←پاسخهای دیگر
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
::::#انسان کامل فلسفه آفرینش جهان است؛ | ::::#انسان کامل فلسفه آفرینش جهان است؛ | ||
::::#حدوث و بقای خلقت به تحقق غایت و فلسفه آن بستگی دارد. | ::::#حدوث و بقای خلقت به تحقق غایت و فلسفه آن بستگی دارد. | ||
:::::*چنان که گذشت، در جهان بینی اسلامی، [[امام]] جایگاهی بس والا دارد. بر اساس نص [[قرآن کریم]]، [[امامت]] مقامی است که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[نبوت]] بدان نایل آمد. بیتردید، دارنده چنین مقامی، انسان کامل و بلکه کاملترین انسان روزگار خویش است. از سوی دیگر، [[قرآن کریم]] یادآور شده است که انسان خلیفه خداوند در زمین است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً }}﴾}}؛ <ref>من در روی زمین، جانشینی[= نمایندهای] قرار خواهم داد؛ بقره، آیه:۳۰.</ref>. روشن است این مقام، همه فرزندان [[حضرت آدم]]{{ع}} را شامل نمیشود، چون ـ چنان که [[قرآن کریم]] فرموده است ـ کافران، مشرکان و گنهکاران، یعنی همه کسانی که از حدود الهی تجاوز میکنند، ستم کارند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}﴾}}؛ <ref>و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است؛ بقره، آیه:۲۲۹.</ref>. این افراد، شایسته دستیابی به مقام والای خلافت الهی نیستند؛ زیرا این مقام "عهد الهی" است و ستمگران از آن بیبهرهاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ }}﴾}}؛ <ref>پیمان من، به ستم کاران نمیرسد؛ بقره، آیه:۱۲۴.</ref>. [[قرآن کریم]]، در آیات بسیار و با تعبیرهای مختلف، یادآور شده است که خداوند، جهان را برای انسان آفریده است؛<ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً }}﴾}}؛ آن کسی که زمین را بستر شما و آسمان[= جو زمین ] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{ هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا }}﴾}}...؛ او (خدای) است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا... }}﴾}}؛ او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش قرار داد(تا به تلاش زندگی پردازید)؛ سوره یونس، آیه۶۷.</ref> از سوی دیگر، فلسفه آفرینش زمین و مواهب طبیعی، آزمودن آدمیان است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{ إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا }}﴾}}؛<ref>ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند. سوره کهف، آیه۷.</ref>. آزمودن الهی از طریق پرستش خداوند و صبر و پایداری در برابر ناملایمات، که از ایمان سرشار به خداوند سرچشمه میگیرد، به انجام میرسد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ }}﴾}})؛ <ref>و بشارت ده به استقامت کنندگان*آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم؛ سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۶.</ref>. افزون بر این، [[قرآن کریم]] نیل به مقام [[امامت]] را به صبر و استقامت در برابر آزمودنهای الهی مشروط میداند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{ وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ }}﴾}})؛ <ref>و از آنان | :::::*چنان که گذشت، در جهان بینی اسلامی، [[امام]] جایگاهی بس والا دارد. بر اساس نص [[قرآن کریم]]، [[امامت]] مقامی است که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[نبوت]] بدان نایل آمد. بیتردید، دارنده چنین مقامی، انسان کامل و بلکه کاملترین انسان روزگار خویش است. از سوی دیگر، [[قرآن کریم]] یادآور شده است که انسان خلیفه خداوند در زمین است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً }}﴾}}؛ <ref>من در روی زمین، جانشینی[= نمایندهای] قرار خواهم داد؛ بقره، آیه:۳۰.</ref>. روشن است این مقام، همه فرزندان [[حضرت آدم]]{{ع}} را شامل نمیشود، چون ـ چنان که [[قرآن کریم]] فرموده است ـ کافران، مشرکان و گنهکاران، یعنی همه کسانی که از حدود الهی تجاوز میکنند، ستم کارند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}﴾}}؛ <ref>و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است؛ بقره، آیه:۲۲۹.</ref>. این افراد، شایسته دستیابی به مقام والای خلافت الهی نیستند؛ زیرا این مقام "عهد الهی" است و ستمگران از آن بیبهرهاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ }}﴾}}؛ <ref>پیمان من، به ستم کاران نمیرسد؛ بقره، آیه:۱۲۴.</ref>. [[قرآن کریم]]، در آیات بسیار و با تعبیرهای مختلف، یادآور شده است که خداوند، جهان را برای انسان آفریده است؛<ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً }}﴾}}؛ آن کسی که زمین را بستر شما و آسمان[= جو زمین ] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا }}﴾}}...؛ او (خدای) است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا... }}﴾}}؛ او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش قرار داد(تا به تلاش زندگی پردازید)؛ سوره یونس، آیه۶۷.</ref> از سوی دیگر، فلسفه آفرینش زمین و مواهب طبیعی، آزمودن آدمیان است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا }}﴾}}؛<ref>ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند. سوره کهف، آیه۷.</ref>. آزمودن الهی از طریق پرستش خداوند و صبر و پایداری در برابر ناملایمات، که از ایمان سرشار به خداوند سرچشمه میگیرد، به انجام میرسد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ }}﴾}})؛ <ref>و بشارت ده به استقامت کنندگان*آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم؛ سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۶.</ref>. افزون بر این، [[قرآن کریم]] نیل به مقام [[امامت]] را به صبر و استقامت در برابر آزمودنهای الهی مشروط میداند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ }}﴾}})؛ <ref>و از آنان امامانی پیشوایانی قرار دادیم که [مردم را] به امر ما هدایت میکردند، زیرا شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند؛ سوره سجده،آیه۲۴.</ref>. در این آیه، علاوه بر صبر و استقامت، از یقین نیر سخن به میان آمده است. در حقیقت، یقین منشأ و عامل صبر و پایداری در راه خداست؛ چنان که درباره حضرت ابراهیم{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ }}﴾}})؛ <ref>و این چنین، ملکوت آسمان و زمین [و حکومت مطلقه خداوند] را به ابراهیم نشان دادیم، تا [به آن استدلال کند و] اهل یقین گردد؛ سوره انعام،آیه ۷۵.</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با برخورداری از چنین یقینی، از امتحان الهی سرافراز بیرون میآید و به مقام والای [[امامت]] نایل میشود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا }}﴾}})؛ <ref>[به خاطر آوردید] هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ سوره بقره؛ آیه:۱۲۴.</ref> این آیات و نظایر آن ها به روشنی نشان میدهد [[امام]]، نمونه انسان کامل و بلکه کاملترین انسان در روزگار خویش است و فلسفه عالی آفرینش جهان به شمار میرود. از آن جا که جهان، فعل خداوند حکیم است و در فعل الهی لغو و عبث و بطلان راه ندارد، حدوث و بقای جهان در گرو وجود چنین انسانی است. بدین جهت است که [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=150%|" لَوْ أَنَ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً لَسَاخَتْ بِأَهْلِهِ كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ"}}<ref>اگر حتی لحظه ای، وجود امام از زمین برداشته شود، زمین اهل خود را فرو برد و همچون دریای خروشان، ساکنان خود را در هم می پیچد؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۹.</ref>. بر این اساس، [[امام علی]]{{ع}} تأکید کرده است که خداوند هرگز زمین را از حجت الهی ظاهر و شناخته شده یا پنهان و ناشناخته خالی نخواهد گذاشت.<ref> {{عربی|اندازه=150%|" اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ ..."}}؛ آری، به خدا سوگند! زمین هیچ گاه از حجت الهی که برای خدا با برهان روشن قیام کند خالی نیست؛ یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت های خدا باطل نشود و نشانه هایش از میان نرود...؛ محمد عبده، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۷، حکمت۱۴۷.</ref> نکته جالب توجه این است که امام علی{{ع}} آنان را خلفای الهی در زمین می داند:{{عربی|اندازه=150%|" أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ"}}<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۴۶. </ref> از این جا میتوان معنای این فراز از "دعای عدیله" را به نیکی باز شناخت که میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|" بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء "}}<ref>به یمن و مبارکی وجود [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} موجودات روزی داده می شوند و به واسطه وجود او آسمان و زمین پایدارند؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹،ص۳۱۰.</ref> | ||
:::::*'''هدایت نهایی:''' بر اساس حقایق توحیدی، هدایت به صورت مستقل و بالذات در عرصه تکوین و تشریع به خداوند اختصاص دارد؛ آن که دنیا و آخرت مخلوق و مملوک اوست، سرچشمه هدایت نیز شمرده | :::::*'''هدایت نهایی:''' بر اساس حقایق توحیدی، هدایت به صورت مستقل و بالذات در عرصه تکوین و تشریع به خداوند اختصاص دارد؛ آن که دنیا و آخرت مخلوق و مملوک اوست، سرچشمه هدایت نیز شمرده میشود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَىٰ* فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ }}﴾}}<ref>به یقین هدایت کردن بر عهده ماست و آخرت و دنیا از آن ماست؛ سوره لیل، آیات:۱۲-۱۳.</ref> اما خداوند، به مقتضای علم و حکمت خود، جهان را بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار ساخته و برای امور مختلف، مدبران و کارگزاران ویژه قرار داده است؛ تدبیر گرانی که همگی با اجازه و مشیت وی به تدبیر و اداره امور جهان اشتغال دارند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا }}﴾}}<ref>و آن ها که امور را تدبیر میکنند؛ نازعات،آیه۵.