ابوعامر راهب: تفاوت میان نسخهها
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
نسبت [[ابوعامر]] به "[[اوس]]" میرسد<ref>جمهره انسابالعرب، ص۳۳۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۴۳۲.</ref> و بیشتر | نسبت [[ابوعامر]] به "[[اوس]]" میرسد<ref>جمهره انسابالعرب، ص۳۳۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۴۳۲.</ref> و بیشتر محدثان، او را از بزرگان [[قبیله اوس]] دانستهاند<ref> السیرةالنبویه، ج۲، ص۵۸۴؛ المغازی، ج۱، ص۲۰۵.</ref>؛ ولی [[ابنکثیر]]، وی را از سران [[قبیله خزرج]] شمرده است<ref>تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۴۰۲.</ref>. وی، در [[جاهلیت]]، از [[حنفا]] به شمار میآمد<ref>السیرةالنبویه، ج۲، ص۵۸۵.</ref> که [[موحّد]] و [[معتقد]] به برانگیخته شدن [[انسان]]، پس از [[مرگ]] بودند<ref>مروج الذهب، ج۱، ص۶۱ و ۷۱.</ref>. ابوعامر که [[نصرانی]] بودنش در جاهلیت نیز گزارش شده<ref>اسباب النزول، ص۲۱۴؛ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۴۰۲.</ref>، به [[رهبانیت]] روی آورده بود؛ [[لباس خشن]] میپوشید و از [[دانش]] [[اهلکتاب]] نیز [[آگاهی]] داشت<ref>السیرةالنبویه، ج۲، ص۵۸۴؛ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۴۰۲.</ref>، از همین رو به "[[راهب]]" معروف بود. پس از [[هجرت]]، به جهت عدم [[پذیرش اسلام]]، به فرموده [[پیامبر]]، او را [[فاسق]] (کسی که از [[طاعت خدا]] و [[دین حنیف]] خارج شده) خواندند<ref>السیرةالنبویه، ج۲، ص۵۸۵.</ref>. پس از [[جنگ بدر]]، وی همراه با چندین نفر از [[اهل]] قبیلهاش به [[مکه]] فرار کرد و [[مشرکان]] مکه را همواره به [[جنگ]] با پیامبر {{صل}} [[تشویق]] میکرد<ref> المغازی، ج۲، ص۴۴۱.</ref>. ابوعامر، در [[غزوه احد]] در [[سپاه مشرکان]] حضور داشت و میکوشید [[انصار]] را در این [[غزوه]] با خود همراه سازد که بینتیجه ماند<ref>المغازی، ج۱، ص۲۲۳.</ref>. این [[دشمنی]] همیشگی وی با [[خدا]] و پیامبر، مورد اشاره [[آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> نیز هست. [[نقل]] شده که به پیامبر گفت: باهر قومی که با تو بجنگند، همراه خواهم بود<ref>روضالجنان، ج ۱۰، ص۳۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص۱۶۳.</ref>. وی تا سال [[فتح مکه]] در آنجا به سر برد؛ هنگام فتح مکه به طایف رفت<ref>السیرةالنبویة، ج۲، ص۵۸۶؛ التبیان، ج۵، ص۲۹۸.</ref> و با [[اسلام آوردن]] [[مردم]] طایف به [[شام]] عزیمت کرد و در آنجا، تنها و مطرود از [[وطن]] (نهم یا دهم [[هجری]])<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۴۳۳.</ref> در "قِنَّسرین»"<ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۶۳.</ref> مُرد. مرگ وی را به [[نفرین]] پیامبر {{صل}} دانستهاند<ref>تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۴۰۲.</ref> که پس از آمدن ایشان به [[مدینه]] ادعا کرد پیرو [[دین حنیف]] است و وقتی [[پیامبر]] فرمود: من بر این دینم و آن را بیپیرایه و [[پاک]] آوردهام، گفت: [[خداوند]]، [[دروغگو]] را مطرود و [[غریب]] و تنها بمیراند و پیامبر با گفتن آمین فرمود: خداوند با کسی که [[دروغ]] میگوید، چنین کند<ref>السیرة النبویة، ج۲، ص۵۸۵.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ابوعامر راهب (مقاله)|مقاله «ابوعامر راهب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۳-۳۴؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۸۰.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ کنونی تا ۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۴
