←منابع
(←منابع) |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
پس خداوند [[تعهد]] کرده [[امام]] را تعیین و [[نصب]] کند و در عین [[حال]] جهت امتحان بندگان به آنها اختیار داده و هیچگونه [[اکراه]] از ناحیه او نیست و [[مردم]] یا [[تسلیم]] [[گزینش]] [[خدا]] میشوند و یا از آن سر باز زنند و خود به [[گزینش امام]] اقدام میکنند. | پس خداوند [[تعهد]] کرده [[امام]] را تعیین و [[نصب]] کند و در عین [[حال]] جهت امتحان بندگان به آنها اختیار داده و هیچگونه [[اکراه]] از ناحیه او نیست و [[مردم]] یا [[تسلیم]] [[گزینش]] [[خدا]] میشوند و یا از آن سر باز زنند و خود به [[گزینش امام]] اقدام میکنند. | ||
[[روایت]] مزبور از روایاتی است که به [[بررسی سند]] نیاز ندارد،؛ چراکه [[تاریخ]] هم این [[واقعیت]] را روشن ساخته است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۳۷۷.</ref> | [[روایت]] مزبور از روایاتی است که به [[بررسی سند]] نیاز ندارد،؛ چراکه [[تاریخ]] هم این [[واقعیت]] را روشن ساخته است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۳۷۷.</ref> | ||
====[[اتیان آیات الهی]]==== | |||
[[خداوند متعال]] میفرماید: | |||
{{متن قرآن|رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى}}<ref>«پروردگارا! چرا فرستادهای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم» سوره طه، آیه ۱۳۴.</ref>. | |||
از این [[آیه]] چند نکته استفاده میشود: | |||
#ارسال [[رسول]] به [[دست خدا]] است. | |||
#ارسال رسول از سوی [[خدا]] به جهت آن است که [[رسولان]] [[آیات]] و [[بینات]] [[خداوند سبحان]] را بر [[خلق]] میآورند تا [[حجت بر خلق]] تمام شود. روشن است که وظیفۀ خلق نیز [[تبعیت]] از این آیات است. | |||
#عدم تبعیت از [[آیات الهی]] و [[تسلیم نشدن]] در مقابل کسانی که از سوی خدا برای آوردن این آیات [[مأمور]] هستند، موجب [[ذلت]] و [[خواری]] است. | |||
بنابراین، هر چند که آیه در مورد ارسال رسول از ناحیۀ خداست اما دلالت آن عمومیت دارد. | |||
به عبارت دیگر [[حکمت]] ارسال رسول از ناحیه خدا آن است که آیات الهی را بر خلق ارائه کند و از او تبعیت کنند تا [[هدایت]] شوند و از ذلت و خواری برهند. این امر پس از [[رسول خدا]] نیز جریان دارد و باید بعد از او کسی باشد تا به این [[رسالت]] [[قیام]] کند، و واضح است که هر کس چنین خصوصیتی داشته باشد، باید از ناحیه خدا [[نصب]] شود. | |||
خلاصه، [[امام]] [[وظیفه]] هدایت خلق را بر عهده دارد و [[خداوند]] به وسیله امام، آیات خود را بر [[مردم]] آشکار میسازد و [[حجت]] خویش را بر [[بندگان]] تمام میکند. در نتیجه [[گزینش امام]] از سوی مردم و عدم [[تسلیم]] در مقابل [[امام الهی]] موجب ذلت و خواری است. خداوند میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَالسُّوءَ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«بیگمان امروز خواری و عذاب برای کافران است» سوره نحل، آیه ۲۷.</ref> -یعنی خواری و ذلت در این [[روز]] مخصوص [[کافران]] است- به همین جهت رسول خدا{{صل}} فرمود: | |||
{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>صحیح ابن حبان، ج، ص۴۳۴، حدیث ۴۵۷۳؛ کنز العمال، ج۱، ص۱۰۳ و ۲۰۸، حدیث ۴۶۳، ۴۶۴ و ۱۰۳۸. ر.ک: مسند احمد، ج۴، ص۹۶، حدیث ۱۶۹۲۲؛ المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۳۸۸، حدیث ۹۱۰؛ المعجم الاوسط، ج۱، ص۷۸، حدیث ۲۵۵؛ صحیح بخاری، ج۶، ص۲۵۸۸، حدیث ۶۶۴۵ و ۶۶۴۶؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۲۱، حدیث ۴۸۹۷؛ الجمع بین الصحیحین، ج۳، ص۲۴۷، حدیث ۲۷۷۰.</ref>؛ | |||
