تفویض مطلق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '﴾' به ' '
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ')
خط ۲۰: خط ۲۰:
*پیش از ورود به قرآن و سنت، لازم است به بررسی سه پرسش بپردازیم.
*پیش از ورود به قرآن و سنت، لازم است به بررسی سه پرسش بپردازیم.
نخست آنکه آیا واگذاری بخشی از امور عالم به نبی یا امام، فی‌نفسه امری ممکن است یا محال؟
نخست آنکه آیا واگذاری بخشی از امور عالم به نبی یا امام، فی‌نفسه امری ممکن است یا محال؟
در پاسخ به این پرسش می‌توان گفت: اینکه خداوند، بخشی از امور عالم یا حتی تمام آن را به غیر خود تفویض کند، خودْ به دو صورت تصویر شدنی است: صورت اول، همان صورتی است که در فرض دوم گذشت؛ بدان معنا که مفوض‌الیه، مستقل از خداوند کار خود را انجام دهد. این تصویر، فی‌نفسه محال است؛ چراکه موجب می‌شود موجودی که عین فقر و نیاز به خداوند باشد، مستقل شود<ref>برای اثبات این مدعا که انسان و به‌طور کلی موجودات امکانی، در وجود و افعال خود استقلالی ندارند، افزون بر بیان فلسفی که در متن آمد، می‌توان به این آیات نیز استناد کرد: {{عربی| {{متن قرآن|لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ}}}} (کهف، ۳۹)؛ {{عربی| {{متن قرآن|یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ}}}} (فاطر، ۱۵).</ref> و ماهیتش از اساس تغییر کند و چنین تغییری ممکن نیست.
در پاسخ به این پرسش می‌توان گفت: اینکه خداوند، بخشی از امور عالم یا حتی تمام آن را به غیر خود تفویض کند، خودْ به دو صورت تصویر شدنی است: صورت اول، همان صورتی است که در فرض دوم گذشت؛ بدان معنا که مفوض‌الیه، مستقل از خداوند کار خود را انجام دهد. این تصویر، فی‌نفسه محال است؛ چراکه موجب می‌شود موجودی که عین فقر و نیاز به خداوند باشد، مستقل شود<ref>برای اثبات این مدعا که انسان و به‌طور کلی موجودات امکانی، در وجود و افعال خود استقلالی ندارند، افزون بر بیان فلسفی که در متن آمد، می‌توان به این آیات نیز استناد کرد: {{عربی| {{متن قرآن|لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ}} }} (کهف، ۳۹)؛ {{عربی| {{متن قرآن|یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ}} }} (فاطر، ۱۵).</ref> و ماهیتش از اساس تغییر کند و چنین تغییری ممکن نیست.
اما فرض دوم از تفویض (یعنی همان تفویض طولی) امری محال نیست. چنان‌که تفویض امر شریعت به کسی که معصوم بوده، رضایت او، همان رضایت خدا و اراده او همان اراده خداست، امری است ممکن و استحاله‌ای به‌دنبال ندارد. نمونه دیگر آنجاست که ربوبیت و رهبری نظام هستی اولاً و بالذات، حق خداوند متعال است؛ اما او، پیامبر یا امام را برای این مسئولیت برگزیده و ایشان به اذن خداوند، رهبری جامعه را بر عهده می‌گیرند. در اینجا نیز در حقیقت، امر رهبری به پیامبر یا امام واگذار شده است. از بیان این دو نمونه روشن می‌شود که اگر خداوند، امر رزق و تدبیر عالم را به کسی واگذار کند که معصوم بوده، رضایت و اراده‌اش همان رضایت و اراده خداوند باشد، چنین کاری مستلزم امری محال نیست؛ بلکه امری است ممکن و به همین‌سان درباره دیگر امور، همین سخن جاری است.
اما فرض دوم از تفویض (یعنی همان تفویض طولی) امری محال نیست. چنان‌که تفویض امر شریعت به کسی که معصوم بوده، رضایت او، همان رضایت خدا و اراده او همان اراده خداست، امری است ممکن و استحاله‌ای به‌دنبال ندارد. نمونه دیگر آنجاست که ربوبیت و رهبری نظام هستی اولاً و بالذات، حق خداوند متعال است؛ اما او، پیامبر یا امام را برای این مسئولیت برگزیده و ایشان به اذن خداوند، رهبری جامعه را بر عهده می‌گیرند. در اینجا نیز در حقیقت، امر رهبری به پیامبر یا امام واگذار شده است. از بیان این دو نمونه روشن می‌شود که اگر خداوند، امر رزق و تدبیر عالم را به کسی واگذار کند که معصوم بوده، رضایت و اراده‌اش همان رضایت و اراده خداوند باشد، چنین کاری مستلزم امری محال نیست؛ بلکه امری است ممکن و به همین‌سان درباره دیگر امور، همین سخن جاری است.
ممکن است در اینجا اشکالی براساس آنچه در فلسفه گفته شده، مطرح شود؛ بدین بیان که پیامبر یا امام، اگرچه مراتب بالای وجود را دارند، باز هم ممکن‌الوجود و عین نیازمندی به خداوندند، و تصور آنکه بخواهند مستقل از خداوند کاری انجام دهند، با عین فقیر بودن آنها ناسازگار است.
ممکن است در اینجا اشکالی براساس آنچه در فلسفه گفته شده، مطرح شود؛ بدین بیان که پیامبر یا امام، اگرچه مراتب بالای وجود را دارند، باز هم ممکن‌الوجود و عین نیازمندی به خداوندند، و تصور آنکه بخواهند مستقل از خداوند کاری انجام دهند، با عین فقیر بودن آنها ناسازگار است.