جحیم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

جحیم از ماده"ج ـ ح ـ م" به معنای آتش شعله ور، سوزان [۱] و متراکم [۲] است.

این واژه ۲۷ بار در قرآن به کار رفته است که ۲۶ مورد آن درباره دوزخ و یک مورد، اشاره به آتشی است که نمرود برای مجازات ابراهیم (ع) برافروخت.

طبق نظر مشهور، جحیم از نام‌های دوزخ است[۳] و ظاهر آیاتی که در آنها کلمه "جحیم" به کار رفته همین مطلب را تأیید می‌‌کند؛ مانند وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ[۴]، وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ[۵]،فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ[۶]. به کار رفتن واژه جحیم در آیات یاد شده در برابر جنت نشان می‌‌دهد که مراد از جحیم، دوزخ است؛ اما براساس برخی روایات جحیم نام طبقه ای از طبقات یا دری از درهای دوزخ است؛ طبقه اول،[۷] چهارم،[۸] پنجم [۹] یا هفتم.[۱۰] در روایات مربوط به طبقات دوزخ، در برخی تعبیر به "طبقه" و در برخی دیگر تعبیر به "باب" آمده است. شاید وجه جمع میان آنها این باشد که مراد از باب همان طبقه و این از قبیل اطلاق نام جزء بر کل است.

در روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که سوره‌های حوامیم ۷ تا و دوزخ هم دارای ۷ در است که دَرِ هفتم آن جحیم است. هریک از حوامیم در قیامت بر دری از درهای دوزخ می‌‌ایستد و می‌‌گوید: خدایا! کسی را که به من ایمان آورده و مرا قرائت کرده است از این در، به دوزخ درنیاور.[۱۱] طبق نظر برخی مفسران، دوزخ دارای ۷ در و درکه است که به ترتیب درکه نخست جایگاه مؤمنان گناهکار است که به اندازه عمر و اعمالشان کیفر می‌‌گردند. درکه دوم، جایگاه یهودیان، درکه سوم جایگاه مسیحیان، درکه چهارم جایگاه صابئان، درکه پنجم جایگاه مجوس، درکه ششم که همان جحیم است جایگاه مشرکان عرب: وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ[۱۲] و درکه هفتم جایگاه منافقان است: إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا[۱۳].[۱۴]

گفتنی است که قرآن کریم از چند گروه به عنوان گرفتاران عذاب جحیم یاد کرده است که عبارت‌اند از:

کافران و تکذیب گران آیات خدا وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ[۱۵]، فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ[۱۶]؛ وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ[۱۷]؛ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ[۱۸]؛ إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا[۱۹]،
مشرکان و بت پرستان مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ[۲۰]؛ فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ إِلاَّ مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ [۲۱]،
کسانی که برای نابودی و محو آیات خدا تلاش می‌‌کنند وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ[۲۲]،
گمراهان وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ[۲۳]؛ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ[۲۴]،
ظالمان احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ [۲۵]، إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِينَ إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ[۲۶]،
منکران معاد و قیامت فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ[۲۷]؛ الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ كَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ كَلاَّ إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُوا الْجَحِيمِ [۲۸]،
گناهکاران طَعَامُ الأَثِيمِ كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ كَغَلْيِ الْحَمِيمِ خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِيمِ [۲۹]،
اصحاب شمال وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ [۳۰]،
طغیان‌گران و دنیاطلبان فَأَمَّا مَن طَغَى وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى[۳۱] و فاجران و بدکاران. وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ[۳۲].[۳۳]

