هدایت می‌کنی؛ راه خداوندی که تمام آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن اوست، آگاه باشید که همه کارها تنها به سوی خدا باز می‌گردد؛ سوره شوری، آیه ۵۲ - ۵۳.
  19. معانی الأخبار، ص۳۵؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۹۳، ح ۲.
  20. بحارالأنوار، ج۶، ص۲۳۳.
  21. اصول کافی، ج۱، ص۱۹۶، ح ۲.
  22. اهل البیت فی الکتاب والسنّه، ص۱۶۰.
  23. «إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ أَبْنَاءَهُ‏ حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِي أُمَّتِي مَنِ اهْتَدَى بِهِمْ ﴿هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ»؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۸، ح۸۹.
  24. راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه ۶.
  25. نعمت پرورده‌ای؛ سوره فاتحه، آیه ۷.
  26. «وَ اللَّه نَحْنُ‏ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۱۷.
  27. «هُوَ الطَّرِيقُ‏ إِلَى‏ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِي فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِي الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِي هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِي الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِي الدُّنْيَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِي الْآخِرَةِ فَتَرَدَّى فِي نَارِ جَهَنَّمَ‏» تفسیر نورالثقلین: ۱ / ۱۸ - ۱۷.
  28. خاتمی سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۲؛ ص۱۰۷ ـ ۱۱۴.
  29. ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌، سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌، جامعه در حرم؛ ص ۴۴۹.
  30. المفردات – صرط.
  31. فقه الغه ۲۹۷.
  32. هر چه ـ از معارف که ـ از این خاندان بیرون نیاید هر آینه آن باطل است؛ وسائل الشیعه ۱۸ /۵۰.
  33. آگاه باشید نزد هیچ‌کس مطلب درست و سخن حقّ و صوابی نیست مگر آنچه از ما خاندان گرفته‌اند؛ امالی مفید ۹۶، بحار الانوار ۲۶ / ۲۵۷.
  34. دروغ می‌گوید هر کس می‌پندارد که ما را شناخته و معرفت در حقّ ما دارد در حالی که چنگ به ریسمان غیر ما می‌زند و جز ما را دستاویز و وسیلۀ نجات قرار می‌دهد. وسائل الشیعه ۱۸/ ۹۳.
  35. بحار الانوار ۲۶/۹.
  36. ماییم ابواب و درهای خدایی و ما هستیم راه راست و صراط مستقیم. معانی الاخبار ۳۵.
  37. ر.ک: ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌، سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌، جامعه در حرم؛ ص۲۳۳.
  38. در روایتی معتبر از امام صادق(ع) چنین آمده است: «اَلنَّاسُ يَمُرُّونَ عَلَى الصِّرَاطِ طَبَقَاتٍ وَ الصِّرَاطُ أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّيْفِ. فَمِنْهُمْ مَنْ يَمُرُّ مِثْلَ الْبَرْقِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمُرُّ مِثْلَ عَدْوِ الْفَرَسِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمُرُّ حَبْواً وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمُرُّ مُتَعَلِّقاً قَدْ تَأْخُذُ النَّارُ مِنْهُ شَيْئاً وَ تَتْرُكُ شَيْئاً»، محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۱۷۷؛ حسین بن سعيد اهوازی، الزهد، ص۹۲.
  39. على بن ابراهیم قمی، تفسير القمی، ج۱، ص۳۷۶. سند این روایت معتبر است. نیز، ر.ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص۳۶.
  40. ابن مغازلی شافعی، مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص۲۱۹؛ یحیی بن حسن بن بطريق حلی، العمدة، ص۳۶۹؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۲۹۰.
  41. عبدالله بن جعفر حمیری قمی، قرب الاسناد، ص۱۰۲ و نیز، ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۴؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، فضائل الشيعة، ص۶.
  42. بیش از پانزده روایت وجود دارد. برای دیدن مجموعه روایات، ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸، ص۶۴-۷۱.
  43. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، معانی الاخبار، ص۳۱.
  44. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۶۱ ـ ۱۶۲.