</ref>. بر این اساس، خداوند برای هدایت بشر اسباب و راههای گوناگونی مقرر داشته است. هدایت انسان و اسباب و راههای آن، با ابعاد وجودی وی تناسب دارد، زیرا انسان هم وجود طبیعی و غریزی دارد و هم وجود عقلانی و روحانی. هدایتهای او نیز همه این ابعاد را شامل میشود؛ ولی آنچه از ویژگیهای بشر به شمار میرود، هدایت عقلانی و روحانی است. بی تردید، عقل و خرد از ابزارهای درونی و مهم این هدایت شمرده میشود. درک وجدانی و کشش فطری به سوی ارزشهای متعالی و کمال وجودی نیز از دیگر ابزارهای درونی هدایت انسانی است. قرآن کریم میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا* فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}}<ref>و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [ آفریده و ] منظم ساخته، سپس فجور و تقوا [ شرّ و خیرش] را به او الهام کرده است؛ سوره شمس، آیات ۷ ـ ۸.</ref> اما اهمیت خلقت انسان و برجستگی هدف آفرینش او از سویی و خطرهای مهمی که از درون و بیرون سعادت و رستگاری اش را تهدید می کند از سوی دیگر، چنان اقتضا کرده است که خداوند او را از اسباب هدایت بیرونی، که پیشوایان الهی اند، برخوردار سازد . این حقیقت فلسفه شریعتها و نبوتهای الهی به شمار می آید. هدایتگری پیشوایان الهی، تنها از بیرون و در حد نشان دادن راه رسیدن به مقصود میرساند. شواهد تاریخی و تجربی نشان میدهد، پیشوایان الهی در دلهای آماده نفوذ میکنند و آنها را به سوی کمال و جمال خود، که جلوه عالی کمال و جمال الهی است، میکشند؛ یعنی آنان هم ولایت تشریعی دارند، هم ولایت تکوینی. البته این دو ولایت در طول ولایت الهی و با اجازه و مشیت خداوند است؛ به عبارت دیگر، خداوند خود به آنان چنین قدرت و نفوذی بخشیده است. قرآن کریم، پس از اشاره به پیامبرانی چون [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت اسحاق]] و [[حضرت یعقوب]]{{عم}} میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ }}﴾}}؛ <ref>و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما [مردم را] هدایت میکردند(منظور از این گونه هدایت، هدایت باطنی و معنوی است. ر.ک: المیزان، ذیل آیه ۷۳ سوره انبیاء. و انجام [دادن] کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و تنها ما را عبادت میکردند؛ انبیاء، آیه ۷۳</ref>. با توجه به این که [[حضرت ابراهیم]] پیش از دست یابی به [[مقام امامت]]، از [[مقام نبوت]] و [[هدایت تشریعی]] برخوردار بود (شریعت الهی و راه حق را به مردم ابلاغ می کرد) ، باید گفت هدایت موجود در این آیه بر مقام [[امامت]] متفرع گردیده و به معنای [[هدایت تکوینی]] و ایصال به مطلوب است، نه [[هدایت تشریعی]] و ارائه طریق. بر این اساس، مراد از واژه "امر"، که سبب هدایت شناخته شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا }}﴾}}، امر تکوینی خداوند است، نه احکام دینی؛ همان امری که در [[قرآن کریم]]: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ }}﴾}}<ref>فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید : «موجود باش!» آن نیز بیدرنگ موجود میشود؛ سوره یس، آیه ۸۲. </ref> از آن نام برده شده است؛ یعنی فیوضات معنوی و مقامات باطنی [[امام]] در درون مؤمنان نفوذ میکند و آنان را در مسیر مستقیم هدایت قرار میدهد؛ به عبارت دیگر، همانگونه که [[پیامبر]] در فیوضات ظاهری واسطه میان خدا و خلق است و شرایع آسمانی را، که از طریق وحی دریافت کرده، در میان انسانها منتشر میسازد، [[امام]] در فیوضات باطنی واسطه خدا و خلق است و از طریق نهان و نفوذ در روان مؤمنان آنان را در طریق حق قرار میدهد البته برخی از پیامبران از هر دو مقام برخوردار بودهاند.<ref> محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۳۰۴</ref> آری، از آنجا که پیامبران در کمالات وجودی متفاوت بودهاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ }}﴾}}<ref>بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ بقره، آیه ۲۵۳</ref>. [[هدایت تکوینی]] و تشریعی آنان نیز متفاوت بوده است؛ چنانکه تنها برخی از آنان«اولوالعزم» شناخته شدهاند و فقط شماری صاحب شریعت بودهاند. امام باقر{{ع}} امام را نوری میداند که دلهای مؤمنان را روشن میکند و روشنایی آن از خورشید تابندهتر است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ }}﴾}}،<ref> کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص ۱۹۴.</ref> نور امام در دلهای مؤمنان از نور خورشید تابناک روز، درخشانتر است. البته همه دلها برای بهرهمندی از پرتو نور درخشان [[امامت]]، شایستگی ندارند؛ شرط بهرهمندی از نور [[امامت]] و [[ولایت]]، این است که انسان دل از غبار و آلودگی به رذایل پاک کند و به پیشوایان الهی محبت ورزد. بدیهی است این تأثیرگذاری، همچون تأثیر نخست، به حضور [[امام]] مشروط نیست؛ با این تفاوت که در اثر نخست، شناخت [[امام]] و [[ایمان]] به وی ضرورت ندارد، ولی در این مورد، یقین و [[ایمان]] لازم است. البته یقین و ایمان به مشاهده و معرفت حسی نیازمند نیست، چنانکه انسان، بدون مشاهده حسی خداوند، به وجودش یقین و ایمان دارد. | ||