منابع

پانویس

  1. مجمع البحرین، ج ۱، ص ۳۴۷؛ مفردات، ص ۱۸۷؛ نثر طوبی، ج ۱، ص ۱۲۵، «جحم».
  2. جامع البیان، ج ۲۳، ص ۸۹.
  3. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۷۳؛ روح البیان، ج ۱۰، ص ۳۳۰؛ التحقیق، ج ۲، ص ۵۷؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۱۸۹، «جحم».
  4. «و آنگاه که دوزخ برافروخته شود،» سوره تکویر، آیه ۱۲.
  5. «و دوزخ را برای گمرهان آشکار می‌گردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.
  6. «بدانچه خداوند به آنان داده است شادمانند و پروردگارشان آنان را از عذاب دوزخ نگه داشته است» سوره طور، آیه ۱۸.
  7. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۴۰۶.
  8. مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۱۹.
  9. مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۱۹.
  10. الدرالمنثور، ج ۵، ص ۸۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۱۸.
  11. الدر المنثور، ج ۵، ص ۸۱.
  12. «و به راستی گنهکاران در دوزخ‌اند» سوره انفطار، آیه ۱۴.
  13. «منافقان در اشکوبه فروتر دوزخ‌اند و برای آنان یاوری نمی‌یابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.
  14. مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۲۰؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص ۳۱۷ - ۳۱۸.
  15. «و کسانی که کفر ورزیده و آیات ما را دروغ دانسته‌اند دوزخی‌اند» سوره مائده، آیه ۱۰.
  16. «خداوند هم به پاس آنچه گفتند بوستان‌هایی که از بن آنها جویباران روان است به آنان پاداش داد که در آنها جاودانند و آن پاداش نکوکاران است» سوره مائده، آیه ۸۵.
  17. «و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخی‌اند» سوره حدید، آیه ۱۹.
  18. «و اما اگر از دروغ‌انگاران گمراه باشد، پس پذیرایی از (او با) آب داغ است. و در آمدنی در دوزخ.» سوره واقعه، آیه ۹۲-۹۴.
  19. «ما نزد خود بندها و دوزخی داریم،» سوره مزمل، آیه ۱۲.
  20. «پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.
  21. «پس بی‌گمان شما و آنچه می‌پرستید، شما بر ضد او (کسی را) به گمراهی نمی‌توانید کشانید. مگر آن را که به دوزخ درمی‌آید» سوره صافات، آیه ۱۶۱-۱۶۳.
  22. «و آنان که در (انکار) آیات ما با گمان به ستوه آوردن ما می‌کوشند دوزخی‌اند» سوره حج، آیه ۵۱.
  23. «و دوزخ را برای گمرهان آشکار می‌گردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.
  24. «و اما اگر از دروغ‌انگاران گمراه باشد، پس پذیرایی از (او با) آب داغ است. و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۹۲-۹۴.
  25. «و ستم‌پیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند می‌پرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید» سوره صافات، آیه ۲۲-۲۳.
  26. «که ما آن را عذابی برای ستمکاران قرار داده‌ایم بی‌گمان آن درختی است که در ژرفای دوزخ می‌بالد» سوره صافات، آیه ۶۳-۶۴.
  27. «آنگاه، (خود) دیده‌ور می‌شود و او را در میانه دوزخ می‌بیند» سوره صافات، آیه ۵۵.
  28. «آنان که روز پاداش و کیفر را دروغ می‌شمرند، و جز تجاوزگر بزهکار، آن را دروغ نمی‌شمرد، همان که چون بر او آیات ما را بخوانند گوید: (اینها) افسانه‌های پیشینیان است. نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است. آری، بی‌گمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود. سپس به یقین به دوزخ درخواهند آمد» سوره مطففین، آیه ۱۱-۱۶.
  29. «خوراک گناهکار است، که چون فلز گداخته در شکم‌ها می‌جوشد؛ همچون جوشیدن آب داغ. او را بگیرید و در میانه دوزخ بکشانید!» سوره دخان، آیه ۴۴-۴۷.
  30. «و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود. و نمی‌دانستم که حسابم چیست. کاش همان (مرگ)، پایان کار بود! داراییم به کار من نیامد. اختیارم از کفم رفت. بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۳۱.
  31. «اما آنکه سرکشی کرده باشد، و زندگی این جهان را برگزیده باشد، تنها دوزخ جایگاه اوست» سوره نازعات، آیه ۳۷-۳۹.
  32. «و به راستی گنهکاران در دوزخ‌اند» سوره انفطار، آیه ۱۴.
  33. میرمحمدی، سید کمال‌الدین، مقاله «جحیم»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.