ابوالأشدین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[کنیه]] و نام او به [[اختلاف]] آمده است. منابعِ [[نسب]] [[شناختی]]، کنیه او را "ابوالاشدین" آوردهاند؛<ref>النسب، ابوعبید، ص ۲۱۲؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۶۱.</ref> ولی در منابع [[تفسیری]]، ابوالأشد،<ref>قرطبی، ج۱۵، ص۴۷ و ج۱۹، ص۱۶۱؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۲۱۶ و ج ۳۰، ص ۲۴۳ و مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۱۱۱.</ref> ابوالأسد،<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۶ و ۷۴۸؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۸۸.</ref> [[ابوالأسود]]<ref>قرطبی، ج ۱۹، ص ۵۳.</ref> و نام او أسید بن کلدة <ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۴۹۸؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص۲۱۶ و ج ۳۰، ص ۲۴۳.</ref> آمده که گویا در استنساخها [[تغییر]] یافته است. وی از آن رو به این کنیه خوانده شد که مردی دلیر، نیرومند، [[مغرور]] و بسیار [[تنومند]] بود.<ref>جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۲۴۸؛ قرطبی، ج۱۵، ص۴۷؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج۲۹، ص ۲۱۶ و ج ۳۰، ص ۲۴۳؛ الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۴۷۴.</ref> چنان که نوشتهاند: روی چرم عکاظی میایستاد و برای کسانی که چرم را از زیر پایش بیرون بکشند، جایزه تعیین میکرد.<ref>کشفالاسرار، ج ۱۰، ص ۴۹۸.</ref> ده مرد نیرومند، با هم و با تمام نیرو چنان چرم را میکشیدند که پاره پاره میشد؛ ولی از زیر پای او بیرون نمیآمد.<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۴۸؛ قرطبی، ج ۲۰، ص ۴۲؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۲۴۳.</ref> این مطلب اغراق آمیز است؛ امّا زورمندی او را نشان میدهد. | [[کنیه]] و نام او به [[اختلاف]] آمده است. منابعِ [[نسب]] [[شناختی]]، کنیه او را "ابوالاشدین" آوردهاند؛<ref>النسب، ابوعبید، ص ۲۱۲؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۶۱.</ref> ولی در منابع [[تفسیری]]، ابوالأشد،<ref>قرطبی، ج۱۵، ص۴۷ و ج۱۹، ص۱۶۱؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۲۱۶ و ج ۳۰، ص ۲۴۳ و مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۱۱۱.</ref> ابوالأسد،<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۶ و ۷۴۸؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۸۸.</ref> [[ابوالأسود]]<ref>قرطبی، ج ۱۹، ص ۵۳.</ref> و نام او أسید بن کلدة <ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۴۹۸؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص۲۱۶ و ج ۳۰، ص ۲۴۳.</ref> آمده که گویا در استنساخها [[تغییر]] یافته است. وی از آن رو به این کنیه خوانده شد که مردی دلیر، نیرومند، [[مغرور]] و بسیار [[تنومند]] بود.<ref>جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۲۴۸؛ قرطبی، ج۱۵، ص۴۷؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج۲۹، ص ۲۱۶ و ج ۳۰، ص ۲۴۳؛ الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۴۷۴.</ref> چنان که نوشتهاند: روی چرم عکاظی میایستاد و برای کسانی که چرم را از زیر پایش بیرون بکشند، جایزه تعیین میکرد.<ref>کشفالاسرار، ج ۱۰، ص ۴۹۸.</ref> ده مرد نیرومند، با هم و با تمام نیرو چنان چرم را میکشیدند که پاره پاره میشد؛ ولی از زیر پای او بیرون نمیآمد.<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۴۸؛ قرطبی، ج ۲۰، ص ۴۲؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۲۴۳.</ref> این مطلب اغراق آمیز است؛ امّا زورمندی او را نشان میدهد. |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۹
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
کنیه و نام او به اختلاف آمده است. منابعِ نسب شناختی، کنیه او را "ابوالاشدین" آوردهاند؛[۱] ولی در منابع تفسیری، ابوالأشد،[۲] ابوالأسد،[۳] ابوالأسود[۴] و نام او أسید بن کلدة [۵] آمده که گویا در استنساخها تغییر یافته است. وی از آن رو به این کنیه خوانده شد که مردی دلیر، نیرومند، مغرور و بسیار تنومند بود.[۶] چنان که نوشتهاند: روی چرم عکاظی میایستاد و برای کسانی که چرم را از زیر پایش بیرون بکشند، جایزه تعیین میکرد.[۷] ده مرد نیرومند، با هم و با تمام نیرو چنان چرم را میکشیدند که پاره پاره میشد؛ ولی از زیر پای او بیرون نمیآمد.[۸] این مطلب اغراق آمیز است؛ امّا زورمندی او را نشان میدهد.
ابوالاشدّین از دشمنان سرسخت پیامبر a بود و در این راه از مال و جان و آبرویش بسیار مایه گذاشت[۹] و حتّی یک بار با پرتاب نیزهای درصدد کشتن حضرت برآمد که ناکام ماند.[۱۰] او پیوسته قریش را با رفتار و گفتار خود به پایداری در مقابل پیامبر و مبارزه با وی تشویق میکرد[۱۱] و چون رسول خدا a سران قریش را از عذاب دردناک دوزخ و نوزده مأمور عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ وَمَا هِيَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْبَشَرِ [۱۲] آن خبر داد، وی پیروزی بر نگهبانان دوزخ را وعده داد[۱۳] و چون به نیروی خود مغرور بود، بدان شرط با پیامبر کشتی گرفت که اگر مغلوب شود، اسلام را بپذیرد؛[۱۴] ولی با آنکه شکست خورد، مسلمان نشد و سرانجام کافر از دنیا رفت.[۱۵] بیش از این از شرح حال وی اطلاعی در دست نیست.[۱۶]
ابوالاشدین در شأن نزول
- به گفته مفسّران چون آیات إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ثُمَّ نَظَرَ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ إِنْ هَذَا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ سَأُصْلِيهِ سَقَرَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ لا تُبْقِي وَلا تَذَرُ لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ [۱۷] نازل و ابلاغ شد، ابوجهل در میان قریش فریاد کرد که مادرانتان به عزایتان بنشینند! از ابن ابیکبشه (پیامبر) شنیدم که نگهبانان دوزخ نوزده نفرند. شما دلاوران عرب هستید. آیا هر ده تن از شما حریف یکی از آنان نخواهد شد؟ ابوالأشدّین با استهزای کلام الهی گفت: نگهبانان دوزخ را به من بسپارید. به تنهایی از عهده آنان برمیآیم و شما میتوانید به بهشت بروید.[۱۸] به نقل روایات دیگر، هفده [۱۹] یا ده تن [۲۰] به عهده من، و دیگران به عهده شما. گفتهاند: خداوند در پاسخ ابوالأشدّین که گمان داشت نگهبانان دوزخ بشرند، آیه وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ[۲۱] را فرو فرستاد [۲۲] و اعلام داشت که آنان ملائکه هستند و نوزده تن بودن آنان، آزمونی برای کافران است. شاید از آن جهت آزمون است که هر عددی میبود، کافران به آن ایراد میگرفتند.
- در همین زمینه از عکرمه نیز نقل است که آیه فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ[۲۳] درباره ابوالأشدّین نازل شده؛ زیرا او به نیرو و قوّت خود بسیار مغرور بود و ادّعا داشت که از عهده نگهبانان دوزخ برمیآید.[۲۴].
- قرطبی و آلوسی بر پایه روایتی، آیه فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ[۲۵] را درباره ابوالاشدین دانستهاند؛[۲۶] زیرا فقط او به نیرومندی و تنومندی خود بسیار میبالید.
- قرطبی براساس نقلی، آیه يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ[۲۷] را درباره ابوالأشدّین دانسته است.[۲۸] امّا خود، نزول آیه را در شأن دیگری میداند.
- برخی، آیات لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِي كَبَدٍ أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالا لُّبَدًا[۲۹] را درباره ابوالأشدّین دانستهاند که گمان میکرد هیچ کس بر او پیروز نمیشود و به دروغ مدّعی بود که در راه دشمنی پیامبر a دارایی بسیاری خرج کرده است[۳۰][۳۱]
منابع
پانویس
- ↑ النسب، ابوعبید، ص ۲۱۲؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۶۱.
- ↑ قرطبی، ج۱۵، ص۴۷ و ج۱۹، ص۱۶۱؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۲۱۶ و ج ۳۰، ص ۲۴۳ و مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۱۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۶ و ۷۴۸؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۸۸.
- ↑ قرطبی، ج ۱۹، ص ۵۳.
- ↑ کشفالاسرار، ج۱۰، ص۴۹۸؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص۲۱۶ و ج ۳۰، ص ۲۴۳.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۲۴۸؛ قرطبی، ج۱۵، ص۴۷؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج۲۹، ص ۲۱۶ و ج ۳۰، ص ۲۴۳؛ الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۴۷۴.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۱۰، ص ۴۹۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۴۸؛ قرطبی، ج ۲۰، ص ۴۲؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۲۴۳.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۲۴۸؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص۴۹۸؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۴۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۶۵ و ۶۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۶؛ قرطبی، ج ۱۹، ص ۵۳؛ الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۳۳۳.
- ↑ «بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه میخواهد؟ بدینگونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمیداند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۰-۳۱.
- ↑ قرطبی، ج۱۹، ص۵۳؛ الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۳۳۳.
- ↑ سیره ابنکثیر، ج ۱، ص ۴۰۹؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۱۲۹.
- ↑ جمهرة انسابالعرب، ص۱۶۱؛ الاکمال، ج۱، ص۶۶.
- ↑ اللهاکبری، محمد، مقاله «ابوالأشدین»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص597-598.
- ↑ «که او اندیشید و سنجید. و مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟ دگر باره مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟ سپس نگریست. آنگاه روی در هم کشید و ترشرویی کرد. سپس پشت کرد و گردنکشی ورزید. و گفت: این جز جادویی که آموخته میشود نیست. این جز گفتار آدمی نیست. به زودی او را به دوزخ درمیآورم. و چه دانی تو که دوزخ چیست. نه بر جای مینهد و نه یله میکند. برگرداننده رنگ پوست است. بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است» سوره مدثر، آیه ۱۸-۳۰.
- ↑ قرطبی، ج۱۹، ص۵۳؛ الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۳۳۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۸۶؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج۲۹، ص۲۱۶.
- ↑ الدّرالمنثور، ج ۸، ص ۴۷۵.
- ↑ «و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه میخواهد؟ بدینگونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمیداند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۸۶؛ روح المعانی، مج ۱۶، ج۲۹، ۲۱۶ و ۲۱۷.
- ↑ «پس انسان باید بنگرد که او را از چه آفریدهاند،» سوره طارق، آیه ۵.
- ↑ الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۴۷۴ و ۴۷۵.
- ↑ «اینک از ایشان بپرس آیا آنها در آفرینش سختترند یا آنان که ما آفریدهایم؟ ما آنها را از گلی چسبناک آفریدهایم» سوره صافات، آیه ۱۱.
- ↑ قرطبی، ج ۱۵، ص ۴۷؛ روحالمعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۱۱۱.
- ↑ «ای انسان! چه تو را با پروردگار بخشندهات به خیرگی وا داشت؟» سوره انفطار، آیه ۶.
- ↑ قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۶۱.
- ↑ «که بیگمان انسان را در رنج آفریدهایم، آیا گمان دارد که هرگز کسی بر او چیرگی نمیتواند داشت؟ میگوید: دارایی هنگفتی را تباه کردم» سوره بلد، آیه ۴-۶.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۴۸؛ قرطبی، ج ۲۰، ص ۴۲.
- ↑ اللهاکبری، محمد، مقاله «ابوالأشدین»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 598-599.