ادله موافقین سهوالنبی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴: خط ۱۴:
# وجود [[آیات]] و [[روایات]] متعدد<ref>آیات ۶۸ [[سوره انعام]]، ۲۴ و ۶۱ [[سوره کهف]]، ۱۱۵ [[سوره طه]] و تعداد دیگری از [[آیات قرآن]]</ref> و در حدود [[دوازده]] [[روایت]] در [[منابع شیعه]] <ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص249، 355، 356 و ۳۵۷؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۳۳؛ طوسی، استبصار، ج۱، ص۳۷۰، دارالکتب اسلامیه، نجف؛ طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶؛ طوسی، التهذیب، ج۱، ص352 و ۳۵۵؛ طوسی، الاستبصار، ج۱، ص 355، ۳۷۰ و ۳۷۷.</ref> پیرامون سهوالنبی و تعدادی روایت در منابع اهل سنت<ref>روک: بخاری، الجامع المختصر الصجیج، ج۷، ص۸۵؛ همان، ج ۸، ص۱۳۳؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح، ج۲، ص۸۶؛ نسائی، سنن، ج۳، ص۲۰؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۵۱.</ref>. از جمله ادله قائلان به جواز صدور سهو از نبی است.<ref>[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی، محمد ناصر]]، [[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید (مقاله)|اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید]]، ص ۹۳-۱۱۹.</ref>. به عنوان نمونه از میان احادیث شیعه می‌توان به این حدیث اشاره نمود : [[کلینی]] در [[کتاب کافی]] در روایتی که دارای سندی معتبر است، آورده است: [[سماعه بن مهران]] می‌‌گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} [[سهو]] نمود و [[نماز ظهر]] را در رکعت دوم [[سلام]] داد. شخصی به نام [[ذوالشمالین]] پرسید: آیا درباره [[نماز]] چیزی نازل شده است؟ فرمود: چطور؟ گفت: شما دو رکعت خواندید [[پیامبر]] از [[مردم]] پرسید: آیا شما هم مثل ذوالشمالین می‌‌گویید؟ عرض کردند: بلی. سپس پیامبر برخاست و دو رکعت دیگر خواند و نماز را تمام کرد و دو [[سجده]] سهو به جا آورد.... <ref>کلینی، کافی، ج ۳، ح۱، ص۳۴۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] نیز همین [[روایت]] را به سند دیگری از سماعه نقل کرده است. همچنین از میان احادیث اهل سنت نیز می توان به این حدیث اشاره نمود: [[بخاری]] (۱۹۴-۲۵۶ق) در صحیح البخاری آورده است: [[ابن سیرین]] از [[ابوهریره]] نقل می‌‌کند که [[رسول خدا]] یکی از دو [[نماز ظهر]] یا عصر را با ما خواند و رد رکعت دوم، [[نماز]] را [[سلام]] داد و از جای خود بلند شد و مانند [[آدم]] [[خشمناک]]، به چوبیکه در وسط [[مسجد]] انداخته شده بود، تکیه داد و دست راست خود را روی دست چپ گذاشت و انگشتانش را مشبک نمود و گونه راستش را به پشت دست چپش نهاد و [[نمازگزاران]] با [[عجله]] از در مسجد بیرون می‌‌رفتند و می‌‌گفتند آیا نماز کوتاه شده است؟ <ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: محمدابراهیمی راد، مقاله: تحلیل و بررسی روایات سهو النبی، نشریه علوم حدیث شماره 52.</ref>.
# وجود [[آیات]] و [[روایات]] متعدد<ref>آیات ۶۸ [[سوره انعام]]، ۲۴ و ۶۱ [[سوره کهف]]، ۱۱۵ [[سوره طه]] و تعداد دیگری از [[آیات قرآن]]</ref> و در حدود [[دوازده]] [[روایت]] در [[منابع شیعه]] <ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص249، 355، 356 و ۳۵۷؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۳۳؛ طوسی، استبصار، ج۱، ص۳۷۰، دارالکتب اسلامیه، نجف؛ طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶؛ طوسی، التهذیب، ج۱، ص352 و ۳۵۵؛ طوسی، الاستبصار، ج۱، ص 355، ۳۷۰ و ۳۷۷.</ref> پیرامون سهوالنبی و تعدادی روایت در منابع اهل سنت<ref>روک: بخاری، الجامع المختصر الصجیج، ج۷، ص۸۵؛ همان، ج ۸، ص۱۳۳؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح، ج۲، ص۸۶؛ نسائی، سنن، ج۳، ص۲۰؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۵۱.</ref>. از جمله ادله قائلان به جواز صدور سهو از نبی است.<ref>[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی، محمد ناصر]]، [[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید (مقاله)|اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید]]، ص ۹۳-۱۱۹.</ref>. به عنوان نمونه از میان احادیث شیعه می‌توان به این حدیث اشاره نمود : [[کلینی]] در [[کتاب کافی]] در روایتی که دارای سندی معتبر است، آورده است: [[سماعه بن مهران]] می‌‌گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} [[سهو]] نمود و [[نماز ظهر]] را در رکعت دوم [[سلام]] داد. شخصی به نام [[ذوالشمالین]] پرسید: آیا درباره [[نماز]] چیزی نازل شده است؟ فرمود: چطور؟ گفت: شما دو رکعت خواندید [[پیامبر]] از [[مردم]] پرسید: آیا شما هم مثل ذوالشمالین می‌‌گویید؟ عرض کردند: بلی. سپس پیامبر برخاست و دو رکعت دیگر خواند و نماز را تمام کرد و دو [[سجده]] سهو به جا آورد.... <ref>کلینی، کافی، ج ۳، ح۱، ص۳۴۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] نیز همین [[روایت]] را به سند دیگری از سماعه نقل کرده است. همچنین از میان احادیث اهل سنت نیز می توان به این حدیث اشاره نمود: [[بخاری]] (۱۹۴-۲۵۶ق) در صحیح البخاری آورده است: [[ابن سیرین]] از [[ابوهریره]] نقل می‌‌کند که [[رسول خدا]] یکی از دو [[نماز ظهر]] یا عصر را با ما خواند و رد رکعت دوم، [[نماز]] را [[سلام]] داد و از جای خود بلند شد و مانند [[آدم]] [[خشمناک]]، به چوبیکه در وسط [[مسجد]] انداخته شده بود، تکیه داد و دست راست خود را روی دست چپ گذاشت و انگشتانش را مشبک نمود و گونه راستش را به پشت دست چپش نهاد و [[نمازگزاران]] با [[عجله]] از در مسجد بیرون می‌‌رفتند و می‌‌گفتند آیا نماز کوتاه شده است؟ <ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: محمدابراهیمی راد، مقاله: تحلیل و بررسی روایات سهو النبی، نشریه علوم حدیث شماره 52.</ref>.
# راویان این مطلب از اجلا و ثقات روات و از [[اصحاب اجماع]] می‌باشند.
# راویان این مطلب از اجلا و ثقات روات و از [[اصحاب اجماع]] می‌باشند.
# [[علما]] و محدثینی مثل [[شیخ طوسی]] و [[کلینی]] این روایات را در کتب خود نقل کرده‌اند.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۷۱.</ref>. علاوه بر علمای شیعه، علمای اهل سنت نیز بر اساس برخی روایاتی که در کتبشان نقل کرده‌اند، قائل به جواز صدور سهو از پیامبر هستند. به عنوان نمونه
# [[علما]] و محدثینی مثل [[شیخ طوسی]] و [[کلینی]] این روایات را در کتب خود نقل کرده‌اند.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۷۱.</ref>. به عنوان نمونه: [[شیخ صدوق]] و استادش [[ابن ولید]]، از علمای بزرگ [[شیعه]] از جمله قائلان به سهو النبی{{صل}} در این باب به شمار می‌آیند. <ref>ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار، ج۱۷، ص۱۰۸.</ref>. شیخ صدوق می‌گوید: شیعه‏ درست و حسابی، [[سهو پیامبر]]{{صل}} در کارهای عادی را [[انکار]] نمی‌‏کند بلکه [[اهل]] [[غلوّ]] و [[تفویض]] که دو گروه [[منحرف]] به شمار می‌‏روند منکر سهو النبی{{صل}} هستند و سپس از استادش ابن ولید نقل می‌‏کند که اوّلین مرتبه غلوّ، انکار سهو النبی‏ است. <ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. [[طبرسی]] نیز می‏‌گوید: [[علمای شیعه]] سهو و [[نسیان]] را در [[تبلیغ احکام الهی]]، بر [[پیامبران]] جایز نمی‏‌دانند ولی در غیر آن جایز می‏‌دانند به شرط این که سهو به حدّی نرسد که موجب تنفّر و سلب [[اعتماد]] [[مردم]] باشد. <ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۷، بیروت.</ref>. علاّمه تُستری هم در رساله‏ «سهو النبیّ ‏{{صل}}» آورده است: «سهو پیامبر{{صل}} در امور عادی از چیزهایی است که [[عقل]] آن را منع نمی‏‌کند بلکه [[دلیل نقلی]] نیز بر جواز آن دلالت می‏‌کند پس لازم است که آن را بپذیریم». <ref>تستری، قاموس الرجال، ج۱۱، رسالة فی سهو النبی.</ref>. قابل ذکر است که طرفداران جواز سهو، منحصر به افراد مذکور نیستند و ما جهت رعایت اختصار از ذکر اقوال بیشتر خودداری کردیم. <ref>ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۱۲۲. حمید محمدی راد، مقاله: سهو النبی، نشریه کلام اسلامی، شماره ۲۴.</ref>.
