مقام ولی نعمت به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۳: خط ۱۳:
آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر ج۴ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر ج۴ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«[[ائمه]]{{عم}} صاحبان [[نعمت‌ها]] هستند. واژۀ "[[اولیاء]]" جمع "ولی" و واژۀ "نِعَم" جمع "[[نعمت]]" است. چنان که می‌دانیم نعمت دو گونه است: #. نعمت [[مادّی]]؛ #. نعمت [[معنوی]]. و در تعبیر دیگری دو قسم است: #. نعمت ظاهری؛ #. نعمت [[باطنی]].
«[[ائمه]]{{عم}} صاحبان [[نعمت‌ها]] هستند. واژۀ "[[اولیاء]]" جمع "ولی" و واژۀ "نِعَم" جمع "[[نعمت]]" است. چنان که می‌دانیم نعمت دو گونه است: نعمت [[مادّی]] و نعمت [[معنوی]]. در تعبیر دیگری دو قسم است: نعمت ظاهری؛ نعمت [[باطنی]].


[[قرآن مجید]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>نعمت‌های آشکار و نهان خود را فراوان بر شما ارزانی داشته است. آیه ۲۰ لقمان</ref> الف و لام واژۀ النعم برای جنس و استغراق است. پس همۀ نعمت‌های مادی و معنوی، ظاهری و باطنی و کوچک و بزرگ همۀ خلایق را می‌گیرد که البته وجود، رأس آنها و سایر نعمت‌ها بر آن متفرّعند. و [[ائمّه]]{{عم}} اولیای نعمت‌ها هستند. راغب [[اصفهانی]] در [[المفردات]] فی [[غریب القرآن]] می‌نویسد: {{عربی|النعمة الحالة الحسنة}}<ref>المفردات فی غریب القرآن، ۴۹۹</ref> کلمۀ جامعی که حاکی از نیکویی حال [[انسان]] باشد نعمت است؛ گویند: فلانی در نعمت است، و از هر یک از عناصر [[سعادت بشر]] مانند [[خورشید]]، هوا، آب، اعضای بدن، وسایل [[زندگی]]، [[ثروت]]، [[قدرت]] و [[هم‌نشینی]] خوب.... تعبیر به نعمت می‌شود که [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا}}<ref>و اگر نعمت‌های خداوند را بشمارید هرگز نمی‌توانید آنها را احصا کنید.. آیه ۳۴ ابراهیم</ref> راغب اصفهانی در ادامه می‌گوید: واژۀ نعماء در برابر [[ضرّاء]] است؛ آن گونه که [[خداوند متعال]] می‌فرماید: و اگر پس از [[ناراحتی]] و زیانی که به او رسیده است نعمت‌هایی به او بچشانیم...<ref>{{عربی|و النعماء بإزاءء الضرّاء، قال: وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ}}</ref>
[[قرآن مجید]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>نعمت‌های آشکار و نهان خود را فراوان بر شما ارزانی داشته است. آیه ۲۰ لقمان.</ref> الف و لام واژۀ النعم برای جنس و استغراق است. پس همۀ نعمت‌های مادی و معنوی، ظاهری و باطنی و کوچک و بزرگ همۀ خلایق را می‌گیرد که البته وجود، رأس آنها و سایر نعمت‌ها بر آن متفرّعند. و [[ائمّه]]{{عم}} اولیای نعمت‌ها هستند. [[راغب اصفهانی]] در [[المفردات]] فی [[غریب القرآن]] می‌نویسد: {{عربی|النعمة الحالة الحسنة}}<ref>المفردات فی غریب القرآن، ۴۹۹.</ref> کلمۀ جامعی که حاکی از نیکویی حال [[انسان]] باشد نعمت است؛ گویند: فلانی در نعمت است، و از هر یک از عناصر [[سعادت بشر]] مانند [[خورشید]]، هوا، آب، اعضای بدن، وسایل [[زندگی]]، [[ثروت]]، [[قدرت]] و [[هم‌نشینی]] خوب.... تعبیر به نعمت می‌شود که [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا}}<ref>و اگر نعمت‌های خداوند را بشمارید هرگز نمی‌توانید آنها را احصا کنید.. آیه ۳۴ ابراهیم.</ref> راغب اصفهانی در ادامه می‌گوید: واژۀ نعماء در برابر [[ضرّاء]] است؛ آن گونه که [[خداوند متعال]] می‌فرماید: و اگر پس از [[ناراحتی]] و زیانی که به او رسیده است نعمت‌هایی به او بچشانیم...<ref>{{عربی|و النعماء بإزاءء الضرّاء، قال: وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ}}.</ref>


