وجود امام، هدف اصلی نظام خلقت و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است[۱]، اگر امام روی زمین نباشد نوع انسان منقرض خواهد شد؛ اگر امام نباشد خدا به حد کامل شناخته و عبادت نمیشود. اگر امام نباشد رابطه بین عالم مادی و دستگاه آفرینش منقطع میگردد. اشراقات و افاضات عوالم غیبی، اول بر قلبپاکامام میرسد و سپس به وسیلۀ او بر دلهای سایر افراد نازل میگردد. چنانکه امام سجاد(ع) در بیانی فرمودند: «به واسطۀ ما بارانرحمتحق، نازل و برکاتزمین خارج میشود و ما اگر روی زمین نبودیم، زمین اهلش را میبلعید»[۲]. تمام فوایدی که امام سجاد(ع) دربارۀ امام ذکر کردند تنها مربوط به عصر حضور امام نیست، بلکه بدون حضور امام هم تمام این ویژگیها برای امام قابل تصور است[۳]. بنابراین امامقلب عالم وجود و رهبر و مربی انسان است و معلوم است که حضور و غیبت او، در ترتب این آثار تفاوتی ندارد.
در یک تقسیم بندی ساده میتوان فواید امام را به صورت کلی و مجمل این چنین بیان کرد:
وجود خارجی امام فی نفسه دارای اثر است حتی اگر غایب باشد؛ زیرا مسلم است وقتی کسی بداند امام او موجود و بر اعمال او حاضر و ناظر است، تفاوت دارد با کسی که نسبت به وجود امامش شک دارد، چنانکه مشاهده میشود کسانی که واقعا معتقد به او هستند و او را ناظر بر خود میبینند مردمان ساکت، افتاده، متواضع، خاضع و بیآزار از معاصیاند؛ زیرا شخصی که وجود امام را باور دارد، مایۀ دلگرمی و دلخوشی او در مقابل ابتلائات و حوادث میشود و با همین دلگرمی، دعا برای تعجیل ظهور امام غایبشان میکند و بعد از ظهور هم بهتر به امامایمان میآورند؛ پس نفساعتقاد به امام بیاثر نیست و لو به فرض محال وجودش بیفایده باشد. باید توجه داشت این آثار فقط مربوط به موجودیت امام در خارج است[۴].
از نگاه شیعه برای امامی که همراه وجود خارجی صفتی به عنوان غیبت هم بر آن بار میشود اثرات مجزای دیگری متصور است که این اثرات متشکل از دو عنوان است:
اثرات عامه و غیر مستقیم: یعنی اثراتی که شامل نوع مردمانجهان میشود[۵]؛ چنانکه در روایات به تواتر دربارۀ این اثر سخن گفته شده است. از جمله:
روایتی از پیامبر(ص) که فرمودند: «پیوسته این دین، تا زمان دوازده امیر و امام از قریش، پابرجاست و اگر روزگاری سپری شود و آنان وجود نداشته باشند زمین ساکنان خود را میبلعد»[۶].[۷]
همچنین فرمودند: «اهل بیت من باعث امنیت ساکنان زمیناند و اگر آنان از زمین جدا شوند؛ اهل زمین نیز از بین میروند»[۸].[۹]
أعمش از امام صادق(ع) نقل کرد که ایشان فرمودند: «از زمانی که خداوندآدم را آفریده است، زمین از حجت خدا خالی نبوده است. اگر چنین بود، کسی خدا را پرستش نمیکرد»[۱۰].[۱۱] همچنین اثراتی که از ناحیۀ ولایت تکوینیۀ امام در تمامی امور حاصل میشود که این اثرات توقف به حضور امام در میان مردم ندارد، بلکه امام هر کجا باشند این اثرات به طور یکسان و عام به تمام مردمجهان نازل میشود، مانند رحمانیت خدا که شامل مؤمن و کافر و دوست و دشمن میشود. دلیلش این است که امام ولی خداست و خداوند، هر امری را که بخواهد در عالم جاری سازد از خیر و شر، عمومی یا شخصی، باید از مجرای ولی الله بگذرد[۱۲].
