←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
# [[علامه حلی]] در اینباره مینویسد: «همگان ([[مورخان]] [[مفسران]] و [[محدثان]] [[فریقین]]) نقل کردهاند که وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴..</ref>نازل شد، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[بنی عبدالمطلب]] را در [[خانه]] [[ابوطالب]] گرد آورد و.»..<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، منهاج الکرامة، ص۱۷۵ – ۱۷۶.</ref>. | # [[علامه حلی]] در اینباره مینویسد: «همگان ([[مورخان]] [[مفسران]] و [[محدثان]] [[فریقین]]) نقل کردهاند که وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴..</ref>نازل شد، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[بنی عبدالمطلب]] را در [[خانه]] [[ابوطالب]] گرد آورد و.»..<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، منهاج الکرامة، ص۱۷۵ – ۱۷۶.</ref>. | ||
اگرچه در [[کلام]] [[ابوالصلاح حلبی]] و علامه حلی از [[صحت حدیث]] دار سخنی به میان نیامده است، ولی اتفاقی و [[اجماعی]] دانستن آن، بیانگر [[صحت]] و اعتبار آن است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]] و [[سید محمد علی میرصانعی|میرصانعی]]، [[حدیث دار (مقاله)|مقاله «حدیث دار»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص ۴۰۱.</ref> | اگرچه در [[کلام]] [[ابوالصلاح حلبی]] و علامه حلی از [[صحت حدیث]] دار سخنی به میان نیامده است، ولی اتفاقی و [[اجماعی]] دانستن آن، بیانگر [[صحت]] و اعتبار آن است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]] و [[سید محمد علی میرصانعی|میرصانعی]]، [[حدیث دار (مقاله)|مقاله «حدیث دار»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص ۴۰۱.</ref> | ||
==مدلول [[حدیث دار]]== | |||
نقلهای حدیث دار را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: | |||
#نقلهایی که در آنها واژه [[خلافت]] به [[تنهایی]] یا همراه با واژگانی چون [[اخوت]]، [[مصاحبت]]، [[وزارت]]، [[وصایت]] و [[وراثت]] ذکر شده است. | |||
#نقلهایی که در آنها واژه خلافت نیامده است و واژگان دیگری چون اخوت، مصاحبت، وزارت، وصایت و وراثت آمده است. | |||
دلالت دسته اول بر [[امامت امام علی]]{{ع}} روشن است؛ زیرا خلافت به معنای [[جانشینی]] است، بنابراین مفاد حدیث دار این است که علی{{ع}}، [[جانشین پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[هدایت]] و [[رهبری]] [[مسلمانان]] است. دلالت دسته دوم به تبیین نیاز دارد که در ذیل مطرح میشود: | |||
# [[اخوت ایمانی]] بیانگر همتایی پیامبر اکرم{{صل}} و علی{{ع}} در [[ایمان]] است و در [[برتری]] ایمان [[رسول خدا]]{{صل}} بر دیگران تردیدی وجود ندارد. پیامبر اکرم{{صل}} دو بار میان [[اصحاب]] خود [[عقد اخوت]] برقرار کرده و در هر دو بار علی{{ع}} را به عنوان [[برادر]] خود برگزید. [[محمد بن طلحه شافعی]] در اینباره گفته است: «[[پیامبر]] هنگامی که میان اصحاب خود عقد اخوت بست میان هر دو نفری که از حیث ایمان به یکدیگر [[قرابت]] داشتند، عقد اخوت برقرار کرد. بر این اساس میان [[ابوبکر]] و [[عمر]]، [[عثمان]] و [[عبدالرحمان بن عوف]]، [[طلحه]] و [[زبیر]]، [[ابوذر]] و [[مقداد]]، [[پیمان برادری]] برقرار نمود؛ بنابراین اختصاص دادن عقد اخوت میان خود با علی{{ع}} قدر و [[شرافت]] [[جایگاه علی]]{{ع}} در [[دنیا]] و [[آخرت]] دلالت میکند. بر همین اساس بود که علی{{ع}} به این مطلب [[افتخار]] کرده و میگفت: {{متن حدیث|أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ}}: من [[بنده خدا]] و [[برادر رسول خدا]]{{صل}} هستم و پس از من کسی مدعی چنین مقامی نخواهد بود مگر اینکه [[کذّاب]] است»<ref>شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السئول، ص۸۸.