وراثت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۹: خط ۹:
حروف اصلی این واژه، "و‌ر‌ث" است. [[ارث]] و تراث، مصدر ثلاثی مجرّد هستند و افزون بر معنای مصدری، به‌معنای اسم مفعول نیز به‌کار می‌روند. [[میراث]] مفهوم اسم مفعولی دارد و به چیزی که به ارث برده شود، گفته می‌شود. گروهی از لغویان، برای واژه ارث معنایی ذکر نکرده‌اند <ref>المصباح، ص‌۶۵۴؛ جمهرة‌اللغه، ج‌۱، ص‌۵۶؛ الصحاح، ج‌۱، ص‌۲۹۵، "ورث".</ref> که بیان‌گر روشنی مفهوم آن است.
حروف اصلی این واژه، "و‌ر‌ث" است. [[ارث]] و تراث، مصدر ثلاثی مجرّد هستند و افزون بر معنای مصدری، به‌معنای اسم مفعول نیز به‌کار می‌روند. [[میراث]] مفهوم اسم مفعولی دارد و به چیزی که به ارث برده شود، گفته می‌شود. گروهی از لغویان، برای واژه ارث معنایی ذکر نکرده‌اند <ref>المصباح، ص‌۶۵۴؛ جمهرة‌اللغه، ج‌۱، ص‌۵۶؛ الصحاح، ج‌۱، ص‌۲۹۵، "ورث".</ref> که بیان‌گر روشنی مفهوم آن است.


همه لغویان، کاربرد ارث را در انتقال [[مال]] [[حقیقت]] می‌دانند؛<ref> مقاییس‌اللغه، ج‌۶، ص‌۱۰۵؛ مفردات، ص‌۸۶۳؛ لسان‌العرب، ج۱۵، ص‌۲۶۶، "ورث".</ref> ولی در حقیقت یا مجاز بودن استعمال این واژه در انتقال غیر مال بر یک [[رأی]] نیستند.<ref>التبیان، ج‌۸‌، ص‌۸۳‌؛ مفردات، ص‌۸۶۴‌، "ورث".</ref> کاربرد مشتقّات این واژه، به‌ویژه در [[قرآن]]، در غیر [[دارایی]] شایع است تا آنجا که گفته‌اند این معنای مجازی به جهت فراوانی کاربرد، همانند معنای [[حقیقی]] شده است.<ref> المیزان، ج‌۱۴، ص‌۲۳.</ref> به شخصی که چیزی به او منتقل می‌شود، [[وارث]]، و شخصی که از او منتقل شده، موروث و مورّث اطلاق می‌شود و چون لازمه این انتقال، وجود و بقای وارث و میراث است، به نظر می‌رسد که تعریف ارث به بقیّه، و وارث، به باقی و‌...<ref> ترتیب العین، ص‌۸۴۸‌؛ تاج العروس، ج‌۳، ص۲۷۶ـ۲۷۷؛ لسان‌العرب، ج۱۵، ص۲۶۶‌ـ‌۲۶۷، "ورث".</ref> تعریف به لازم معنا‌ باشد.
همه لغویان، کاربرد ارث را در انتقال [[مال]] [[حقیقت]] می‌دانند؛<ref> مقاییس‌اللغه، ج‌۶، ص‌۱۰۵؛ مفردات، ص‌۸۶۳؛ لسان‌العرب، ج۱۵، ص‌۲۶۶، "ورث".</ref> ولی در حقیقت یا مجاز بودن استعمال این واژه در انتقال غیر مال بر یک رأی نیستند.<ref>التبیان، ج‌۸‌، ص‌۸۳‌؛ مفردات، ص‌۸۶۴‌، "ورث".</ref> کاربرد مشتقّات این واژه، به‌ویژه در [[قرآن]]، در غیر [[دارایی]] شایع است تا آنجا که گفته‌اند این معنای مجازی به جهت فراوانی کاربرد، همانند معنای [[حقیقی]] شده است.<ref> المیزان، ج‌۱۴، ص‌۲۳.</ref> به شخصی که چیزی به او منتقل می‌شود، [[وارث]]، و شخصی که از او منتقل شده، موروث و مورّث اطلاق می‌شود و چون لازمه این انتقال، وجود و بقای وارث و میراث است، به نظر می‌رسد که تعریف ارث به بقیّه، و وارث، به باقی و‌...<ref> ترتیب العین، ص‌۸۴۸‌؛ تاج العروس، ج‌۳، ص۲۷۶ـ۲۷۷؛ لسان‌العرب، ج۱۵، ص۲۶۶‌ـ‌۲۶۷، "ورث".</ref> تعریف به لازم معنا‌ باشد.


ارث در اصطلاح [[فقیهان]] [[استحقاق]] شخصی، بر دارایی دیگری به نَسَب یا سَبَب <ref>الروضة البهیه، ج‌۸‌، ص‌۱۱.</ref> است؛ ولی بیش‌تر فقیهان برای آن معنای اصطلاحی ذکر نکرده‌اند که خود گویای تقارب معنای اصطلاحی و لغوی است.
ارث در اصطلاح [[فقیهان]] [[استحقاق]] شخصی، بر دارایی دیگری به نَسَب یا سَبَب <ref>الروضة البهیه، ج‌۸‌، ص‌۱۱.</ref> است؛ ولی بیش‌تر فقیهان برای آن معنای اصطلاحی ذکر نکرده‌اند که خود گویای تقارب معنای اصطلاحی و لغوی است.


مشتقّات ارث ۳۵ بار در قرآن آمده است و واژه‌های دیگری مانند "تَرَک" و مشتقّاتش ۱۴ بار، "نصیب" ۴‌ بار، "[[کلاله]]" دو بار، و "قسمت" یک‌بار درباره آن به‌کار رفته‌اند.
مشتقّات ارث ۳۵ بار در قرآن آمده است و واژه‌های دیگری مانند "تَرَک" و مشتقّاتش ۱۴ بار، "نصیب" ۴‌ بار، "کلاله" دو بار، و "قسمت" یک‌بار درباره آن به‌کار رفته‌اند.


[[آیات]] مورد نظر، گستره‌ای فراتر از بیان [[احکام فقهی]] ارث و ویژگی‌های آن در [[اسلام]] داشته، به بیان [[وراثت خداوند]] یا به ارث بردن [[بهشت]] و [[کتاب آسمانی]] و غیر آن نیز پرداخته‌اند<ref>[[سید حسن تبادکانی|تبادکانی، سید حسن]]، [[ارث (مقاله)|مقاله «ارث»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص۴۸۴-۴۸۵.</ref>.
[[آیات]] مورد نظر، گستره‌ای فراتر از بیان [[احکام فقهی]] ارث و ویژگی‌های آن در [[اسلام]] داشته، به بیان وراثت خداوند یا به ارث بردن [[بهشت]] و [[کتاب آسمانی]] و غیر آن نیز پرداخته‌اند<ref>[[سید حسن تبادکانی|تبادکانی، سید حسن]]، [[ارث (مقاله)|مقاله «ارث»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۴۸۴-۴۸۵.</ref>.


== وراثت خداوند ==
== وراثت خداوند ==
۱۱۴٬۱۱۴

ویرایش