{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَىٰ* فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ }}﴾}}<ref>به یقین هدایت کردن بر عهده ماست | :::::*'''حضور ناشناخته''' گاه تصور میشود [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در منطقهای دور دست زندگی میکند و هیچ ارتباطی با مردم ندارد، ولی روایات معصومان این نظر را تأیید نمیکند. بر اساس روایات، [[امام]]{{ع}} میان مردم زندگی میکند و آنان را میبیند و میشناسد، ولی مردم او را نمیبینند یا میبینند و نمیشناسند. این روایات تأکید میکنند، [[امام]]{{ع}} در موسم حج در جمع زائران خانه خدا حضور دارد و آنان را میبیند، ولی حاجیان او را نمیبینند یا نمیشناسند. نعمانی مینویسد: [[امام]]{{ع}} پس از بیان سرگردانی بسیاری از مردم در عصر [[غیبت]] و روی آوردن آنها به تردید و انکار در مسئله وجود [[امام]]، سوگند یادکرده است حجت خداوند در میانم مردم به سر میبرد، سخن آنان را میشوند و مردم را میبیند، ولی آنان او را نمیبینند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۲. </ref> [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "زمین هرگز از حجت خداوند خالی نخواهد بود ولی در آینده، خداوند مردم را به دلیل ستم کاریشان از دیدن حجت الهی محروم میسازد. حجت خداوند مردم را میشناسد و آنان او را نمیشناسد؛ همان گونه که حضرت یوسف مردم را میشناخت و آنان او را انکار میکردند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱. </ref> ایشان هم چنین فرمودند: "مردم به [[امام]] خویش دسترسی ندارند. [[امام]]{{ع}} در موسم حج حضور دارد و مردم را میبیند و آنان او را نمیبینند. <ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۷۵.</ref>. بر اساس حدیث دوم، مردم [[امام]] را میبینند، ولی نمیشناسند. مطابق دو حدیث دیگر، مردم شخص [[امام]] را نمیبینند. مفاد حدیث دوم در کلامی که [[شیخ طوسی]] از دومین نایب خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نقل کرده است نیز به چشم میخورد؛ [[محمد بن عثمان]] میگوید: "به خدا سوگند، صاحب این امر [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} هر سال موسم حج حاضر می شود؛ مردم را میبیند و آنان را میشناسد. مردم نیز او را میبینند، ولی نمیشناسند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۲۱.</ref>. این سخن در یکی از توقیعات امام عصر{{ع}} دیده میشود.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۱۹. </ref> روشن است، این دو دسته روایات با یکدیگر سازگاری دارند. میتوان مقصود از روایات دالّ بر عدم رؤیت [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} را نشناختن آن حضرت دانست، زیرا: | ||
البته همه دلها برای بهرهمندی از پرتو نور درخشان [[امامت]] ، شایستگی ندارند؛ شرط بهرهمندی از نور [[امامت]] و | ::::#به کار بردن "ندیدن" به جای "نشناختن" در عرف محاورات رایج است. | ||
بدیهی است این تأثیرگذاری، همچون تأثیر نخست، به حضور امام مشروط نیست؛ با این تفاوت که در اثر نخست، شناخت امام و ایمان به وی ضرورت ندارد، ولی در این مورد، یقین و ایمان لازم است. البته یقین و ایمان به مشاهده و معرفت حسی نیازمند نیست، چنانکه انسان، بدون مشاهده حسی خداوند، به وجودش یقین و ایمان دارد. | ::::#میتوان روایات دسته دوم را قرینه چنین تفسیری به شمار آورد. البته تنها راه جمع این روایات، تأویل نادیدن به ناشناختن نیست؛ میتوان هر یک از نادیدن و ناشناختن را به مکانها، زمانها و یا افرادی خاص ناظر دانست. به هر حال، مطابق این روایات، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} میان مردم زندگی میکند و میتواند، افزون بر تأثیرگذاری پیشین، از طریق القای مطالب درست در زمینه معارف احکام دینی، در فرهنگ و معارف تأثیر گذارد. بنابراین، باب هدایتجویی از [[امام غایب]]، به کلی بسته نشده است. | ||
:::::*'''ملاقاتهای ویژ:''' در میان شیعیان، پیوسته کسانی بودهاند که با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} دیدار کردهاند. در دوران [[غیبت صغرا]]، چهارتن از برجستهترین شیعیان (نایبان خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} با آن حضرت دیدار کرده و واسطه میان [[امام]] و امت شمرده میشدند.<ref> نواب خاص امام عصر{{ع}} عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. عثمان بن سعید افتخار وکالت و نیابت از جانب امام هادی و امام حسن عسکری را نیز داشته و بسیار مورد احترام آنان بوده است. محمد بن عثمان نیز به وکالت و نیابت امام حسن عسکری مفتخر بود. وی در سال ۳۰۴ قمری وفات یافت. حسین بن روح مدت ۲۳ سال نیابت خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} را بر عهده داشت و در سال ۳۲۶ قمری درگذشت. مدت نیابت خاص علی بن محمد سمری، سه سال بود. وی در سال ۳۲۹ قمری وفات یافت (ر.ک: بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۳۴ ـ ۳۵۹).</ref> البته دیدار با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در دوران [[غیبت صغرا]] به نواب خاص آن حضرت، اختصاص نداشت. ویژگی آن بزرگان این بود که از اقامتگاه آن حضرت به طور دقیق آگاهی داشتند.<ref> بحارالانوار، ج۵۳ ، ص۳۲۵. </ref> در عصر [[غیبت کبرا]] نیز افرادی خاص، در شرایطی ویژه، میتوانند با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} ارتباط برقرار کنند. [[سید مرتضی]] در پاسخ این شبهه که: اگر [[امام]]، غایب باشد و هیچ کس نتواند با برقرار ساختن رابطه از او بهره گیرد، وجود و عدمش یکسان خواهد بود؟ میگوید:" ما هر گز به این مطلب قطع نداریم که در دوران[[غیبت]] هیچ کس با [[امام]] رابطه نخواهد داشت."<ref> سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵. </ref> وی در جای دیگر در پاسخ این پرسش که: اگر هراس از دشمنان سبب [[غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} شده است، چرا او از شیعیانش غایب است؟ میگوید: به هیچ وجه، غیر ممکن نیست که [[امام]]{{ع}} برای برخی از شیعیانش ظاهر گردد. این مطلبی است که هر کدام از شیعیان درباره خویش آگاه است و کسی از حال دیگری آگاه نیست.<ref> سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۷.</ref> [[شیخ طوسی]] نیز در این باره گفته است: "ما هر گز علم نداریم که [[امام]]{{ع}} از همه دوستان و پیروانش پنهان است. ممکن است [[امام]] برای بیشتر آنان ظاهر گردد و کسی جز خود انسان از حال خویش خبر ندارد. <ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۹۹.</ref> افزون بر این، درباره ارتباط شیعیان در دوران[[غیبت کبرا]] با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} و بهرهگیری از فیض وجود او، حکایتهای بسیاری وجود دارد. این حکایتها به اشخاص، زمانها و مکانهای گوناگونی مروط است و هرگز نمیتوان همه آنها را ساختگی و بیاساس دانست؛ به ویژه آنکه بسیاری از آنها را افرادی برجستهای نقل کردهاند؛ برای نمونه، شخصیتهای گرانقدری چون علامه حلّی و سید بحرالعلوم چنین ارتباطی را حکایت کردند. در این ملاقاتها، گاه مسائل و مشکلات فردی اشخاص حل و فصل شده است و گاه مسائل دینی و اعتقادی. بدین ترتیب، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در زندگی فردی و اجتماعی شیعیان تأثیر نهاده است.<ref>ملاقاتهایی که در عصر[[غیبت]] کبرا با امام عصر{{ع}} صورت گرفته است، در بسیاری از کتابها مطرح شده است؛ از جمله کتابهای: شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۷؛ بحارالانوار، ج۵۳ و میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، باب هفتم. </ref> ناگفته پیداست، این گونه ارتباطها با لزوم تکذیب مدعیان مشاهده که در برخی روایات آمده است، منافات ندارد، زیرا چ بسا مقصود این روایات آن است که فردی مدعی شود، مانند نایبان خاص با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} ارتباط دارد و او را ملاقات میکند؛ به عبارت دیگر، ادعای نیابت خاص در عصر [[غیبت کبرا]] مردود است، نه ادعای هر گونه مشاهده و ارتباط <ref> ر.ک: میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، ص۷۱۷ ـ ۷۲۸.</ref> | |||
گاه تصور میشود [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در منطقهای دور دست زندگی میکند و هیچ ارتباطی با مردم ندارد، ولی روایات معصومان این نظر را تأیید نمیکند. بر اساس روایات، امام{{ع}} میان مردم زندگی میکند و آنان را میبیند و میشناسد، ولی مردم او را نمیبینند یا میبینند و نمیشناسند. این روایات تأکید میکنند، امام{{ع}} در موسم حج در جمع زائران خانه خدا حضور دارد و آنان را میبیند، ولی حاجیان او را نمیبینند یا نمیشناسند. نعمانی مینویسد: | :::::*'''پیوند از طریق دعا و توسل:''' راه دیگری که می توان برای ارتباط با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} استفاده کرد و از وجود مبارکش بهره برد، دعا و توسل است. دعا و توسل دو مفهوم اصیل است که سیره مسلمانان بر آن استقرار یافته است و قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام بر آنها تأکید ورزیدهاند. انسان از طریق دعا با خداوند بزرگ ارتباط برقرار میکند، خواستههایش را به پیشگاه وی عرضه میدارد و از او یاری میجوید. این نوع رابطه، بیانگر اخلاص در بندگی و پرستش خداوند است؛ بدین جهت، ترک دعا، تکبر و سر بر تافتن از عبادت خداوند شمرده میشود؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَ الَّذِينَ يَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}﴾}}<ref>پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا[دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند. سوره غافر، آیه:۶۰.</ref> از سوی دیگر، خداوند به مؤمنان فرمان داده است با وسایل مناسبی با او رابطه برقرار کنند. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ}}﴾}}<ref>ای کسانی که ایمان آوردهاید! از[ مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و وسیلهای برای تقرب به او بجویید. سوره مائده، آیه:۳۵.</ref> بیتردید، پیامبران الهی یو جانشینان آنان از مناسبترین وسایل ارتباط با خداوندند. یکی از راههای توسل به آنان این است که انسان از آن مقربان درگاه الهی بخواهد دربارهاش دعا کنند و برایش آمرزش بخواهند. [[قرآن کریم]] رد تأیید این روش میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}﴾}}<ref>و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند[ و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاشتند] به نزد تو میآمدند و از خداوند طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.</ref>. چنان که در جای دیگر یادآور میشود، فرزندان یعقوب{{ع}} از او خواستند برایشان از درگاه خداوند آمرزش بخواهد و وعده داد این کار را انجام دهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئينَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ}}﴾}}<ref>گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کاریم. به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم، که او آمرزنده و مهربان است. سوره یوسف، آیه۹۷-۹۸.</ref>. روشن است، در وسیله قراردادن انبیا و اولیا و درخواست دعا از آنان، مشاهده آنان ضرورت ندارد. آنچه ضروری مینماید، تقاضای درخواست کننده و آگاهی آن بزرگان از تقاضاست. با توجه به شخصیت معنوی [[امام]] و آگاهی وی از درخواستهای شیعیان و استغاثه کنندگان، تردیدی نیست آنان که به وجودش معتقدند و به مقام و منزلتش در پیشگاه خداوند [[ایمان]] دارند، میتوانند از او درخواست کنند تا در حل مشکلات و رفع ناملایمات و بخشش گناهانشان از خداوند طلب عنایت و مغفرت کنند. روایات و حکایات بسیاری که از افراد مورد اعتماد نقل شده است، بر درستی این طریق و توفیق گروهی از مردم و در دستیابی به خواستههایشان دلالت دارد. ارتباط با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} از طریق دعا در استغاثه و درخواست کمک و طلب دعا و استغفار توسط آن حضرت{{ع}} در پیشگاه خداوند، خلاصه نمیشود؛ گونه دیگر دعا این است که انسان برای سلامتی [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و تحقق سریعتر ظهورش دعا کند. نتیجه این دعاها، پیش از آن که به آن بزرگوار برسد، به دعاکنندگان باز میگردد، زیرا انسان از این طریق با حجت و خلیفه خاص خداوند ارتباط برقرار میسازد و عشق و ارادتش را به آن انسان والا اظهار میکند؛ بدیهی است، عشق و محبت به پاکان و نیکان، نقش تربیتی ویژهای در عاشقان و محبان دارد. | ||
امام{{ع}} پس از بیان سرگردانی بسیاری از مردم در عصر[[غیبت]] و روی آوردن آنها به تردید و انکار در مسئله وجود | :::::*'''وجود [[امام]] لطف است:''' لطف، در اصطلاح متکلمان، یعنی فعلی که خداوند درباره مکلفان انجام میدهد و نتیجهاش تقویت انگیزه عبادت و اطاعت خداوند در آنان، بدون سلب اختیار است. بر این اساس، متکلمان وجود پیامبران الهی{{عم}} را از مصادیق بارز لطف خداوند بر سر مکلفان دانستهاند. از دیدگاه متکلمان [[شیعه]] ، وجود [[امام]] نیز چون [[پیامبر]]، مصداق لطف است، زیرا در ایجاد انگیزه عبادت و اطاعت در آنان مؤثر است. البته اگر شرایط اجتماعی چنان باشد که [[امام]] بتواند عهدهدار حکومت و نظام سیاسی گردد و احکام و حدود الهی را در جامعه اجرا کند، لطف [[امامت]] به گونهای کاملتر تبلور خواهد یافت. در عصر[[غیبت]] نیز وجود [[امام]] لطف است، زیرا در میان امت به سر میبرد، آنان را میشناسد و از اعمال و رفتارشان آگاه است. بیتردید، چنین باوری انگیزه اطاعت و عبادت را در میان مردم فزونی میبخشد؛ از سوی دیگر، زمان ظهور [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نیز به طور دقیق آشکار نیست. از نظر عقل و نقل، انسانی که منتظر ظهور [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} است، باید هر لحظه خود را برای چنان واقعه عظیمی آماده کند و در حالت آمادگی به سربرد تا بتواند در شمار یاران و پیروانش جای گیرد. این اعتقاد در تربیت دینی مؤمنان، نقشی بسیار سازنده دارد و انگیزه اطاعت و عبادتش را تقویت میکند. | ||
امام صادق میفرماید: | :::::*'''رهبری با واسطه:''' رهبری جامعه در زمینههای فکری، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی به دو صورت امکانپذیر است: بیواسطه و باواسطه. رهبری مستقیم و بیواسطه در جوامع بزرگ امکانپذیر نیست. در این موارد، رهبران پارهای از مسئولیتها را به افراد مورد اعتماد خود میسپارند و آنان با توجه به قوانین موجود، به حل و فصل امور اجتماعی میپردازند. این شیوه در دوران حضور [[امامان]]{{عم}} نیز به کار گرفته میشد. [[امام علی]]{{ع}} والیانی به شهرهای مختلف مملکت اسلامی گسیل میداشت، تا در چارچوب اصول و معیارهای اسلامی و رهنمودهای امام، امور مردم را اداره کنند. [[امامان]] دیگر نیز نواب و وکلایی را برای مناطق مختلف جهان اسلام تعیین میکردند، تا در مسائل دینی و اجتماعی به هدایت مردم بپردازند. این روش درباره [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نیز قابل اجراست. آن حضرت نمایندگانی را برگزیده است تا در عصر غیبت، جامعه اسلامی را رهبری و هدایت کنند. این نمایندگان در عصر [[غیبت صغرا]]، نواب چهارگانه [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} بودند. در عصر [[غیبت کبرا]]، فقیهان و دین شناسان پرهیزگار و کاردان، مسئولیت هدایت مذهبی سیاسی جامعه را برعهده دارند. این مسئله، همان «ولایت فقیه» است که دلیلهای عقلی و نقلی فراوانی بر درستی اش دلالت میکند، و نقل این دلیلها مجالی ویژه میجوید، در این جا، با توجه به موضوع بحث، یاد کرد نامه مبارک [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} به دومین نایب ویژهاش [[محمد بن عثمان عمری]] شایسته مینماید. [[امام]] در پاسخ نامه فردی به نام [[اسحاق بن یعقوب]] نوشته است: {{عربی|اندازه=150%|"وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ "}}<ref>درباره حوادثی که رخ می دهد، به راویان حدیث ما رجوع کنید[تا حکم آن را برای شما روشن سازند و درباره آن تصمیم مناسب بگیرند]، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنانم؛ [[شیخ صدوق]] ، کمال ادین و تمام النعمه، ص ۴۸۳، باب ۴۵ و حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ابواب صفات القاضی، باب ۱۱. در بعضی از نقلها و نسخههای روایت، کلمه «علیهم» در آخر روایت وجود ندارد. </ref>. مقصود از حوادث، آن دسته از رخدادهای مرتبط با زندگی مردم است که باید مطابق احکام دین درباره آنها عمل شود. مراد از روایان احادیث، روایتگران تهی از نیروی استنباط احکام از روایات نیستند، زیرا در این صورت، رجوع به احادیث بود نه راویان. مراد روایتگرانی است که توان استنباط احکام دینی از کتاب و سنت را دارند و مجتهد و فقیه خوانده میشوند. | ||
زمین هرگز از حجت خداوند خالی نخواهد بود ولی در آینده، خداوند مردم را به دلیل ستم کاریشان از دیدن حجت الهی محروم میسازد. حجت خداوند مردم را میشناسد و آنان او را نمیشناسد؛ همان گونه که حضرت یوسف مردم را میشناخت و آنان او را انکار میکردند.<ref> | از سویی، [[امام]]{{ع}} مردم را مکلف ساخته است درباره امور مربوط به زندگی فردی وا جتماعی از جنبه دینی به فقیهان و مجتهدان رجوع کنند؛ از سوی دیگر ، حوادث و رخدادها از نظر دینی، دو جنبه دارند: بیان حکم دینی وقایع و مدیریت دینی و تصمیم گیری درباره آنها. از آنجاکه در این توقیع، رجوع به فقیهان و مجتهدان قید خاصی ندارد، هر دو جنبه یاد شده را شامی میشوند و این، همان ولایت فقیه در عصر [[غیبت کبر]] است.<ref> جهت آگاهی از دیگر دلیلهای ولایت فقیه ر.ک:محمد سروش، دین و دولت در اندیشه اسلامی، فصل پنجم و ششم، ص ۴۰۰ تا ۶۷۰. </ref>. بر این اساس، [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} در عصر [[غیبت کبرا]]، افزون بر آثار تکوینی، معنوی، اخلاقی و تربیتی، از طریق نایبان عامش رهبری دینی و سیاسی جوامع شیعی را نیز بر عهده دارد؛ حتی میتوان گفت، شعاع این رهبری در یکی از نایبان عام [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} تحقق یافته و در فضای فرهنگی، فکری، معنوی و سیاسی جهان تأثیر نهاده است»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[فروغ امامت در عصر غیبت (مقاله)|فروغ امامت در عصر غیبت]]، ص ۴۲ - ۵۸.</ref>. | ||
ایشان هم چنین فرمودند: | {{پایان جمع شدن}} | ||
مردم به امام خویش دسترسی ندارند. امام {{ع}} در موسم حج حضور دارد و مردم را میبیند و آنان او را نمیبینند. <ref> | |||
بر اساس حدیث دوم، مردم امام را میبینند، ولی نمیشناسند. مطابق دو حدیث دیگر، مردم شخص امام را نمیبینند. مفاد حدیث دوم در کلامی که شیخ طوسی از دومین نایب خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نقل کرده است نیز به چشم میخورد؛ محمد بن عثمان میگوید: | |||
به خدا سوگند، صاحب این امر[ولی عصر{{ع}} | |||
این سخن در یکی از توقیعات امام عصر{{ع}} دیده میشود.<ref> | |||
روشن است، این دو دسته روایات با یکدیگر سازگاری دارند. میتوان مقصود از روایات دالّ بر عدم رؤیت امام عصر{{ع}} | |||
در میان شیعیان، پیوسته کسانی بودهاند که با امام عصر{{ع}} دیدار کردهاند. در دوران[[غیبت]] | |||
البته دیدار با امام عصر{{ع}} در دوران[[غیبت]] | |||
وی در جای دیگر در پاسخ این پرسش که: اگر هراس از دشمنان سبب[[غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} شده است، چرا او از شیعیانش غایب | |||
به هیچ وجه، غیر ممکن نیست که امام {{ع}} برای برخی از شیعیانش ظاهر گردد. این مطلبی است که هر کدام از شیعیان درباره خویش آگاه است و کسی از حال دیگری آگاه نیست.<ref> | |||
شیخ طوسی نیز در این باره گفته است: | |||
ما هر گز علم نداریم که امام{{ع}} از همه دوستان و پیروانش پنهان است. ممکن است امام برای بیشتر آنان ظاهر گردد و کسی جز خود انسان از حال خویش خبر ندارد. <ref> | |||
افزون بر این، درباره ارتباط شیعیان در دوران[[غیبت]] | |||
ناگفته پیداست، این گونه ارتباطها با لزوم تکذیب مدعیان مشاهده که در برخی روایات آمده است، منافات ندارد، زیرا چ بسا مقصود این روایات آن است که فردی مدعی شود، مانند نایبان خاص با امام عصر{{ع}} | |||
راه دیگری که می توان برای ارتباط با امام | |||
این نوع رابطه، بیانگر اخلاص در بندگی و پرستش خداوند است؛ بدین جهت، ترک دعا، تکبر و سر بر تافتن از عبادت خداوند شمرده میشود؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَ الَّذِينَ يَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}﴾}}<ref> | |||
پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا[دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند. | |||
از سوی دیگر، خداوند به مؤمنان فرمان داده است با وسایل مناسبی با او رابطه برقرار کنند. | |||
{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ}}﴾}}< | |||
بیتردید، پیامبران الهی یو جانشینان آنان از مناسبترین وسایل ارتباط با خداوندند. یکی از راههای توسل به آنان این است که انسان از آن مقربان درگاه الهی بخواهد دربارهاش دعا کنند و برایش آمرزش بخواهند. قرآن کریم رد تأیید این روش | |||
چنان که در جای دیگر یادآور میشود، فرزندان یعقوب{{ع}} از او خواستند برایشان از درگاه خداوند آمرزش بخواهد و وعده داد این کار را انجام دهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئينَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ}}﴾}}< | |||
روشن است، در وسیله قراردادن انبیا و اولیا و درخواست دعا از آنان، مشاهده آنان ضرورت ندارد. آنچه ضروری مینماید، تقاضای درخواست کننده و آگاهی آن بزرگان از تقاضاست. | |||
با توجه به شخصیت معنوی امام و آگاهی وی از درخواستهای شیعیان و استغاثه کنندگان، تردیدی نیست آنان که به وجودش معتقدند و به مقام و منزلتش در پیشگاه خداوند ایمان دارند، میتوانند از او درخواست کنند تا در حل مشکلات و رفع ناملایمات و بخشش گناهانشان از خداوند طلب عنایت و مغفرت کنند. روایات و حکایات بسیاری که از افراد مورد اعتماد نقل شده است، بر درستی این طریق و توفیق گروهی از مردم و در دستیابی به خواستههایشان دلالت دارد. | |||
ارتباط با امام | |||
لطف، در اصطلاح متکلمان، یعنی فعلی که خداوند درباره مکلفان انجام میدهد و نتیجهاش تقویت انگیزه عبادت و اطاعت خداوند در آنان، بدون سلب اختیار است. بر این اساس، متکلمان وجود پیامبران الهی{{عم}} را از مصادیق بارز لطف خداوند بر سر مکلفان دانستهاند. از دیدگاه متکلمان [[شیعه]] ، وجود امام نیز چون | |||
در عصر[[غیبت]] نیز وجود امام لطف است، زیرا در میان امت به سر میبرد، آنان را میشناسد و از اعمال و رفتارشان آگاه است. بیتردید، چنین باوری انگیزه اطاعت و عبادت را در میان مردم فزونی میبخشد؛ از سوی دیگر، زمان ظهور امام عصر{{ع}} نیز به طور دقیق آشکار نیست. از نظر عقل و نقل، انسانی که منتظر ظهور امام زمان{{ع}} است، باید هر لحظه خود را برای چنان واقعه عظیمی آماده کند و در حالت آمادگی به سربرد تا بتواند در شمار یاران و پیروانش جای گیرد. این اعتقاد در تربیت دینی مؤمنان، نقشی بسیار سازنده دارد و انگیزه اطاعت و عبادتش را تقویت میکند. | |||
رهبری جامعه در زمینههای فکری، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی به دو صورت امکانپذیر است: بیواسطه و باواسطه. رهبری مستقیم و بیواسطه در جوامع بزرگ امکانپذیر نیست. در این موارد، رهبران پارهای از مسئولیتها را به افراد مورد اعتماد خود میسپارند و آنان با توجه به قوانین موجود، به حل و فصل امور اجتماعی میپردازند. این شیوه در دوران حضور [[امامان]] | |||
این روش درباره [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نیز قابل اجراست. آن حضرت نمایندگانی را برگزیده است تا در عصر غیبت، جامعه اسلامی را رهبری و هدایت کنند. این نمایندگان در عصر[[غیبت]] | |||
{{عربی|اندازه=150%|"وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ "}}<ref> [ | |||
از سویی، امام {{ع}} مردم را مکلف ساخته است درباره امور مربوط به زندگی فردی وا جتماعی از جنبه دینی به فقیهان و مجتهدان رجوع کنند؛ از سوی دیگر ، حوادث و رخدادها از نظر دینی، دو جنبه دارند: بیان حکم دینی وقایع و مدیریت دینی و تصمیم گیری درباره آنها. از آنجاکه در این توقیع، رجوع به فقیهان و مجتهدان قید خاصی ندارد، هر دو جنبه یاد شده را شامی میشوند و این، همان ولایت فقیه در عصر[[غیبت]] | |||
بر این اساس، امام زمان{{ | |||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== |