اثرات خاصه: یعنی اثراتی که مخصوص شیعیان است و این اثرات بر دو نوع است:
اثراتی که برای شیعیان عام وجود دارد: مثل حمایت کردن مخفیانۀ امام برای دفع شر أشرار و کیدکفار در برابر شیعیان چنانچه خود آن حضرت در توقیعی که برای شیخ مفید صادر فرمود، به این جهت اشاره کردند: «از اخبار شما چیزی از ما مخفی نیست... ما در مراعات شما، اهمال نمیکنیم و یاد شما را فراموش نمیکنیم و اگر اینچنین نبود بلاها و شدائد بر شما نازل میشد و دشمنان، شما را درهم میشکستند و نابود میکردند»[۱۳].[۱۴]
اثرات مستقیمی که برای شیعیان خاص وجود دارد: یعنی اثراتی که برای بعضی از شیعیان بر اساس علل و عواملی مثل توسل به حضرت و یا بر اساس عنایت ویژۀ حضرت بر شیعیان خاص بار میشود، مانند دستگیری از درماندگان، دادرسی بینوایان و...[۱۵]. البته در برخی موارد این اثرات خاص متوجه بعضی از غیر شیعیان هم میشود. چنانکه در بعضی از اخبار آمده است که امام، خود را به گروهی از غیر شیعیان نشان داده است: محمد بن احمدانصاری میگوید: در همسایگیمکه بودم و در آن زمان حدود سی نفر در آنجا بودند که هیچ کدام از آنها، جز محمد بن قاسم علوی، شیعه نبودند، محمد ابن احمد میگوید، در همین هنگام امام خودشان را به آنان نشان داد و برخی دعاهای که از زبان اهل بیت جاری شده بود را به آنها آموزش داد[۱۶].
به این ترتیب مشخص شد غیبت امام صدمه ای به هدف امام که همان رابطۀ میان عالم مادی با عالم ربوبی است وارد نمیکند، چنانکه روایات متعدّد و گوناگونی در این زمینه آورده شد[۱۷].
بنابراین با نگاه کلی و با توجه به روایات در مورد فوائد وجود اماممعصوم اعم از امام حاضر و غایب مشخص شد امام اگر در زمان غیبت هم باشد هدف اصلی امام که همان امامتشان است مخدوش نمیشود، بلکه در زمان غیبت هم این آثار و فواید برای امام محفوظ است، از جمله این آثار:
امید بخشی[۲۰]: رئیس یک جمعیّت یا یک کشور مادامی که زنده است، هر چند در سفر یا فرضاً در بستر بیماری باشد، مایۀ حیات و حرکت و امید و نظم و آرامش آن جمعیت است و برعکس از بین رفتن این فرمانده گرد و غبار یأس و نومیدی را بر آن جمیعت نازل میکند. طبق عقیدهای که مذهب شیعه به وجود امامغایب زنده دارد و همواره انتظار او را میکشد این انتظار سبب میشود همیشه بارقۀ امید در دلشیعیان زنده باشد چراکه هر روز احتمال ظهور امام غایبِ خود را میدهند. امّا اگر این رهبر وجود خارجی نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش در انتظار تولّد و پرورش او در آینده باشند قطعاً چنین امیدی هم برای آنان حاصل نمیشد[۲۱].
به بیان دیگر، امام اگرچه غایب است اما نقطه اتکایی است که پیروان خود را از ورطه نابودی و ناامیدینجات داده و مانند پناهگاهی مطمئن پیروان خود را به تلاش و کوشش در راه رشد و تعالی حرکت میدهد. لذا حالت امید و انتظار به آینده از فواید دیگری است که بر یک امام موجود اما غایب مترتب است. بدون تردید جامعهای که به پیشوای زنده اگرچه غایبمعتقد است، همواره از فرو افتادن در ناامیدی در امان خواهد بود و شکی نیست جامعهای که دچار ناامیدی شد رو به انحطاط خواهد رفت. امروزه جامعۀ شیعی، استواری، پویایی و شادابی خود را مرهون این باورمندی میداند که از فواید آن امام غایب به حساب میآید. آری، اوضاع نابسامان و اسفبار جهان و سیل بنیانکن ستم و بیداد، خیرخواهان بشریت را نگران کرده است؛ به گونهای که ممکن است گاهی در اصل قابلیت اصلاحبشر تردید کنند. اما باوجود امامی که وجود دارد اما پنهان است این فریضه (تردید در اصلاحبشر) از بین میرود چراکه یگانه روزنۀ امیدی که برای بشر بازمیماند و یگانه بارقۀ امیدی که در این جهان ظلمتزده، امید میآفریند، انتظار فرجامام غایب و فرارسیدن عصر سراسر عدلحکومتتوحید و نفوذ دستورهای الهی است[۲۲].