## [[قرطبی]] از علمای [[عامه]] می‏‌گوید: «[[پیامبر]]{{صل}} در [[نماز]] [[سهو]] می‏‌کرد چه رسد به غیر نماز، منتها سهو آن حضرت در نماز به خاطر التفات به امور مهّمتر از نماز بود» <ref>قرطبی، تفسیر الجامع، ج۲۰، ص۲۱۲.</ref>.
## [[شیخ صدوق]] و استادش [[ابن ولید]]، از علمای بزرگ [[شیعه]] از جمله قائلان به سهو النبی{{صل}} در این باب به شمار می‌آیند. <ref>ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار، ج۱۷، ص۱۰۸.</ref>.
شیخ صدوق می‌گوید: شیعه‏ درست و حسابی، [[سهو پیامبر]]{{صل}} در کارهای عادی را [[انکار]] نمی‌‏کند بلکه [[اهل]] [[غلوّ]] و [[تفویض]] که دو گروه [[منحرف]] به شمار می‌‏روند منکر سهو النبی{{صل}} هستند و سپس از استادش ابن ولید نقل می‌‏کند که اوّلین مرتبه غلوّ، انکار سهو النبی‏ است. <ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>.
## [[طبرسی]] نیز می‏‌گوید: [[علمای شیعه]] سهو و [[نسیان]] را در [[تبلیغ احکام الهی]]، بر [[پیامبران]] جایز نمی‏‌دانند ولی در غیر آن جایز می‏‌دانند به شرط این که سهو به حدّی نرسد که موجب تنفّر و سلب [[اعتماد]] [[مردم]] باشد. <ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۷، بیروت.</ref>.
## علاّمه تُستری هم در رساله‏ «سهو النبیّ ‏{{صل}}» آورده است: «سهو پیامبر{{صل}} در امور عادی از چیزهایی است که [[عقل]] آن را منع نمی‏‌کند بلکه [[دلیل نقلی]] نیز بر جواز آن دلالت می‏‌کند پس لازم است که آن را بپذیریم». <ref>تستری، قاموس الرجال، ج۱۱، رسالة فی سهو النبی.</ref>. قابل ذکر است که طرفداران جواز سهو، منحصر به افراد مذکور نیستند و ما جهت رعایت اختصار از ذکر اقوال بیشتر خودداری کردیم. <ref>ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۱۲۲. حمید محمدی راد، مقاله: سهو النبی، نشریه کلام اسلامی، شماره ۲۴.</ref>.
# [[فقها]] براساس مضمون این روایات [[فتوا]] صادر کرده‌اند.
# [[فقها]] براساس مضمون این روایات [[فتوا]] صادر کرده‌اند.
# اگر این روایات متواتر قبول نشود، خیلی از [[روایت]] را می‌توان [[انکار]] کرد؛ آن وقت اساس [[شریعت]] به هم می‌ریزد.
# اگر این روایات متواتر قبول نشود، خیلی از [[روایت]] را می‌توان [[انکار]] کرد؛ آن وقت اساس [[شریعت]] به هم می‌ریزد.
۱۱٬۱۶۸

ویرایش