آداب هم‌نشینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[آداب هم‌نشینی در سیره پیامبر خاتم]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = رعایت آداب مجالست | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
از عوامل بسیار اثرگذار در ترقی [[روح]] و تعالی [[اندیشه]] [[آدمی]]، [[هم‌نشینی]] با هم‌نوعان است که از نظر [[اعتقادات]] انسانی و [[الهی]] [[جایگاه]] والایی داشته باشند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در این باره، سخنان و مطالب بسیاری را بیان فرموده است که در ادامه به بخشی از آنها اشاره می‌‌کنیم<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۳.</ref>.
از عوامل بسیار اثرگذار در ترقی [[روح]] و تعالی [[اندیشه]] [[آدمی]]، هم‌نشینی با هم‌نوعان است که از نظر [[اعتقادات]] انسانی و [[الهی]] جایگاه والایی داشته باشند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در این باره، سخنان و مطالب بسیاری را بیان فرموده است که در ادامه به بخشی از آنها اشاره می‌‌کنیم<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۳.</ref>.


== [[هم‌نشینی]] در [[کلام]] [[رسول]] {{صل}} ==
== هم‌نشینی در [[کلام]] [[رسول]] {{صل}} ==
اهمیت هم‌نشین تا به آنجاست که [[رسول خدا]] {{صل}} [[انسان]] را [[معتقد]] به [[دین]] [[دوست]] و هم‌نشین خود دانسته<ref>کلینی، الکافی ج ۲، ص ۳۷۵؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۶۲ و شیخ حر عاملی، وسائل‌ الشیعه، ج۱۶، ص۲۵۹.</ref>، به همگان توصیه می‌‌فرمود که در [[انتخاب]] [[دوست]]، بیشتر دقت داشته باشند<ref>شیخ حر عاملی، وسائل‌ الشیعه، ج۱۶، ص۲۵۹؛ شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۱۸؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۳۳۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۴، ص ۱۷۱ و ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۱۴۲.</ref>.
اهمیت هم‌نشین تا به آنجاست که [[رسول خدا]] {{صل}} [[انسان]] را [[معتقد]] به [[دین]] [[دوست]] و هم‌نشین خود دانسته<ref>کلینی، الکافی ج ۲، ص ۳۷۵؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۶۲ و شیخ حر عاملی، وسائل‌ الشیعه، ج۱۶، ص۲۵۹.</ref>، به همگان توصیه می‌‌فرمود که در [[انتخاب]] [[دوست]]، بیشتر دقت داشته باشند<ref>شیخ حر عاملی، وسائل‌ الشیعه، ج۱۶، ص۲۵۹؛ شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۱۸؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۳۳۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۴، ص ۱۷۱ و ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۱۴۲.</ref>.


آن حضرت، [[هم‌نشینی]] با [[دانشمندان]] را بابرکت<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۱۶۰.</ref> و [[هم‌نشینی]] با آنان را همانند [[هم‌نشینی]] با خود می‌‌دانست<ref>المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۱۰، ص ۱۷۰.</ref>؛ اما سفارش می‌‌کرد که با هر عالمی هم‌نشین نشوید؛ مگر عالمی که شما را از پنج چیز به پنج چیز فراخواند: از [[شک]] به [[یقین]]؛ از [[دشمنی]] به [[خیرخواهی]]؛ از [[تکبر]] به [[فروتنی]]؛ از [[ریا]] به [[اخلاص]] و از رغبت به [[دنیا]] به [[زهد]]<ref>حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۲۷۲؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۶۶؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۳۳۵؛ کنزالعمال، ج۹، ص۱۴۷ و ابن عساکر تاریخ مدینه دمشق، ج۲۳، ص۱۳۲.</ref>. در نظر [[رسول خدا]] {{صل}} [[هم‌نشینی]] با [[علما]]، [[عبادت]] محسوب می‌‌شود<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۶۸؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۴۸ و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۲۰۴.</ref>؛ عبادتی که با صد هزار رکعت [[نماز]] مستحبی و یا صد هزار بار [[تسبیح]] [[خداوند]] برابر است<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۹۰.</ref>.
آن حضرت، هم‌نشینی با [[دانشمندان]] را بابرکت<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۱۶۰.</ref> و هم‌نشینی با آنان را همانند هم‌نشینی با خود می‌‌دانست<ref>المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۱۰، ص ۱۷۰.</ref>؛ اما سفارش می‌‌کرد که با هر عالمی هم‌نشین نشوید؛ مگر عالمی که شما را از پنج چیز به پنج چیز فراخواند: از [[شک]] به [[یقین]]؛ از [[دشمنی]] به [[خیرخواهی]]؛ از [[تکبر]] به [[فروتنی]]؛ از [[ریا]] به [[اخلاص]] و از رغبت به [[دنیا]] به [[زهد]]<ref>حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۲۷۲؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۶۶؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۳۳۵؛ کنزالعمال، ج۹، ص۱۴۷ و ابن عساکر تاریخ مدینه دمشق، ج۲۳، ص۱۳۲.</ref>. در نظر [[رسول خدا]] {{صل}} هم‌نشینی با [[علما]]، [[عبادت]] محسوب می‌‌شود<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۶۸؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۴۸ و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۲۰۴.</ref>؛ عبادتی که با صد هزار رکعت [[نماز]] مستحبی و یا صد هزار بار [[تسبیح]] [[خداوند]] برابر است<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۹۰.</ref>.


[[هم‌نشینی]] با بزرگان<ref>الهیثمی، مجمع الزوائد،، ج ۱، ص ۱۲۵؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج ۸، ص ۲۰۶ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۳۳. </ref>، [[مؤمنان]]<ref>اعلام الدین، ص ۱۹۸؛ امالی طوسی، ص ۵۳۵؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۶۱؛ ابن حبان، صحیح، ج ۲، ص ۳۱۵ و ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی‌داوود، ج ۲، ص ۴۴۲.</ref> و [[نیکان]]<ref>مجموعه ورام، ج۲، ص۱۲۲.</ref> هم از دیگر توصیه‌های [[پیامبر خدا]] {{صل}} است؛ زیرا اگر شخص، عمل خیری انجام دهند، او را می‌‌ستایند و اگر خطایی انجام دهد، [[رفتار]] نامناسبی را از خود بروز نمی‌دهند.
هم‌نشینی با بزرگان<ref>الهیثمی، مجمع الزوائد،، ج ۱، ص ۱۲۵؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج ۸، ص ۲۰۶ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۳۳. </ref>، [[مؤمنان]]<ref>اعلام الدین، ص ۱۹۸؛ امالی طوسی، ص ۵۳۵؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۶۱؛ ابن حبان، صحیح، ج ۲، ص ۳۱۵ و ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی‌داوود، ج ۲، ص ۴۴۲.</ref> و [[نیکان]]<ref>مجموعه ورام، ج۲، ص۱۲۲.</ref> هم از دیگر توصیه‌های [[پیامبر خدا]] {{صل}} است؛ زیرا اگر شخص، عمل خیری انجام دهند، او را می‌‌ستایند و اگر خطایی انجام دهد، [[رفتار]] نامناسبی را از خود بروز نمی‌دهند.


