صفوان بن مهران جمال: تفاوت میان نسخهها
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام صادق| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام صادق| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
[[ابومحمد صفوان بن مهران بن مغیره اسدی جمال کوفی]] [[اهل کوفه]] بود و در ناحیه [[بنی حرام]] (بنی خزام) [[سکونت]] داشت. او از [[موالی]] [[بنی کاهل]] بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۴۴۱.</ref> صفوان از [[اصحاب]] [[امام صادق]]<ref>رجال الطوسی ۲۲۰.</ref> و [[امام کاظم]]{{عم}} بوده و از آن دو [[امام]] [[بزرگوار]]، [[ابوحمزه ثمالی]]، [[ابوعبیده حذاء]]، [[ابوعزه خراسانی]] و [[عامر بن سمط]] [[روایت]] کرده است. نامش در [[اسناد]] ۷۱ روایت ذکر شده است.<ref>معجم رجال الحدیث ۹/۱۳۸.</ref> [[علمای رجال]] او را محدثی [[شیعه]] و [[ثقه]] دانستهاند.<ref>رجال النجاشی ۱/۴۴۱. </ref> کسانی چون | [[ابومحمد صفوان بن مهران بن مغیره اسدی جمال کوفی]] [[اهل کوفه]] بود و در ناحیه [[بنی حرام]] (بنی خزام) [[سکونت]] داشت. او از [[موالی]] [[بنی کاهل]] بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۴۴۱.</ref> صفوان از [[اصحاب]] [[امام صادق]]<ref>رجال الطوسی ۲۲۰.</ref> و [[امام کاظم]]{{عم}} بوده و از آن دو [[امام]] [[بزرگوار]]، [[ابوحمزه ثمالی]]، [[ابوعبیده حذاء]]، [[ابوعزه خراسانی]] و [[عامر بن سمط]] [[روایت]] کرده است. نامش در [[اسناد]] ۷۱ روایت ذکر شده است.<ref>معجم رجال الحدیث ۹/۱۳۸.</ref> [[علمای رجال]] او را محدثی [[شیعه]] و [[ثقه]] دانستهاند.<ref>رجال النجاشی ۱/۴۴۱. </ref> کسانی چون: [[ابن ابی نجران]]، [[ابن ابی نصر]]، [[ابن فضّال]] و [[ابن محبوب]] از او روایت شنیدهاند.<ref>جامع الرواة ۱/۴۱۲.</ref> | ||
صفوان نزد امام کاظم{{ع}} گرامی بود. روزی بر امام{{ع}} وارد شد و آن حضرت فرمود: همه چیز تو نیکوست به جز یک چیز و آن، این است که شتران خویش را به [[هارون]] کرایه میدهی. صفوان به امام{{ع}} گفت: من آنها را جز به راه [[مکه]] کرایه ندادهام و خود نیز عهدهدار آنها نمیشوم، بلکه [[غلامان]] خود را با آنها میفرستم. امام فرمود: آیا کرایه تو نزد آنان میماند؟ آیا [[دوست]] داری آنان زنده برگردند تا کرایهات را بگیری؟ گفت: آری. امام فرمود: هر [[زمان]] کسی بقای آنها را بخواهد، از آنهاست. صفوان هم همه شتران خویش را فروخت.<ref>اختیار معرفة الرجال ۴۹۸.</ref> وی دارای کتابی [[حدیثی]] بوده است که [[سندی بن محمد]] آن را گزارش کرده است.<ref>الفهرست (طوسی) ۸۴.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱، ص۴۰۶.</ref> | صفوان نزد امام کاظم{{ع}} گرامی بود. روزی بر امام{{ع}} وارد شد و آن حضرت فرمود: همه چیز تو نیکوست به جز یک چیز و آن، این است که شتران خویش را به [[هارون]] کرایه میدهی. صفوان به امام{{ع}} گفت: من آنها را جز به راه [[مکه]] کرایه ندادهام و خود نیز عهدهدار آنها نمیشوم، بلکه [[غلامان]] خود را با آنها میفرستم. امام فرمود: آیا کرایه تو نزد آنان میماند؟ آیا [[دوست]] داری آنان زنده برگردند تا کرایهات را بگیری؟ گفت: آری. امام فرمود: هر [[زمان]] کسی بقای آنها را بخواهد، از آنهاست. صفوان هم همه شتران خویش را فروخت.<ref>اختیار معرفة الرجال ۴۹۸.</ref> وی دارای کتابی [[حدیثی]] بوده است که [[سندی بن محمد]] آن را گزارش کرده است.<ref>الفهرست (طوسی) ۸۴.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱، ص۴۰۶.</ref> | ||
نسخهٔ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۷
آشنایی اجمالی
ابومحمد صفوان بن مهران بن مغیره اسدی جمال کوفی اهل کوفه بود و در ناحیه بنی حرام (بنی خزام) سکونت داشت. او از موالی بنی کاهل بود.[۱] صفوان از اصحاب امام صادق[۲] و امام کاظم(ع) بوده و از آن دو امام بزرگوار، ابوحمزه ثمالی، ابوعبیده حذاء، ابوعزه خراسانی و عامر بن سمط روایت کرده است. نامش در اسناد ۷۱ روایت ذکر شده است.[۳] علمای رجال او را محدثی شیعه و ثقه دانستهاند.[۴] کسانی چون: ابن ابی نجران، ابن ابی نصر، ابن فضّال و ابن محبوب از او روایت شنیدهاند.[۵] صفوان نزد امام کاظم(ع) گرامی بود. روزی بر امام(ع) وارد شد و آن حضرت فرمود: همه چیز تو نیکوست به جز یک چیز و آن، این است که شتران خویش را به هارون کرایه میدهی. صفوان به امام(ع) گفت: من آنها را جز به راه مکه کرایه ندادهام و خود نیز عهدهدار آنها نمیشوم، بلکه غلامان خود را با آنها میفرستم. امام فرمود: آیا کرایه تو نزد آنان میماند؟ آیا دوست داری آنان زنده برگردند تا کرایهات را بگیری؟ گفت: آری. امام فرمود: هر زمان کسی بقای آنها را بخواهد، از آنهاست. صفوان هم همه شتران خویش را فروخت.[۶] وی دارای کتابی حدیثی بوده است که سندی بن محمد آن را گزارش کرده است.[۷].[۸]
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