'''معانی [[ولیّ]] نعمت بودن:''' هر امامی ولیّ نعمت است. ولیّ نعمت یعنی چه؟ ولیّ بودن یعنی [[ولایت]] داشتن. اما چه [[ولایتی]]؟ می‌گوییم: ولیّ[[زن]]، همسرش و ولیّ صغیر پدر اوست. این ولایت یعنی اولویّت. ما در مورد اولویّت [[اهل بیت]]{{عم}} از [[کتاب و سنت]] دلیل داریم. در بحث [[حدیث غدیر]] دربارۀ ولایت به طور مفصّل با دلیل‌هایی از دیدگاه [[قرآن]] و [[روایات]] از [[منابع تفسیری]]، [[روایی]] لغوی، ادبی [[عامه]] سخن گفته‌ایم.<ref>ر.ک نفخات الأزهار: جلدهای ۶، ۷، ۸ و ۹</ref> البته همۀ [[نعمت‌ها]] از [[خداوند متعال]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ}}<ref>آن چه از نعمت‌ها دارید، همه از جانب خداوند است. آیه ۵۳ نحل</ref> خود وجود [[رسول]] و [[امام]]، [[رسالت]] و [[امامت]].... [[نعمت الهی]] است. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ}}<ref>به راستی خداوند بر مؤمنان انعام داد آن‌گاه که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت. آیه ۱۶۴ آل عمران</ref> ولی به مقتضای ادلّه، همۀ نعمت‌ها توسّط [[نبی]] و امام است و همه از جهت حدوث و بقا سر سفرۀ [[ولایت]] نشسته‌اند؛ از این رو در [[روایات]] فراوان آمده که اگر امام در عالَم نباشد: {{عربی|لساخت الأرض بأهلها}}<ref>«زمین ساکنان خود را فرو می‌برد». بحار الانوار: ۵۷ / ۲۱۳، حدیث ۲۳</ref> بنابراین، اشیایی که در [[اختیار]] [[بشر]] قرار دارد تا "[[حسن حال]]" داشته باشد، وقتی [[نعمت]] هست که [[انسان]] به ولایت [[معتقد]] باشد و گرنه این اشیاء برای غیر [[اهل ولایت]] "نقمت" هستند که خداوند متعال می‌فرماید: {{متن قرآن|فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ ۖ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>از این رو آنان را مجازات کردیم پس ببین پایان کار تکذیب کنندگان چگونه بود. آیه ۲۵ زخرف</ref> گفتنی است که "المکذّبین" در این [[آیه]] همان "المکذّبین" در آیه‌ای است که در ضمن روایتی در [[آینده]] خواهد آمد.<ref>ر.ک: صفحه ۲۸۴ از همین کتاب</ref> پس، از کلمۀ "[[اولیاء]] النعم" ولایت تکوینیّه [[ائمه]]{{عم}} به دست آمد، و عجیب است که بزرگان [[اهل]] [[سنّت]] این معنا را از [[عمر]] به [[سند صحیح]] در خطاب به [[سیّد الشهداء]]{{ع}} [[روایت]] نموده‌اند، آنها نوشته‌اند که حضرت به عمر فرمودند: از [[منبر]] پدرم پایین بیا و برو بالای منبر پدرت! گفت: پدرم منبر نداشته، تا این که در آخر گفت و گو عمر گفته: آن گاه دست خود را روی سر گذاشت، یعنی: مویی که در سر ما روییده از [[خدا]] و شما است.<ref>{{عربی|إنما أنبت فی رؤوسنا ما تری الله ثم أنتم}}؛ ر.ک: تهذیب الکمال: ۶ /۴۰۴، سیر أعلام النبلاء: ۳ / ۲۸۵، تاریخ دمشق: ۱۴ /۱۷۵ و در بعضی منابع لفظ «الله» وجود ندارد.</ref>» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص۱۴۵ تا ۱۴۸.</ref>.
