←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
==حدیث دار== | ==حدیث دار== | ||
[[حدیث نبوی]]، در ارتباط با نخستین [[دعوت]] آشکار [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[خلافت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}}، یکی از [[نصوص]] [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} که [[عالمان شیعه]] از دیرزمان به آن [[استدلال]] کردهاند «حدیث دار» است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هنگامی که به [[پیامبری]] برگزیده شد، مدت سه سال به صورت مخفیانه [[مردم]] را به آئین [[اسلام]] دعوت میکرد. پس از آن [[مأموریت]] یافت که دعوت خویش را آشکار سازد و در نخستین مرحله دعوت آشکار از جانب [[خداوند]] به ایشان دستور داده شد که نزدیکترین خویشاوندانش، یعنی [[خاندان]] [[عبدالمطلب]] را به آئین اسلام دعوت کند: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}</ref>و نزدیکترین خویشاوندانت را [[بیم]] ده!» [[سوره شعراء]]، [[آیه]] ۲۱۴.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} از علی{{ع}} خواست تا خاندان عبدالمطلب را به حضور در [[خانه]] [[ابو طالب]]، دعوت کند و نیز دستور داد تا از آنان [[پذیرایی]] شود. آنان حضور یافتند و پذیرایی شدند، بدون آنکه از غذایی که تهیه شده بود کاسته شود. در واقع این کار معجزهای بود که بر [[صدق]] دعوی رسول اکرم{{صل}} دلالت میکرد. آن حضرت پس از آنکه [[دعوی نبوت]] خود را [[اعلان]] کرد، به آنان فرمود: هر یک از شما که در این باره مرا [[یاری]] کند، [[وصی]] و [[جانشین]] من خواهد بود، اما کسی جز علی{{ع}} به درخواست او پاسخ مثبت نداد لذا [[رسول خدا]]{{صل}} علی{{ع}} را به عنوان وصی و جانشین خود معرفی کرد. از آنجا که این واقعه و [[حدیث]] مزبور در خانه [[ابوطالب]] واقع شده است به «حدیث دار» [[شهرت]] یافته است<ref>مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۴۹.</ref>. «[[حدیث یوم الدار]]»<ref>سیدبن طاووس حسنی، الطرائف، ج۱، ص۲۰.</ref>، «خبر الدار»<ref>الحلبی، ابو الصلاح، تقریب المعارف، ص۱۳۵.</ref>، «[[حدیث خلافت]]»<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق، ص۲۱۳.</ref>، «[[حدیث عشیره]]»<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، منهاج الکرامة، ص۲۸۲.</ref>، «[[یوم الدار]]»<ref>حمصی رازی، محمود بن علی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۱۱؛ بیاضی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۱، ص۳۲۵.</ref>، «[[بدء الدعوه]]»<ref>علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۳۹۳.</ref>، «[[حدیث العشیره]] و الدار»<ref>حسینی میلانی، سید محمدهادی، قادتنا کیف نعرفهم، ج۱، ص۸۵.</ref>، «[[نص]] الدار [[یوم الانذار]]»<ref>عاملی، سید شرف الدین، المراجعات، ص۱۸۵.</ref>، «[[حدیث]] بدء [[العشیره]]»<ref>نور، فیصل، الإمامة و النص، ص۳۸۰.</ref>، نامهای دیگر این حدیث است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]] و [[سید محمد علی میرصانعی|میرصانعی]]، [[حدیث دار (مقاله)|مقاله «حدیث دار»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص ۳۹۷.</ref> | [[حدیث نبوی]]، در ارتباط با نخستین [[دعوت]] آشکار [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[خلافت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}}، یکی از [[نصوص]] [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} که [[عالمان شیعه]] از دیرزمان به آن [[استدلال]] کردهاند «حدیث دار» است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هنگامی که به [[پیامبری]] برگزیده شد، مدت سه سال به صورت مخفیانه [[مردم]] را به آئین [[اسلام]] دعوت میکرد. پس از آن [[مأموریت]] یافت که دعوت خویش را آشکار سازد و در نخستین مرحله دعوت آشکار از جانب [[خداوند]] به ایشان دستور داده شد که نزدیکترین خویشاوندانش، یعنی [[خاندان]] [[عبدالمطلب]] را به آئین اسلام دعوت کند: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}</ref>و نزدیکترین خویشاوندانت را [[بیم]] ده!» [[سوره شعراء]]، [[آیه]] ۲۱۴.