حفظ دینخدا و روشن شدن مسائل دینی و سیاسی، در حوزهامامت[۲۳]: با گذشت زمان و پیدایش سلیقهها و افکار شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به سوی برنامههای فریبکارانۀ مکتبهای انحرافی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت دینی بعضی از مسائل اسلامی مخدوش شده، به طوری که این آب زلال که از آسمانوحی نازل شده بود با عبور از محفظههای گل آلود تدریجاً تیره و تار شده است و این امر در حالی است که منبع وحی الهی با مسئلۀ خاتمیتپیامبر(ص) برای همیشه مختومه است. با این وجود، این سوال پیش میآید که چه کسی میتواند این آئین اصیل را از این همه انحرافات حفظ کند و جلو تحریفات و تغییرات و خرافات را بگیرد و این آئین را برای نسلهای آینده محفوظ بدارد؟ آیا جز این است که باید این رشته به وسیله یک پیشوای معصومهدایت شود، چنانکه علمای شیعه و تعداد زیادی از علمای اهلسنت براین باورند وجود امام هرچند غایب موجب روشن شدن دیدگاه دینی و سیاسی مسئله امامت نزد مسلمانان در دوره غیبت میشود[۲۴] و چه زیبا امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ نقش آفرینی اماممعصوم در تمام برههها اینچنین فرمودند: «آری هیچ گاه روی زمین، از قیام کننده با حجّت و دلیل خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد، و به فراموشی نگراید»[۲۵].[۲۶]
به بیان دیگر هر جامعهای برای حفظ تشکیلات خود و ادامه راه تا رسیدن به مقصد، به وجود رهبریآگاهنیاز دارد، تا اجتماع، تحت نظر و فرماندهی او در مسیر صحیح، حرکت کند. چراکه وجود رهبر، پشتوانه بزرگی برای افراد است، تا در یک سازماندهی منظّم، دستاوردهای قبلی را حفظ کنند و به تقویت برنامههای آینده بپردازد و حضور و عدم حضور رهبر در میان پیروانش سبب نمیشود، اما از ترسیم خطوط اصلی و ارائه راهکارهای کلّی، کوتاهی کند چراکه امام در زمان غیبت هم به واسطههای گوناگون، دربارۀ راههای انحرافی، هشدار میدهد. به این ترتیب وجود امام عصر حتی در زمان غیبت عامل جدّی برای حفظ مکتبشیعه است. او با آگاهی کامل از توطئههای دشمنان، به شیوههای مختلف، از مرزهای فکریشیعیان پاسداری میکند و آنگاه که دشمنفریبکار با وسیلهها و ابزارهای گوناگون، اصول مکتب و اعتقاداتمردم را نشانه میگیرد، با هدایت و ارشادعالمان و برگزیدگان، راههای نفود او را میبندد[۲۷].
ولایت تکوینی[۲۸]: ولایت تکوینی ایجاد تکاملی برای بشر است که در غالب الفاظ و جملات قرار نمیگیرد بلکه ابزار این عامل، جذبۀ معنوی و نفوذ روحانی است[۲۹]. یک رهبر بزرگ آسمانی خواه پیامبر (صلی الله علیه وآله) باشد یا امام، علاوه بر تربیتتشریعی که از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت میگیرد، یک نوع تربیتروحانی که از راه نفوذ معنوی در دلها و فکرها حاصل میشود هم برایشان متصور است که به آن تربیتتکوینی میگویند؛ در حالات بسیاری از پیشوایان بزرگ الهی میخوانیم که گاه بعضی از افراد منحرف و آلوده با یک تماس مختصر با آنها به کلّی تغییر مسیر میدادند و سرنوشتشان یکباره دگرگون میشد، این دگرگونیهای تند و سریع و همه جانبه، این انقلابهای جهش آسا و فراگیر، آنهم با یک نگاه یا یک تماس مختصر، نمیتواند نتیجۀ تعلیم و تربیت عادی باشد، بلکه معلول یک اثر روانی نامرئی و یک جذبۀ ناخودآگاه است که گاهی از آن تعبیر به "نفوذ شخصیّت" نیز میشود. بسیار از مردم این موضوع را در زندگی خود تجربه کردهاند که به هنگام برخورد با افرادی که روحهای بزرگ و عالی دارند چنان بی اختیار و ناخود آگاه تحت تأثیر آنان قرار میگیرند که حتّی سخن گفتن در برابر آنها برایشان مشکل میشود و خود را در میان هالهای مرموز و غیرقابل توصیف از عظمت و بزرگی او میبینند. البتّه ممکن است گاهی این گونه امور را با تلقین و امثال آن توجیه کرد؛ ولی مسلّماً این تفسیر برای همه موارد صحیح نیست بلکه راهی جز این ندارد که بپذیریم این آثار نتیجۀ شعاع اسرارآمیزی است که از درون ذات انسانهای بزرگ برمیخیزد[۳۰].