[[رسول خاتم]] {{صل}} [[هم‌نشینی]] با [[ابرار]] و [[صالحان]] را به [[دوستی]] با عطر فروش [[تشبیه]] کرده، فرموده است: "هم‌نشین [[صالح]]، همانند [[عطار]] است که اگر عطری به تو ندهد، بوی خوش او به تو می‌رسد و هم‌نشین بد، مثل آهنگر است که اگر شعله‌های [[آتش]] او تو را نسوزاند، بوی بدش به تو می‌‌رسد"<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۸۳؛ مسند الشهاب، ج ۲، ص ۲۸۷ و یحیی بن معین، تاریخ ابن‌معین، ج ۱، ص ۳۶.</ref>.
[[رسول خاتم]] {{صل}} هم‌نشینی با [[ابرار]] و [[صالحان]] را به [[دوستی]] با عطر فروش [[تشبیه]] کرده، فرموده است: "هم‌نشین [[صالح]]، همانند [[عطار]] است که اگر عطری به تو ندهد، بوی خوش او به تو می‌رسد و هم‌نشین بد، مثل آهنگر است که اگر شعله‌های [[آتش]] او تو را نسوزاند، بوی بدش به تو می‌‌رسد"<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۸۳؛ مسند الشهاب، ج ۲، ص ۲۸۷ و یحیی بن معین، تاریخ ابن‌معین، ج ۱، ص ۳۶.</ref>.


[[رسول خدا]] {{صل}} [[بهترین]] هم‌نشینان را کسانی معرفی فرمود که دیدنشان [[انسان]] را به [[یاد خدا]] بیندازد و سخنشان باعث زیادی عمل شود، و عملشان فرد را به یاد [[آخرت]] بیندازد<ref>امالی طوسی، ص ۱۵۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۳۹۵؛ مجمع الزوائد، ج ۱۰، ص ۲۲۶؛ ابو یعلی الموصلی، مسند، ج ۴، ص ۳۲۷ و کنز العمال، ج ۹، ص ۱۷۸.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} مجالس [[علما]] و [[مؤمنان]] را [[باغی]] از باغ‌های [[بهشت]] برمی شمرد و از [[مسلمانان]] می‌خواست تا آن را [[غنیمت]] شمرده، به خوبی از آن بهره ببرند<ref>ابن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص ۶۳۵ و بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۸۸.</ref>؛ چرا که در آن، [[رحمت]] و [[مغفرت]]، چون [[باران]] بر آنها فرود می‌‌آید؛ گنهکاران، پیش روی آنها می‌‌نشینند و آمرزیده برمی‌خیزند و تا هنگامی که نزد آنان نشسته‌اند، [[فرشتگان]] برایشان [[آمرزش]] می‌‌خواهند. [[خداوند]] نیز به آنان می‌‌نگرد و دانشمند، دانشجو، تماشاگر و [[دوستدار]] آنها را می‌‌آمرزد<ref>جامع الاخبار، ص ۳۹.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} [[بهترین]] هم‌نشینان را کسانی معرفی فرمود که دیدنشان [[انسان]] را به [[یاد خدا]] بیندازد و سخنشان باعث زیادی عمل شود، و عملشان فرد را به یاد [[آخرت]] بیندازد<ref>امالی طوسی، ص ۱۵۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۳۹۵؛ مجمع الزوائد، ج ۱۰، ص ۲۲۶؛ ابو یعلی الموصلی، مسند، ج ۴، ص ۳۲۷ و کنز العمال، ج ۹، ص ۱۷۸.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} مجالس [[علما]] و [[مؤمنان]] را [[باغی]] از باغ‌های [[بهشت]] برمی شمرد و از [[مسلمانان]] می‌خواست تا آن را [[غنیمت]] شمرده، به خوبی از آن بهره ببرند<ref>ابن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص ۶۳۵ و بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۸۸.</ref>؛ چرا که در آن، [[رحمت]] و [[مغفرت]]، چون [[باران]] بر آنها فرود می‌‌آید؛ گنهکاران، پیش روی آنها می‌‌نشینند و آمرزیده برمی‌خیزند و تا هنگامی که نزد آنان نشسته‌اند، [[فرشتگان]] برایشان [[آمرزش]] می‌‌خواهند. [[خداوند]] نیز به آنان می‌‌نگرد و دانشمند، دانشجو، تماشاگر و [[دوستدار]] آنها را می‌‌آمرزد<ref>جامع الاخبار، ص ۳۹.</ref>.


حضرت در کنار توصیه به [[مسلمانان]] برای [[انتخاب]] هم‌نشین [[شایسته]]، افراد را از [[هم‌نشینی]] با انسان‌های بد [[کردار]] بازداشته، [[هم‌نشینی]] با آنان را ملاک و معیار [[شناخت]] افراد ارزیابی کرده و فرموده است: "از هم نشین بد بپرهیز؛ چرا که تو در دید [[مردم]] به وجود او شناخته [و سنجیده] می‌‌شوی"<ref>نهج الفصاحه، تحقیق و ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص ۳۵۷، یوسف بن اسماعیل النبهانی، وسائل الوصول الی شمائل الرسول {{صل}}، ص۳۰۲ و تاریخ مدینه دمشق، ج۱۴، ص۴۶.</ref>. [[نبی اکرم]] {{صل}} تنهایی را بهتر از هم‌نشین بد دانسته<ref>امالی طوسی، ص ۵۳۵: مجموعه ورام، ج ۲، ص ۶۱؛ اعلام الدین، ص ۱۹۸ و مکارم الاخلاق، ص ۴۶۶.</ref>، پیوسته می‌‌فرمود: "خدایا! از [[یار]] غافل و هم‌نشین بد، به تو [[پناه]] می‌‌آورم"<ref>ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۵، ص ۴۶؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۲۲۰؛ المعجم الکبیر، ج ۱۷، ص ۲۹۴ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۲۹.</ref>.
حضرت در کنار توصیه به [[مسلمانان]] برای [[انتخاب]] هم‌نشین [[شایسته]]، افراد را از هم‌نشینی با انسان‌های بد [[کردار]] بازداشته، هم‌نشینی با آنان را ملاک و معیار [[شناخت]] افراد ارزیابی کرده و فرموده است: "از هم نشین بد بپرهیز؛ چرا که تو در دید [[مردم]] به وجود او شناخته [و سنجیده] می‌‌شوی"<ref>نهج الفصاحه، تحقیق و ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص ۳۵۷، یوسف بن اسماعیل النبهانی، وسائل الوصول الی شمائل الرسول {{صل}}، ص۳۰۲ و تاریخ مدینه دمشق، ج۱۴، ص۴۶.</ref>. [[نبی اکرم]] {{صل}} تنهایی را بهتر از هم‌نشین بد دانسته<ref>امالی طوسی، ص ۵۳۵: مجموعه ورام، ج ۲، ص ۶۱؛ اعلام الدین، ص ۱۹۸ و مکارم الاخلاق، ص ۴۶۶.</ref>، پیوسته می‌‌فرمود: "خدایا! از [[یار]] غافل و هم‌نشین بد، به تو [[پناه]] می‌‌آورم"<ref>ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۵، ص ۴۶؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۲۲۰؛ المعجم الکبیر، ج ۱۷، ص ۲۹۴ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۲۹.</ref>.


[[رسول خدا]] {{صل}} [[هم‌نشینی]] با اغنیا<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۹؛ اعلام الدین، ص ۱۵۱ - ۱۵۲ و شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۸۷. </ref> و مردگان<ref>به ایشان گفته شد: مردگان چه کسانی‌اند؟ فرمود: {{متن حدیث|كُلِ‌ ضَالٍ‌ عَنِ‌ الْإِيمَانِ‌ وَ جَائِرٍ فِي الْأَحْكَامِ}} (الامالی طوسی، ص۸۳؛ شیخ مفید، الامالی، ص۳۱۵ و وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۶۶) و در حدیث دیگر چنین آمده است: غنی مترف، ثروتمند بی‌درد و خوش‌گذران. (الخصال، ج۱، ص۲۲۸؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۱۴ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، ‌ مشکاة الانوار، ص۲۵۶) </ref> را باعث [[فساد]] [[قلوب]] و [[مرگ]] [[دل‌ها]] می‌‌دانست و افراد را از [[مصاحبت]] با [[دروغگو]]<ref>زیرا دروغگو ‌‌چون سراب است؛ دور را نزدیک و نزدیک را دور می‌‌نماید. (نهج الفصاحه، ص ۳۵۸).</ref> و احمق<ref>زیرا احمق می‌خواهد به تو نفع رساند، اما ضرر می‌رساند. (نهج الفصاحه، ص۳۵۸).</ref> باز می‌‌داشت و افراد هم‌نشین با متّهمان و افراد مظنون را سزاوارترین [[مردم]] به [[تهمت]] می‌دانست<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۵؛ اعلام الدین، ص ۳۲۲؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۱ و همو، معانی الأخبار، ص ۱۹۶.</ref>. همچنین، ایشان [[مسلمانان]] را از [[مصاحبت]] با کسانی که آنها را هم‌شأن خود نمی‌دانند، منع می‌‌کرد<ref>مسند الشهاب، ج ۲، ص ۷۳؛ [[عبدالله]] بن عدی، الکامل، ج ۳، ص ۲۴۶؛ [[تاریخ]] [[بغداد]]، ج ۷، ص ۶۲؛ [[تاریخ]] [[مدینه]] [[دمشق]]، ‌ ج۱۰، ص ۳۶۳ و کنزالعمال، ج ۹، ص ۳۸.
[[رسول خدا]] {{صل}} هم‌نشینی با اغنیا<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۹؛ اعلام الدین، ص ۱۵۱ - ۱۵۲ و شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۸۷. </ref> و مردگان<ref>به ایشان گفته شد: مردگان چه کسانی‌اند؟ فرمود: {{متن حدیث|كُلِ‌ ضَالٍ‌ عَنِ‌ الْإِيمَانِ‌ وَ جَائِرٍ فِي الْأَحْكَامِ}} (الامالی طوسی، ص۸۳؛ شیخ مفید، الامالی، ص۳۱۵ و وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۶۶) و در حدیث دیگر چنین آمده است: غنی مترف، ثروتمند بی‌درد و خوش‌گذران. (الخصال، ج۱، ص۲۲۸؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۱۴ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، ‌ مشکاة الانوار، ص۲۵۶) </ref> را باعث [[فساد]] [[قلوب]] و [[مرگ]] [[دل‌ها]] می‌‌دانست و افراد را از [[مصاحبت]] با [[دروغگو]]<ref>زیرا دروغگو ‌‌چون سراب است؛ دور را نزدیک و نزدیک را دور می‌‌نماید. (نهج الفصاحه، ص ۳۵۸).</ref> و احمق<ref>زیرا احمق می‌خواهد به تو نفع رساند، اما ضرر می‌رساند. (نهج الفصاحه، ص۳۵۸).</ref> باز می‌‌داشت و افراد هم‌نشین با متّهمان و افراد مظنون را سزاوارترین [[مردم]] به [[تهمت]] می‌دانست<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۵؛ اعلام الدین، ص ۳۲۲؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۱ و همو، معانی الأخبار، ص ۱۹۶.</ref>. همچنین، ایشان [[مسلمانان]] را از [[مصاحبت]] با کسانی که آنها را هم‌شأن خود نمی‌دانند، منع می‌‌کرد<ref>مسند الشهاب، ج ۲، ص ۷۳؛ [[عبدالله]] بن عدی، الکامل، ج ۳، ص ۲۴۶؛ [[تاریخ]] [[بغداد]]، ج ۷، ص ۶۲؛ [[تاریخ]] [[مدینه]] [[دمشق]]، ‌ ج۱۰، ص ۳۶۳ و کنزالعمال، ج ۹، ص ۳۸.
</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۳ ـ ۶۵.</ref>
</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۳ ـ ۶۵.</ref>


== [[آداب]] [[هم‌نشینی]] در [[کلام]] [[رسول خدا]] {{صل}} ==  
== [[آداب]] هم‌نشینی در [[کلام]] [[رسول خدا]] {{صل}} ==  
در [[روایات]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} درباره [[آداب]] مجالس نیز مطالبی آمده است. آن حضرت علاوه بر اینکه خود به این [[آداب]]، بسیار پایبند بود، [[اصحاب]]، [[یاران]] و دیگر [[مسلمانان]] را نیز به رعایت آنها توصیه می‌‌فرمود؛ در ادامه به برخی از این [[آداب]] اشاره می‌‌شود:  
در [[روایات]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} درباره [[آداب]] مجالس نیز مطالبی آمده است. آن حضرت علاوه بر اینکه خود به این [[آداب]]، بسیار پایبند بود، [[اصحاب]]، [[یاران]] و دیگر [[مسلمانان]] را نیز به رعایت آنها توصیه می‌‌فرمود؛ در ادامه به برخی از این [[آداب]] اشاره می‌‌شود:  
# '''رعایت [[حقوق]] دیگران :''' در [[روایات]] بسیاری که از [[رسول خدا]] {{صل}} به دست ما رسیده، بر رعایت [[حقوق]] هم‌نشینان بسیار تأکید شده و آن حضرت [[مسلمانان]] را از جدایی‌افکندن میان دو نفر که در [[مجلسی]]، کنار هم نشسته‌اند، بدون اجازه آن دو، برحذر داشته است<ref>مسند احمد، ج ۲، ص ۲۱۳؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۴۵ و البخاری، الادب المفرد، ص ۲۴۴.</ref>. همچنین [[رسول]] خاتم {{صل}} از بلند کردن دیگران از جایگاهشان و نشستن در جای آنان منع می‌‌کرد<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۴۳؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۱۲۱؛ البخاری، صحیح، ج ۷، ص ۱۳۸ و مشکاة الأنوار، ص ۲۰۴.</ref>؛ اما به حاضر در مجلس هم سفارش می‌‌فرمود که برای نشستن تازه‌وارد جا باز کنید<ref>ابن منده الاصفهانی، الفوائد، ص ۳۹؛ صحیح بخاری، ج ۷، ص ۱۳۸؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۱۰۲ و عبداللّه بن زبیر الحمیدی، مسند الحمیدی، ج ۲، ص ۲۹۴. </ref> و می‌‌فرمود: "هرگاه افراد [[مجلسی]] در جای خود نشستند [و کسی وارد شد] اگر در آن میان، فردی، [[برادر]] تازه‌وارد خود را فراخواند و برای او در کنار خود، جا باز کند، این تازه وارد باید دعوتش را بپذیرد و پهلوی او برود؛ زیرا وی با این کار، به او [[احترام]] گذاشته است؛ ولی اگر کسی برایش جایی باز نکرد، نگاه کند و هر کجا جا بود، همان جا بنشیند"<ref>امالی طوسی، ص ۲۹۳؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۷۲؛ مشکاة الانوار، ص ۲۰۵ - ۲۰۶ و کنزالعمال، ج ۹، ص ۱۴۲.</ref>.
