دعبل خزاعی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۹
خط ۱۲: خط ۱۲:
'''دعبل خزاعی''' شاعر متعهد [[شیعه]] که در زمان [[امام رضا]]{{ع}} می‌زیست، هنر خویش را در راه احیای [[حق]] [[آل محمد]]{{عم}}، و ذکر و یاد شهدای [[عترت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و بیان فضایل [[اهل بیت]]{{عم}} قرار داده بود و نزد [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}}، منزلتی داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۰-۸۲.</ref>.
'''دعبل خزاعی''' شاعر متعهد [[شیعه]] که در زمان [[امام رضا]]{{ع}} می‌زیست، هنر خویش را در راه احیای [[حق]] [[آل محمد]]{{عم}}، و ذکر و یاد شهدای [[عترت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و بیان فضایل [[اهل بیت]]{{عم}} قرار داده بود و نزد [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}}، منزلتی داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۰-۸۲.</ref>.
==مقدمه==
==مقدمه==
*روزی در مرو، به حضور [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} رسید و عرض کرد: ای فرزند [[پیامبر خاتم|پیامبر]]! درباره شما قصیده ای سروده‌ام و عهد کرده‌ام که قبل از شما آن را برای کسی نخوانم. حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند و او هم خواند. قصیده بلند و بالای دعبل، که به «قصیده تائیّه» یا «مدارس آیات» معروف است، از پرمحتواترین قصایدی است که در بیان حق و فضایل این دودمان پاک و یادآوری از شهدای [[آل محمد]]{{عم}} می‌باشد. در این قصیده، که یکصد و بیست و یک بیت است، در فضایل سرشار از معنویت و خاطره‌های پر سوز و گداز، جریان خاندان [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} را از آغاز، همراه شهادت‍‌ها و رنج‌ها بیان می کند. از خانه‌ها و مدارس و منازلی یاد می کند، که- به خاطر ستم‌های امویان و عباسیان- متروک و خالی مانده است. خانه‌ها و مراکزی در خیف، منا، مسجدالحرام، عرفات، جمرات که پایگاه [[وحی]] بوده است، دیاری که برای [[آل محمد|آل رسول الله]]{{عم}}، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}}، جعفر و عبدالله و فضل، حمزه و [[امام سجاد]]{{ع}} ... بوده است. منازل پاکی و طهارت و نماز و تقوا و نیکی که در جایْ جایِ آن سرزمین‌ها دایر بوده است و سرگذشتِ شهادت‌ها، ستم‌ها، خون‌ها. و در جایی از قصیده، خطاب به مادر [[امامان]]، [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} می‌گوید. اگر در خیال هم حسین را آغشته به خون می‌دیدی که از تشنگی، کنار فرات جان داد، بر صورت خویش سیلی می‌زدی و اشک از دیدگان بر چهره جاری می‌کردی، ای فاطمه! ای دختر نیکی! برخیز و ندبه کن، که ستاره‌های آسمان، بر دشت و هامون افتاده است .... آنگاه، یاد از قبرهایی می‌کند که از این دودمان، در سرزمین کوفه، مدینه، [[مکه]]، فخّ، جوزجان، بغداد، طوس، کربلا ... قرار دارد و از شهدایی چون شهید فخّ، یحیی بن زید، ابراهیم بن عبدالله، موسی بن جعفر و شهدای کربلا ... یاد می‌کند ....<ref>قصیده دعبل که با بیتِ «مدارس آیاتٍ خلت من تلاوهٍ ...» معروفیت دارد، به صورت‌های گوناگون، کم و زیاد، در منابع مختلفی نقل شده است که مفصل ترین صورت نقل این قصیده، در کتابِ کشف الغمه، اربلی، جلد۳، ص۱۰۸ به بعد نقل شده است که حدود۱۲۱ بیت می‌باشد.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۰-۸۲.</ref>.  