وجود امام در پشت ابرهای غیبت نیز این اثر را دارد که از طریق اشعّه نیرومند و پردامنۀ نفوذ شخصیّت خود، دلهای آماده را در نزدیک و دور تحت تأثیر جذبۀ مخصوص قرار میدهد و به تربیت و تکامل آنها میپردازد و از آنها انسانهایی کامل تر میسازد. ولی نمیتوان و نباید فراموش کرد همان گونه که امواج مغناطیس زمین روی هر آهن پارۀ بی ارزشی اثر نمیگذارد بلکه روی عقربههای ظریف و حسّاس اثر میگذارند، همین طور دلهایی که راهی با امام دارند و شباهتی را در خود ذخیره نمودهاند تحت تأثیر آن جذبۀ غیر قابل توصیف روحانی قرار میگیرند[۳۱].
یکی دیگر از آثار وجودیامام در زمان غیبت بنابر روایات، دفع بلاست[۴۷]، بدون تردید، امنیّت، از اصلیترین سرمایههای زندگی است. پدید آمدن حوادث گوناگون در عالم، همواره زندگی و حیات طبیعی موجودات را در معرض نابودی قرار داده است. کنترل آفتها و بلاها با فراهم آوردن وسائل مادّی ممکن است؛ ولی عوامل معنوی نیز در آن تأثیر فراوانی دارد. در روایاتپیشوایان ما، وجود امام و حجّت الهی، در مجموعۀ جهان آفرینش، به عنوان عامل امنیّتزمین و اهل آن شمرده شده است. چنانکه امام عصرفرمودند: «من موجب ایمنی از بلاها برای ساکنان زمین هستم»[۴۸] بنابراین خاصیت وجود امام هر چند در غیبت، مانع از آن است که مردم به سبب انواع گناهان و مفاسدی که انجام میدهند به عذابهای سخت الهی گرفتار شوند و طومار حیات زمین و اهل آن در هم پیچیده شود. قرآن کریم در این باره، خطاب به پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ﴾[۴۹]، حضرت ولی عصر که مظهررحمت و مهر پروردگار است نیز با عنایات خاص خود بلاهای بزرگ را از مردم دور میکند؛ البته این امنیت و دفع بلا، شامل سه مرحله است[۵۰]:
امان برای نزدیکان و شیعیان: به این بیان که وجود مقدسامام برای پیروانش آثاری فراوانی دارد، از جمله رفع بلا و گرفتاری به صورت خاص؛ در روایتی از قول جابرنقل شده از امام باقر(ع) پرسیدم: «برای چه چیزی احتیاج به پیامبر و امام است؟ فرمود: برای آنکه عالم بر صلاح خود باقی بماند، زیرا خداوند دفع میکند عذاب را از اهل زمین هنگامی که پیامبر یا امامی در آن باشد. خدا میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ﴾[۵۳] همچنین پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: ستارهها امان اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای اهل زمین، پس زمانی که ستارگان بروند، به سراغ اهل زمین آن چیزی میآید که اهل زمین نسبت به آن کراهت دارند و همینطور زمانی که اهل بیت من بروند همین نوع کراهت جایگزین آنان در روی زمین میشود به همین دلیلخدای متعالاطاعتاهل بیت را برا پیروانش واجب کرده است چنانکه فرمود: ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و صاحبان امر از خودتان را بنابراین خداوند بهواسطه آنها اهل عصیان را مهلت میدهد و عقوبت و عذاب از آنان برطرف میسازد»[۵۴].[۵۵]
گرچه در بسیاری از موارد، شیعیان به لطف و کرامت او توجه ندارند و دست یاری او را بالای سر خودشان نمیبینند؛ چنانکه حضرت در معرفی خودشان به این نکته اشاره میکند که؛ «خدای متعال به سبب وجود من، بلاها را از خاندان و شیعیانم دور میکند»[۵۶]. در جریان شکل گیری انقلاب اسلامی ایران و سالهای پرالتهاب دفاعمقدّس، به وضوح حمایتهای پنهانی امام عصر قابل لمس بود به طوری که بارها و بارها نظام اسلامی را از گردنههای سخت عبور دادند به عنوان مثال؛ شکسته شدن حکومتنظامی شاه در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به فرمانِ امام خمینی؛ حادثه سقوط هلی کوپترهای نظامیآمریکا در ۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در صحرای طبس، کشف کودتای نافرجام نوژه در ۱۸ تیرماه ۱۳۵۹ و ناکامی دشمنان در جنگ هشت ساله و نیز در توطئههای پس از جنگ و دهها نمونه دیگر، شاهد بر این عنایات است[۵۷].