# '''رعایت [[حقوق]] دیگران :''' در [[روایات]] بسیاری که از [[رسول خدا]] {{صل}} به دست ما رسیده، بر رعایت [[حقوق]] هم‌نشینان بسیار تأکید شده و آن حضرت [[مسلمانان]] را از جدایی‌افکندن میان دو نفر که در [[مجلسی]]، کنار هم نشسته‌اند، بدون اجازه آن دو، برحذر داشته است<ref>مسند احمد، ج ۲، ص ۲۱۳؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۴۵ و البخاری، الادب المفرد، ص ۲۴۴.</ref>. همچنین [[رسول]] خاتم {{صل}} از بلند کردن دیگران از جایگاهشان و نشستن در جای آنان منع می‌‌کرد<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۴۳؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۱۲۱؛ البخاری، صحیح، ج ۷، ص ۱۳۸ و مشکاة الأنوار، ص ۲۰۴.</ref>؛ اما به حاضر در مجلس هم سفارش می‌‌فرمود که برای نشستن تازه‌وارد جا باز کنید<ref>ابن منده الاصفهانی، الفوائد، ص ۳۹؛ صحیح بخاری، ج ۷، ص ۱۳۸؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۱۰۲ و عبداللّه بن زبیر الحمیدی، مسند الحمیدی، ج ۲، ص ۲۹۴. </ref> و می‌‌فرمود: "هرگاه افراد [[مجلسی]] در جای خود نشستند [و کسی وارد شد] اگر در آن میان، فردی، [[برادر]] تازه‌وارد خود را فراخواند و برای او در کنار خود، جا باز کند، این تازه وارد باید دعوتش را بپذیرد و پهلوی او برود؛ زیرا وی با این کار، به او [[احترام]] گذاشته است؛ ولی اگر کسی برایش جایی باز نکرد، نگاه کند و هر کجا جا بود، همان جا بنشیند"<ref>امالی طوسی، ص ۲۹۳؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۷۲؛ مشکاة الانوار، ص ۲۰۵ - ۲۰۶ و کنزالعمال، ج ۹، ص ۱۴۲.</ref>.
# '''برنخاستن به [[احترام]] دیگران :''' [[پیامبر اکرم]] {{صل}} تکلف‌ورزیدن و برخاستن، پیش پای [[برادران دینی]] را روا نمی‌شمرد و می‌‌فرمود: "آن‌سان که [[ایرانیان]] برای بزرگداشت یکدیگر، جلوی پای هم برمی خیزند، برنخیزید"<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۲۵۳۵؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۵۲۵؛ کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۱۲۰ و کنزالعمال، ج ۹، ص ۱۵۲.</ref>. [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} [[آتش]] را [[جایگاه]] کسی می‌‌دانست که [[دوست]] بدارد و [[خشنود]] شود که دیگران به [[احترام]] او در پیش پای وی برخیزند<ref>امالی طوسی، ص ۵۳۸؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۶۵؛ اعلام الدین، ص ۲۲۰؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۹۱؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۵۲۵، المعجم الکبیر، ج ۱۹، ص ۳۵۱ و مکارم الاخلاق، ص ۴۷۱.</ref>.
# '''برنخاستن به [[احترام]] دیگران :''' [[پیامبر اکرم]] {{صل}} تکلف‌ورزیدن و برخاستن، پیش پای [[برادران دینی]] را روا نمی‌شمرد و می‌‌فرمود: "آن‌سان که [[ایرانیان]] برای بزرگداشت یکدیگر، جلوی پای هم برمی خیزند، برنخیزید"<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۲۵۳۵؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۵۲۵؛ کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۱۲۰ و کنزالعمال، ج ۹، ص ۱۵۲.</ref>. [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} [[آتش]] را جایگاه کسی می‌‌دانست که [[دوست]] بدارد و [[خشنود]] شود که دیگران به [[احترام]] او در پیش پای وی برخیزند<ref>امالی طوسی، ص ۵۳۸؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۶۵؛ اعلام الدین، ص ۲۲۰؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۹۱؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۵۲۵، المعجم الکبیر، ج ۱۹، ص ۳۵۱ و مکارم الاخلاق، ص ۴۷۱.</ref>.
# '''رعایت [[آداب]] مجلس:''' [[پیامبر خدا]] {{صل}} اهل مجلس را به رعایت [[آداب]] مجلس سفارش می‌‌کرد و آنان را از امور مغایر با [[ادب]] و [[شئون]] [[هم‌نشینی]]، برحذر می‌داشت. آن حضرت در روایتی فرموده است: "در جایی که نشسته‌ای، بدگونه عمل نکن که [[مردم]] به [[دلیل]] [[اخلاق]] بدت، از تو حذر کنند و وقتی کسی کنار تو نشسته است، با دیگری آهسته سخن نگو!"<ref>ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۲۴۴؛ سید بن طاووس، فلاح السائل، ص ۱۲۴ و مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۱.</ref>.
# '''رعایت [[آداب]] مجلس:''' [[پیامبر خدا]] {{صل}} اهل مجلس را به رعایت [[آداب]] مجلس سفارش می‌‌کرد و آنان را از امور مغایر با [[ادب]] و [[شئون]] هم‌نشینی، برحذر می‌داشت. آن حضرت در روایتی فرموده است: "در جایی که نشسته‌ای، بدگونه عمل نکن که [[مردم]] به [[دلیل]] [[اخلاق]] بدت، از تو حذر کنند و وقتی کسی کنار تو نشسته است، با دیگری آهسته سخن نگو!"<ref>ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۲۴۴؛ سید بن طاووس، فلاح السائل، ص ۱۲۴ و مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۱.</ref>.