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} از علی{{ع}} خواست تا خاندان عبدالمطلب را به حضور در [[خانه]] [[ابو طالب]]، دعوت کند و نیز دستور داد تا از آنان [[پذیرایی]] شود. آنان حضور یافتند و پذیرایی شدند، بدون آنکه از غذایی که تهیه شده بود کاسته شود. در واقع این کار معجزهای بود که بر [[صدق]] دعوی رسول اکرم{{صل}} دلالت میکرد. آن حضرت پس از آنکه [[دعوی نبوت]] خود را [[اعلان]] کرد، به آنان فرمود: هر یک از شما که در این باره مرا [[یاری]] کند، [[وصی]] و [[جانشین]] من خواهد بود، اما کسی جز علی{{ع}} به درخواست او پاسخ مثبت نداد لذا [[رسول خدا]]{{صل}} علی{{ع}} را به عنوان وصی و جانشین خود معرفی کرد. از آنجا که این واقعه و [[حدیث]] مزبور در خانه [[ابوطالب]] واقع شده است به «حدیث دار» [[شهرت]] یافته است<ref>مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۴۹.</ref>. «[[حدیث یوم الدار]]»<ref>سیدبن طاووس حسنی، الطرائف، ج۱، ص۲۰.</ref>، «خبر الدار»<ref>الحلبی، ابو الصلاح، تقریب المعارف، ص۱۳۵.</ref>، «[[حدیث خلافت]]»<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق، ص۲۱۳.</ref>، «[[حدیث عشیره]]»<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، منهاج الکرامة، ص۲۸۲.</ref>، «[[یوم الدار]]»<ref>حمصی رازی، محمود بن علی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۱۱؛ بیاضی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۱، ص۳۲۵.</ref>، «[[بدء الدعوه]]»<ref>علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۳۹۳.</ref>، «[[حدیث العشیره]] و الدار»<ref>حسینی میلانی، سید محمدهادی، قادتنا کیف نعرفهم، ج۱، ص۸۵.</ref>، «[[نص]] الدار [[یوم الانذار]]»<ref>عاملی، سید شرف الدین، المراجعات، ص۱۸۵.</ref>، «[[حدیث]] بدء [[العشیره]]»<ref>نور، فیصل، الإمامة و النص، ص۳۸۰.</ref>، نامهای دیگر این حدیث است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]] و [[سید محمد علی میرصانعی|میرصانعی]]، [[حدیث دار (مقاله)|مقاله «حدیث دار»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص ۳۹۷.</ref> | ||
==[[حدیث دار]] در [[منابع شیعه]] و [[اهل سنت]]== | |||
حدیث دار در [[منابع روایی]]، [[تفسیری]] و [[تاریخی]] [[شیعه]] و اهل سنت از طرق مختلف نقل شده است که نمونههایی بیان میشود: | |||
#در [[نقلی]] از [[امام علی]]{{ع}} آمده که [[پیامبر]]{{صل}} خطاب به حاضران فرمود: {{متن حدیث|مَنْ يَضْمَنُ عَنِّي دَيْنِي وَ مَوَاعِيدِي وَ يَكُونُ مَعِي فِي الْجَنَّةِ وَ يَكُونُ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي}}؛ چه کسی [[دین]] و مواعید مرا ضامن میشود تا [[همنشین]] من در [[بهشت]] و [[جانشین]] من در خاندانم باشد، در میان حاضران کسی غیر از علی{{ع}} این پیشنهاد را نپذیرفت<ref>احمد بن حنبل، المسند، ج۱، ص۵۴۵، ح۸۸۳؛ کثیر قرشی، عمادالدین، تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۲۱۱.</ref>. | |||
#در نقلی دیگر پیامبر{{صل}} چنین فرمودند: «کدام یک از شما با من [[بیعت]] میکند تا [[برادر]] و مصاحب من باشد». [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید که هیچ یک از آنان با او بیعت نکرد من که از همگی کوچکتر بودم با آن حضرت بیعت کردم. این کار سه بار تکرار شد و جز من کسی با او بیعت نکرد<ref>احمد بن حنبل، المسند، ج۲، ص۱۶۴ - ۱۶۵، ح۱۳۷۱؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۱۷ - ۲۱۸؛ نسائی، ابو عبدالرحمن، خصائص امیر المؤمنین{{ع}}، ص۹۹ – ۱۰۰، روایت ۶۶؛ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۱۶۹ - ۱۷۰، باب ۳۳، روایت ۱؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۷۷.</ref>. در نقل دیگری علاوه بر «صاحبی»، «وارثی» آمده است<ref>ابن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود، ص۱۰۵.</ref>. | |||