هر کس بمیرد در حالی که [[امام]] نداشته باشد به [[مرگ جاهلیت]] یعنی به حالت [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] مرده است. | |||
چرا که امام، [[حجت]] خداست و [[آیات الهی]] را با خود میآورد. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این باره به [[کمیل]] میفرماید: | |||
{{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ}}؛ | |||
به [[خدا]] [[سوگند]] چنین است که [[زمین]] هرگز از کسی که [[حجت خدا]] را برپا کند خالی نمیشود چه این [[حجت ظاهر]] باشد و چه ترسان و پنهان. چنین کسی باید همواره باشد تا [[حجتها]] و [[دلایل]] [[خداوند]] [[باطل]] نگردد. | |||
امیرالمؤمنین{{ع}} در ادامه، خصوصیات [[حجج الهی]] را چنین بیان میفرماید: | |||
{{متن حدیث|وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ}}<ref>نهج البلاغه، قصار الحکم، ص۱۴۷، ۴۹۷؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۳۴۶.</ref>؛ | |||
و اینان چند نفرند و کجایند؟ ایشان به خداوند سوگند از نظر تعداد کمترین هستند ولی از نظر قدر و [[منزلت]] نزد خدا بزرگترین هستند خداوند به وسیله ایشان حجتها و دلایل خود را [[حفظ]] میکند تا این که آن را به همتای خود بسپارند و در [[قلوب]] افرادی نظیر خود بکارند، [[علم]] به صورت [[حقیقت]] عیان و روشن به سوی ایشان [[هجوم]] آورده و [[روح]] [[یقین]] را لمس کردهاند و آنچه [[دنیاپرستان]] هوسباز مشکل شمارند، بر آنها آسان است. ایشان، به آن چه [[جاهلان]] از آن [[وحشت]] دارند، خو گرفتهاند. در [[دنیا]] با بدنهایی [[زندگی]] میکنند که ارواحشان به جایگاهی رفیع تعلق گرفته است. آنها [[خلفای الهی]] در [[زمین]] و دعوتکنندگان به [[دین خدا]] هستند. [[آه]] آه چه بسیار [[مشتاق]] دیدار ایشان هستم<ref>اوصاف امام از نظر شیعه اینگونه است. این اوصاف را با شرائط خلافت از نظر اهل سنت مقایسه کنید.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۳۸۰.</ref> | |||
====[[جعل]] [[رسالت]] مستند به [[علم الهی]] است==== | |||
[[خدای تعالی]] میفرماید: | |||
{{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}<ref>«خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>. | |||
در [[تفسیر صافی]] ذیل این [[آیه]] مینویسد: | |||
{{عربی|إن أبا جهل قال: زاحمنا بنو عبدالمناف في الشرف حتى إذ صرنا كفرسي رهان<ref>کنایه از همپایه بودن است.</ref> قالوا بنو عبدالمطلب: منا نبي يوحى إليه، والله لا نرضي به ولا نتبعه أبدا إلا أن يأتينا وحي كما يأتيه. فنزلت هذه الآية {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}}}<ref>تفسیر صافی، ج۲، ص۱۵۴.</ref>؛ | |||
[[ابوجهل]] گفت: [[فرزندان]] [[عبد مناف]] در [[شرف]] با ما [[رقابت]] میکردند تا آنجا که پا به پای هم پیش میرفتیم تا این که گفتند: [[پیامبری]] که به او [[وحی]] میشود از ماست. به [[خدا]] [[سوگند]]! به این امر [[راضی]] نمیشویم و هرگز از [[پیامبر]] [[تبعیت]] نمیکنیم مگر آنکه بر ما هم وحی نازل شود؛ چنان که بر او نازل میشود پس این آیه نازل شد: «خدا [[آگاه]] است که رسالتش را به چه کسی بسپارد». | |||
بنابراین جعل رسالت بر عهده خدا و از [[اختیار]] [[بندگان]] بیرون است،؛ چراکه [[خداوند]] [[هدایت]] بندگانش را برعهده گرفته و فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى}}<ref>«بیگمان آنچه بر ما مقرّر است رهنمود است» سوره لیل، آیه ۱۲.</ref> -یعنی بر عهدۀ ماست که هدایت کنیم- از سوی دیگر روشن است که [[رسول خدا]]{{صل}} همواره در این عالم باقی نخواهد بود و برای او نیز رحلتی هست. خدای تعالی خطاب به [[رسول]] خود میفرماید: | |||
{{متن قرآن|إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ}}<ref>«بیگمان تو خواهی مرد و آنان نیز میمیرند» سوره زمر، آیه ۳۰.</ref>. | |||
از سوی دیگر روشن است که امر [[هدایت]] [[خلق]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} متوقف نمیشود؛ لذا لازم است شخصی [[هدایت مردم]] را به دست گیرد، و از آنجا که هدایت خلق بر عهدۀ خداست تنها [[خدا]] میداند که این امر را به چه کسی بسپارد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۳۸۲.</ref> | |||
===دلیلی از [[سنت]]=== | |||
[[ابن هشام]] مینویسد: [[پیامبر]]{{صل}} در اوایل [[بعثت]] به سراغ قبیلۀ [[بنی عامر بن صعصعة]] رفت و آنها را به [[خدای عزوجل]] خواند و خودش را به آنها معرفی کرد مردی از میان آن [[قبیله]] که به او بیحرة بن [[فراس]] گفته میشود... -گفت: به خدا [[سوگند]]! اگر من این [[جوان]] را از [[قریش]] بگیرم قطعا با او بر [[عرب]] مسلط خواهم شد آن گاه به پیامبر عرض کرد: اگر ما با تو در امر [[رسالت]] [[بیعت]] کردیم، سپس خدا تو را بر مخالفانت [[پیروز]] ساخت آیا بعد از تو ما از این امر [[نصیبی]] داریم؟ پیامبر{{صل}} فرمود: [[اختیار]] این امر به دست [[خداوند]] است و آن را هر کجا بخواهد قرار میدهد آن مرد عرض کرد آیا ما به خاطر تو در مقابل عرب خود را [[فدا]] کنیم و از بین برویم و آن گاه که خدا تو را پیروز کرد [[جانشینی]] تو برای غیر ما باشد؟ ما به رسالت تو نیازی نداریم و از قبول [[رسالت پیامبر]]{{صل}} خودداری کردند<ref>{{عربی|إنه{{صل}} أتى بني عامر بن صعصعة فدعاهم إلى الله عزوجل وعرض عليهم نفسه فقال له رجل منهم يقال له بيحرة بن فراس:... والله لو أني أخذت هذا الفتى من قريش لأكلت به العرب، ثم قال: أرأيت إن نحن بايعناك على أمرك، ثم أظهرك الله على من خالفك أيكون لنا الأمر بعدك؟ قال{{صل}}: الأمر إلى الله يضعه حيث يشاء، قال فقال له: أفنهدف نحورنا للعرب دونك فإذا أظهرك الله كان الأمر لغيرنا، لا حاجة لنا بأمرك، فأبوا عليه}}؛ السیرة النبویة ابن هشام، ج۲، ص۲۷۲؛ ر.ک: صفحۀ ۳۴۷ همین کتاب.</ref>. | |||
بر اساس این خبر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از ابتدای [[بعثت]] همواره تأکید میکرد که [[گزینش امام]] و [[انتخاب]] [[جانشین]] از [[اختیار]] ایشان خارج است. [[اصرار]] [[پیامبر]]{{صل}} بر این موضوع در حساسترین شرائط که از همه سو -حتی از سوی اطرافیان و [[خویشاوندان]] خویش- آماج حملات، [[آزار]] و اذیتها بودند، از این [[حقیقت]] حکایت دارد که [[خداوند]] از ابتدا [[نصب امام]] را بر عهده خود گرفته و آن را حتی از پیامبر{{صل}} [[نفی]] کرده است. پس بر [[مسلمانان]] لازم است که به [[تبعیت]] از [[پیغمبر]] خود در مقابل [[امر الهی]] [[تسلیم]] شوند و در مقابل [[گزینش]] [[خدا]] بر خود حقی قائل نگردند<ref>روشن است که مسلمانان موظف به تبعیت از رسول الله هستند و ایشان مسلما از آیندۀ مسلمانان مطلع بودند و هرگز نمیتوان به ایشان نسبت جهل داد. بنابراین ایشان کاملا به اختلاف امت پس از رحلت خویش آگاهی داشتند. از سوی دیگر میدانیم که ایشان زحمات و رنجهای فراوانی را در راه هدایت امت تحمل کردند و قطعا به استمرار این هدایت علاقۀ زیادی داشتند؛ لذا نمیتوان گفت نسبت به آیندۀ امت بیتفاوت بودند. با این حال ایشان گزینش و نصب امام را از سوی خود نفی میکند و به هویدایی تمام راه نصب امام را منحصر در انتصاب الهی معرفی میکند. قطعا راهی که پیغمبر اکرم{{صل}} ارائه میدهد، اصلح و اتم راههاست و بهترین راهی است که مسلمانان باید آن را بپذیرند، به آن تمسک کنند و بر اساس آن با هم متحد شوند.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۳۸۴.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |