نظر تافلر درباره پایان تاریخ چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن')
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}')
خط ۲۶: خط ۲۶:
::::::پاسخ:
::::::پاسخ:
:::::#این نظریه پایان تاریخ نیست، بلکه تاریخ بعد است.
:::::#این نظریه پایان تاریخ نیست، بلکه تاریخ بعد است.
:::::#در مقدمه اول، ملاک برتر بودن هر چیز را خواست انسان می‌‏داند در حالی که ملاک، حکم عقل و نقل است، نه حتّی مصالح زودگذر. خداوند متعال می‌‏فرماید: {{متن قرآن|عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ}} }}}<ref>بقره، ۲۱۶.</ref>. چه بسا چیزی را کراهت دارید در حالی که خیر شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست دارید که برای شما شر است.»
:::::#در مقدمه اول، ملاک برتر بودن هر چیز را خواست انسان می‌‏داند در حالی که ملاک، حکم عقل و نقل است، نه حتّی مصالح زودگذر. خداوند متعال می‌‏فرماید: {{متن قرآن|عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ}}}<ref>بقره، ۲۱۶.</ref>. چه بسا چیزی را کراهت دارید در حالی که خیر شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست دارید که برای شما شر است.»
:::::#او در مقدمه دوم خود توان نظامی را معیار قدرت سیاسی در صحنه جهانی می‌‏داند در حالی که سلطه سیاسی و استعمار مردم از طریق زورگویی جز اغتشاش و گسترش استبداد و ظلم چیزی به ارمغان نمی‌‏آورد.
:::::#او در مقدمه دوم خود توان نظامی را معیار قدرت سیاسی در صحنه جهانی می‌‏داند در حالی که سلطه سیاسی و استعمار مردم از طریق زورگویی جز اغتشاش و گسترش استبداد و ظلم چیزی به ارمغان نمی‌‏آورد.
:::::#آیا رسیدن به محور عمده قدرت به هر قیمتی، با معیارهای عقلی و فطری و انسانی سازگاری دارد؟
:::::#آیا رسیدن به محور عمده قدرت به هر قیمتی، با معیارهای عقلی و فطری و انسانی سازگاری دارد؟

نسخهٔ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۳۰

الگو:پرسش غیرنهایی

نظر تافلر درباره پایان تاریخ چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

نظر تافلر درباره پایان تاریخ چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

علی اصغر رضوانی
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:
«آلوین تافلر روزنامه‏‌نگار آمریکایی صاحب کتاب "موج سوم" در رابطه با پیش‏بینی پایان تاریخ و سیطره نهایی لیبرالیسم می‏‌گوید:
  1. امروز روزگار «ترین‏ها» است، پر بیننده‏ترین فیلم یعنی بهترین فیلم و....
  2. در قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم معیار برتری، قدرت سیاسی در صحنه جهانی بوده و به تدریج جای خود را به توان اقتصادی داده که وضعیت امروز است و در آینده نیز توان خود را به دانش می‌‏دهد، و لذا در آینده کشورهایی در صحنه جهانی صاحب قدرت خواهند بود که از توان بالایی در امر دانش و اطلاعات دارند.
  3. غرب در آینده محور عمده قدرت تکنیک و دانش بشری است.
  4. دموکراسی لیبرال با همه اشکالاتی که داشته بهترین راه و رسم زندگی اجتماعی است.
نتیجه: آینده جهان از آن لیبرالیسم غربی است.
پاسخ:
  1. این نظریه پایان تاریخ نیست، بلکه تاریخ بعد است.
  2. در مقدمه اول، ملاک برتر بودن هر چیز را خواست انسان می‌‏داند در حالی که ملاک، حکم عقل و نقل است، نه حتّی مصالح زودگذر. خداوند متعال می‌‏فرماید: ﴿عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ}[۱]. چه بسا چیزی را کراهت دارید در حالی که خیر شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست دارید که برای شما شر است.»
  3. او در مقدمه دوم خود توان نظامی را معیار قدرت سیاسی در صحنه جهانی می‌‏داند در حالی که سلطه سیاسی و استعمار مردم از طریق زورگویی جز اغتشاش و گسترش استبداد و ظلم چیزی به ارمغان نمی‌‏آورد.
  4. آیا رسیدن به محور عمده قدرت به هر قیمتی، با معیارهای عقلی و فطری و انسانی سازگاری دارد؟
  5. وظیفه نظریه‏پرداز سیاسی گمانه‌‏زنی برای آینده تاریخ نیست، بلکه باید با در نظر گرفتن مصالح کل جامعه برای بشر برنامه‌‏ریزی کرده و آینده بهتری را نوید دهد.
  6. آیا نظام سرمایه‌‏داری برای جوامع خود خوشبختی به ارمغان آورده، یا نظام طبقاتی فاحش ایجاد کرده است؟ و لذا تافلر می‌‏گوید: فهرست مشکلاتی که جامعه ما (غرب) با آن مواجه است تمامی ندارد»[۲][۳].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. بقره، ۲۱۶.
  2. به سوی تمدن جدید، آلوین و هایدی تافلر، ص۹۶، ۹۷.
  3. موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۶۱، ۶۲.