←آیه مباهله
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. | {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. | ||
در [[الصواعق المحرقه]] از [[جابر بن عبدالله]] چنین نقل شده است: هیئت | در [[الصواعق المحرقه]] از [[جابر بن عبدالله]] چنین نقل شده است: هیئت نمایندگی [[نجران]]، [[رئیس]] و مرئوس، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و [[پیامبر]] آنان را به [[اسلام]] فراخواند. گفتند: «ما پیش از تو اسلام آوردیم». پیامبر فرمود: «[[دروغ]] میگویید، اگر بخواهید، شما را به آنچه از اسلام بازتان میدارد آگاه میکنم». گفتند: «آگاهمان کن». فرمود: «[[عشق]] به صلیب و شرب خمر و خوردن گوشت خوک». آنان را به [[مباهله]] فرا خواند و آنان وعدهاش سپس دادند که صبح فردا حاضر شوند. صبح فردا، رسول خدا{{صل}} دست علی و فاطمه و حسن و حسین را گرفت و [[مسیحیان]] را به مباهله فراخواند؛ اما آنان از آمدن سر باز زدند و به پرداخت [[خراج]] [[رضایت]] دادند. پیامبر فرمود: «[[سوگند]] به آنکه مرا به [[حق]] فرستاد، اگر آمده بودند، این بیابان آتشبار میشد». آنگاه این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ... ثُمَّ نَبْتَهِلْ...}}. شعبی میگوید {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}}در آیه، حسن و حسین{{عم}} هستند، و {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} [[فاطمه]] و {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}. | ||
[[ابن حجر]] میگوید: [[دارقطنی]] [[روایت]] کند که علی{{ع}} در [[روز]] [[شورا]]، با [[اهل]] شورا [[احتجاج]] کرد و به آنها گفت: «شما را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم، آیا در بین شما کسی هست که از من به [[رسول خدا]]{{صل}} نزدیکتر باشد؟ آنکه [[پیامبر]] او را نفس خود قرار داده و فرزندانش را [[فرزندان]] خود خوانده، کسی جز من است؟» گفتند: «هرگز، هرگز!.»..<ref>ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۹۳.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[امام علی در قرآن (مقاله)| مقاله «امام علی در قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۱۰۷.</ref> | [[ابن حجر]] میگوید: [[دارقطنی]] [[روایت]] کند که علی{{ع}} در [[روز]] [[شورا]]، با [[اهل]] شورا [[احتجاج]] کرد و به آنها گفت: «شما را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم، آیا در بین شما کسی هست که از من به [[رسول خدا]]{{صل}} نزدیکتر باشد؟ آنکه [[پیامبر]] او را نفس خود قرار داده و فرزندانش را [[فرزندان]] خود خوانده، کسی جز من است؟» گفتند: «هرگز، هرگز!.»..<ref>ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۹۳.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[امام علی در قرآن (مقاله)| مقاله «امام علی در قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۱۰۷.</ref> |