شاهد بودن حجت خدا بر اعمال شیعیان در همه زمانها مطلبی است که قرآن نیز به آن اشاره دارد چنانکه در روایتی سماعه میگوید امام صادق(ع) درباره این آیۀ شریفۀ ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا﴾[۶۱] فرمودند: «این آیه دربارۀ امت محمد(ص) نازل شده، یعنی در هر زمانی از امت پیامبر (صلی الله علیه وآله)، امامی وجود دارد که شاهد بر آنان است همانطور که محمد (صلی الله علیه وآله)، شاهد بر امامان است»[۶۲].[۶۳]
برای شاهد بودن و شهادت دادن لازم است شخص، در واقعۀ خودش حضور داشته باشد و لذا در دادگاه، شاهد را کسی میدانند که خودش صحنه ماجرا را نظارهگر بوده باشد. از این روایت چنین برداشت میشود که وجود مقدسپیامبر (صلی الله علیه وآله) در همۀ اعصار شاهد است و همچنین امام هر زمان نیز شاهد بر اعمالمردمان است. برید العجلی میگوید: از امام باقر(ع) پیرامون آیۀ ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾[۶۴] پرسیدم. حضرت فرمود: «ما امت وسط هستیم و ما گواهان خدا بر خلقش و حجتهای او در در زمینش هستیم»[۶۵].[۶۶]
یاریشیعیان به وسیلۀ دعا یا امدادهای غیبی توسط امام غایب: براساس توقیعی که حضرت برای شیخ مفید فرستاند این مطلب استفاده میشود که حضرت در همه حال به فکرشیعیان بوده است: «ما در رعایت احوال شما کوتاهی نکرده و شما را فراموش نمیکنیم. اگر این چنین نبود، شر و بدی بر شما نازل میشد و دشمنان بر شما چیره میگشتند»[۶۷]. یکی از مصادیق این هواداری میتواند دعای خیرحضرت برای شیعیان، در زمان غیبت باشد و یا در روایتی امام عصر(ع) مؤمنین را این گونه دعا کردند: «إِلَهِی بِحَقِ مَنْ نَاجَاکَ وَ بِحَقِ مَنْ دَعَاکَ فِی الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ صَلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفَضَّلْ عَلَی فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغِنَی وَ السَّعَةِ»[۶۸].[۶۹] این فایده با دعای شیعیان برای رفع مشکلاتشان (از جمله دعای فرج) و با واسطه قرار دادن امام غایب هم وجود دارد که در حقیقت میتوان گفت فایدۀ این دعا برای خود شیعیان است، چنانکه در روایتی حضرتدعا برای تعجبل فرج را فرج خود شیعیان دانستند[۷۰].
فلسفۀ اینکه شیعیان، ائمۀ معصومین را واسطۀ دعاهایشان قرار میدهند این است که آنان را مناسبترین وسیله برای ارتباط با خداوند میدانند زیرا یکی از راههای توسل به مقربانالهی این است که از آنان خواسته شود برایشان دعا کنند. روشن است، در وسیله قراردادن انبیا و اولیا و درخواست دعا از آنان، مشاهدۀ آنان ضرورت ندارد. آنچه ضروری است تقاضای درخواست کننده و آگاهیامامان از تقاضای آنهاست[۷۱].
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ موسوینسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸؛ سلیمیان، خدامراد،یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.
↑ر.ک. بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.
↑ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ – ۱۸۲؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴.
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۱۰.
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸.
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸.
↑ر.ک. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ – ۱۱۶؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳؛ آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۲۰-۱۲۳. بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ سلیمیان، خدامراد،یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵.
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸.
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ ـ ۱۸۲؛ سلیمیان، خدامراد،یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳.
↑ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹؛ سلیمیان، خدامراد،یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.
↑«انّا غیرُ مُهملین لمُراعاتکم و لا ناسین لِذِکرِکم و لولا ذلک لَنزَل بکُم اللاّواءُ و اصطَلَمَکم الاعداء فاتّقوا الله جلّ جلالُهُ»؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۵.