</ref>. روزی [[امام علی]]{{ع}} بر [[منبر]] این [[حدیث]] را از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرد، فردی [[جسارت]] کرد و مدعی [[اخوت]] با رسول خدا{{صل}} شد، بیدرنگ پریشانحال شد و به [[هلاکت]] رسید<ref>نسائی، ابو عبدالرحمن، خصائص امیر المؤمنین{{ع}}، ص۱۰۱، ح۶۷؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۳۶، ح۱۶۷؛ جوینی خراسانی، ابراهیم، فرائد السمطین، ج۱، ص۲۲۸، ح۱۷۷.</ref>. | |||
#از آنجا که [[افضلیت]] [[شرط امامت]] است، افضلیت [[ایمانی]] علی{{ع}} بر دیگران [[دلیل بر امامت]] آن حضرت است. [[مقام وزارت]] نیز بر [[برتری امام]] علی{{ع}} بر دیگران دلالت میکند؛ زیرا معیار [[عقلی]] و عقلایی اقتضا میکند که پیشوای یک [[امت]] کسی را به مقام وزارت خود برگزیند که [[برترین]] و [[شایستهترین]] افراد به آن [[مقام]] باشد. [[تشبیه]] [[منزلت علی]]{{ع}} نسبت به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[منزلت]] [[هارون]]{{ع}} نزد [[موسی]]{{ع}} که در حدیث [[ابورافع]] {{متن حدیث|أَيُّكُمْ يُبَايِعُنِي عَلَى أَنَّهُ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَصِيِّي وَ يَكُونُ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}} آمده است نیز [[گواه]] بر این مطلب میباشد. | |||
# [[راغب]] [[اصفهانی]] در تعریف [[وزیر]] گفته است: {{عربی|الوزير المتحمل ثقل اميره و شغله}} وزیر کسی است که بار [[مسئولیت]] [[فرمانده]] و [[شغل]] او را متحمل شود<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۲۱.</ref>. بر اساس این تعریف که با [[فهم]] و [[سیره]] [[عقلای بشر]] نیز هماهنگ است وزیر عهدهدار مقام و مسئولیت فرمانروای [[جامعه]] است، یعنی در [[غیبت]] او یا در شرایطی که [[فرمانروا]] عذری داشته باشد، وزیر عهدهدار مسئولیت او میباشد؛ بنابراین، مقام وزارت علاوه بر افضلیت، خود نیز بر [[امامت]] دلالت میکند. | |||
# وجه دلالت [[وصایت]] بر [[امامت علی]]{{ع}} این است که در [[وصیت]]، اگر ذکر نشود که [[وصیت]] در چه چیزی است و [[مسئولیت]] [[وصی]] کدام است، این مطلب با توجه به [[شأن]] و [[شخصیت]] موصی و امور مربوط به او مشخص میشود. فیالمثل اگر موصی فردی دارای [[املاک]] و [[مال]] و [[ثروت]] است، مسئولیت وصی رسیدگی به [[اموال]] موصی است و اگر [[رئیس]] [[قوم]] یا قبیلهای است وصیت وی ناظر به [[ریاست]] و [[رهبری]] آن قوم و [[قبیله]] خواهد بود. از آنجا که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دارای شأن رهبری [[مردم]] بودند [[وصایت]] او نیز مربوط به همین شأن بوده است. البته، رهبری او دارای دو وجه [[نبوت]] و [[امامت]] بود که نبوتش بر اساس [[ادله خاتمیت]] -مانند [[حدیث منزلت]]- مستثنا میشود. | |||
# دلالت [[وراثت]] بر امامت به این است که مقصود از وراثت در این [[حدیث]] وراثت [[مالی]] نیست؛ زیرا وراثت مالی در [[اسلام]] تابع [[قواعد]] ویژهای است و تقدم یا تاخر [[ایمان]] در آن نقشی ندارد؛ بنابراین مقصود از وراثت در [[حدیث دار]]، وراثت [[معنوی]] است که [[رهبری امت اسلامی]] و لوازم و ملزومات آن مهمترین مصداق آن میباشد. مؤید این مطلب روایتی است که [[حاکم نیشابوری]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] کرده که فرمود: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَخُوهُ وَ وَلِيُّهُ وَ ابْنُ عَمِّهِ وَ وَارِثُ عِلْمِهِ فَمَنْ أَحَقُّ بِهِ مِنِّي}}؛ به [[خدا]] [[سوگند]]، من [[برادر پیامبر]]{{صل}}، ولی، [[پسر عمو]] و [[وارث علم]] او هستم، پس چه کسی از من به او سزاوارتر است<ref>حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۳، ص۱۳۶، ح۴۶۳۵.