# '''مجالس؛ امانت‌های [[الهی]]:''' [[رسول خدا]] {{صل}} مجالس و آن‌چه را که میان حاضران می‌‌گذرد، [[امانت]] [[خدا]] دانسته و فرموده است: "روا نیست که یکی از حاضران چیزی را که برادرش [[دوست]] ندارد، فاش سازد"<ref>مجموعه ورام، ج ۱، ص ۹۸؛ کنزالعمال، ج ۹، ص ۱۴۴ و ابن حجر، فتح الباری، ج ۱۱، ص ۶۹. </ref>. همچنین آن حضرت، فاش ساختن [[راز]] اهل مجلس را [[خیانت]] به آنان برشمرده است<ref>امالی طوسی، ص۵۳۷؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۶۵؛ اعلام الدین، ص ۲۰۲؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۳۴۳ و البیهقی الکافی، السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۲۴۷.</ref>.
# '''مجالس؛ امانت‌های [[الهی]]:''' [[رسول خدا]] {{صل}} مجالس و آن‌چه را که میان حاضران می‌‌گذرد، [[امانت]] [[خدا]] دانسته و فرموده است: "روا نیست که یکی از حاضران چیزی را که برادرش [[دوست]] ندارد، فاش سازد"<ref>مجموعه ورام، ج ۱، ص ۹۸؛ کنزالعمال، ج ۹، ص ۱۴۴ و ابن حجر، فتح الباری، ج ۱۱، ص ۶۹. </ref>. همچنین آن حضرت، فاش ساختن [[راز]] اهل مجلس را [[خیانت]] به آنان برشمرده است<ref>امالی طوسی، ص۵۳۷؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۶۵؛ اعلام الدین، ص ۲۰۲؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۳۴۳ و البیهقی الکافی، السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۲۴۷.</ref>.
# '''ذکر و [[یاد خدا]] در مجالس:''' [[پیامبر اکرم]] {{صل}} یاد نکردن از [[خداوند]] و نیز [[درود]] نفرستادن بر [[پیامبر]] و اهل بیتش را مایه وزر و وبال می‌‌دانست و می‌‌فرمود: {{متن حدیث|مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا فِي مَجْلِسٍ فَلَمْ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يُصَلُّوا عَلَى نَبِيِّهِمْ إِلَّا كَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً وَ وَبَالًا عَلَيْهِمْ}}<ref>الکافی، ج۲، ص۴۵۷؛ ‌ عدة الداعی، ص ۲۴۶ و مکارم الاخلاق، ص ۲۷۶.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} کمال هر [[مجلسی]] را بیان [[خداوند]] و نیز [[درود فرستادن]] بر [[پیامبر]] و اهل بیتش برمی‌شمرد و می‌‌فرمود: "اگر گروهی در [[مجلسی]] بنشینند و برخیزند و [[خداوند متعال]] را در آن مجلس یاد نکنند و بر پیامبرش [[درود]] نفرستند، در کارشان نقصان خواهد بود و اگر بخواهد آنان را [[عذاب]] و اگر بخواهد می‌‌آمرزد"<ref>احمد بن محمد قسطلانی، المواهب اللدینه، ج ۲، ص ۶۷۲؛ صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۱۲، ص۴۲۰ و نووی دمشقی، ریاض الصالحین، ص۲۳۰.</ref> آن حضرت، [[مجلسی]] را که بدون [[یاد خدا]] به پایان یابد، مانند است. مایه حضور در بالای نعش درازگوش و آن را دریغ و افسوس اهل آن مجلس برشمرده است<ref>الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۲۲، کنز العمال، ج ۹، ص ۱۳۶؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۵۱۵ و سنن ابی داوود، ج ۲، ص۴۴۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶-۶۸.</ref>
# '''ذکر و [[یاد خدا]] در مجالس:''' [[پیامبر اکرم]] {{صل}} یاد نکردن از [[خداوند]] و نیز [[درود]] نفرستادن بر [[پیامبر]] و اهل بیتش را مایه وزر و وبال می‌‌دانست و می‌‌فرمود: {{متن حدیث|مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا فِي مَجْلِسٍ فَلَمْ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يُصَلُّوا عَلَى نَبِيِّهِمْ إِلَّا كَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً وَ وَبَالًا عَلَيْهِمْ}}<ref>الکافی، ج۲، ص۴۵۷؛ ‌ عدة الداعی، ص ۲۴۶ و مکارم الاخلاق، ص ۲۷۶.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} کمال هر [[مجلسی]] را بیان [[خداوند]] و نیز [[درود فرستادن]] بر [[پیامبر]] و اهل بیتش برمی‌شمرد و می‌‌فرمود: "اگر گروهی در [[مجلسی]] بنشینند و برخیزند و [[خداوند متعال]] را در آن مجلس یاد نکنند و بر پیامبرش [[درود]] نفرستند، در کارشان نقصان خواهد بود و اگر بخواهد آنان را [[عذاب]] و اگر بخواهد می‌‌آمرزد"<ref>احمد بن محمد قسطلانی، المواهب اللدینه، ج ۲، ص ۶۷۲؛ صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۱۲، ص۴۲۰ و نووی دمشقی، ریاض الصالحین، ص۲۳۰.</ref> آن حضرت، [[مجلسی]] را که بدون [[یاد خدا]] به پایان یابد، مانند است. مایه حضور در بالای نعش درازگوش و آن را دریغ و افسوس اهل آن مجلس برشمرده است<ref>الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۲۲، کنز العمال، ج ۹، ص ۱۳۶؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۵۱۵ و سنن ابی داوود، ج ۲، ص۴۴۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶-۶۸.</ref>
خط ۳۱: خط ۳۱:
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[حقوقی]] را برای مجالس برشمرده و از حاضران در مجالس خواسته است تا آنها را رعایت کنند. از [[رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[حق]] مجالس را ادا کنید"؛ گفتند: "حقش چیست؟" فرمود: "چشمانتان را در آنچه نارواست، ببندید و جواب [[سلام]] را بدهید و فرد [[گمراه]] را [[ارشاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنید"<ref>{{متن حدیث|غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ رُدُّوا السَّلَامَ وَ أَرْشِدُوا الْأَعْمَى وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ}}؛ بحارالانوار، ج ۱۶، ص۲۴۱؛ مکارم الاخلاق، ص۲۶ و شرف المصطفی، ج۴، ص۵۵۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۸.</ref>
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[حقوقی]] را برای مجالس برشمرده و از حاضران در مجالس خواسته است تا آنها را رعایت کنند. از [[رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[حق]] مجالس را ادا کنید"؛ گفتند: "حقش چیست؟" فرمود: "چشمانتان را در آنچه نارواست، ببندید و جواب [[سلام]] را بدهید و فرد [[گمراه]] را [[ارشاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنید"<ref>{{متن حدیث|غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ رُدُّوا السَّلَامَ وَ أَرْشِدُوا الْأَعْمَى وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ}}؛ بحارالانوار، ج ۱۶، ص۲۴۱؛ مکارم الاخلاق، ص۲۶ و شرف المصطفی، ج۴، ص۵۵۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۸.</ref>


== [[مصاحبت]] با [[بینوایان]]==
== [[مصاحبت]] با بینوایان ==
[[رسول خدا]] {{صل}} با [[فقیران]] و [[مسکینان]] هم‌نشین بود<ref>قطب الدین راوندی؛ الخرائج والجرائح الاخلاق، ج ۲، ص ۸۸۶؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۲۶۳؛ نجم الدین راوندی، شرف النبی، ج ۴، ص ۳۴۵؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۲ و ابن‌شهرآشوب، مناقب فی آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref> و ‌‌می‌فرمود: "مرا در میان ‌‌ضعیفان بجویید؛ زیرا شما به [[مردمان]] ضعیف است که روزی می‌خورید و [[یاری]] می‌شوید"<ref>سنن ابی [[داوود]]، ج ۱، ص ۵۸۴، السنن الکبری، ج ۳، ص ۳۴۵ و النسائی، السنن الکبری، ج ۳، ص ۳۰ و با اندکی [[اختلاف]] در [[ارشاد]] القلوب، ج ۱، ص ۳۲.</ref>. همچنین فرموده است: "[[خداوند]] در [[شب معراج]] به من فرمود: "ای [[احمد]]! دوست‌داشتن من، [[دوست]] داشتن [[فقیران]] است. به [[فقیران]] و مجلسشان نزدیک شو [و آنان را نزدیک خود آور تا تو را به خود نزدیک کنم] و از [[ثروتمندان]] و مجلسشان دور شو که [[فقیران]]، [[دوستان]] من‌اند"<ref>{{متن حدیث|...يَا أَحْمَدُ مَحَبَّتِي مَحَبَّةُ الْفُقَرَاءِ فَأَدْنِ الْفُقَرَاءَ وَ قَرِّبْ مَجْلِسَهُمْ مِنْكَ وَ أَبْعِدِ الْأَغْنِيَاءَ وَ أَبْعِدْ مَجْلِسَهُمْ عَنْكَ فَإِنَ الْفُقَرَاءَ أَحِبَّائِي}}؛ ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۲۰۰ - ۲۰۱؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۲۳ و مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۳۷.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} با [[فقیران]] و [[مسکینان]] هم‌نشین بود<ref>قطب الدین راوندی؛ الخرائج والجرائح الاخلاق، ج ۲، ص ۸۸۶؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۲۶۳؛ نجم الدین راوندی، شرف النبی، ج ۴، ص ۳۴۵؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۲ و ابن‌شهرآشوب، مناقب فی آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref> و ‌‌می‌فرمود: "مرا در میان ‌‌ضعیفان بجویید؛ زیرا شما به [[مردمان]] ضعیف است که روزی می‌خورید و [[یاری]] می‌شوید"<ref>سنن ابی [[داوود]]، ج ۱، ص ۵۸۴، السنن الکبری، ج ۳، ص ۳۴۵ و النسائی، السنن الکبری، ج ۳، ص ۳۰ و با اندکی [[اختلاف]] در [[ارشاد]] القلوب، ج ۱، ص ۳۲.</ref>. همچنین فرموده است: "[[خداوند]] در [[شب معراج]] به من فرمود: "ای [[احمد]]! دوست‌داشتن من، [[دوست]] داشتن [[فقیران]] است. به [[فقیران]] و مجلسشان نزدیک شو [و آنان را نزدیک خود آور تا تو را به خود نزدیک کنم] و از [[ثروتمندان]] و مجلسشان دور شو که [[فقیران]]، [[دوستان]] من‌اند"<ref>{{متن حدیث|...يَا أَحْمَدُ مَحَبَّتِي مَحَبَّةُ الْفُقَرَاءِ فَأَدْنِ الْفُقَرَاءَ وَ قَرِّبْ مَجْلِسَهُمْ مِنْكَ وَ أَبْعِدِ الْأَغْنِيَاءَ وَ أَبْعِدْ مَجْلِسَهُمْ عَنْكَ فَإِنَ الْفُقَرَاءَ أَحِبَّائِي}}؛ ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۲۰۰ - ۲۰۱؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۲۳ و مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۳۷.</ref>.


[[رسول خدا]] {{صل}} به [[اصحاب]] و [[یاران]] خود نیز توصیه می‌‌فرمود که [[فقیران]] را [[دوست]] بدارند و با آنان هم‌نشین شوند<ref>المستدرک، ج ۴، ص ۳۳۲، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۰ و کنزالعمال، ج ۶، ص ۴۶۹.</ref>. از [[سلمان فارسی]] [[روایت]] شده است که می‌‌گفت: "حبیبم، [[رسول خدا]] {{صل}} مرا به هفت [[خصلت]] سفارش فرمود و اینکه در هیچ حالی آنها را ترک نکنم: اینکه به پایین‌تر از خود بنگرم و به آن که [[برتر]] از من است، ننگرم و اینکه [[مستمندان]] را [[دوست]] بدارم و به آنان نزدیک شوم..."<ref>{{متن حدیث|أَوْصَانِي خَلِيلِي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بِسَبْعٍ لَا أَدَعُهُنَّ عَلَى حَالٍ أَنْ أَنْظُرَ إِلَى مَنْ هُوَ دُونِي وَ لَا أَنْظُرَ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقِي وَ أَنْ أُحِبَّ الْفُقَرَاءَ وَ أَدْنُوَ مِنْهُمْ...}}؛ عماد الدین طبری، بشارة المصطفی، ص ۲۲۲؛ مستطرفات السرائر، ص ۶۵۱ و شیخ مفید، الحکایات، ص ۹۶.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} به [[اصحاب]] و [[یاران]] خود نیز توصیه می‌‌فرمود که [[فقیران]] را [[دوست]] بدارند و با آنان هم‌نشین شوند<ref>المستدرک، ج ۴، ص ۳۳۲، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۰ و کنزالعمال، ج ۶، ص ۴۶۹.</ref>. از [[سلمان فارسی]] [[روایت]] شده است که می‌‌گفت: "حبیبم، [[رسول خدا]] {{صل}} مرا به هفت [[خصلت]] سفارش فرمود و اینکه در هیچ حالی آنها را ترک نکنم: اینکه به پایین‌تر از خود بنگرم و به آن که [[برتر]] از من است، ننگرم و اینکه [[مستمندان]] را [[دوست]] بدارم و به آنان نزدیک شوم..."<ref>{{متن حدیث|أَوْصَانِي خَلِيلِي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بِسَبْعٍ لَا أَدَعُهُنَّ عَلَى حَالٍ أَنْ أَنْظُرَ إِلَى مَنْ هُوَ دُونِي وَ لَا أَنْظُرَ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقِي وَ أَنْ أُحِبَّ الْفُقَرَاءَ وَ أَدْنُوَ مِنْهُمْ...}}؛ عماد الدین طبری، بشارة المصطفی، ص ۲۲۲؛ مستطرفات السرائر، ص ۶۵۱ و شیخ مفید، الحکایات، ص ۹۶.</ref>.