*روزی در مرو، به حضور [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} رسید و عرض کرد: ای فرزند [[پیامبر خاتم|پیامبر]]! درباره شما قصیده ای سروده‌ام و عهد کرده‌ام که قبل از شما آن را برای کسی نخوانم. حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند و او هم خواند. قصیده بلند و بالای دعبل، که به «قصیده تائیّه» یا «مدارس آیات» معروف است، از پرمحتواترین قصایدی است که در بیان حق و فضایل این دودمان پاک و یادآوری از شهدای [[آل محمد]]{{عم}} می‌باشد. در این قصیده، که یکصد و بیست و یک بیت است، در فضایل سرشار از معنویت و خاطره‌های پر سوز و گداز، جریان خاندان [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} را از آغاز، همراه شهادت‍‌ها و رنج‌ها بیان می کند. از خانه‌ها و مدارس و منازلی یاد می کند، که- به خاطر ستم‌های امویان و عباسیان- متروک و خالی مانده است. خانه‌ها و مراکزی در خیف، منا، [[مسجد الحرام]]، عرفات، جمرات که پایگاه [[وحی]] بوده است، دیاری که برای [[آل محمد|آل رسول الله]]{{عم}}، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}}، جعفر و عبدالله و فضل، حمزه و [[امام سجاد]]{{ع}} ... بوده است. منازل پاکی و طهارت و نماز و تقوا و نیکی که در جایْ جایِ آن سرزمین‌ها دایر بوده است و سرگذشتِ شهادت‌ها، ستم‌ها، خون‌ها. و در جایی از قصیده، خطاب به مادر [[امامان]]، [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} می‌گوید. اگر در خیال هم [[امام حسین|حسین]] را آغشته به خون می‌دیدی که از تشنگی، کنار فرات جان داد، بر صورت خویش سیلی می‌زدی و اشک از دیدگان بر چهره جاری می‌کردی، ای فاطمه! ای دختر نیکی! برخیز و ندبه کن، که ستاره‌های آسمان، بر دشت و هامون افتاده است .... آنگاه، یاد از قبرهایی می‌کند که از این دودمان، در سرزمین [[کوفه]]، [[مدینه]]، [[مکه]]، فخّ، جوزجان، بغداد، طوس، [[کربلا]] ... قرار دارد و از شهدایی چون شهید فخّ، [[یحیی بن زید]]، [[ابراهیم بن عبدالله]]، [[موسی بن جعفر]] و شهدای کربلا ... یاد می‌کند ....<ref>قصیده دعبل که با بیتِ «مدارس آیاتٍ خلت من تلاوهٍ ...» معروفیت دارد، به صورت‌های گوناگون، کم و زیاد، در منابع مختلفی نقل شده است که مفصل ترین صورت نقل این قصیده، در کتابِ کشف الغمه، اربلی، جلد۳، ص۱۰۸ به بعد نقل شده است که حدود۱۲۱ بیت می‌باشد.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۰-۸۲.</ref>.  
*نقل شده است که وقتی دعبل، در شمارش این زمین‌های نورانی و مرقدهای پاک، به آن جانِ مطهر و ارزشمندی که در بغداد مدفون است رسید (یعنی [[امام کاظم]]{{ع}} [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمود که این را هم اضافه کند: «وقبرٌ بطوسٍ یا لها من مصیبهٍ»، که یادی بود از قبری مصیبت بار و اندوه آور که در خاکِ طوس است. دعبل پرسید: این قبر، قبر کیست که در طوس است؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: قبر من است. روزها و شب‌هایی چند نمی‌گذرد، مگر این که طوس، محلّ رفت و آمد شیعیان و زائران من می‌گردد. هرکس مرا در غربتم در سرزمین طوس زیارت کند، با من خواهد بود و گناهش در قیامت بخشوده خواهد شد. آنگاه [[امام]]{{ع}} برخاست و صله و هدیه‌هایی به عنوانِ تقدیر، به دعبل عطا کرد<ref> الغدیر، علامه امینی، ج۲، ص۳۶۱.</ref> دعبل، با این قصیده خویش که دفاعی جانانه و استوار از خطّ [[اهل بیت]]{{عم}}، بود، حق را زنده کرد و دشمنان حق را کوبید و حتی مأمون را به شدت به خشم آورد و [[امام رضا|علی بن موسی الرضا]]{{ع}} را خشنود ساخت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۰-۸۲.</ref>.  
*نقل شده است که وقتی دعبل، در شمارش این زمین‌های نورانی و مرقدهای پاک، به آن جانِ مطهر و ارزشمندی که در بغداد مدفون است رسید (یعنی [[امام کاظم]]{{ع}} [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمود که این را هم اضافه کند:{{عربی|اندازه=150%|" وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ‏ يَا لَهَا مِنْ‏ مُصِيبَة ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}، که یادی بود از قبری مصیبت بار و اندوه آور که در خاکِ طوس است. دعبل پرسید: این قبر، قبر کیست که در طوس است؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: قبر من است. روزها و شب‌هایی چند نمی‌گذرد، مگر این که طوس، محلّ رفت و آمد شیعیان و زائران من می‌گردد. هرکس مرا در غربتم در سرزمین طوس زیارت کند، با من خواهد بود و گناهش در قیامت بخشوده خواهد شد. آنگاه [[امام]]{{ع}} برخاست و صله و هدیه‌هایی به عنوانِ تقدیر، به دعبل عطا کرد<ref> الغدیر، علامه امینی، ج۲، ص۳۶۱.</ref> دعبل، با این قصیده خویش که دفاعی جانانه و استوار از خطّ [[اهل بیت]]{{عم}}، بود، حق را زنده کرد و دشمنان حق را کوبید و حتی مأمون را به شدت به خشم آورد و [[امام رضا|علی بن موسی الرضا]]{{ع}} را خشنود ساخت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۰-۸۲.</ref>.  
*می‌بینیم که شاعر آگاه و بلند اندیشه‌ای چون دعبل، با آن موقعیت ادبی و شعر استوارش، در احیای شهدای [[آل محمد]] چگونه از جان مایه می‌گذارد و یکایک قبور مطهّر به خون خفتگان [[عترت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] را بر می‌شمارد و نام شهیدان [[آل علی]] را یاد می‌کند و مجموعه ای از این «فرهنگ» را در شعر خویش، یکجا می‌آورد. [[امام]] هم، برای تکمیل قصیده بلند او، که تمام قبور و مزارات شهدای مظلوم فرزندان فاطمه را داراست، از قبر خویش که در طوس خواهد بود یاد می‌کند و دو بیت، به قصیده‌اش می‌افزاید. این، خط کلیّ و درخشان [[ائمه]]{{عم}} است که مردم را با این مزارها و مدفونین آنها آشنا کنند، تا از این طریق، مردم، راه هدایت و نجات را بیابند و در بیراهه‌های ظلمانی نیفتند. شاعران آیین دیگری جز کمیت هم، سهم مهمی در احیای فرهنگ [[اهل بیت]]{{عم}} و یاد شهدای آل رسول داشتند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۰-۸۲.</ref>.
*می‌بینیم که شاعر آگاه و بلند اندیشه‌ای چون دعبل، با آن موقعیت ادبی و شعر استوارش، در احیای شهدای [[آل محمد]] چگونه از جان مایه می‌گذارد و یکایک قبور مطهّر به خون خفتگان [[عترت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] را بر می‌شمارد و نام شهیدان [[آل علی]] را یاد می‌کند و مجموعه‌ای از این «فرهنگ» را در شعر خویش، یکجا می‌آورد.[[امام]] هم، برای تکمیل قصیده بلند او، که تمام قبور و مزارات شهدای مظلوم فرزندان [[فاطمه زهرا|فاطمه]] را داراست، از قبر خویش که در طوس خواهد بود یاد می‌کند و دو بیت، به قصیده‌اش می‌افزاید. این، خط کلیّ و درخشان [[ائمه]]{{عم}} است که مردم را با این مزارها و مدفونین آنها آشنا کنند، تا از این طریق، مردم، راه هدایت و نجات را بیابند و در بیراهه‌های ظلمانی نیفتند. شاعران آیین دیگری جز کمیت هم، سهم مهمی در احیای فرهنگ [[اهل بیت]]{{عم}} و یاد شهدای آل رسول داشتند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۰-۸۲.</ref>.