'''معانی [[ولیّ]] نعمت بودن:''' هر امامی ولیّ نعمت است. ولیّ نعمت یعنی چه؟ ولیّ بودن یعنی [[ولایت]] داشتن. اما چه [[ولایتی]]؟ می‌گوییم: ولیّ[[زن]]، همسرش و ولیّ صغیر پدر اوست. این ولایت یعنی اولویّت. ما در مورد اولویّت [[اهل بیت]]{{عم}} از [[کتاب و سنت]] دلیل داریم. در بحث [[حدیث غدیر]] دربارۀ ولایت به طور مفصّل با دلیل‌هایی از دیدگاه [[قرآن]] و [[روایات]] از [[منابع تفسیری]]، [[روایی]] لغوی، ادبی [[عامه]] سخن گفته‌ایم.<ref>ر.ک نفخات الأزهار: جلدهای ۶، ۷، ۸ و ۹.</ref> البته همۀ [[نعمت‌ها]] از [[خداوند متعال]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ}}<ref>آن چه از نعمت‌ها دارید، همه از جانب خداوند است. آیه ۵۳ نحل.</ref> خود وجود [[رسول]] و [[امام]]، [[رسالت]] و [[امامت]].... [[نعمت الهی]] است. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ}}<ref>به راستی خداوند بر مؤمنان انعام داد آن‌گاه که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت. آیه ۱۶۴ آل عمران.</ref> ولی به مقتضای ادلّه، همۀ نعمت‌ها توسّط [[نبی]] و امام است و همه از جهت حدوث و بقا سر سفرۀ [[ولایت]] نشسته‌اند؛ از این رو در [[روایات]] فراوان آمده که اگر امام در عالَم نباشد: {{عربی|لساخت الأرض بأهلها}}<ref>«زمین ساکنان خود را فرو می‌برد». بحار الانوار: ۵۷ / ۲۱۳، حدیث ۲۳.</ref> بنابراین، اشیایی که در [[اختیار]] [[بشر]] قرار دارد تا "[[حسن حال]]" داشته باشد، وقتی [[نعمت]] هست که [[انسان]] به ولایت [[معتقد]] باشد و گرنه این اشیاء برای غیر [[اهل ولایت]] "نقمت" هستند که خداوند متعال می‌فرماید: {{متن قرآن|فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ ۖ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>از این رو آنان را مجازات کردیم پس ببین پایان کار تکذیب کنندگان چگونه بود. آیه ۲۵ زخرف.</ref> گفتنی است که "المکذّبین" در این [[آیه]] همان "المکذّبین" در آیه‌ای است که در ضمن روایتی در [[آینده]] خواهد آمد.<ref>ر.ک: صفحه ۲۸۴ از همین کتاب.</ref> پس، از کلمۀ "[[اولیاء]] النعم" ولایت تکوینیّه [[ائمه]]{{عم}} به دست آمد، و عجیب است که بزرگان [[اهل]] [[سنّت]] این معنا را از [[عمر]] به [[سند صحیح]] در خطاب به [[سیّد الشهداء]]{{ع}} [[روایت]] نموده‌اند، آنها نوشته‌اند که حضرت به عمر فرمودند: از [[منبر]] پدرم پایین بیا و برو بالای منبر پدرت! گفت: پدرم منبر نداشته، تا این که در آخر گفت و گو عمر گفته: آن گاه دست خود را روی سر گذاشت، یعنی: مویی که در سر ما روییده از [[خدا]] و شما است.<ref>{{عربی|إنما أنبت فی رؤوسنا ما تری الله ثم أنتم}}؛ ر.ک: تهذیب الکمال: ۶ /۴۰۴، سیر أعلام النبلاء: ۳ / ۲۸۵، تاریخ دمشق: ۱۴ /۱۷۵ و در بعضی منابع لفظ «الله» وجود ندارد.</ref>» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص۱۴۵ تا ۱۴۸.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
۱۱۷٬۲۷۲

ویرایش