مقدمه
نسبت ابوعامر به "اوس" میرسد[۱] و بیشتر محدثان، او را از بزرگان قبیله اوس دانستهاند[۲]؛ ولی ابنکثیر، وی را از سران قبیله خزرج شمرده است[۳]. وی، در جاهلیت، از حنفا به شمار میآمد[۴] که موحّد و معتقد به برانگیخته شدن انسان، پس از مرگ بودند[۵]. ابوعامر که نصرانی بودنش در جاهلیت نیز گزارش شده[۶]، به رهبانیت روی آورده بود؛ لباس خشن میپوشید و از دانش اهلکتاب نیز آگاهی داشت[۷]، از همین رو به "راهب" معروف بود. پس از هجرت، به جهت عدم پذیرش اسلام، به فرموده پیامبر، او را فاسق (کسی که از طاعت خدا و دین حنیف خارج شده) خواندند[۸]. پس از جنگ بدر، وی همراه با چندین نفر از اهل قبیلهاش به مکه فرار کرد و مشرکان مکه را همواره به جنگ با پیامبر (ص) تشویق میکرد[۹]. ابوعامر، در غزوه احد در سپاه مشرکان حضور داشت و میکوشید انصار را در این غزوه با خود همراه سازد که بینتیجه ماند[۱۰]. این دشمنی همیشگی وی با خدا و پیامبر، مورد اشاره آیه ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۱۱] نیز هست. نقل شده که به پیامبر گفت: باهر قومی که با تو بجنگند، همراه خواهم بود[۱۲]. وی تا سال فتح مکه در آنجا به سر برد؛ هنگام فتح مکه به طایف رفت[۱۳] و با اسلام آوردن مردم طایف به شام عزیمت کرد و در آنجا، تنها و مطرود از وطن (نهم یا دهم هجری)[۱۴] در "قِنَّسرین»"[۱۵] مُرد. مرگ وی را به نفرین پیامبر (ص) دانستهاند[۱۶] که پس از آمدن ایشان به مدینه ادعا کرد پیرو دین حنیف است و وقتی پیامبر فرمود: من بر این دینم و آن را بیپیرایه و پاک آوردهام، گفت: خداوند، دروغگو را مطرود و غریب و تنها بمیراند و پیامبر با گفتن آمین فرمود: خداوند با کسی که دروغ میگوید، چنین کند[۱۷].[۱۸]
جستارهای وابسته
- حنظله غسیل الملائکه (فرزند)
- عبدالله بن حنظله (نواده)
- عبدالله بن عبدالله بن ابی (خالهزاده)
منابع
پانویس
- ↑ جمهره انسابالعرب، ص۳۳۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۴۳۲.
- ↑ السیرةالنبویه، ج۲، ص۵۸۴؛ المغازی، ج۱، ص۲۰۵.
- ↑ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۴۰۲.
- ↑ السیرةالنبویه، ج۲، ص۵۸۵.
- ↑ مروج الذهب، ج۱، ص۶۱ و ۷۱.
- ↑ اسباب النزول، ص۲۱۴؛ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۴۰۲.
- ↑ السیرةالنبویه، ج۲، ص۵۸۴؛ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۴۰۲.
- ↑ السیرةالنبویه، ج۲، ص۵۸۵.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۴۴۱.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
- ↑ روضالجنان، ج ۱۰، ص۳۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص۱۶۳.
- ↑ السیرةالنبویة، ج۲، ص۵۸۶؛ التبیان، ج۵، ص۲۹۸.
- ↑ الاستیعاب، ج۱، ص۴۳۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۶۳.
- ↑ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۴۰۲.
- ↑ السیرة النبویة، ج۲، ص۵۸۵.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «ابوعامر راهب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۳-۳۴؛ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۰.