[[هم‌نشینی]] [[نبی]] [[خدا]] {{صل}} با [[فقیران]] به حدی بود که روزی عده‌ای از سران و اشراف [[قریش]] نزد حضرت آمده، خواستار طرد [[مستضعفان]] و [[فقرا]] از کنار آن حضرت شدند و شرط [[ایمان آوردن]] خود را دور شدن پشمینه‌پوشان بدبوی و کثیف از کنار [[رسول خدا]] {{صل}} اعلام کردند<ref>محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۸۲؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱۵، ص ۱۵۶؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج ۸، ص ۲۵۰ و حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج ۳، ص ۱۸۸.</ref>؛ اما [[خداوند]] به رسولش فرمود: {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>. همچنین فرمود: {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>.
هم‌نشینی [[نبی]] [[خدا]] {{صل}} با [[فقیران]] به حدی بود که روزی عده‌ای از سران و اشراف [[قریش]] نزد حضرت آمده، خواستار طرد [[مستضعفان]] و [[فقرا]] از کنار آن حضرت شدند و شرط [[ایمان آوردن]] خود را دور شدن پشمینه‌پوشان بدبوی و کثیف از کنار [[رسول خدا]] {{صل}} اعلام کردند<ref>محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۸۲؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱۵، ص ۱۵۶؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج ۸، ص ۲۵۰ و حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج ۳، ص ۱۸۸.</ref>؛ اما [[خداوند]] به رسولش فرمود: {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>. همچنین فرمود: {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>.


[[پیامبر]] {{صل}} پس از [[نزول]] این [[آیه]] به پا خاست و در جستجوی [[مستضعفان]] و بینوایان شتافت. و آنان را در انتهای [[مسجد]] دید که به ذکر [[الهی]] مشغول‌اند؛ سپس به آنان فرمود: "خدای را [[سپاس]] که زندگی‌ام را به پایان نرساند تا اینکه به من [[دستور]] داد که من در کنار گروهی از امتم با آنها باشم؛ من در [[زندگی]] و [[مرگ]] با شما هستم"{{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُمِتْنِي حَتَّى أَمَرَنِي أَنْ أَصْبِرَ نَفْسِي مَعَ قَوْمٍ مِنْ أُمَّتِي مَعَكُمُ الْمَحْيَا وَ مَعَكُمُ الْمَمَاتُ}}<ref>بحار الانوار، ج۱۷، ص۴۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸ ـ ۷۰.</ref>
[[پیامبر]] {{صل}} پس از [[نزول]] این [[آیه]] به پا خاست و در جستجوی [[مستضعفان]] و بینوایان شتافت. و آنان را در انتهای [[مسجد]] دید که به ذکر [[الهی]] مشغول‌اند؛ سپس به آنان فرمود: "خدای را [[سپاس]] که زندگی‌ام را به پایان نرساند تا اینکه به من [[دستور]] داد که من در کنار گروهی از امتم با آنها باشم؛ من در [[زندگی]] و [[مرگ]] با شما هستم"{{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُمِتْنِي حَتَّى أَمَرَنِي أَنْ أَصْبِرَ نَفْسِي مَعَ قَوْمٍ مِنْ أُمَّتِي مَعَكُمُ الْمَحْيَا وَ مَعَكُمُ الْمَمَاتُ}}<ref>بحار الانوار، ج۱۷، ص۴۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸ ـ ۷۰.</ref>
خط ۵۸: خط ۵۸:


== اوصاف مجلس [[رسول خدا]] {{صل}} از زبان [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==
== اوصاف مجلس [[رسول خدا]] {{صل}} از زبان [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==
از [[امام حسین]] {{ع}} [[روایت]] شده است که "از پدرم [[علی]] {{ع}} درباره چگونگی مجالس [[رسول خدا]] {{صل}} پرسیدم؛ فرمود: "[[رسول خدا]] {{صل}} هیچ گاه بدون درباره ذکر [[نام خدا]] نه در جایی می‌‌نشست و نه از جایی برمی‌خاست. در مجالس، [[جایگاه]] معینی نداشت و از این کار منع می‌‌فرمود. وقتی به گروهی می‌‌رسید، همانجا که رسیده بود - پایین مجلس - می‌‌نشست و دیگران را هم به این کار [[دستور]] فرموده بود. در مجالس، حال همه را رعایت می‌‌کرد و هرگز طوری [[رفتار]] نمی‌کرد که کسی تصور کند دیگری بر او مقدم است. هر کس برای بیان حاجتی پیش [[پیامبر]] {{صل}} می‌‌آمد، تا هنگامی که نمی‌رفت، ایشان [[شکیبایی]] و تلاش می‌‌فرمود تا خواسته‌های [[مشروع]] را برآورد و اگر نمی‌توانست، با گفتاری کوتاه و [[پسندیده]]، پوزش می‌خواست. [[اخلاق]] خوش و گشاده‌رویی او چنان بود که همه [[اصحاب]]، وی را چون [[پدر]] خویش می‌‌دانستند. همه [[اصحاب]] در برابر [[حق]] در نظر [[رسول خدا]] {{صل}} یکسان بودند و همه لحظات مجلس او [[حکمت]] و [[بردباری]] بود. صداها در حضورش بلند نمی‌شد و هیچ کس مطلبی را رد یا [[تصدیق]] نمی‌کرد. هیچ‌گاه در [[سخن پیامبر]] {{صل}} لغزشی دیده نشد؛ برتری [[اصحاب]] حتی در مجلس [[پیامبر]] {{صل}} هم فقط به سبب تقوای ایشان بود و همه در محضرش [[فروتن]] بودند. ایشان سالخوردگان را محترم می‌‌داشتند و به خردسالان مهر می‌‌ورزیدند و به [[نیازمندان]] [[ایثار]] می‌‌کردند و در حفظ دیگران کوشا بودند". گفتم: [[رسول خدا]] {{صل}} با همنشینان خود چگونه بود؟ فرمود: "همیشه خنده‌رو، خوش خلق و ملایم بود و نه ترشرو و سختگیر؛ هیچ گاه فریاد نمی‌زد و [[دشنام]] نمی‌داد و [[عیب]] کسی را آشکار نمی‌ساخت و بیهوده کسی را نمی‌ستود، از آن‌چه به آن میل نداشت، یاد نمی‌کرد؛ هرگز [[تأسف]] و اندوهی برای امور عادی اظهار نمی‌فرمود و از سه چیز به شدت پرهیز می‌‌فرمود: [[کبر]] و پرحرفی و انجام کارهای بیهوده. سه چیز را در [[حق]] [[مردم]] بسیار رعایت می‌‌فرمود: هیچ کس را [[سرزنش]] نمی‌کرد و بر کسی خرده نمی‌گرفت و در جستجوی معایب کسی نبود. فقط در مواردی که [[امید]] [[ثواب]] و اجر بود، تذکر می‌داد و صحبت می‌کرد و چون [[پیامبر]] {{صل}} صحبت می‌کرد، هم‌نشینان او چنان [[سکوت]] می‌کردند که گویی مرغ بر سر ایشان نشسته است؛ چون [[سکوت]] می‌‌فرمود، [[اصحاب]]، صحبت می‌‌کردند و آنها هرگز در حضور [[پیامبر]] {{صل}} ستیزه نداشتند. اگر [[اصحاب]] می‌‌خندیدند، او نیز تبسم می‌‌فرمود و اگر از چیزی تعجب می‌‌کردند، او هم اظهار تعجب می‌‌کرد؛ افراد‌ [[غریب]] و بیگانه را خوب [[تحمل]] می‌‌کرد و سخن ایشان را کامل می‌‌شنید و به خواسته‌های آنها گوش می‌داد و گاهی [[اصحاب]] به آن اشخاص درباره طولانی شدن گفتارشان تذکر می‌‌دادند. [[پیامبر]] {{صل}} به [[اصحاب]] می‌‌گفت: "هرگاه [[نیازمندی]] را می‌‌بینید، نیازش را بر آورید" و هرگز از کسی [[ستایش]] نمی‌خواست؛ مگر اینکه [[کار نیک]] را با [[نیک]] جبران کنند. سخن هیچ کس را بدون [[ضرورت]]، قطع نمی‌کرد و در صورت نیاز، معمولاً از مجلس برمی‌خاست و یا او را از سخن گفتن [[نهی]] می‌‌فرمود"<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۴۷؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۳۱۸ - ۳۱۹؛ معانی الاخبار، ص ۸۲ - ۸۳ مکارم الاخلاق، ص ۱۴ - ۱۵؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۸ و ابن حبان، الثقات، ج۲، ص۱۴۹-۱۵۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۷۴-۷۵.</ref>
از [[امام حسین]] {{ع}} [[روایت]] شده است که "از پدرم [[علی]] {{ع}} درباره چگونگی مجالس [[رسول خدا]] {{صل}} پرسیدم؛ فرمود: "[[رسول خدا]] {{صل}} هیچ گاه بدون درباره ذکر [[نام خدا]] نه در جایی می‌‌نشست و نه از جایی برمی‌خاست. در مجالس، جایگاه معینی نداشت و از این کار منع می‌‌فرمود. وقتی به گروهی می‌‌رسید، همانجا که رسیده بود - پایین مجلس - می‌‌نشست و دیگران را هم به این کار [[دستور]] فرموده بود. در مجالس، حال همه را رعایت می‌‌کرد و هرگز طوری [[رفتار]] نمی‌کرد که کسی تصور کند دیگری بر او مقدم است. هر کس برای بیان حاجتی پیش [[پیامبر]] {{صل}} می‌‌آمد، تا هنگامی که نمی‌رفت، ایشان [[شکیبایی]] و تلاش می‌‌فرمود تا خواسته‌های [[مشروع]] را برآورد و اگر نمی‌توانست، با گفتاری کوتاه و [[پسندیده]]، پوزش می‌خواست. [[اخلاق]] خوش و گشاده‌رویی او چنان بود که همه [[اصحاب]]، وی را چون [[پدر]] خویش می‌‌دانستند. همه [[اصحاب]] در برابر [[حق]] در نظر [[رسول خدا]] {{صل}} یکسان بودند و همه لحظات مجلس او [[حکمت]] و [[بردباری]] بود. صداها در حضورش بلند نمی‌شد و هیچ کس مطلبی را رد یا [[تصدیق]] نمی‌کرد. هیچ‌گاه در [[سخن پیامبر]] {{صل}} لغزشی دیده نشد؛ برتری [[اصحاب]] حتی در مجلس [[پیامبر]] {{صل}} هم فقط به سبب تقوای ایشان بود و همه در محضرش [[فروتن]] بودند. ایشان سالخوردگان را محترم می‌‌داشتند و به خردسالان مهر می‌‌ورزیدند و به [[نیازمندان]] [[ایثار]] می‌‌کردند و در حفظ دیگران کوشا بودند". گفتم: [[رسول خدا]] {{صل}} با همنشینان خود چگونه بود؟ فرمود: "همیشه خنده‌رو، خوش خلق و ملایم بود و نه ترشرو و سختگیر؛ هیچ گاه فریاد نمی‌زد و [[دشنام]] نمی‌داد و [[عیب]] کسی را آشکار نمی‌ساخت و بیهوده کسی را نمی‌ستود، از آن‌چه به آن میل نداشت، یاد نمی‌کرد؛ هرگز [[تأسف]] و اندوهی برای امور عادی اظهار نمی‌فرمود و از سه چیز به شدت پرهیز می‌‌فرمود: [[کبر]] و پرحرفی و انجام کارهای بیهوده. سه چیز را در [[حق]] [[مردم]] بسیار رعایت می‌‌فرمود: هیچ کس را [[سرزنش]] نمی‌کرد و بر کسی خرده نمی‌گرفت و در جستجوی معایب کسی نبود. فقط در مواردی که [[امید]] [[ثواب]] و اجر بود، تذکر می‌داد و صحبت می‌کرد و چون [[پیامبر]] {{صل}} صحبت می‌کرد، هم‌نشینان او چنان [[سکوت]] می‌کردند که گویی مرغ بر سر ایشان نشسته است؛ چون [[سکوت]] می‌‌فرمود، [[اصحاب]]، صحبت می‌‌کردند و آنها هرگز در حضور [[پیامبر]] {{صل}} ستیزه نداشتند. اگر [[اصحاب]] می‌‌خندیدند، او نیز تبسم می‌‌فرمود و اگر از چیزی تعجب می‌‌کردند، او هم اظهار تعجب می‌‌کرد؛ افراد‌ [[غریب]] و بیگانه را خوب [[تحمل]] می‌‌کرد و سخن ایشان را کامل می‌‌شنید و به خواسته‌های آنها گوش می‌داد و گاهی [[اصحاب]] به آن اشخاص درباره طولانی شدن گفتارشان تذکر می‌‌دادند. [[پیامبر]] {{صل}} به [[اصحاب]] می‌‌گفت: "هرگاه [[نیازمندی]] را می‌‌بینید، نیازش را بر آورید" و هرگز از کسی [[ستایش]] نمی‌خواست؛ مگر اینکه [[کار نیک]] را با [[نیک]] جبران کنند. سخن هیچ کس را بدون [[ضرورت]]، قطع نمی‌کرد و در صورت نیاز، معمولاً از مجلس برمی‌خاست و یا او را از سخن گفتن [[نهی]] می‌‌فرمود"<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۴۷؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۳۱۸ - ۳۱۹؛ معانی الاخبار، ص ۸۲ - ۸۳ مکارم الاخلاق، ص ۱۴ - ۱۵؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۸ و ابن حبان، الثقات، ج۲، ص۱۴۹-۱۵۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۷۴-۷۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۷٬۱۶۶

ویرایش