 
==دعبل خزاعی در موعودنامه==
==دعبل خزاعی در موعودنامه==
*"دعبل بن علی بن رزین بن عثمان بن عبد الله بن بدیل بن ورقاء خزاعی کوفی" معروف به دعبل خزاعی، شاعری بلیغ، سخنوری ادیب و دانشمندی والامقام بوده که عمر خود را در مدیحه‌سرایی و ذکر فضایل [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}} سپری کرده است. مرحوم [[شیخ طوسی]] و نجاشی او را از یاران [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} به شمار آورده‌اند. این شاعر توانای سده سوّم هجری (متوفای ٢٤٦) در قصیده‌ای که در خدمت [[امام رضا]] {{ع}} خواند، چنین سروده است: ترجمه: "اگر آن‌چه را امروز یا فردا امید وقوع آن را دارم نمی‌بود، دلم از حسرت و اندوه بر ایشان -[[اهل بیت]] {{عم}}- پاره‌پاره می‌شد. -و آن امید به- قیام امامی است که بدون تردید قیام خواهد کرد-که-با نام خدا و همراه با برکات الهی قیام می‌فرماید. -و او- در میان ما حق و باطل را از هم جدا می‌سازد، و پاداش و کیفر می‌دهد". هنگامی که "دعبل" این ابیات را به عرض رساند، [[امام رضا]] {{ع}} سر برداشت و فرمود: "ای خزاعی! این اشعار را روح القدس، بر زبان تو جاری ساخته است". آن‌گاه فرمود: آیا می‌دانی آن امام کیست‌؟ دعبل عرض کرد: نمی‌دانم، فقط‍‌ شنیده‌ام که امامی از دودمان شما خروج می‌فرماید و زمین را پر از عدل و داد می‌سازد. فرمود: ای دعبل! امام بعد از من پسرم محمد ([[امام جواد]]) و بعد از او پسرش علی ([[امام هادی]]) و بعد از او پسرش حسن ([[امام عسکری]]) است، و پس از حسن، پسرش حجّت قائم است که در [[غیبت]] او انتظارش را می‌برند و به هنگام ظهور مطاع خواهد بود، و اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدا آن روز را طولانی می‌سازد تا قائم {{ع}} خروج نماید و زمین را پر از عدل و داد سازد، چنان‌که از جور پر شده است<ref>الفصول المهمه، ص ۲۵۱؛ پیشوای دوازدهم، هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص ۱۳.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۳۳۱.</ref>.
*"دعبل بن علی بن رزین بن عثمان بن عبد الله بن بدیل بن ورقاء خزاعی کوفی" معروف به دعبل خزاعی، شاعری بلیغ، سخنوری ادیب و دانشمندی والامقام بوده که عمر خود را در مدیحه‌سرایی و ذکر فضایل [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}} سپری کرده است. مرحوم [[شیخ طوسی]] و نجاشی او را از یاران [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} به شمار آورده‌اند. این شاعر توانای سده سوّم هجری (متوفای ٢٤٦) در قصیده‌ای که در خدمت [[امام رضا]] {{ع}} خواند، چنین سروده است: ترجمه: "اگر آن‌چه را امروز یا فردا امید وقوع آن را دارم نمی‌بود، دلم از حسرت و اندوه بر ایشان -[[اهل بیت]] {{عم}}- پاره‌پاره می‌شد. -و آن امید به- قیام امامی است که بدون تردید قیام خواهد کرد-که-با نام خدا و همراه با برکات الهی قیام می‌فرماید. -و او- در میان ما حق و باطل را از هم جدا می‌سازد، و پاداش و کیفر می‌دهد". هنگامی که "دعبل" این ابیات را به عرض رساند، [[امام رضا]] {{ع}} سر برداشت و فرمود: "ای خزاعی! این اشعار را روح القدس، بر زبان تو جاری ساخته است". آن‌گاه فرمود: آیا می‌دانی آن امام کیست‌؟ دعبل عرض کرد: نمی‌دانم، فقط‍‌ شنیده‌ام که امامی از دودمان شما خروج می‌فرماید و زمین را پر از عدل و داد می‌سازد. فرمود: ای دعبل! امام بعد از من پسرم محمد ([[امام جواد]]) و بعد از او پسرش علی ([[امام هادی]]) و بعد از او پسرش حسن ([[امام عسکری]]) است، و پس از حسن، پسرش حجّت قائم است که در [[غیبت]] او انتظارش را می‌برند و به هنگام ظهور مطاع خواهد بود، و اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدا آن روز را طولانی می‌سازد تا قائم {{ع}} خروج نماید و زمین را پر از عدل و داد سازد، چنان‌که از جور پر شده است<ref>الفصول المهمه، ص ۲۵۱؛ پیشوای دوازدهم، هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص ۱۳.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۳۳۱.</ref>.
۱۱۵٬۲۰۵

ویرایش