</ref>؟ [[ذهبی]] درباره این حدیث [[سکوت]] کرده و در سند آن مناقشه نکرده است<ref>حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۳، ص۱۳۶، ح۴۶۳۵ پاورقی.</ref>. وی همچنین از ابواسحاق روایت کرده که گفته است: از [[قثم بن عباس]] پرسیدم چرا علی{{ع}} [[وارث رسول خدا]]{{صل}} شد و شما [[وارث]] او نشدید؟ او پاسخ داد: زیرا او قبل از ما به [[پیامبر]]{{صل}} ایمان آورد و بیشتر از ما همراه و ملازم پیامبر{{صل}} بود<ref>حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۳، ص۱۳۶، ح۴۶۳۳.</ref> [[ذهبی]] [[صحت]] این [[حدیث]] را [[تأیید]] کرده است. [[حاکم]]، سپس از [[اسماعیل بن اسحاق]] [[قاضی]] نقل کرده که در شرح این [[روایت]] گفته است: در میان [[اهل علم]]، خلافی وجود ندارد که با وجود عمو، [[پسر عمو]] [[ارث]] نمیبرد، پس مقصود از [[وراثت]] علی{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}}، وراثت [[علمی]] است<ref>حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۳، ص۱۳۷، ح۴۶۳۷.</ref>. | |||
# وجه دلالت واژه «صاحبی» در [[حدیث الدار]] بر [[امامت حضرت علی]]{{ع}} این است که [[مصاحبت]] در لغت به ملازمت، [[معاشرت]]، موافقت، مقارنت و مقاربت تعریف شده است<ref>ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۲۷۵؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ص۵۸۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۸، ص۲۰۰؛ ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، ج۱، ص۵۰۷.</ref>. | |||
این معنا دارای مصادیق و مظاهر گوناگونی است که میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد: | |||
# مصاحبت معاشی که ملازمت و مقارنت و معاشرت در [[زندگی دنیوی]] است. این مصاحبت مشروط به [[ایمان]] نیست و [[مؤمن]] با مؤمن، یا [[کافر]] با کافر و یا مؤمن با کافر را شامل میشود. | |||
# مصاحبت مرامی که دارای دو مصداق است: یکی مصاحبت تابع با متبوع و [[امام]] با [[مأموم]] و دیگری مصاحبت دو همکیش با یکدیگر، مانند دو [[مسلمان]]، یا دو [[مسیحی]]، یا دو [[شیعی]] یا دو [[سنی]] و.... | |||
# مصاحبت مقامی که اشتراک در [[مقام]] و [[منصب]] است و دو گونه است: گاهی اشتراک در عرض یکدیگر است، مانند اشتراک [[موسی]] و [[هارون]]{{عم}} در [[نبوّت]] و گاهی اشتراک در طول یکدیگر است، مانند اشتراک موسی و هارون{{عم}} در [[امامت]]. | |||
مقصود از مصاحبت در [[حدیث دار]]، مصاحبت معاشی نیست؛ زیرا چنین مصاحبتی مشروط به ایمان نمیباشد. مصاحبت مرامی نیز مورد نظر نیست زیرا علی{{ع}} قبلاً به پیامبر{{صل}} ایمان آورده و این مصاحبت را دارا بود. تأکیدی بودن آن نیز بر خلاف اصل است و تا جایی که معنای تأسیسی ممکن باشد، لفظ بر تأکید حمل نمیشود؛ بنابراین، مقصود از مصاحبت در [[حدیث]] مزبور [[مصاحبت]] مقامی است که شامل [[نبوت]] و [[امامت]] میشود، اما به دلیل [[خاتمیت نبوت]] استثنا میشود و [[مقام امامت]] باقی میماند.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]] و [[سید محمد علی میرصانعی|میرصانعی]]، [[حدیث دار (مقاله)|مقاله «حدیث دار»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص ۴۰۵.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |