←جاودانگی
(←جامعیت) |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
*نهج البلاغه همه گونههای افراد [[بشر]] را در هر سطح از [[نیازمندی]] پوشش میدهد، یعنی اگر فیلسوفی با نگاه ژرف [[فلسفی]] به نهج البلاغه نظر افکند، بهره خویش را از این کتاب میبرد، همانگونه که یک [[فقیه]] و اصولی میتواند مطلوب خود را از آن بهدست آورد؛ در عینحال که یک فرد ساده و معمولی نیز میتواند با مطالعه نهج البلاغه برحسب [[نیاز]] خود بهره وافی را ببرد. [[استاد مطهری]] در بیان [[جامعیت]] نهج البلاغه میگوید: از امتیازات برجسته [[سخنان امیرالمؤمنین]] که بهنام نهج البلاغه امروز در دست ماست، این است که محدود به زمینه خاصی نیست. [[علی]] به تعبیر خودش تنها در یک میدان اسب نتاخته است، در میدانهای گوناگون –که احیاناً بعضی با بعضی متضاد است- تکاور بیان را به جولان آورده است. نهج البلاغه شاهکار است، اما نهتنها در یک زمینه مثلاً [[موعظه]] یا [[حماسه]] یا فرضاً [[عشق]] و غزل یا [[مدح]] و هجا و غیره، بلکه در زمینههای گوناگون که شرح خواهیم داد اینکه سخن شاهکار باشد ولی در یک زمینه، البته زیاد نیست و انگشتشمار است ولی به هر حال هست. اینکه در زمینههای گوناگون باشد در حد معمولی نه شاهکار، فراوان است، ولی این که سخنی شاهکار باشد و در عین حال محدود به زمینه خاصی نباشد از مختصات نهج البلاغه است<ref>سیری در نهج البلاغه [مجموعه آثار]، مرتضی مطهری، ج ۱۶، ص ۳۷۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 849.</ref> | *نهج البلاغه همه گونههای افراد [[بشر]] را در هر سطح از [[نیازمندی]] پوشش میدهد، یعنی اگر فیلسوفی با نگاه ژرف [[فلسفی]] به نهج البلاغه نظر افکند، بهره خویش را از این کتاب میبرد، همانگونه که یک [[فقیه]] و اصولی میتواند مطلوب خود را از آن بهدست آورد؛ در عینحال که یک فرد ساده و معمولی نیز میتواند با مطالعه نهج البلاغه برحسب [[نیاز]] خود بهره وافی را ببرد. [[استاد مطهری]] در بیان [[جامعیت]] نهج البلاغه میگوید: از امتیازات برجسته [[سخنان امیرالمؤمنین]] که بهنام نهج البلاغه امروز در دست ماست، این است که محدود به زمینه خاصی نیست. [[علی]] به تعبیر خودش تنها در یک میدان اسب نتاخته است، در میدانهای گوناگون –که احیاناً بعضی با بعضی متضاد است- تکاور بیان را به جولان آورده است. نهج البلاغه شاهکار است، اما نهتنها در یک زمینه مثلاً [[موعظه]] یا [[حماسه]] یا فرضاً [[عشق]] و غزل یا [[مدح]] و هجا و غیره، بلکه در زمینههای گوناگون که شرح خواهیم داد اینکه سخن شاهکار باشد ولی در یک زمینه، البته زیاد نیست و انگشتشمار است ولی به هر حال هست. اینکه در زمینههای گوناگون باشد در حد معمولی نه شاهکار، فراوان است، ولی این که سخنی شاهکار باشد و در عین حال محدود به زمینه خاصی نباشد از مختصات نهج البلاغه است<ref>سیری در نهج البلاغه [مجموعه آثار]، مرتضی مطهری، ج ۱۶، ص ۳۷۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 849.</ref> | ||
===[[جاودانگی]]=== | ===[[جاودانگی نهج البلاغه]]=== | ||
*مباحث مطرح شده در کتاب نهج البلاغه، ظرف زمان و مکان را درنوردیده و در هر حال برای افراد قابل استفاده است و این یکی از ویژگیهای خاص نهج البلاغه بهشمار میرود و میتوان ادعا کرد که آثار دیگر، گرچه ممکن است در زمان خود با [[اقبال]] مواجه شده باشند، اما هیچ یک برای هر عصر و [[نسل]] مورد استفاده نبوده است. ریشه این مبحث را میتوان در [[علم الهی]] [[صاحب]] نهج البلاغه جست. از آنجا که ریشه [[علم]] [[صاحب]] نهج البلاغه مبتنی بر [[علم لدنی]] و [[وحی]] است، از اینرو محصول آن نیز با [[علوم]] دیگران متفاوت است، زیرا در [[علم الهی]] و [[قرآنی]] [[یقین]] بر [[شک]] مقدم است، درست نقطه مقابل دستاوردهای بشری که از [[شک]] شروع و با تجربه فرضیههای گوناگون اثبات یا رد میشود. این مسئله منشأ تفاوت میان [[علم الهی]] و [[علم]] بشری است که [[خداوند سبحان]] [[علم]] خویش را به اولیای خاص خودش منتقل کرده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 850.</ref> | *مباحث مطرح شده در کتاب نهج البلاغه، ظرف زمان و مکان را درنوردیده و در هر حال برای افراد قابل استفاده است و این یکی از ویژگیهای خاص نهج البلاغه بهشمار میرود و میتوان ادعا کرد که آثار دیگر، گرچه ممکن است در زمان خود با [[اقبال]] مواجه شده باشند، اما هیچ یک برای هر عصر و [[نسل]] مورد استفاده نبوده است. ریشه این مبحث را میتوان در [[علم الهی]] [[صاحب]] نهج البلاغه جست. از آنجا که ریشه [[علم]] [[صاحب]] نهج البلاغه مبتنی بر [[علم لدنی]] و [[وحی]] است، از اینرو محصول آن نیز با [[علوم]] دیگران متفاوت است، زیرا در [[علم الهی]] و [[قرآنی]] [[یقین]] بر [[شک]] مقدم است، درست نقطه مقابل دستاوردهای بشری که از [[شک]] شروع و با تجربه فرضیههای گوناگون اثبات یا رد میشود. این مسئله منشأ تفاوت میان [[علم الهی]] و [[علم]] بشری است که [[خداوند سبحان]] [[علم]] خویش را به اولیای خاص خودش منتقل کرده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 850.</ref> | ||
*بر این اساس، [[علم]] [[صاحب]] نهج البلاغه از اصالت ذاتی برخوردار است و به عنوان [[قانون]] در بستر زمان جاری میشود. از اینرو نهج البلاغه متعلق به زمان خاصی نیست و [[کلامی]] جاودانه است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 849.</ref> | *بر این اساس، [[علم]] [[صاحب]] نهج البلاغه از اصالت ذاتی برخوردار است و به عنوان [[قانون]] در بستر زمان جاری میشود. از اینرو نهج البلاغه متعلق به زمان خاصی نیست و [[کلامی]] جاودانه است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 849.</ref> |