#در روایتی از امیرالمؤمنین{{ع}} که جریان مزبور را گزارش کرده، آمده است که پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَيُّكُمْ يُوَازِرُنِي عَلَى هَذَا الْأَمْرِ عَلَى أَنْ يَكُونَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ}}؛ کدامیک از شما مرا بر این امر [[یاری]] میکند تا برادر، [[وصی]] و [[جانشین]] من در میان شما باشد. کسی جز من که کوچکترین آنان بودم، پاسخ نداد، [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ، فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا}}؛ این [[برادر]]، [[وصی]] و جانشین من در میان شماست، پس سخن او را بشنوید و از او [[اطاعت]] کنید. آنان برخاستند و با [[تمسخر]] به [[ابوطالب]] گفتند به تو دستور میدهد که از فرزندت اطاعت کنی<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۱۷؛ طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص۵۸۱ – ۵۸۳، مجلس ۳۴، روایت ۱۲۰۶؛ کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ج۱، ص۳۰۲.</ref>. | |||
#در [[روایت]] دیگری از آن حضرت آمده است که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أيكم يقضي عني ديني و يكون خليفتي في أهلي}}؛ کدامیک از شما [[دین]] مرا میپردازد و جانشین من در میان خاندانم میشود؟ آنان [[سکوت]] کردند و من پذیرفتم. پیامبر{{صل}} فرمود: تو جانشین من در میان خاندانم میباشی<ref>کثیر قرشی، عمادالدین، تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۲۱۳ - ۲۱۴؛ دمشقی، اسماعیل بن کثیر، البدایة والنهایة، ج۳، ص۳۶.</ref>. | |||
#در [[نقلی]] دیگر آمده: چه کسی مرا برادرانه [[یاری]] میدهد و ولی و وصی من پس از من و جانشینم در خاندانم میشود و دین مرا میپردازد؟ {{متن حدیث|مَنْ يُوَاخِينِي وَ يُوَازِرُنِي يَكُونُ وَلِيِّي وَ وَصِيِّي بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي وَ يَقْضِي دَيْنِي}}؛ حاضران سکوت کردند و پیامبر{{صل}} این سخن را سه بار تکرار کرد و علی{{ع}} در هر بار پاسخ مثبت میداد و در مرتبه سوم پیامبر{{صل}} به او فرمود: «تو ولی، وصی و جانشین من هستی<ref>ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان، ورقه ۱۶۳، تفسیر آیه ۲۱۴ سوره شعراء.</ref>. [[حافظ]] گنجی [[شافعی]] در کفایةالطالب<ref>گنجی شافعی، محمد بن یوسف بن محمد، کفایة الطالب، ص۲۰۴ – ۲۰۵.</ref> و جمالالدین [[زرندی]] در [[نظم]] درر السمطین<ref>زرندی حنفی، محمد بن یوسف، نظم درر السمطین، ص۱۰۳.</ref> با اندکی تفاوت در الفاظ این روایت را نقل کردهاند<ref>علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۴۰۰ – ۴۰۱.</ref>. | |||
#در [[روایت]] [[ابورافع]]، علاوه بر [[اخوت]]، [[وزارت]]، [[وصایت]] و [[خلافت]]، این مطلب نیز آمده است که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: هرکس با من [[بیعت]] کند، نسبتش با من همانند نسبت [[هارون]]{{ع}} به [[موسی]]{{ع}} خواهد بود جز [[منزلت]] [[نبوت]]؛ زیرا پس از من [[پیامبری]] نخواهد آمد<ref>ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان، ورقه ۱۶۳، تفسیر آیه ۲۱۴ سوره شعراء؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷ - ۸، ص۳۰۶؛ بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان، ج۳، ص۱۹۱.</ref>. | |||
از دیگر نقلهای [[حدیث]] عبارتند از: {{متن حدیث|أَيُّكُمْ يَنْتَدِبُ أَنْ يَكُونَ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيَّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي}}<ref>سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ص۷۷۹؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۳، ص۱۸۵؛ علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۱۶۵.</ref>. {{متن حدیث|أَيُّكُمْ يَكُونُ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي وَ يُنْجِزُ عِدَاتِي وَ يَقْضِي دَيْنِي}}<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ص۴۸۱.</ref>. {{متن حدیث|أَيُّكُمْ يَكُونُ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي وَ وَزِيرِي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ بَعْدِي}}<ref>صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۱۷۰، باب ۲۳، روایت ۲؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۷۸.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]] و [[سید محمد علی میرصانعی|میرصانعی]]، [[حدیث دار (مقاله)|مقاله «حدیث دار»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص ۳۹۸.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |